-
تعداد ارسال ها
3040 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
1
تمامی مطالب نوشته شده توسط ШHłTΞ ШФŁŦ
-
۵ "مار" منحصربهفرد ایران نباید فراموش کرد حذف افعیها گاه چرخه طبیعت را طوری به هم میزند که فوران جمعیت جوندگان رخ میدهد. از سوی دیگر عشایر و دام هم این افعی را تهدید میکنند. بسیاری از گونههای جانوری ایران برای مردم عادی ناشناخته هستند. چند وقتی است که فیلمی از شکار یک افعی دمعنکبوتی در شبکههای مجازی دست به دست میشود و بسیاری از خود میپرسند که آیا واقعا این حیوان عجیب در ایران ما زیست میکند؟ دنیای خزندگان سرشار از ناگفتههاست و بسیاری از خزندگان کشور ما نیز در نوع خود بینظیر هستند. در ادامه تلاش کردهایم ضمن گفتگو با دو خزندهشناس، با بخشی از شگفتیها و جذابیتهای مارهای ایران آشنا شویم. آن چه در ادامه میخوانید، شرح مختصری بر حیات و ویژگیهای زیستی چندگونه از منحصربهفردترین مارهای ایران است. افعی لطیفی، کشنده و ارتفاعپسند افعی کوهستانی لطیفی (Latifi’s Viper، Montivipera latifii) که از آن با عنوان افعی دماوندی هم نام برده میشود، از خزندگان بومی کشور ماست که اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) آن را یک گونه در معرض خطر انقراض معرفی کرده است. پراکنش این افعی که از نظر تنوع رنگ و طرح در نوع خود منحصربهفرد توصیف شده است، محدود به دامنهها و ارتفاعات کوهستانی البرز مرکزی است. اما متاسفانه دشتهای کوهستانی که زیستگاه این گونه هستند، بهواسطه چرای مفرط دام در حال تخریب جدی هستند. در حال حاضر بزرگترین پهنه مورد حفاظت این گونه، پارک ملی لار است که آن هم بهواسطه تهدیدهایی نظیر تخریب زیستگاه ناشی از چرای بیرویه دام و ورود گردشگران، آینده نامشخصی را پیش رو دارد. خسرو رجبیزاده، دکترای تنوعزیستی از دانشگاه خنت بلژیک و نویسنده کتاب مارهای ایران میگوید: «این افعی از معدود مارهای دنیاست که دو طرح کاملا متفاوت دارد؛ یک طرح آن زیگزاگ و یک طرحش خطدار است و طرح دیگری هم دارد که ترکیب این دو است. یعنی در عمل سه طرح دارد: زیگزاگ ناقص، زیگزاگ کامل و خطدار. جالب اینجاست که نوزادانی با طرحهای متفاوت از یک مادر به دنیا میآیند. زیستگاه این مار محدود و خیلی کوچک در حد فاصل جاده چالوس تا گردنه گدوک است. یعنی طول کل زیستگاه این گونه حدود ۱۵۰ کیلومتر بیشتر نیست و از نظر پهنا هم شاید ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر بیشتر نباشد؛ چون تنها در ارتفاعات دامنه جنوبی البرز یافت میشود.» رجبیزاده در پاسخ به این سوال که کدام ویژگیها این مار را در ایران منحصربهفرد کرده است، میگوید: «اول این که سم این مار بسیار قوی است و کشندگی آن جزو بالاترینها در ایران است. اما موجودی بسیار بیآزار است و در ارتفاعات خیلی بالا حدود ۳۲۰۰ متر از سطح دریا و نواحی سرد یافت میشود. یعنی میتوان گفت که جزو معدود مارهای ایران است که زیستگاهش تا این ارتفاع میرسد.» علیرضا شهرداریپناه، کارشناس حیات وحش که سابقه تیمار این گونه را دارد، میگوید: «متاسفانه برداشتهای بیرویه و غیر قانونی عاملی است که بهشدت به جمعیت افعیهای دماوندی آسیب زده است. دلیل اصلی برداشت از جمعیت هم این است که متخلفان دنبال سم آنها هستند. ما نمیدانیم جمعیت این گونه در ایران دقیقا چقدر است بنابراین وقتی نمیدانیم از یک گونه تا این حد آسیبپذیر چه تعداد در ایران وجود دارد، خودش مشکل بزرگتری است. زیستگاه افعی دماوندی نسبت به افعی دمعنکبوتی آسیبپذیرتر و بهواسطه حضور گردشگران قابل دسترستر است که همین مساله گویای ضرورت حفاظت جدی از آن است.» شهرداریپناه میافزاید: «مارگیرها اغلب بدون نظارت این گونه را صید میکنند و مشکلی که ایجاد میکنند این است که یک مرتبه از یک منطقه خاص برداشت زیادی انجام میدهند. برای مثال این گونه در اوقات خاصی از سال کنار آب مشاهده میشود و در این زمان آسیبپذیر است، برداشت جمعیت زیاد، آن هم از یک منطقه خاص بسیار آسیبزاست. نباید فراموش کرد حذف افعیها گاه چرخه طبیعت را طوری به هم میزند که فوران جمعیت جوندگان رخ میدهد. از سوی دیگر عشایر و دام هم این افعی را تهدید میکنند.» یلهمار؛ ماری که جفتش انتقام میگیرد همانطور که میدانید مارها اغلب زندگی انفرادی دارند و تمایلی هم به زندگی گروهی ندارند، اما در میان مارها، یله مار (Easten Montpellier Snake، Malpolon insignitus) استثنا است. خسرو رجبیزاده میگوید: «یلهمارها یک نر غالب دارند و این نر، مادهای را در فصل تولیدمثل انتخاب میکند. من همیشه این را گفتهام که داستانهایی مانند این که جفت مار از شما انتقام میگیرد اشتباه است. اما این خصلت تنها در یلهمار دیده میشود، زیرا نر غالب از مادهای که انتخاب کرده، مراقبت میکند؛ ضمن این که نر غالب چند نر دیگر در اطراف خود دارد که آن نرها فرمانبر از این نر غالب هستند. نرهای فرمانبر آنهایی هستند که زورشان به نر غالب نمیرسد، ولی در گروه نر غالب هستند و در نزدیکی نر غالب زندگی میکنند. در نتیجه اگر نر غالب بخواهد با نر دیگری درگیر شود، نرهای فرمانبر به نر غالب کمک میکنند. این مساله حتی در مورد درگیری با انسانها هم صدق میکند.» رجبیزاده در ادامه میگوید: «نرهای غالب یلهمار برای مادهشان طعمه شکار میکنند و نرهای فرمانبر هم همین کار را انجام میدهند تا ماده از تخمهایی که گذاشته زیاد فاصله نگیرد. یلهمار ماده روی تخمها نمیخوابد، اما در هر صورت نزدیک تخمها میماند. این گونه در میان مارهای ایران خیلی خاص است و تنها ماری است که این ویژگی منحصربهفرد زندگی گروهی را در زمان تولید مثل دارد. یکی دیگر از ویژگیهای این مار که با بقیه مارها بسیار تفاوت دارد، این است که نهتنها ماده خودش بلکه حتی نرهای فرمانبر خودش را هم علامتگذاری میکند. این کار از طریق ترشح یک نوع فرومون از غدد بینی انجام میشود تا گروهش با بقیه یلهمارها قاطی نشوند!» مارهای کوتوله، با گونههای متنوع مارهای کوتوله همانطور که از نامشان برمیآید، غالبا جثه کوچکی دارند. تاکنون ۲۲ تا ۲۳ گونه از این جنس در دنیا شناسایی شده که دهگونه از آنها در ایران پراکنش دارند. خسرو رجبیزاده میگوید: «از ویژگیهای جالب در میان مارهای کوتولهجنس Eirenis این است که این مارها اندازهشان غالبا نیممتر یا حتی کمتر است. تحقیقات نشان میدهد این مارها از مارهای درشتجثهجنس Dolichophis که به آنها مار شلاقی هم گفته میشود، تکامل یافتهاند؛ یعنی مارهایی که اندازهشان غالبا بالای یک متر تا یک و نیم متر است، در طول تکامل کوچک شده و مارهای کوتوله از آنها مشتق شدهاند. مارهای کوتوله بهشدت بر تنوع زیستی این مارها تاثیر داشته است، زیرا این مارها بهشدت گونهزایی کردهاند. تعداد گونههای جنس Eirenis خیلی بیشتر از جنس Dolichophis است؛ ضمن این که این مارها سازگاریهای خاصی پیدا کردهاند.» وی در ادامه میگوید: «البته کوچک شدن اندازه بدن در جنس Eirenis سازگاریهایی را هم به همراه داشته است؛ به عنوان مثال مارهای درشتجثه جنس Hierophis که به مارهای جنس Eirenis نزدیک هستند، اغلب از طعمههای خونگرم مانند جوندگان کوچک تغذیه میکنند. در حالی که مارهای کوتوله برعکس از طعمههای خونسرد مانند بندپایان تغذیه میکنند. بندپایان اسکلت خارجی دارند بنابراین مارهای کوتوله واجد عضلات فک ضعیفتر، اما دندانهای مخروطیشکل و قویتری نسبت به اجداد درشتجثه خود دارند. از طرف دیگر این مارها برخلاف اجداد خود که زندگی سطحزی را ترجیح میدهند به زندگی در زیرسطح و فضاهای خالی زیر زمین علاقه دارند.» رجبیزاده در پاسخ به این سوال که دلیل این تفاوتهای آشکار مارهای کوتوله با اجدادشان چیست، میگوید: «دلیل این مسأله هنوز بهدرستی مشخص نیست، اما فرضیهای وجود دارد که میگوید بسته شدن دریای تتیس در اوایل دوره زمینشناسی میوسن احتمالا زیستگاههای جدیدی را برای خزندگان به وجود آورد و در رقابت برای اشغالکردن هر چه بیشتر زیستگاههای جدید بود که مارهای کوتوله تکامل یافتند.» افعی دمعنکبوتی، شکارچی حیلهگر افعی دمعنکبوتی (Spider-tailed Honed Viper، Pseudocerastes urarachnoides) از منحصربهفردترین گونههای خزنده بومی کشور ما ایران است که به دلیل مطالعات بسیار اندکی که روی آن انجام شده، هنوز با عدم قطعیتهای زیادی مواجه است. خسرو رجبیزاده، درباره این مار میگوید: «این گونه نخستین بار در سال ۱۳۴۷ شمسی/ ۱۹۶۸ میلادی توسط دو محقق آمریکایی در مسیر بین شهر ایلام تا مهران جمعآوری و به موزه تاریخ طبیعی شیکاگو منتقل شد. هر چند که در آن زمان دم ریشریش این مار که در اصل فلسهای کشیده و شبیه عنکبوت است، جلب توجه میکرد، اما تحقیقات روی این مار تا سال ۱۳۸۰/ ۲۰۰۱ که نمونه دیگری از آن در زمینهای کشاورزی اطراف جاده قصر شیرین به گیلانغرب پیدا شد، همچنان مسکوت ماند.» وی میافزاید: «پیدا شدن نمونه دوم باعث شد خزندهشناسان آمریکایی و ایرانی دست به کار شوند و سرانجام گونه به صورت علمی توصیف شد. جالب اینجاست که وقتی این نمونه توصیف شد، مشخص شد که آقای دکتر محمود لطیفی هم نمونهای از این گونه در کلکسیون موسسه رازی داشتهاند، اما مطالعه آن را شاید به دلیل بازنشستگی از موسسه رازی تکمیل نکرده بودند. این افعی فقط در دامنههای غربی زاگرس دیده میشود. این گونه اندمیک منحصربهفردی است که تنها در یک واحد کوچک جغرافیایی از کوهستان زاگرس ما یافت میشود. البته بهتازگی این افعی در عراق هم پیدا شده است.» این خزندهشناس در پاسخ به این سوال که شگفتانگیزترین ویژگی زیستی این مار چیست، میگوید: «اول از همه باید بدانید که در مورد ویژگیهای زیستی این مار خیلی کم مطالعه شده، اما احتمالا تخمگذار است. با این که پراکنش آن در جهان تنها در ایران است، اما هنوز تولید مثل آن در ایران مطالعه نشده است؛ بنابراین آن چه در اینجا به آن اشاره میکنیم، صرفا بر اساس دانستههای ما تاکنون است. حال آن که شاید بعدها ویژگیهای خیلی جذابتری هم از این مار برای جهانیان معرفی و شناخته شود. یکی از ویژگیهای جالب این مار نحوه شکار پرندگان است. البته این گونه از جوندگان کوچک و احتمالا مارمولکها هم تغذیه میکند. این افعی ابتدا بیحرکت در محلی میماند و با حرکت آرام دم عنکبوتمانند خود، منتظر طعمه میماند. برجستگی تخممرغی شکل انتهای دم و فلسهای کشیده روی دم این گونه در حال حرکت، ظاهری شبیه عنکبوت دارد. وقتی پرندهای برای شکار این عنکبوت دروغین به دم افعی نزدیک میشود، بلافاصله نیش زده میشود. خانواده افعیها، عادت حرکت دادن دم (Caudal Luring) را برای جلب طعمه دارند. ولی در مارهای دیگر، دم معمولی است و حالت یک کرم را برای طعمهای مانند پرنده تداعی میکند، حال آن که دم این افعی به تنهایی سازگاری خاصی پیدا کرده و شبیه عنکبوت یا رتیل است. سازگاری مربوط به تکاندادن دم در افعی دمعنکبوتی یکی از تخصصیترین انواع Caudal Luring را نشان میدهد. بهعلاوه تاکنون خصوصیات سم این گونه مطالعه نشده است.» ویژگیهای منحصربهفرد این افعی سبب شد محققان ایرانی تلاش کنند تا آن را در فهرست کنوانسیون منع تجارت بینالمللی گونههای جانوری و گیاهی در معرض خطر (سایتیس) قرار دهند، خوشبختانه ارزیابیهای کمیته سایتیس به موافقت با پروپوزال پیشنهادی دکتر فتحینیا ختم شد و در نهایت در هجدمین اجلاس سایتیس که بهتازگی (ماه میسال جاری) در کشور سریلانکا برگزار شد، افعی دمعنکبوتی در ضمیمه ۲ این کنوانسیون قرار گرفت. افعی شاخدار عربی؛ با توانایی استتار بالا افعی شاخدار عربی (Gasperettii’s Honed Viper، Cerastes gasperettii) یک گونه منحصربهفرد دیگر است که در بخش خیلی محدودی از ایران زیست میکند. علیرضا شهرداریپناه، کارشناس حیات وحش این گونه را به چند دلیل شاخص توصیف میکند: «اول این که این افعی در مناطق بسیار گرمسیر کشور ما مانند اهواز (منطقه الباجی) در تپههای رملی و خاکی زیست میکند و پراکنش محدودی در ایران دارد. پوشش گیاهی در جایی که این گونه یافت میشود، نیز از نظر تنوع خیلی محدود و کم است. از نظر پراکنش جهانی در عربستان، فلسطین اشغالی، اردن، عراق و همانطور که گفتم ایران و تنها بخشی از خوزستان مشاهده شده است. متاسفانه از وضعیت حفاظتیاش در ایران خیلی مطلع نیستیم، زیرا کار زیادی انجام نشده است. برخی از نمونههای این افعی، دو فلس تغییرشکلیافته شاخمانند روی سرشان دارند که ویژگی منحصربهفردشان است و بعضی دیگر بدون شاخ هستند.» وی میافزاید: «این افعی از گونههایی است که توانایی استتار بالایی دارد. رنگ شنی کاملا نخودی آن به استتارش کمک میکند. از سوی دیگر فرم پولکها هم در پنهان شدن موثر است. پولکها برجستهاند و دو نوار از کنار بینی شروع و در امتداد صورت روی گونه امتداد دارد و از بالا مثل دو خط روی سر جلوه میکند. لکههای روی بدنش زیگزاگ کامل نیست، اما لکهلکه است. در حالت استتار مردمک چشم مار و بخشی از شاخ از ماسه بیرون است که جلوهای متفاوت دارد.» وی در ادامه میگوید: «این مار شبگرد است و به خاطر گرمای هوا در روز دیده نمیشود. بسته به جثه، طعمه را انتخاب میکند و رژیم غذاییاش را جوندگان و حتی مارمولکها تشکیل میدهند. یکی از راههای شناسایی این مار هم ردی است که از خودش روی رملها بر جا میگذارد. چون به صورت زیگزاگ حرکت میکند، اما باد به سرعت ردها را از بین میبرد و پیدا کردن آن را سخت میکند. این افعی تخمگذار است و مکانی که تخم میگذارد در یک سطح متعادلی باید باشد؛ یعنی جایی که نه خیلی گرم و نه خیلی عمیق باشد. این افعیها هر بار بسته به شرایط محیطی و... بین چهار تا هشت تخم میگذارد. سم آنها هم قوی است، اما به دلیل شبگرد بودن آنها و زندگی در زیستگاههای بیابانی و گرم، تعارض زیادی با انسان ندارند.» منبع: جام جم
- 1 پاسخ
-
- 2
-
گورخرماهی و خواب زمستانی خواب زمستانی توانایی فیزیولوژیکی گورخرماهیها و چندین گونهٔ دیگر از جانوران است. این توانایی از آنان در برابر شرایط دشوار آبوهوایی محافظت میکند. گورخرماهیها به خواب زمستانی میروند، اگر انسانها هم بتوانند این کار را بکنند میتوانیم به کره مریخ و فراتر از آن برسیم پی بردن به چیستی و چرایی و هدف از ادامه جهان فقط یکی از دلایل علاقه افراد به علم و دانش است؛ و فقط این دریافتن نیست که موضوع جالبی است بلکه افرادی که پرداختن به علم و دانش را به عنوان حرفهٔ خود انتخاب کردهاند لحظات "شگفتانگیز" زیادی را در پژوهشهای خود تجربه میکنند. هر دانشمند خوبی نیاز به مدرک و دلیل دارد. برای آنکه ببینیم پژوهش و تحقیق چه نتایج لذتبخشی دارد چندین دانشمند ساکن بریتانیا که در زمینههای گوناگونی پژوهش میکنند، در مورد جالبترین حقایق و دریافتههای پژوهشهای خود گفتهاند. خواب زمستانی و سفر فضایی سفر انسان به نقاط دورتر منظومه شمسی چالش بزرگی است. سفر به مریخ بین شش تا نه ماه طول میکشد، در حالی که سفر به زحل حدود هفت سال طول میکشد. پروفسور هاردیمن میگوید این زمان طولانی باعث تنش روانی و دشواری در تأمین غذای کافی و اکسیژن و آب در دوران دور بودن از زمین میشود. اگر ما بتوانیم کاری کنیم که فضانوردان در طول این سفر طولانی به خواب زمستانی بروند، این مشکلات حل میشود. برای مثال، فعالیت مغزی فرد هم در خواب زمستانی کاهش پیدا میکند که خود باعث کاهش تنش روانی میشود. تغییر سوختوساز بدن باعث میشود به غذا و اکسیژن و آب کمتری نیاز پیدا کنیم و همچنین باعث میشود ماهیچههای بدن بر اثر تششعات و پرتوها و بیوزنی تحلیل نرود. پژوهشگران روی گورخرماهی در این زمینه پژوهش میکنند، گونهای که خواب زمستانی مشابهی دارد. فایده آن برای پیشگامان فضا پروفسور هاردیمن میگوید: "در برنامهٔ آرتمیس ناسا قرار است اولین زن فضانورد در سال ۲۰۲۴ به ماه فرستاده شود. همچنین قرار است که در سال ۲۰۲۸در کرهٔ ماه برای پیشبرد فناوری فرستادن انسان به کرهٔ مریخ تا سال ۲۰۳۰، ایستگاه فضایی ساخته شود". "میبینیم که با پیشرفت و دسترسی انسان به ورای کره زمین اهمیت زیادی دارد که اقدامات و شیوههای جدید هم طوری بهبود پیدا کند که تضمینکننده بهترین وضعیت برای سلامتی انسان باشد". خواب زمستانی توانایی فیزیولوژیکی گورخرماهیها و چندین گونهٔ دیگر از جانوران است. این توانایی از آنان در برابر شرایط دشوار آبوهوایی محافظت میکند. پروفسور هاردیمن میگوید:" اگر انسانها بتوانند چنین کاری بکنند، احتمال اینکه انسان گونهای از موجودات زنده شود که توانایی سفرهای طولانی فضایی پیدا کند، بیشتر میشود". آبسنگهای مرجانی که همدست میشوند تا عروسدریایی را بخورند ماهیهایی که در میان این آبسنگهای مرجانی شنا میکنند خیالشان راحتتر از عروسهای دریایی یا ژلهماهیهاست کار گروهی در اوقات فراغت وقتی تصاویری از آبسنگهای مرجانی در زیر امواج دریا میبینیم، آنها به نظر صخرههای ثابتی میرسند، اما در حقیقت پولیپهایی هستند که دهان دارند و میتوانند غذای خود را از آب دریا تأمین کنند. در جای خود ثابت هستند و منتظر میمانند تا غذا به طرف آنها بیاید. تا مدتها گمان بر این بود که آبسنگهای مرجانی فقط موجودات کوچک آبزی را شکار میکنند، اما پژوهشگران به تازگی دریافتند که چنین نیست. پروفسور رابرتز میگوید: "بعضی مرجانها میتوانند عروس دریایی یا ژلهماهی را شکار کنند، وقتی پولیپها یا تودههای مرجانی همدست شوند حتی به عروسهای دریایی حمله میکنند. نوعی از پولیپهای مرجانی به رنگ نارنجی روشن به نام شبهمرجان یا آسترویدس کالیکولاریس میتوانند با همکاری همدیگر وعده غذای خیلی بزرگتری شکار کنند". این خبر خوبی برای عروس دریایی از نوع پلاگیا نوکتیلوکا یا گزندهٔ ارغوانی نیست که طعمهٔ مرجانها میشود. این همان نوع عروسدریایی است که نیش دردناک آن را بعضی شناگران تجربه کردهاند. به نظر پروفسور رابرتز، این کشف نشان میدهد که پژوهشگران مدام در حال یادگیری هستند. او میگوید: "تا زمانی که پژوهشگران با تجیهزات غواصی برای دیدن مرجانهای نارنجی از نزدیک به زیر آبهای مدیترانه نرفته بودند، ما نمیدانستیم که تودههای مرجانی میتوانند با همکاری یکدیگر طعمه بزرگی مثل عروس دریایی را شکار کنند". "بیشتر جانورشناسان دریایی فکر میکنند مرجانها، عروسدریایی نمیخورند، اما این نتایج جدید نشان میدهد که باید چشم و ذهنمان را در برابر اکتشافات جدید باز نگه داریم و زمان بیشتری را زیر آب و در تماشای کار طبیعت بگذرانیم! ". در بعضی قسمتهای فضا آهن مایع میبارد یک تصویر خیالی از کوتوله قهوهای، مراقب باشید باران نیاید این پدیده در جرمهایی در فضا که کوتولههای قهوهای نام دارند، روی میدهد.دکتر بیلر میگوید: "این جرمهای فضایی از سیارهها سنگینتر هستند، اما به اندازهٔ ستارهها سنگین نیستند و میتوانند ابر داشته باشند". "اما کوتولههای قهوهای داغتر از سیارههای ما در منظومهٔ شمسی هستند و دمای جو اطراف آنها به دامنه دمای شعله شمع رو به بالا شبیه است". این دمای افزایشیابنده باعث بهوجود آمدن نوع ویژهای ابر در کوتولههای قهوهای میشود. این ابرها مثل ابرهای کره زمین سرشار از آب نیستند بلکه ترکیبی از گرد و غبار داغ و قطرکهای آهن مایع هستند. به این معنی که گاهی بارانی از آهن مایع بر سطح کوتولههای قهوهای میبارد. هیجان دنیاهای دیگر دکتر بیلر میگوید: "این موضوع باعث شگفتی من به عنوان پژوهشگر شد، زیرا من فقط به دنیاهایی مثل دنیایی که در آن زندگی میکنیم علاقه ندارم بلکه به دنیاهایی که خیلی با جهان ما فرق دارند هم علاقهمندم. پژوهش در مورد بسیاری از سیارات گوناگون و کوتولههای قهوهای یعنی میتوانیم نظریههایی در مورد چگونگی شکل گرفتن این اجرام و اجزای موجود در جو آنها ارائه دهیم". او اضافه میکند: "حتی تصور چگونگی چنین جهانهای شگفتی هم هیجانانگیز است! " منبع: بی بی سی
-
طاووس؛ حیوانی باشعور و مقدس؟! مادهها معمولا همسران خود را براساس اندازه، رنگ و کیفیت دُم و پرها انتخاب میکنند! یک طاووس ماده میتواند بهطور همزمان ٦ تخم بگذارد، البته گاهی بیشتر از این هم پیش میآید. یش از دوهزارسال است که در سرتاسر جهان، طاووسها برای اهداف سرگرمکننده یا مذهبی، اسیر شده و در قفسها و پارکها نگهداری میشوند. واژه «طاووس» با آن شکل و شمایل باشکوه و پرهای زیبا، فقط برای گونه نر این پرنده به کار برده میشود و مادهها به دلفریبی نرها نیستند! طاووسهای ماده، سه گونه مختلف دارند که دوتای آن آسیایی و دیگری از نژاد آفریقایی است. از اصلیترین تفاوتهای طاووسهای نر و ماده، اندازه آنهاست؛ اندازه طاووسهای نر تقریبا دوبرابر مادههاست. طاووسهای آفریقایی با عنوان «طاووس کنگو» نیز شناخته میشوند و اطراف رودخانه کنگو زندگی میکنند. گونههای آسیایی هم طاووسهای هندی و طاووسهای سبز هستند. طاووسها در ابتدا در جنگلها، خصوصا جنگلهای بارانی زندگی میکردند، محیط و طبیعتی که همچنان راحتترین زیستگاه برای آنهاست. این پرنده از تیره قرقاولیان است. ١- طاووسهای اهلی، که در محیطهای حفاظتشده نگهداری میشوند، بعضا تا ٥٠سال عمر میکنند. اما زندگی برای طاووسهایی که در طبیعت و حیاتوحش هستند، خطرناکتر است و آنها عموما بیشتر از ٢٠سال دوام نمیآورند. ٢- میانگین سرعت دویدن طاووس، ١٦کیلومتر در ساعت است. گاهی دیده میشود که طاووسها درحال پرواز به سوی درختها هستند. آنها این کار را میکنند تا جانشان را از گزند شکارچیها در امان نگه دارند. ٣- همه گونههای طاووس روی سرشان کاکُل دارند. حال طرح و رنگ این کاکُلها ممکن است در بین گونهها و جنسهای مختلف، متفاوت باشد. ٤- طاووسها از زندگی تنهایی هیچ لذتی نمیبرند و تمایل دارند در گروههای کوچک باشند، چراکه حیواناتی وابسته و بسیار اجتماعی هستند. ٥- درحال حاضر طاووس جزو حیوانات در خطر انقراض محسوب نمیشود، به غیر از طاووس کنگو، که از گونههای آسیبپذیر اعلام شده است. ٦- در فصل جفتگیری سالیانه، طاووس نر سعی میکند تا جایی که ممکن است طاووس ماده را تحتتأثیر قرار دهد. او به غیر از نمایش پرها و دُمش، از قلمرویش محافظت میکند و با تولید سروصدایی بلند، سعی میکند نرهای دیگر را ترسانده و دفع کند! ٧- در هندوستان و برخی نقاط آسیا، به دلایل شخصی و مذهبی تا حد ممکن، از طاووسها محافظت میشود. «طاووس» هنوز هم در برخی نواحی هندوستان، بنگلادش، پاکستان و سریلانکا نوعی حیوان باشعور و مقدس تلقی میشود. ٨- مادهها معمولا همسران خود را براساس اندازه، رنگ و کیفیت دُم و پرها انتخاب میکنند! یک طاووس ماده میتواند بهطور همزمان ٦ تخم بگذارد، البته گاهی بیشتر از این هم پیش میآید. ٩- طاووس با داشتن یک بال نسبتا بزرگ که طولش به ٥/١متر میرسد، در دسته یکی از بزرگترین پرندگان جهان قرار میگیرد. ١٠- روی پرهای طاووس نر، بلورهای ریز و براقی وجود دارد که در جذب طاووس ماده، بیتأثیر نیست. پرهای طاووسهای نر، هرساله از نو رشد میکند. ناگفته نماند طاووسها از زمان تولد تا سهسالگی دُم ندارند و چندان هم زیبا و دلفریب نیستند. منبع: روزنامه شهروند
-
خرس قطبی؛ بزرگترین گوشتخوار روی زمین
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
خرس قطبی؛ بزرگترین گوشتخوار روی زمین آنها از سوراخ یخها بوی فکها را شناسایی کرده و صبر میکنند تا فکها برای تازهکردن نفس بیرون بیایند. بعد، درست در همان لحظه، به آنها حمله کرده و شکارشان میکنند! «خرسهای قطبی، موجودات سفید و پشمالویی هستند که در مناطق و اقلیمهای سرد زندگی میکنند». این عبارت درست است، اما تعریف کافی و مفصلی از این حیوان نیست. خرس قطبی گونهای بینظیر است که به مرور و سختی با زیستبومش سازگار شده، اما گرمشدن کره زمین و تغییر اقلیم، هرچه خرسها رشته بودند، پنبه کرد و جمعیت آنها را در معرض خطر انقراض قرار داد. با تمام این اوصاف، مناطق حفاظتشدهای تعبیه شدهاند که به افزایش جمعیت خرسهای قطبی کمک زیادی میکند. ١- بیستوهفتم فوریه، روزجهانی خرس قطبی است و شاید ندانید که ترجمه خرس قطبی به زبان لاتین میشود «خرس دریایی»! این خرسهای زیبا و بلوری در قارههای آمریکا (قسمتهای شمالی)، اوراسیا و در نواحی شمالی قطب شمال یافت میشوند. تاکنون تعداد معدودی خرس قطبی در نواحی جنوبی، آلاسکا و خلیج هادسون کانادا نیز مشاهده شدهاند. ٢- خرسهای قطبی ٢٠٠کیلومتر از خط ساحلی دور هستند، اما در فصل زمستان بیشتر آنها، همچنان در مجاورت یخها ساکن میشوند. آنها با تغییر فصل و ذوبشدن یخها، از محدوده سکونتشان مهاجرت میکنند. هر خرس قطبی در طول یکسال، بهطور متوسط، بیش از ٢٨٩٦ کیلومتر را برای یافتن غذا طی میکند. ٣- خرسهای قطبی تنها گونه «خرس» هستند که به نحوی عضو دسته «پستانداران دریایی» درنظر گرفته میشوند، چراکه آنها بیشتر وقتشان را میان یخ و دریا میگذرانند. پوست تن آنها در واقع سیاهرنگ است، اما به این دلیل که خزشان سفید و شفاف است، نور را منعکس میکند و باعث میشود، سفیدرنگ به نظر بیایند! ٤- خرسها پاهای پُرمو و پشمالویی دارند، که علاوه بر گرم نگهداشتن، باعث میشود تا قسمتهای پایینی پنجهشان با مو پوشانده شود و برای ایستادن روی یخ به آنها کمک کند. خرسهای قطبی میتوانند با سرعت ١٠کیلومتر در ساعت، در آب شنا کنند. آنها همچنین قادرند از روی شکاف بین یخها تا عرض ٦ متر پَرِش کنند! ٥- خرسهای قطبی میتوانند بهطور مداوم ساعتها و حتی روزها شنا کنند! شاید خیلیها فکر کنند این کار از هیچ جانداری جز ماهیها برنمیآید و غیرممکن است، اما خرسها به دلیل داشتن پنجههای بزرگ و قوی میتوانند ساعتهای زیادی را بدون اینکه خسته شوند، شنا کنند. ٦- اگرچه آنها نیمی از وقت روزانهشان را صرف پیداکردن غذا و شکار میکنند، اما به ندرت موفق میشوند. عملیات شکار خرسها اغلب کمتر از ٢درصد موفقیتآمیز است! غذای اصلی آنها متشکل از فک دریایی، فک خزدار و حیوانات کوچکتر مثل پرندگان است. اگر خیلی گرسنه باشند، لاشه حیوانات، تخم پرنده و حتی گیاه هم میخورند! خرسهای قطبی جزو دسته تماما گوشتخوار به حساب میآیند، چراکه بیشتر از ٧٠درصد از رژیم غذایی آنها متشکل از گوشت است. ٧- خرسهای گرولار یا پیزلی، در سال ٢٠٠٦ کشف شدند. آنها از لحاظ ژنتیکی ترکیبی از خرسهای قطبی و گریزلی هستند، اما بیشتر شبیه خرس قطبی زندگی میکنند، منتها خزهای قهوهای کمرنگ دارند و پنجههایی شبیه گریزلیها. ٨- بهطور متوسط، وزن یک خرس قطبی نر تقریبا ٨٠٠کیلوگرم میشود که تا حدودی با وزن ١٠ انسان بالغ برابری میکند! طول آنها تا سهمتر رشد میکند و در این صورت آنها به بزرگترین گوشتخوار موجود روی زمین درجهان تبدیل میشوند. اندازه خرس قطبی ماده تقریبا نصف اندازه خرس قطبی نر است. ٩- حس بویایی خرسهای قطبی بسیار قوی است و میتوانند بوی طعمهشان را از فاصله یککیلومتری تشخیص بدهند. آنها از این قابلیت و حسشان برای یافتن سوراخهای نهفته در یخ استفاده میکنند. خرسهای قطبی برای شکار فک دریایی از روش نوینی استفاده میکنند. آنها از سوراخ یخها بوی فکها را شناسایی کرده و صبر میکنند تا فکها برای تازهکردن نفس بیرون بیایند. بعد، درست در همان لحظه، به آنها حمله کرده و شکارشان میکنند! ١٠- خرسهای قطبی میتوانند از فاصله ١٠٠سانتیمتر بالای یخ تشخیص بدهند آیا فُکی زیر آب وجود دارد یا نه! خرسها خیلی سریع میدوند. آنها میتوانند از فاصله ١٥ تا ٣٠متر به طعمه حمله کرده و با سرعت ٤٠کیلومتر در ساعت، به سمت شکارشان بدوند! ١١- متأسفانه خرسهای قطبی اولین گونهای بودند که تغییر اقلیم، حیات آنها را مورد تهدید قرار داد، اما پیشبینی میشود تا سال ٢٠٥٠ شدت این خطر تا ٣٠درصد کاهش یابد. جمعیت خرسهای قطبی وحشی در سال ٢٠١٩ حدودا ٢٦هزار رأس بوده است. ١٢- در دنیایی که مدرنیته میتازد، پیداکردن فناوری و روش تازه برای ردیابی حیوانات کار عجیب و غریبی نیست. اما در سالهای اخیر، صندوق جهانی طبیعت روش جالبی را برای ردیابی و تعقیب خرسهای قطبی ابداع کرده است. در این روش، متخصصان و دانشمندان از روی ردپای خرسهای قطبی که روی برف میماند، دیاِناِی آنها را شناسایی میکنند! ١٣- خرسهای قطبیای که باردارند، تنها خرسهایی هستند که در طول زمستان به خواب زمستانی نمیروند! ١٤- بزرگترین و سنگینوزنترین خرس قطبیای که تاکنون دیده شده، ١٠٠٢کیلوگرم وزن داشته و در سال ١٩٦٠ در شمالغربی آلاسکا شناسایی شده است. منبع: روزنامه شهروند -
راز حرکت خزنده باستانی با "گردنِ زرافهای"
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
راز حرکت خزنده باستانی با "گردنِ زرافهای" این گردن اصلا امکان بقا در محیط خشکی ندارد، برای حمل آن در همه جا به عنوان بخشی از بدن، واقعا عضوی عجیب است. گردن زرافهمانند این خزنده باعث شد دانشمندان شک کنند که او در خشکی زندگی میکرده یا در دریا دانشمندان کشف کردند که چگونه یک خزنده ۲۴۲ میلیون ساله که گردنی سه برابر کل بدنش داشته است، در محیط زیست بومی خود حرکت میکرده است. بنا به این کشف، آن خزنده در اقیانوس زندگی میکرده است. دیرینهشناسان همواره از فسیل این موجود که بخشی از گونه پروسروسوران است و اولین بار در سال ۱۸۵۲ کشف شد، در حیرت بودند. زیرا نمیتوانستند دریابند که این حیوان چگونه میتوانسته وزن گردنش را تحمل کند و هر گونه حرکتی داشته باشد. به گفته محققان، «بدن عجیب این موجود اصلا کمکی به درک آن معضل نمیکرد»، و دست آخر گردن زرافهمانند آن باعث شد دانشمندان شک کنند که آیا این حیوان در خشکی زندگی میکرده یا در دریا میزیسته است. این معما وقتی حل شد که تحقیقی توسط دانشگاه زوریخ جمجمه این خزنده را بازسازی کرد و نشان داد که «چندین انطباق آشکار برای زندگی در آب» در جمجمه آن وجود دارد. اولیور ریپل، دیرینهشناس موزه فیلد در شیکاگو و یکی از نویسندگان این تحقیق، گفت: «این گردن اصلا امکان بقا در محیط خشکی ندارد، برای حمل آن در همه جا به عنوان بخشی از بدن، واقعا عضوی عجیب است.» ریپل این موجود را به عنوان «یک تمساح کوتوله و خپل با گردنی خیلی خیلی دراز» توصیف کرد. تصویر جمجمه بازسازی شده حیوان نشان داد که این خزنده ۷ متری سوراخهای بینی در بالای پوزه خود داشته و همچنین دندانهایی به هم تنیده و خمیده داشته است که هر دو نشانههایی از نحوه زندگی و شکار کردن این حیوان در آب هستند. استیون اسپیکمان، دیرینهشناس دانشگاه زوریخ در سوئیس و نویسنده اصلی این تحقیق، گفت: «احتمالا با استفاده از سر کوچک و گردن خیلی دراز خود مخفی میمانده و یواشکی با نزدیک شدن به طعمه خود در آبهای گلآلود، شکار میکرده است.» فسیلهای این پروسوسور در مرز میان سوئیس و ایتالیا پیدا شدند. در نزدیکی آن منطقه، دانشمندان فسیل موجودی مشابه را پیدا کردند، اما آن موجود فقط کمی درازتر از یک متر بود و باعث شد تا این نظریه مطرح شود که آیا آن فسیل متعلق به جیوانی جوانتر از همان گونه است، یا گونهای کاملا متفاوت است. تحلیلهای بعدی مشخص کرد که آن موجود کاملا بالغ بوده است و به همین خاطر گونهای متفاوت است. نیک فریزر، موزدهدار موزه ملی علوم طبیعی اسکاتلند و از نویسندگان این تحقیق، گفت: «این کشف خیلی مهم است که دریافتیم ۲۴۰ میلیون سال پیش، دو گونه کاملا متفاوت و منحصر به فرد خزندگان با گردنهایی دراز و عجیب، در کنار هم در آبهای ساحلی اقیانوس باستانی تتیس زندگی میکردهاند.» اسپیکمان افزود: «این دو گونه خیلی به هم نزدیک هستند و تکامل یافته بودند تا در زیستبومی یکسان، از منابع غذایی متفاوتی تغذیه کنند.» او توضیح داد که گونه کوچکتر احتمال موجودات صدفی کوچکتر از جمله میگوها را میخورده است، در حالی که گونه بزرگتر از ماهی و ماهی مرکب تغذیه میکرده است. او ادامه داد: «واقعا مهم است، چرا که ما انتظار داشتیم گردن دراز پروسوسوران، مانند گردن زرافهها، تنها برای یک کار تکامل یافته باشد، اما در واقع این گردن به سبکهای مختلف زندگی امکان وقوع داده است. این کشف درک ما را درباره این حیوان کاملا تغییر میدهد.» منبع: ایندیپندنت -
گونهٔ نایاب حشرهخوار جهنده در سومالی
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
گونهٔ نایاب حشرهخوار جهنده در سومالی آخرین گونههای زندهٔ این جانور در ۱۹۷۰ دیده شد و دانشمندان آن را در سیاههٔ ۲۵ جانور گمشدهٔ مهم قرار داده بودند. پژوهشگرانی که بهدنبال بازیابی انواع مختلف این جانور در کشورهای همسایهٔ سومالی بودند دریافتند که این گونه نیز در میان آنها هست. پژوهشگران گونهای پستاندار کوچک نایاب موسوم به «حشرهخوار جهندهٔ سومالی» را که گمان میرفت نیم قرن پیش منقرض شده باشد، از نو در شاخ آفریقا یافتند. این جاندار کوچک که هماندازهٔ یک موش است پاهایی قوی دارد که بهیاری آنها میتواند با سرعت ۳۰ کیلومتر در ساعت بدود و بینی بلند خرطوممانندش در شکار حشرات بهکار میآید. آخرین گونههای زندهٔ این جانور در ۱۹۷۰ دیده شد و دانشمندان آن را در سیاههٔ ۲۵ جانور گمشدهٔ مهم قرار داده بودند. پژوهشگرانی که بهدنبال بازیابی انواع مختلف این جانور در کشورهای همسایهٔ سومالی بودند دریافتند که این گونه نیز در میان آنها هست. آنان از ساکنان محلی در جیبوتی پرسجو کردند و عکس این جانور را به آنها نشان دادند و همواره همان نام را شنیدند و با کار گذاشتن ۱۲۵۰ تله با خوراکیهای مختلف موفق شدند ۱۲ حشرهخوار جهندهٔ سومالی را را بدون آنکه آسیبی ببینند به دام بیندازند. محققانی که همچنان پژوهش در این زمینه ادامه میدهند معتقدند که این جانوران در سومالی، جیبوتی و اتیوپی وجود دارند. بازیافتن این پستاندار کوچک پس از گذر سالهای بسیار، پژوهشگران را به یافتن دیگر گونههای گمشده امیدوار کرده است. منبع: یورو نیوز -
عنکبوتهایی سریعتر از یوزپلنگ این خانواده از عنکبوتها بسیار کوچک هستند، در حدود ۰.۱ سانتی متر. جثه آنها به میزان قابل توجهی از اندازه شکارشان کوچکتر است، بنابراین اگر بخواهند غذا بخورند باید سریع حرکت کنند. خانوادهای از عنکبوتهای ریزی که در جنگلهای آمازون زندگی میکنند قادر به سرعت گرفتن تا ۱۳۰۰ متر بر ثانیه برای گرفتن طعمه هستند که ۱۰۰ برابر سریعتر از یوزپلنگ است. این سرعت بالا به دلیل یکی از ویژگیهای این دسته از عنکبوتها امکان پذیر است. آنها بر خلاف همتایان خود تارهایی ایجاد میکنند که همانند فنر است. علاوه بر این آنها میتوانند این تار فنر مانند را برای چندین ساعت آماده نگه دارند، زیرا نوعی ابزاری دارند که مانند یک چفت کار میکند. دانشمندان برای تحقیق بیشتر روی این عنکبوت دوربینهایی را نصب کردند و مشاهده کردند که چگونه عنکبوت یک تار نازک را از جلو میکشد و با پاهای عقب خود قسمت اصلی تار را نگه میدارد. وقتی احساس میکند که یک مگس یا یک پشه به او نزدیک شده است، خودش را مستقیماً به سوی طعمه پرتاب میکند. این خانواده از عنکبوتها بسیار کوچک هستند، در حدود ۰.۱ سانتی متر. جثه آنها به میزان قابل توجهی از اندازه شکارشان کوچکتر است، بنابراین اگر بخواهند غذا بخورند باید سریع حرکت کنند. منبع: اسپوتنیک
-
نهنگ؛ سلولهایی مشابه انسان دارد تیلیکوم» نهنگ قاتلی است که تا کنون در سه حادثه با انسانها درگیر شده و دو مربی خود را کشته است. بسیاری از کمپینها درخواست آزادی این نهنگ را به مراجع مربوط دادهاند. «نهنگ» نام مشترکی است که برای گونههای مختلفی از پستانداران دریایی به کار میرود. شاید بخواهید معروفترین نهنگهای دنیا را بشناسید. «کیکو» نهنگی بود که برای فیلم (Free Willy) انتخاب شد. او بعد از فیلمبرداری در طبیعت آزاد شد، اما پس از رسیدن به ساحل درگذشت. «اسپرینگر» تنها نهنگ تاریخ است که بعد از تعاملی طولانی با انسان با موفقیت به دسته دیگر نهنگها پیوست. «شامو» نهنگ قاتلی است که بیش از ١٣ سال در اسارت و برای اجرای نمایش زنده ماند. «لولیتا» نهنگ قاتلی است که ٤٠ سال در آبشار میامی زندگی میکرد. محل زندگی او بعد از مدتی جلب توجه زیادی کرد. خیلیها به او کمک کردند تا از این شرایط رها شده و به زندگی در اقیانوس برگردد. «تیلیکوم» نهنگ قاتلی است که تا کنون در سه حادثه با انسانها درگیر شده و دو مربی خود را کشته است. بسیاری از کمپینها درخواست آزادی این نهنگ را به مراجع مربوط دادهاند. ١- «نهنگهای دنداندار» دندانهای ریزی دارند که در اغلب اوقات، برای شکار از آنها استفاده میشود. از نمونههای مشهور نهنگ میتوان به «نهنگهای قاتل» و «نهنگهای عنبر کوتوله» اشاره کرد. نهنگها دندانهایی مانند فیلتر دارند که ورود پلانکتونها به بدنشان را آسانتر میکند. ٢- بزرگترین نهنگ جهان نهنگی آبی با طول ٣٠ متر و وزنی بیش از ١٨٠ تن بود. کوچکترین نوع نهنگ هم «نهنگ عنبر ریز قد» یا «نهنگ عنبر کوتوله» با طول ٥/٣ متر است. ٣- نهنگها معمولا به علت گوشت، استخوانها و مصارف درمانی و دارویی شکار میشوند. با توجه به روند شکار نهنگها، اکنون بیشتر گونههای آن در معرض خطر هستند. ٤- نحوه زندگی و ژنتیک نهنگ تقریبا مشابه اسب آبی است. در واقع، نزدیکترین پستاندار زنده به خانواده این جانور اسب آبی است که نزدیک به ۴۰ میلیون سال پیش از آنها جدا شده است. بررسیها نشان میدهد، نهنگها یکی از انواع دایناسورها هستند که به مرور منقرض شده یا تغییر کردهاند. ٥- نهنگها موجوداتی خونگرم هستند. آنها انرژی دریافتیشان را در بدن ذخیره میکنند تا در فصول سرما راحتتر زندگی کنند. نهنگها جانوران اقیانوسیاند؛ آنها در دریا غذا میخورند، جفتگیری میکنند، بچه به دنیا میآورند و بزرگ میشوند. زندگی آنها وابسته به محیط دریاست بهطوری که اصلا در خشکی زنده نمیمانند. ٦- بیشتر نهنگها یک نوزاد به دنیا میآورند، بدین صورت که ابتدا دُم از بدن مادر خارج میشود؛ سپس بقیه بدن. علتش هم آن است که خطر غرقشدن نوزاد به حداقل برسد. بچههای نهنگ بین ٧ تا ١٠ سال به بلوغ میرسند. نهنگها به صورت خانوادگی و گروهی زندگی میکنند. ٧- فقط یکی از نیمکرههای مغز نهنگها در زمان استراحت، میخوابد! دانشمندان معتقدند که نهنگها توان آموزش، یادگیری، همکاری، برنامهریزی، احساس شادی و ناراحتیکردن را دارند. این اعتقاد بعد از مطالعات بسیار و پیداکردن سلولهایی مشابه سلولهای انسانی به وجود آمد. نهنگها هم مثل انسانها با تعاملات اجتماعی درگیر میشوند. ٨- نحوه شناکردن نهنگها ممکن است نشانهای از احساس خطر، تسلطداشتن بر محیط یا بازیکردن باشد. هدف نهنگها از بیرون نگهداشتن دُمشان برای ترساندن ماهیهای کوچکتر است. نهنگها با موسیقی و از طریق آن ارتباط برقرار میکنند. ٩- تماشاکردن نهنگها یکی از سرگرمیهای مشهور و توریستی است که معمولا در آن بازدیدکنندگان سوار بر قایقهای بزرگ میشوند و به اقیانوس میروند تا این پستانداران دریایی را ببینند. ١٠- از نهنگها در حکایتهای دینی و داستانهای افسانهای و تاریخی بهکرات یاد شده است؛ مثل داستان حضرت یونس. ١١- داستان رمانهای «موبی دیک» و «پینوکیو» از ترسناکترین داستانها درباره نهنگهاست. ١٢- انسانها برای نگهداری از نهنگها آنها را اسیر میکنند، اما آنها هرگز به سبک زندگی جدیدشان عادت نمیکنند و در اسارت تاب نمیآورند و در نتیجه میمیرند. در اغلب موارد از نهنگهای اسیر برای نمایشدادن به عموم استفاده میشود. منبع: روزنامه شهروند
-
همه چیز درچشم "اسبها" نیمهرنگی است!
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
همه چیز درچشم "اسبها" نیمهرنگی است! بینایی اسبها بسیار قوی است. چشمهای اسب نسبت به دیگر پستانداران بزرگتر است. آنها میتوانند میدان دید ٣٦٠ درجهای داشته باشند! فاطمه کرمی| درباره اسب این موجود زیبا چه میدانیم؟ اینکه اسبها گیاهخوارند؟ بله، منبع اصلی تغذیه اسبها، فقط گیاهان است. آنها تماما گیاهخوارند. اینکه اسبها سریع میدوند؟ بله، حداکثر سرعت یک اسب معمولی تقریبا ٤٣کیلومتر برساعت است، اما رکوردی که تاکنون از سریعترین اسب به ثبت رسیده، به ٨٨کیلومتر برساعت میرسد. اینکه نژادهای مختلفی از اسب وجود دارد؟ بله، بیش از ٣٠٠ نژاد متفاوت اسب درجهان موجود است! حال اگر تمایل دارید چیزهای بیشتری درخصوص این حیوان نجیب بدانید، خواندن مطلب پیشرو را تا انتها ادامه دهید. ١- نوزاد اسب چند دقیقه بعد از تولد میتواند قدم بردارد! در واقع کرهاسبهایی که تنها چندساعت از تولدشان گذشته، میتوانند راه بروند یا اینکه بدوند. ٢- در بدن اسب، کمتر از بدن انسان استخوان وجود دارد. در کل اسکلت بدن اسب، ٢٠٥ استخوان وجود دارد (از بدن انسان فقط یک استخوان کمتر دارد). ٣- پیرترین اسب دنیا بیش از دوبرابر حد معمول بقیه اسبها، زندگی کرده است. اسبها معمولا حدود ٢٥سال عمر میکنند. این درحالی است پیرترین اسبی که تا کنون وجود داشته، در سن ٦٢ سالگی درگذشته است. ٤- اسبها میتوانند درحالت ایستاده یا درازکش، بخوابند. شاید خیلی از مردم فکر کنند وقتی که اسب دراز میکشد، بیمار است. اما آنها در هرشرایطی (ایستاده، نشسته، خوابیده) میتوانند بخوابند. ٥- اسبها حواسجمعاند. آنها اگر به صورت گروهی درجایی باشند، بهطور همزمان نمیخوابند و حداقل یکی از آنها بیدار میماند تا از بقیه نگهبانی و مراقبت کند. ٦- لبخند اسبها از خوشحالی نیست! اسبها در بیشتر عکسهایی که از آنها گرفته میشود، خنداناند یا اینکه لبخند به لب دارند، اما این حرکت، برای این است که آنها بتوانند بهتر بو را تشخیص دهند. ٧- اسبها به مقدار کافی زاد و ولد میکنند. حدود ٦٠میلیون اسب درجهان وجود دارد. در این میان اسبهای وحشی و اهلی با هم ترکیب میشوند و جمعیت را پایدار میکنند. ٨- بینایی اسبها بسیار قوی است. چشمهای اسب نسبت به دیگر پستانداران بزرگتر است. آنها میتوانند میدان دید ٣٦٠ درجهای داشته باشند! ٩- همه چیز درچشم اسبها نیمهرنگی است! در گذشته کارشناسان معتقد بودند که اسبها کاملا کوررنگاند و همه چیز را سیاه و سفید میبینند، اما این نظریه رد شده است. آنها میتوانند بعضی رنگهای خاص را ببینند و تشخیص دهند! ١٠- دندانهای اسب از مغز او بزرگتر است. فضایی که توسط دندانهای اسب در بدن او اشغال میشود، از فضای مغز بیشتر است. وزن مغز اسبها هم تنها حدودا ٦٠٠گرم است (تقریبا نصف وزن مغز انسان!). ١١- اسبها احساسات را درک میکنند. آنها هم مانند انسانها برای بیان بهتر حالات و روحیاتشان، چهرههای متفاوتی را از خودشان نشان میدهند. همچنین مطالعات نشان میدهد که اسبها حافظه بسیار خوبی دارند. ١٢- اسبها خیلی آب دوست دارند و هر روز حداقل ٢٥ گالن آب مینوشند. درکشورهایی که آب و هوا گرم است، این مقدار به مراتب بیشتر میشود. ١٣- میتوان گونههای مختلفی از اسب را پرورش داد. اسبها همچنین به صورت غیرلقاحی و مصنوعی، قابل پرورشاند! برای نخستینبار در سال ٢٠٠٣ بود که در ایتالیا یک کره اسب از روشهای غیرلقاحی متولد شد. ١٤- اسبها از قرن هفدهم میلادی در پلیس به کار گرفته میشوند. البته با بیشترشدن خودرو در اوایل قرن بیستم، اسب برای استفاده در نیروی پلیس محبوبیت کمتری پیدا کرد. با این حال، امروزه هنوز هم صدها اسب توسط پلیس مورد استفاده قرار میگیرد. ١٥- اسبهای عربی قدیمیترین نژاد زنده در دنیا هستند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که قدمت آنها به ٤هزار و ٥٠٠سال پیش، برمیگردد. ١٦- در بعضی از کشورها مثل فرانسه، گوشت اسب (خصوصا قسمتهای مغز و قلب) از غذاهای گرانقیمت به حساب میآید! اما در بسیاری از کشورها خوردن گوشت اسب، غیرقانونی است. منبع: روزنامه شهروند -
تنهاترین فیل دنیا در پاکستان در معاینه پزشکی معلوم شد که کاوان علاوه بر آسیبهای جسمی ناشی از شرایط نامطلوب و انزوا در باغ وحش مرغزار، دچار اختلالات رفتاری هم هست. کاوان در سال ۱۹۸۵ به عنوان هدیهای از سریلانکا به پاکستان، وارد شد فیلی که در شرایطی وحشتناک در باغ وحشی در پاکستان زندگی میکند، سرانجام بختی برای زندگی بهتر خواهد داشت. این خبر را یک گروه رفاه حیوانات که ترتیب انتقال فیل را داده است، روز شنبه اعلام کرد. کاوان که از سوی مدافعان حقوق حیوانات «تنهاترین فیل دنیا» لقب گرفته است، بیش از سی سال در باغ وحش بدنام مرغزار در پاکستان زندگی کرده بود، تا چهار سال پیش که توجه کنشگران را جلب کرد و فشار برای تغییر شرایط زندگی او آغاز شد. مارتین باوئر، سخنگوی کارزار رفاه حیوانات موسوم به «جانواران چهارپنجه»، گفت که کاوان سرانجام مجوز پزشکی برای سفر را به دست آورده است و به احتمال زیاد به منطقه حفاظت شدهای در کامبوج منتقل خواهد شد که در کنار همنوعان خود و در شرایط بهتری خواهد بود. به گفته باوئر، کارشناسان حیات وحش این سازمان به دعوت مسئولان محلی، کاوان را روز جمعه مورد معاینه کامل پزشکی قرار دادند و معلوم شد که دچار سوءتغذیه است. دکترامیر خلیل، دامپزشک عضو این سازمان، گفت: «به دلیل سوءتغذیه و نبود تحرک جسمی، کاوان نشانههای روشنی از اضافه وزن دارد. ناخنهایش هم ترک خورده و تغییر شکل داده، که میتواند به دلیل نامناسب بودن کف و ساختمان زیستگاهش باشد.» در ماه میامسال، دیوان عالی پاکستان به دلیل شرایط تکاندهنده زندگی حیوانات که گفته میشود به دلیل بیتوجهی مسئولان پدید آمده است، حکم به تعطیلی باغ وحش مرغزار داد. هیئت مدیریت حیات وحش اسلامآباد از سازمان جانوران چهارپنجه دعوت کرد تا حیوانات باقی مانده در باغ وحش، از جمله یک جفت خرس رقصنده را به مکان امنی منتقل کند. باوئر روز شنبه در بیانیهای گفت: «متاسفانه در اواخر ماه ژوئیه دو شیر در هنگام تلاش برای انتقال از باغ وحش مردند، زیرا نگهبانهایشان برای این که وادارشان کنند داخل صندوقهای حمل شوند، در زیستگاه آنها آتش روشن کردند.» پیش از حکم تعطیلی، باغ وحش مرغزار به دلیل بدرفتاری با حیوانات مورد انتقاد زیادی بود. در سالهای اخیر گزارش شده است که بیش از ۵۰۰ جانور گم شدهاند، و از سال ۲۰۱۶ به بعد هم بیش از ۲۰ جانور در باغ وحش مردهاند. کارزار جابهجایی کاوان چهار سال پیش شروع شد و چهرههای معروفی از جمله «شر» که ظاهرا اطلاعات مربوط به فیل را با هوادارانش در میان گذاشت، از آن حمایت کردند. کاوان در سال ۱۹۸۵ به عنوان هدیهای از سریلانکا به پاکستان، وارد باغ وحش شد. او همیشه تنها نبود و سالهای زیادی را در زیستگاهی کوچک همراه زوج مادهاش «ساهلی» میگذراند. ساهلی در سال ۲۰۱۲ مرد. در معاینه پزشکی معلوم شد که کاوان علاوه بر آسیبهای جسمی ناشی از شرایط نامطلوب و انزوا در باغ وحش مرغزار، دچار اختلالات رفتاری هم هست. دکتر فرانک گوریتس، رئیس بخش دامپزشکی موسسه تحقیقات باغ وحش و حیات وحش لایبنیتز که همراه اعضای سازمان جانوران چهارپنجه به اسلام آباد سفر کرده بود، گفت: «فقدان تغذیه جسمی و رفتاری و نیز نبود جفت و همراه، باعث شده که کاوان بینهایت ملول شود.» وی افزود که این فیل «رفتار مشخص این عارضه را نشان میدهد؛ یعنی ساعتها سر و خرطومش را از یک سو به سوی دیگر تکان میدهد.» باوئر گفت: «پس از معاینه که روشن شد کاوان استقامت کافی دارد، حالا اقدام برای نهایی کردن جابهجاییاش، احتمالا به یک منطقه حفاظت شده در کامبوج، شروع میشود.» وی افزود که هنوز روشن نیست که کاوان توانایی سفر دارد یا نه. منبع: ایندیپندنت
-
این حیوانات خیلی هم خطرناک نیستند به طور متوسط تنها ۶ انسان در سال به وسیلهی کوسهها کشته میشوند که در مقابل جنایات انسان بر انسان و دیگر موضوعاتی که باعث مرگ انسانها میشوند بسیار کم است. شاید جالب باشد بدانیم بعضی از حیوانات به اندازهای که ما فکر میکنیم خطرناک نیستند مانند کوسه و ۶ حیوان دیگر که در ادامه میخوانیم. وقتی عکس کوسه را در اقیانوس یا برخی دریاها میبینیم، فکر میکنیم که کوسه یکی از مرگآورترین حیوانات است؛ اما میخواهیم شما را با چند مورد از حیواناتی آشنا کنیم که اگرچه خطرناک به نظر میرسند، ولی مرگآور نیستند. ۱. کوسه برای دهههای متوالی، هالیوود از این حیوان آبزی برای انتقال حسِ ترس به مخاطبان و فضا سازی دلهره، نگرانی و استرس استفاده میکند. در واقع این حیوان را نوعی قاتل ماشینی به تصویر میکشد؛ اما واقعیت به شکل دیگر است، برخی از گونههای کوسه هیچگاه به انسانها حمله نمیکنند مانند کوسههای عظیمالجثه. برخی دیگر هم در صورت وجود ماهی و انسان، ماهیها را برای شکار انتخاب میکنند. به طور متوسط تنها ۶ انسان در سال به وسیلهی کوسهها کشته میشوند که در مقابل جنایات انسان بر انسان و دیگر موضوعاتی که باعث مرگ انسانها میشوند بسیار کم است. ۲. خرس بسیاری از ما با دیدن خرس، ببر یا شیر در جنگل قبل از نجات جان خود از ترس سکته میکنیم. هالیوود باز هم در به وجود آوردن ترس پیش فرض در ما، زحمتهای بسیاری کشیده است؛ اما ببینیم آیا واقعا باید بترسیم یا اینکه این ترسهم یک تصور اشتباه است. در واقع خرسهای قهوهای و مشکی در ایالات متحده آمریکا و کانادا، سالانه ۳ نفر قربانی میگیرند. آمارهای قربانیان شیرها و ببرها در برخی کشورها مانند تانزانیا و هند بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر در سال است. ۳. عنکبوت اشتباه نخواندید، عنکبوتهای مشکی واقعا مرگآور هستند؛ ولی بسیاری از انواع عنکبوتها حتی بزرگترین و ترسناکترین آنها نیش نمیزنند و خطر مرگ برای انسان ندارند. این عنکبوتهای مشکی در ایالات متحده آمریکا سالانه ۷ قربانی از انسانها میگیرند. ۴. استینگ رایس؛ ماهی پهن برقی استیون ایروین، شکارچی کوروکدیل در سال ۲۰۰۶ به علت حملهی یک ماهی برقی جان باخت. این خبر برای شنوندگان یعنی شکارچیی بزرگتر و ترسناکتر از کوسه در آبها منتظر انسان هستند؛ ولی تعداد قربانیان این موجود بزرگ و الکتریکی در سال یک یا ۲ نفر است. ۵. خفاش خفاشها خونخوار هستند؛ ولی نه خون انسان. در واقع بین خون انسان و حیوانات، دامها را برای تغذیه انتخاب میکنند، دامها مانند گاوها و اسبها. در موارد نادر هم خرگوشها را شکار میکنند. ۶. کرکسها این پرندگان بزرگ با ظاهر ترسناک خود تنها از موجودات مرده و خشک شده تغذیه میکنند. این پرنده شکارچی نبوده و از باقی ماندهی شکار دیگر حیوانات یا موجوداتی که به هر نحوی مرده هستند استفاده میکنند. ۷. شیر کوهستان داستانها و روایات بسیاری از شیر کوهستان یا پوما وجود دارد. حقیقت این است که از سال ۱۸۹۰ تا کنون ۲۵ انسان قربانی شیرهای کوهستان بودند. این شیرها به شمال آمریکا تعلق دارند. دلخواهترین شکار برای پوما دامها، حیوانات کوچک جثه و گوزنها هستند. منبع: خبرگزاری ایرنا
-
پرندگان میتوانند فکر کنند! یک مطالعه جدید جدید روی مغز پرندگان نشان داده است که مغز پرندگان دارای یک نوقشر یا نئوکورتکس (neocortex) پستانداران است که با تفکر آگاهانه مرتبط است. محققان میگویند طوطی شما ممکن است واقعاً در تلاش برای برقراری ارتباط با شما باشد، چرا که بررسی مغز پرندگان نشان میدهد که آنها دارای هوش هستند و حتی ممکن است خویشتن آگاه (Self-Aware) باشند. به نظر میرسد هفته خوبی برای پرندگان است! چرا که همین پریروز بود که گزارش کردیم که چگونه همه خانواده کلاغها میتوانند مانند انسان فکر کنند. اکنون یک مطالعه جدید جدید روی مغز پرندگان نشان داده است که مغز پرندگان دارای یک نوقشر یا نئوکورتکس (neocortex) پستانداران است که با تفکر آگاهانه مرتبط است. خویشتنآگاهی یا آگاهی از خویشتن، جدا از افکاری است که در نقطهای از زمان در حال روی دادن هستند. بدون خویشتنآگاهی، فرد، افکاری را که در حال روی دادن هستند به عنوان خویشتن درک و باور میکند. خویشتنآگاهی به یک فرد امکان انتخاب افکاری که اندیشیده میشوند را به جای اندیشیدن افکار برانگیخته از رویدادهای انباشته شده که منجر به شرایط آن لحظه میشوند، میدهد. خویشتنآگاهی از خودآگاهی متمایز است. خودآگاهی (consciousness) به شناخت عمیق و احساس و ادراک اشاره میکند. نوقشر یا نئوکورتکس (neocortex) که با نام نئوپالیوم (neopallium = نوپوشه) و ایزوکورتکس (isocortex = برابرقشر) نیز شناخته میشود، بخشی از مغز پستانداران است. این بخش لایه بیرونی دو نیمکره مغزی است و خود از شش لایه I تا VI تشکیل شده است که VI درونیترین و I بیرونیترین لایه آن است. نوقشر بخشی از قشر مغز است و در همه پستانداران، در عملکرد حواس، تولید دستورهای حرکتی، تصمیمگیری مکانی، خودآگاهی و زبان نقش دارد. "جان مارزلوف" زیستشناس حیات وحش و متخصص کلاغها در دانشگاه "واشنگتن سیاتل" که در هیچ یک از این دو مطالعه دخیل نبوده است، به مجله Science گفت: اغلب فرض بر این است که معماری بیگانه مغز پرندگان، تفکر، خودآگاهی و پیشرفتهترین شناخت را محدود میکند، اما محققانی که تواناییهای شناختی پرندگان را به اثبات رساندهاند، از این نتایج تعجب نکردهاند. برای اینکه موضوع روشن شود، افشای اینکه پرندگان، باهوش و حتی شاید خویشتن آگاه هستند، در دو مرحله انجام شد. ابتدا یک مطالعه آرایش ریزمدارها را در مغز پرندگان کشف کرد که ممکن است مشابه نوقشر پستانداران باشد. "مارزلوف" توضیح داد: اگرچه مغز پرندگان و پستانداران بسیار متفاوت به نظر میرسند، اما این مطالعه به ما نشان داد که آنها در واقع به روشهای بسیار مکمل هم سیم کشی شدهاند. سپس مطالعه دیگری کشف کرد که این نوقشر، مسئول تفکر آگاهانه است. این دو مطالعه در کنار هم باعث شد دانشمندان اعتقاد پیدا کنند که پرندگان ممکن است از توانایی تفکر باورنکردنی برخوردار باشند. "آیرن پپربرگ" که یک روانشناس مقایسهای در دانشگاه هاروارد است و در این مطالعات شریک نبوده است و با یک طوطی خاکستری آفریقایی کار کرده است که میتواند به زبان انگلیسی در مورد مفاهیم انتزاعی ارتباط برقرار کند، گفت: این مطالعه قطعاً باعث بالا گرفتن بحثها در جامعه علمی میشود، زیرا برخی از محققان استدلال میکنند که هوشیاری منحصر به انسان است. محققان این دو مطالعه از جمله "مارتین استاچو" متخصص مغز و اعصاب در دانشگاه "روهر" و "آندریاس نیدر" متخصص مغز و اعصاب در دانشگاه "توبینگن" استدلال میکنند در حالی که مغز پستانداران و پرندگان به طور متفاوتی فرگشت (تکامل) یافتهاند، اما آنها هنوز هم از نظر تواناییهای ادراکی و شناختی بسیار شباهت دارند. منبع: خبرگزاری ایسنا
-
جنجال طوطیهایی که فحش میدهند پنچ تا هستند، و همین که یکی فحش میدهد، دیگری میخندد، و به همین ترتیب ادامه پیدا میکند. این برای بعضی بازدیدکنندگان بامزه و خندهدار بود؛ ولی آخرهفتهها، کودکان هم برای بازدید میآیند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم که طوطیها را از آنجا منتقل کنیم. پنج طوطی پارک حیاتوحش لینکلنشر بریتانیا، پس از آنکه شروع به ناسزاگویی به بازدیدکنندگان کردند، از معرض نمایش عمومی به بخش دیگری منتقل شدند. طوطیهای خاکستری آفریقایی یا "کاسکو"، دو ماه پیش، ماه اوت، به پارک حیاتوحش لینکلنشر آورده شدند، و در یکجا با هم، جدا از طوطیهای دیگر، نگهداری میشدند. این طوطیها وقتی به فضای باز محل پرندگان به معرض دید عموم آورده شدند، شروع کردند به سر و کله هم پریدن و گفتن واژههای ناسزایی که دوست دارند. حالا این طوطیها به بخش دیگری که دور از گوش بازدیدکنندگان است، برده شدهاند. جس نیوتون، مراقب طوطیها، گفت از وقتی این طوطیها به اینجا آمدهاند، کار با آنها خیلی سرگرمکننده بوده است. او گفت با وجود اینکه طوطیها فحش میدادند، مسئولان امیدوار بودند وقتی آنها به فضای باز بروند "عادت از سرشان بیافتد". استیو نیکولز، مدیر اجرایی پارک گفت که متاسفانه کار آن طور که برنامهریزی شده بود، پیش نرفت. او گفت "طوطیها ناسزا میگویند تا واکنش یا پاسخ همدیگر را برانگیزند"، و وقتی مردم یکه میخورند یا میخندند، آنها تشویق میشوند تا بیشتر این کار را بکنند. نیکولز گفت "پنچ تا هستند، و همین که یکی فحش میدهد، دیگری میخندد، و به همین ترتیب ادامه پیدا میکند. این برای بعضی بازدیدکنندگان بامزه و خندهدار بود؛ ولی آخرهفتهها، کودکان هم برای بازدید میآیند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم که طوطیها را از آنجا منتقل کنیم". او اضافه کرد "امیدوارم که آنها در جمع طوطیهای دیگر، واژههای دیگری را یاد بگیرند. اما اگر برعکس شود و آنها واژههای بد را به بقیه طوطیها یاد بدهند و کار به جایی برسد که ۲۵۰ طوطی ناسزاگو رو دستمان باشد، آن وقت نمیدانم چه کار خواهیم کرد". این پنج طوطی آفریقایی، اولین طوطیهای این پارک نیستند که سر و صدا ایجاد کردهاند. اوایل سال جاری، طوطی "چیکو" با خواندن نسخه خودش از آهنگ بیانسه "اگر من یک پسر بودم"، در شبکههای اجتماعی غوغا کرد. طوطی "چیکو" حالا صفحه اینستاگرام خودش را دارد. منبع: بی بی سی
-
عنکبوتهای خانگی عاشق میشوند! عنکبوتهایی که بر در و دیوار خانه میبینیم بیشتر عنکبوتهای خانگی نر هستند. عنکبوتی که روی زمین میدود و شما را به وحشت میاندازد بیشتر اوقات عنکبوت نر عاشقپیشهای در جستجوی جفت خود است. به طور معمول عنکبوتهای نر به جستجوی عنکبوتهای ماده میروند، چون مادهها "کمتحرک" هستند. لابد آنها را درک میکنید هالووین و روز بعد از تعطیلات سال نو را فراموش کنید، ترسناکترین وقت سال همین حالاست: فصل عنکبوتها. اما این دوران که برای ما ممکن است ترسناک باشد برای عنکبوتها دوران هیجانانگیزی است، چون آنها در جستجوی عشق خود هستند. ریچارد جونز، نویسنده و حشرهشناس که خود را "باگمن" مینامد به رادیو ۱ نیوزبیت میگوید: "عنکبوتهایی که بر در و دیوار خانه میبینیم بیشتر عنکبوتهای خانگی نر هستند. عنکبوتی که روی زمین میدود و شما را به وحشت میاندازد بیشتر اوقات عنکبوت نر عاشقپیشهای در جستجوی جفت خود است". "عنکبوتهای نر نسبت به عنکبوتهای ماده پرتحرکتر هستند و به همین دلیل است که در این دوره از سال آنها را بیشتر میبینیم". آنها را با یک لیوان بگیرید و از پنجره بیرون بیندازید البته عنکبوت خانگی دوباره به درون خانه شما بازخواهد گشت عنکبوتهای خانگی گونهای هستند که از نواحی مدیترانه و شمال آفریقا آمدهاند و به همین دلیل زندگی در مکانهای گرم و داخل خانهها را ترجیح میدهند و کمتر دیده میشود که در حیاط و باغ تار بتنند. عنکبوتهای باغی علاقهای به آمدن داخل خانه ندارند. ریچارد میگوید: "عنکبوتهای باغی بزرگند و این روزها خیلی به چشم میخورند، اما آنها موجودات بیرون خانه هستند و به خانههای ما هجوم نمیآورند". او میگوید "به احتمال زیاد" اگر عنکبوت خانگی یا بابالنگدراز عزیز از پنجره اتاق شما وارد خانه شود به این دلیل است که یکی از همسایگان شما او را از خانه بیرون انداخته است. برخلاف باورهای نادرست درباره عنکبوتها آنها به عمد وقتی خواب هستیم در دهان ما نمیروند و در بدن انسان تخم نمیگذارند و در بریتانیا بیشتر عنکبوتها حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند شما را نیش بزنند. ریچارد میگوید: "بیشتر عنکبوتها نمیتوانند آروارههای خود را آنقدر باز کنند که انگشت انسان را گاز بگیرند، درست مثل این است که کسی بخواهد توپ بسکتبال را گاز بگیرد". "حتی اگر عنکبوتها بتوانند آروارههای خود را اینقدر باز کنند، دندانهای نیش آنها آنقدر قوی نیست که بتواند در پوست سفت و چرممانند بدن انسان فرو رود". البته استثناهایی هم هست. همه ما در مورد عنکبوت بیوه دروغین در بریتانیا که میتواند گاز بگیرد و در مواردی باعث بسته شدن مدرسهها شده است، چیزهایی شنیده ایم. اما فقط اگر آنها را اذیت یا عصبانی کنید ممکن است به شما حمله کنند. "آنها گاز نمیگیرند" ریچارد میگوید: "اگر آنها را محکم بین انگشتان خود بگیرید ممکن است گاز ریزی از انگشت شما بگیرند. اگر بگذارید عنکبوتی روی تن شما راه برود یا روی کف دست خود قرار دهید آنها احساس ترس و تهدید نمیکنند. حس نمیکنند که در معرض حمله قرار گرفته اند و در نتیجه گاز نمیگیرند". تردیدی نیست که هر چقدر هم زیر مبل را جاروبرقی بزنید باز هم انبوهی از عنکبوتها هستند که منتظرند از گوشه و کنار بیرون بیایند در میان وسایل شما و بر روی بهترین بشقابها رقص عاشقانه عنکبوتی راه بیندازند. ریچارد میگوید: "فکر میکنم حتی در تمیزترین و کوچکترین خانهها هم حدود ۲۰ تا ۴۰ عنکبوت هست". تا این اندازه شاید برای خیلیها قابل قبول باشد، اما اگر در خانهای قدیمی زندگی کنید چطور؟ به احتمال زیاد هزاران هزار از این مهمانهای خانگی هشتپا خواهید داشت. "درخانههای قدیمی ویکتوریایی، مثل خانه من، با انواع سوراخ و درز و شکاف بر در و دیوارش شک ندارم که تعداد عنکبوتهایش به عددی چهار رقمی میرسد". منبع: بی بی سی
-
آخرالزمان "حیاتوحش" نزدیک است؟! باید با وضع قانون، نگذاریم شرکتها به واردات محصولات پرورش یافته در اراضی جنگلزدوده یا آسیبرسان به تنوعزیستی اقدام کنند. همچنین باید مصرف گوشت، مرغ و لبنیات را به شدت کاهش دهیم. چهارسال گذشته دوران فاجعهباری برای تنوع زیستی بوده است با خواندن تازهترین گزارش سیاره زنده (ال. پی. آر) درباره وضعیت جمعیت باقیمانده حیات وحش جهان اشک از چشمانم روان شد. طبق یافتههای این گزارش، انسان در این سیاره که منزل مشترک ما است به نابودی و بومکشی افسارگسیخته تتمه حیات وحش کمر بسته است و به راستی آن چه از طبیعت باقی مانده به سراشیبی هولناک اضمحلال افتاده است. طبق یافتههای این گزارش دوسالانه صندوق جهانی طبیعت (دبلیو. دبلیو. اف) و انجمن جانورشناسی لندن از سال ۱۹۷۰ تاکنون ۶۸ درصد کل جمعیت باقیمانده جانوران مهرهدار وحشی را از دست دادهایم. یعنی هشت درصد بیشتر از برآورد گزارش سیاره زنده سال ۲۰۱۸ که نکته هولناکی است. منظور از مهرهداران، کل جمعیت ماهیان، پستانداران، پرندگان و دوزیستان وحشی به جا مانده در طبیعت است. میخواهم همان حرفها را تکرار کنم، چون واقعیت تکاندهندهتر از آن است که با یک بار گفتن قابل درک باشد. انسان هشت درصد بیشتر از آن چه همین دو سال قبل گمان میکردیم تتمه مهرهداران طبیعت را از بین برده است. این گزارش شامل حشرات یا جانوران خاکزی نمیشود، اما با توجه به آن که حشرات جهان نیز دهها سال است به بلای مواد شیمیایی سمی کشاورزی و نابودی زیستگاههایشان گرفتار آمدهاند، وضعیتشان حتی شاید از مهرهداران هم وخیمتر باشد. اما اوضاع وقتی بدتر میشود که بدانیم آمار این گزارش همیشه چهار سال عقبتر است، زیرا گردآوری آمار حیات وحش سراسر جهان کار عظیمی است؛ بنابراین ۶۸ درصد نابودی ذکر شده برای مهرهداران فقط نشانگر وضعیت سال ۲۰۱۶ است و آمار واقعی برای وضعیت کنونی بیش از آن است. مایک بارت مدیر بخش علوم و حفاظت صندوق جهانی طبیعت بریتانیا میگوید: «چهارسال گذشته دوران فاجعهباری برای تنوع زیستی بوده است، زیرا میلیونها جانور در سیبری، استرالیا، غرب ایالات متحده و آمازون بر اثر آتشسوزیهای ویرانگر و جنگلزدایی نابود شدهاند.» بارت افزود با توجه به آن که انسان از کسب و کار معمول خود دست برنداشته است «داریم گونههای جانوری را با آهنگی همخوان با انقراض جمعی جهانی از دست میدهیم و ۸۰ درصد گونههای شناخته شده از بین میرود. با آن که روش ما برای تولید و مصرف غذا عامل اصلی نابودی تنوع زیستی است، برای تغییر آن کاری نمیکنیم». اکنون احتمال دارد میزان نابودی خیلی بیشتر از ۷۰ درصد شده باشد. اما انسان چطور به پایان بازی انقراض رسیده است؟ در آغاز قرن بیستم دو دگرگونی بزرگ رخ داد. جمعیت جهان به لطف پزشکی نوین و افزایش رفاه و دسترسی به مواد غذایی ناشی از انقلاب صنعتی رو به افزایش گذاشت و مصرف سرانه گوشت و منابع نیز به سرعت رو به افزایش گذاشت. در سال ۱۹۰۰ که پدرم به دنیا آمد جمعیت جهان فقط ۱.۶ میلیارد نفر بود، اما اکنون به ۷.۸ میلیارد نفر رسیده است. یعنی ۴۸۰ درصد افزایش یافته است و پیشبینی کردهاند در سال ۲۰۵۰ به ۹.۷ میلیارد نفر برسد. از هنگامی که انسان به کشاورزی رو آورد، صاف کردن زیستگاههای جانوران وحشی به منظور ایجاد زمین کشاورزی و سیر کردن فقط یک گونه از جانداران که انسان باشد عامل تخریب واقعی بوده است. اکنون فعالیتهای انسان بر ۷۵ درصد زمینهایی که زیر یخ نیستند اثر منفی گذاشته است. در فیلم مستند دیوید آتنبورو به نام «واقعیتهای انقراض» نمودار هولناکی را میبینیم که نشان میدهد چطور جمعیت گونه ما با رشدی انفجارآمیز از تمامی گونهها پیشی گرفت. طبق این نمودار جمعیت انسان به تنهایی ۳۶ درصد کل جمعیت پستانداران است و این شاخص برای کل احشامی که برای تأمین غذای تکگونه خودمان پرورش میدهیم ۶۰ درصد است. یعنی سهم بقیه پستانداران وحشی رقم ناچیز چهار درصد است. به عبارت دیگر هماکنون انسان و احشامی که برای سیر کردن شکم خود پرورش میدهد ۹۶ درصد کل جمعیت پستانداران کرهزمین را تشکیل میدهند که رقمی حیرتانگیز است. طبق این فیلم مستند تبدیل زمین به اراضی مناسب برای پرورش دام که انسان از گوشت آنها تغذیه میکنند بزرگترین عامل تخریب طبیعت است؛ بنابراین چه باید کرد؟ نخست باید کشور خودمان را ساماندهی کنیم و برای احیای جنگلها، تالابها و خاکهای باتلاقی از بین رفته و حذف مواد شیمیایی زراعی میلیاردها پوند سرمایهگذاری کنیم. باید با وضع قانون، نگذاریم شرکتها به واردات محصولات پرورش یافته در اراضی جنگلزدوده یا آسیبرسان به تنوعزیستی اقدام کنند. همچنین باید مصرف گوشت، مرغ و لبنیات را به شدت کاهش دهیم. دولت ما باید با استفاده از کمکهای خارجی نه تنها به حفظ و احیای طبیعت در جهان کمک کند که به علت واردات رو به نابودی است بلکه باید از آموزش، برنامهریزی خانوادگی و توانبخشی اقتصادی زنان سراسر جهان که حق همه آنها است پشتیبانی کند. این کار مولفهای کلیدی برای تقویت والدین است تا بتوانند خودشان تشکیل خانوادههای کوچک را انتخاب کنند و به مقابله با انفجار جمعیت بپردازند که تتمه جنگلهای بارانی و اراضی بکر را با تبدیل به اراضی کشاورزی با خطر مواجه کرده است. باید جامعه مصرفگرا را کنار بگذاریم، مصرف را کاهش دهیم و اقتصاد را اصلاح و احیا کنیم. نکته بسیار مهم در مورد طبیعت این است که حتی اگر حیات وحش به لبه پرتگاه انقراض رسیده باشد اگر سرمایهگذاریهای لازم در وقت، اجتماع و زیستگاهها صورت گیرد حیات وحش را میتوان از پرتگاه انقراض دور کرد و به مرور زمان احیا کرد. همین نکته به خوبی در مورد جمعیت گوریلهای آفریقای مرکزی در فیلم مستند آتنبورو به تصویر کشیده شده است. اما همان طور که همین هفته در نشست جهانی سازمان ملل گفتند هماکنون و تا سال ۲۰۵۰ نیامده باید به بسیج سراسری جامعه مدنی و دولتها دست بزنیم وگرنه تتمه طبیعت کره زمین نیز به باد فنا میرود. منبع: ایندیپندنت
-
خطر انقراض ِنهنگها و دلفینها شعار "نهنگها را نجات دهیم" موضوع جدیدی نیست و در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی گروههای حامی محیط زیست با عمومی کردن کارزارهایی توانستند قانون گذاران را وادار به وضع مقررات حمایتی از صید بیرویه نهنگها کنند. از نهنگهای شکار اقیانوس اطلسشمالی تنها چند صد قطعه باقی مانده است بیش از ۳۵۰ دانشمند و زیستشناس از ۴۰ کشور جهان در نامهای جمعی هشدار دادهاند که اگر فورا اقدامی جدی برای حفظ اقیانوسها صورت نگیرد نهنگها و دلفینها منفرض خواهند شد. این پستانداران غول پیکر که از زمان حیات دایناسورها پهنه اقیانوسها را پیمودهاند اکنون به علت آلودگی آب، صیادی بیرویه و گرمایش زمین در معرض خطر جدی و فوری انقراض قرار گرفتهاند. در این نامه دانشمندان تاکید کردهاند که همزمان با نگرانی جدی از حفاظت بیش از نیمی از همه گونهها نهنگ و دلفین، دو گونه از آنها بر "لبه تیغ تیز انقراض" قرار دارند و ممکن است تنها ظرف چند سال آینده برای همیشه نابود شوند. در نامه ۳۵۰ دانشمند آمده که فقدان اقدام جدی برای جلوگیری از آلودگی دریاها و همچنین صیادی بیرویه اگر ادامه یابد بسیاری از مردم فعلی جهان در طول عمر خود شاهد انقراض گونههایی از نهنگ و دلفین در اقلیمهای خود خواهند بود. آنها میگویند حتی گونههای بسیار معروف و بزرگ نهنگها همچون وال آبی یا گوژپشت هم از این خطر جدی و قریب الوقوع در امان نیستند. مارک سیموندز، اقیانوسشناس در دانشگاه بریستول بریتانیا که از تهیهکنندگان این نامه بوده امیدوار است این هشدار که محققان ۴۰ کشور جهان تدوین کردهاند جرقهای شود برای جلب توجه قانونگذاران، سیاستمداران و عموم مردم که "برای نجات اقیانوسها" مصمم شوند. شعار "نهنگها را نجات دهیم" موضوع جدیدی نیست و در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی گروههای حامی محیط زیست با عمومی کردن کارزارهایی توانستند قانون گذاران را وادار به وضع مقررات حمایتی از صید بیرویه نهنگها کنند. اما اکنون تهدیدهای جدیدی، چون آلوده شدن اقیانوسها با پلاستیک، گرمایش کره زمین، تصرف قلمرو زندگی آنها با گسترش ساخت و سازهای ساحلی و خطوط کشتیرانی و حتی تصادف آنها با کشتیها، جمعیت والها که طی ۴۰ سال گذشته افزایش امیدوارکنندهای داشت را دوباره در معرض انقراض قرار داده است. بزرگترین تهدید فعلی به دام افتادن تصادفی آنها در تورهای صیادی صنعتی است که بنابر گزارشها سالانه موجب مرگ ۳۰۰ هزار نهنگ و دلفین میشود. در مکزیک فعالان محیط زیست برای نجات گزارماهی کایفرنیایی تلاش میکنند در نامه این ۳۵۰ دانشمند به طور مستقیم به دوگونه نهنگ که خطر انقراض آنها بسیار بسیار جدی است مستقیما اشاره شده است. نهنگ شکار اقیانوس اطلس شمالی که تنها چند صد قطعه از آنها باقی مانده و همچنین گزار ماهی کالیفرنیایی که یک گونه از نهنگهای کوچک و کمیاب است و تخمین زده میشود که تنها حدود ۱۰ قطعه از آنها باقی مانده باشد. دانشمندان میگویند این دو گونه از نهنگها احتمالا به سرنوشت دلفین رودخانهای چینی دچار خواهند شد که گمان میرود دیگر منقرض شده باشد. این نوع دلفین که در زبان محلی به بایجی شهرت داشت زمانی نماد رودخانه یانگتسه چین بود، اما مدت مدیدی است که دیگر مشاهده نشده است. دلفینهای آفریقای جنوبی که در این عکس مشغول شکار ساردیناند منبع: بی بی سی
-
شنوایی حیرتانگیز حیوانات این حشره فرکانسهایی را میشنود که ۱۰۰ هرتز بالاتر از مرز حساسیت شنوایی خفاش است. شنوایی این نوع از پوزهبیدان ۱۵۰ برابر انسان است و با کمک این قابلیت در خور توجه میتواند به موقع از چنگ شکارچیان خود بگریزد. گوش انسان در سیر تکامل، برخی قابلیتهای خود را از دست داده است. فیلها، اما قادرند فرکانسهای پایین را بشنوند و خفاشها فرکانسنهای بالا را. شماری از جانواران برای دریافت امواج صوتی از دیگر نواحی بدن خود استفاده میکنند. چرخش ۲۷۰ درجهای گوش خرگوش خرگوشها همواره گوش به زنگ هستند و با کمک قابلیتهای شنوایی خود میتوانند از چنگ جانوران شکارچی بگریزند. البته حالات گوش خرگوشها نیز نکات جالبی را بازگو میکند. اگر هر دو گوش او برافراشته باشد، یعنی خرگوش با دقت کامل و فعالانه به صداها گوش میدهد. اگر یک گوش ایستاده و یک گوش افتاده باشد، یعنی خرگوش به شکل منفعل متوجه صداها است. خرگوشها میتوانند گوشهای خود را با ۲۷۰ درجه بگردانند. صدایی از گوش سگها و گربهها پنهان نمیماند سگ در مقایسه با انسان توانایی شنیدن فرکانسهای بالاتر را دارد و در مواردی که انسان چیزی نمیشنود، آنها واکنش نشان میدهند. سگها قادرند صدای پای صاحبشان را از صدای پای غریبه تشخیص دهند. گوش گربهها حتی قویتر است. گوش سگها از ۱۸ ماهیچه تشکیل شده، در حالی که گوش گربهها ۳۰ ماهیچه دارد. گربهها قادرند گوش خود را ۱۸۰ درجه بگردانند و از این رو به دشواری میتوان آنها را از پشت سر غافلگیر کرد. قابلیت فراصوتی خفاش خفاشها شبها برای جهتیابی از پژواک صدا کمک میگیرند. آنها از طریق تولید اموج فراصوتی و دریافت پژواک آن میتوانند اندازه و جای دقیق اشیاء را تشخیص دهند و ردیابی کنند. گوش خفاشها افزون بر این بیش از ۲۰ ماهیچه دارد که به کمک آنها میتوانند، شکل و جهت گوشهای خود را برای دریافت دقیق پژواکها تغییر دهند. ۱۵۰ برابر شنوایی انسان این نوع از پوزهبیدان حتی قابلیت شنوایی بهتری از خفاش دارد و از لحاظ حساسیت شنیدن فرکانسها در بین جانوران بیرقیب است. این حشره فرکانسهایی را میشنود که ۱۰۰ هرتز بالاتر از مرز حساسیت شنوایی خفاش است. شنوایی این نوع از پوزهبیدان ۱۵۰ برابر انسان است و با کمک این قابلیت در خور توجه میتواند به موقع از چنگ شکارچیان خود بگریزد. حساسیت شنوایی حشرات وقتی سوسکها و پوزهبیدانها موجهای فراصوتی دشمنان خود را میشنوند، یا میگریزند یا به شکل زیکزاک و یا مارپیچ پرواز میکنند تا جان سالم به در ببرند. برخی از جیرجیرکها و سوسکها صداهای ناخوشایندی تولید میکنند تا جانوران شکارچی را بترسانند و به عقبنشینی وادارند. زیردریاییهای جاندار نهنگها نیز برای جهتیابی به هنگام شب یا در اعماق آبها از قابلیتهایی مشابه خفاشها بهره بردهاند. آنها به زیردریاییهای جانداری میمانند که با ارسال امواج صوتی و دریافت پژواک آنها حرکت میکنند و از این شیوه برای پیدا کردن خوراک و یا ایجاد ارتباط بهره میبرند. شنوایی از طریق آرواره دلفینها اگر چه گوش دارند، از طریق شیوههایی جهتیابی میکنند که به شیوه خفاشها (دریافت پژواک) شباهت دارد. دلفینها از طریق پیشانی خود امواجی صوتی تولید میکنند که پژواک آنها را از طریق گیرندههای صوتی موجود در فک و آروارههایشان دریافت میکنند. با این حساب فرایند "شنیدن" نباید الزاما از طریق گوش صورت گیرد. شنیدن باران قریبالوقوع فیلها نیز با توجه به گوشهای بزرگشان از قابلیت و حساسیت شنوایی در خور توجهی برخوردارند. آنها قادرند امواج فروصوتی را که از پدید آمدن تودههای بزرگ ابر در آسمان حاصل میشوند، دریافت کنند و پیشاپیش متوجه بارانی شوند که در راه است. انسانها قادر به شنیدن این امواج نیستند. فیلها همچنین میتوانند از طریق اعصاب پاهای خود لرزشهای زمین را دریافت کنند و به عبارتی دیگر "بشنوند". جغد؛ دوربین مداربسته طبیعت جغدها نه تنها از قابلیت تاریکبینی چشمگیری برخوردار بوده و میتوانند سرشان را ۳۶۰ درجه بگردانند، بلکه از توانایی شنوایی درخور توجهی نیز برخوردارند. وقتی جغدها پرواز میکنند، یکی از گوشهایشان صداهای زیر آنها و یکی دیگر صداهای بالایشان را میشوند. ترکیب این قابلیت با توانایی تاریکبینی به جغد این امکان را میدهد تا به هنگام شکار بسیار موفقیتآمیز عمل کند. منبع: دویچه وله
-
حقایقی درباره "خفاش"ها؛ خیلی هم خرابکار نیستند
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
حقایقی درباره "خفاش"ها؛ خیلی هم خرابکار نیستند مدتهاست که خفاشها هدف انزجار، آزار، اذیت و جهلاند و بلاهای شیطانی که سر انسان آمده گردن آنها انداخته میشود. ترس و باورهای نادرست دربارهشان در روزگار کرونا شدیدتر هم شده است. دکتر ماتیو بورگارل هر چند وقت یکبار از بزرگان روستا اجازه میگیرد و به غارهای مقدس میرود و برای دلجویی از ارواح، برایشان هدیه میبرد. او با ماسک، لباس سرتاسری و دستکش سه لایه، به اعماق تاریک غار میرود و با نردبان طنابی از دالانهای باریک عبور میکند. بوی بد خفاشها همه جا به مشام میرسد و قدم گذاشتن بر فضولاتشان که کف غار را پوشانده، صدای راه رفتن روی برف تازه را میدهد. گاهی خفاشی از خواب میپرد، بالهایش را باز و پرواز میکند. ساکنان این ناحیه از زیمبابوه به خفاشها "اژدهای بالدار"، "موش پرنده" یا "شیاطین" میگویند. اینجا هم مثل دیگر نقاط دنیا، برداشت عمومی از پستانداران پرنده درست نیست. برای دکتر بورگارل، بومشناس حیات وحش، اینها موجوداتی زیبا و حیرتانگیزند: "آنها بسیار جالبند، اما مردم از چیزی که نمیشناسند میترسند". دکتر بورگارل شکارچی ویروس یک موسسه تحقیقاتی فرانسوی به نام سیراد است. او در دانشگاه زیمبابوه کار میکند و به غارهای خفاشها میرود و از خفاشها و فضولاتشان نمونهبرداری میکند. در آزمایشگاه ماده ژنتیکی ویروسهای خفاش استخراج و تعیین توالی میشود. آنها قبلا انواع دیگر ویروس کرونا، از جمله ویروسی از همبن خانواده سارس و کووید-۱۹ را شناسایی کردهاند. این تحقیق بخشی از یک تلاش جهانی است برای بررسی تنوع و ساختار ژنتیکی ویروسهای خفاشها تا در صورتی که باعث بیماری مردم شوند، ابزار لازم برای واکنش سریع فراهم باشد. دکتر الیزابت گوری از دانشگاه زیمبابوه میگوید: "مردم محلی برای جمعآوری گوانو (Guano) به عنوان کود، مرتب به محل زندگی خفاشها میروند. به همین دلیل شناخت عوامل بیماریزای خفاشها ضروریست، چون ممکن است به انسان منتقل شوند". خفاششناسان کارزاری به نام "خفاشها را ملامت نکنید" راه انداختهاند برای زدودن ترس و افسانههای بیاساس درباره خفاشها که حیات وحش را تهدید میکند. آنها میگویند خفاشها بدشناختهشدهترین و قدرنادانستهترین حیوانات کره زمین هستند و مدتهاست که هدف انزجار، آزار، اذیت و جهلاند و بلاهای شیطانی که سر انسان آمده گردن آنها انداخته میشود. ترس و باورهای نادرست درباره خفاشها در روزگار کرونا شدیدتر هم شده است. حقایقی درباره خفاشها - خفاشها تنها پستاندارانی هستند که میتوانند پرواز کنند - خفاشهای حشرهخوار میتوانند با کاهش خسارت به محصولات کشاورزی، ۳.۷ میلیارد دلار برای کشاورزان آمریکایی صرفه جویی کنند - حدود ۵۰۰ گونه گیاهی برای گردهافشانی به خفاشها احتیاج دارند - خفاشها در معرض خطر تخریب بیسابقه زیستگاهها، تغییر آب و هوا، شکار و فشارهای دیگر قرار دارند منشا دقیق ویروس کرونا که چنین بحرانی را در دنیا ایجاد کرده هنوز معلوم نشده، ولی اکثریت دانشمندان همعقیدهاند که به واسطه حیوانات، و به احتمال زیاد خفاش، به انسان منتقل شده است. این البته به این معنی نیست که خفاشها را باید مقصر دانست. عامل اصلی، دخالت روزافزون انسان در زندگی این موجودات وحشی است. بروز بیشتر بیماریهای عفونی نوظهور میتواند به تخریب طبیعت به دست انسان مربوط باشد. جنگلها و علفزارها به چراگاه دام، مزرعه سویا، جاده و آبادی تبدیل و حیوانات وحشی به اجبار به انسان و دام نزدیک و نزدیکتر میشوند. این برای ویروسها فرصت انتقال از یک میزبان به میزبان دیگر را فراهم میکند. ریکاردو روشا از دانشگاه پورتو در پرتغال میگوید: "تردیدی نیست که این خطر وجود دارد که خفاشها هم مثل بسیاری از گونههای جانوری میزبان بیماریهای بالقوه خطرناکی باشند". اما اگر شمار گونههای خفاش (بیش از ۱۴۰۰ گونه) را در نظر بگیریم، تعداد ویروسهایشان که میتوانند انسان را مبتلا کنند مشابه دیگر پستانداران، پرندگان، حیوانات اهلی و جوندگان است. از سال ۲۰۰۰ تابحال از جنگلهای برنئو بیست هزار مایل مربع از بین رفتهاند دانشمندان تخمین میزنند که از هر چهار بیماری عفونی نوظهور یا در حال ظهور، سه بیماری منشا حیوانی دارند. هشدار این خطر در سال ۲۰۰۲ داده شد، وقتی یک بیماری اسرارآمیز به نام سارس در چین ظاهر شد که در دنیا جان حدود ۸۰۰ نفر را گرفت. در سال ۲۰۱۷، محققان گروهی خفاش "نعلبینی" را شناسایی کردند که در غارهای دورافتاده در استان یوننان زندگی میکردند ناقل بخشی از ژنهای ویروس سارس انسانی بودند. پژوهشگران سپس هشدار دادند که ممکن است یک بیماری مشابه دوباره ظهور کند که صحتش هم اثبات شد. دکتر روشا میگوید به جای انداختن تقصیر به گردن یک یا چند گونه جانوری، باید در رابطهمان با عالم طبیعت بازنگری کنیم. او به این نکته اشاره میکند که خفاشها برای زیستبوم سالم و رفاه انسان حیاتی هستند و هجوم حشرات به محصولات کشاورزی را مهار میکنند. در مناطق گرمسیر، گیاهانی مانند کاکائو، وانیل و میوههای خارگیل (دوریان) برای گردهافشانی به خفاشها احتیاج دارند. این جانوران، دانههای درختان جنگلهای بارانی را پراکنده میکنند که به مقابله با گرم شدن کره زمین کمک میکند. دکتر دیوید رابرتز از دانشگاه گلاسگو میگوید شیطانی جلوه دادن خفاشها "پیامد وحشتناکی" دارد، چون انتقال بیماری از حیوانات به انسان بیشتر به این دلیل است که انسانها به قلمرو جانواران دستدرازی کردهاند نه برعکس. او میگوید به احتمال زیاد اجداد ویروس کرونا دههها بین خفاشها در گردش بودهاند و توانایی آلودهکردن گونههای دیگر حیوانی را هم داشتهاند. خروج دستهجمعی خفاشها از غاری در مکزیک به دلیلی شیوع کرونا مواردی از حمله به خفاشها گزارش شده از جمله کشتن یا قصد کشتن آنها در پرو، هند، استرالیا، چین و اندونزی. دانشمندان هشدار میدهند که این اقدامات اشتباه میتوانند برای گونههای در معرض خطر خفاش عواقب جدی داشته باشند و حتی خطر شیوع بیماریها را افزایش دهند. داگلاس مکفارلین از دانشگاه کمبریج میگوید: "یک نگران اصلی این است که بسیاری از گونههای خفاش در خطر انقراض هستند. به همین دلیل حتی اندک خشونت نابجا میتواند به زیستبومهایی که انسان به آنها وابسته است صدمه جبرانناپذیر بزند و عواقب وخیمی داشته باشد. " برخی خفاشهای میوه در مناطق حاره دانههای گیاهان را به فواصل دور منتقل میکنند قرنهاست که خفاشها در کنار انسان زندگی میکنند و نفعش متقابل بوده است. در شهر دانشگاهی کویمبرا در پرتغال، بیش از ۳۰۰ سال است که خفاشها در یک کتابخانه قرن هجدهمی زندگی و از حشراتی تغذیه میکنند که میتوانند نسخههای خطی را از بین ببرند. اگر غروب از این کتابخانه دیدن کنید ممکن است آنها را ببینید که از پنجرههای کتابخانه خارج میشوند و بر فراز خیابانهای سنگفرش پرواز میکنند. ریکاردو روشا میگوید باید به یاد داشته باشیم که خفاشها عنصر جداییناپذیر شبکههای پیچیده طبیعی هستند که زیستبومها را سالم نگاه میدارند: "پیام این برهه نامیمون تاریخ این است که بیمار کردن طبیعت باعث بیماری خود ما میشود". منبع: بی بی سی -
"شامپانزههای مسن" دوستان واقعی را گزینش میکنند
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
"شامپانزههای مسن" دوستان واقعی را گزینش میکنند این تحقیق نشان داد که دوستی شامپانزههای جوان (حدود ۱۵ ساله) یک طرفه است، در حالی که به نظر میرسد قدیمیترها (حدود ۴۰ ساله) تعاملات متقابل بیشتری با دوستان خود دارند. نتایج یک مطالعه جدید روی شامپانزهها نشان میدهد که آنها هرچه پیرتر میشوند، دوستان غیرواقعی خود را کنار میگذارند و حتی تمایل بیشتری به تنهایی سپری کردن اوقات خود دارند. همه ما گزینشی رفتار میکنیم و به مرور زمان و با گذشت عمر، تصمیم میگیریم افراد کمتری در اطراف خود داشته باشیم، اما خاطرات بهتر و معنادارتری برای خود بسازیم. این رفتار، به وضوح بخشی از مقوله رشد برای ما انسانها است. اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که آیا ما تنها گونه هستیم که چنین کاری انجام میدهیم؟ اکنون با یک مطالعه جدید مشخص شده است که یکی از نزدیکترین اقوام زنده ما یعنی شامپانزهها نیز همین رفتار را دارند. یک تحقیق انجام شده روی شامپانزهها شامل ۷۸ هزار ساعت مشاهدات بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۶ این موضوع را اثبات کرده است. ۲۱ شامپانزه نر در سنین ۱۵ تا ۵۸ سال در پارک ملی کیباله در اوگاندا تحت نظارت قرار گرفتند. این تحقیق نشان داد که دوستی شامپانزههای جوان (حدود ۱۵ ساله) یک طرفه است، در حالی که به نظر میرسد قدیمیترها (حدود ۴۰ ساله) تعاملات متقابل بیشتری با دوستان خود دارند. "الکساندرا روساتی" یکی از نویسندگان ارشد این مطالعه گفت: موضوع واقعاً جالب این است که ما دریافتیم که شامپانزهها این الگوها را از خود نشان میدهند که آینه رفتار انسان است. شامپانزههای مورد مطالعه در این تحقیق فقط نر بودند، چرا که شامپانزههای ماده پیوندهای اجتماعی قوی از خود نشان نمیدهند و در مقایسه با نرها تعاملات اجتماعی کمتری دارند. علاوه بر این مشاهده شد که شامپانزههای مسن دوست دارند بیشتر وقت خود را به تنهایی سپری کنند و ترجیح میدهند که با نزدیک شدن به سالهای عمر خود، تعاملات مثبت بیشتری داشته باشند. در حقیقت، یک تفاوت بین ما و شامپانزهها در این تحقیقات مشخص شده است که باید آن را مورد توجه قرار داد. "ریچارد رانگهام" بانی و مدیر این پروژه گفت: شامپانزهها هر چقدر هم باهوش باشند، نمیفهمند که به مرگ نزدیک میشوند و به احتمال زیاد چیز دیگری در شامپانزهها اتفاق میافتد که توضیح میدهد چرا روابط آنها با افزایش سن مثبتتر و بیشتر و عمیقتر میشود و سپس سوال این است که آیا آنچه در مورد شامپانزهها اتفاق میافتد همان است که در انسانها هم وجود دارد؟ نتایج چندان تعجب آور نبودند. این مطالعه نشان داد از آنجایی که ۹۹ درصد DNA ما با شامپانزهها مشترک است، به نظر میرسد شامپانزهها در مسیر درستی هستند و با افزایش سن، کمتر درگیر زندگی میشوند. این تحقیق در مجله Science منتشر شده است. -
مارمولکهای بالدار چگونه پرواز میکردند؟
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
مارمولکهای بالدار چگونه پرواز میکردند؟ نشان میدهد که پتروسوها بیش از ۱۵۰ میلیون سال قبل، پیش از آن که همزمان با دایناسورها منقرض شوند، برای بهبود قابلیتهای پرواز خود تکامل پیدا کردهاند. بر اساس یک تحقیق، خزندگان بالدارمانند دیوپکفالوسها، توانایی پرواز خود را طی میلیونها سال به طور مداوم بهبود بخشیدهاند تا به ملکه مرگ در آسمانها تبدیل شوند. دانشمندان دانشگاههای ردینگ، لینکولن و بریستول، از روش جدیدی استفاده کردند تا نشان دهند پتروسوها (گروهی از خزندگان پرنده) چگونه طی بازه زمانی در دورانی که وجود داشتند، قابلیتهای پرواز خود را دوبرابر بهتر کردهاند. این تحقیق، که در مجله نیچر منتشر شد، نشان میدهد که پتروسوها بیش از ۱۵۰ میلیون سال قبل، پیش از آن که همزمان با دایناسورها منقرض شوند، برای بهبود قابلیتهای پرواز خود تکامل پیدا کردهاند. محققان با استفاده از پیشینههای فسیلی به همراه یک مدل جدید پرواز بر پایه پرواز پرندگان امروزی به بررسی بازدهی پرواز این خزندگان بالدار پرداختهاند تا دانستههای خود را درباره فرگشت آنها در طول زمان گسترش دهند. یافتهها نشان میدهد که فرگشت این خزندگان پرنده با تغییرات تدریجی کوچک در یک بازه زمانی طولانی صورت گرفته است و نه آن گونه که پیشتر تصور میشد، با یک جهش تکاملی دفعی. پروفسور کریس وندیتی نویسنده اصلی این مقاله میگوید: «پتروسوها راستهای از مارمولکهای بالدار بودند، گروهی به اندازه یک گنجشک و گروهی نیز با طول بال به اندازه یک هواپیمای سبک امروزی.» طرفداران فیلم «پارک ژوراسیک»، صحنههایی از این موجودات عظیم و مرگبار را در این فیلم دیدهاند. رژیم غذایی آنها عمدتا سایر حیوانات، از حشرات گرفته تا دایناسورهای کوچکتر بوده است. پروفسور وندیتی، زیستشناس تکاملی در دانشگاه ریدینگ میافزاید: «هرچند که مهارتهای احتمالی آنها در آسمان شناخته شده بود، این پرسش که آیا پتروسوها در مهارتهای پرواز، بهتر شده بودند و این که آیا این مساله به آنها در مقایسه با گونههای قبلی، مزیت و برتری ایجاد کرده بود، برای دههها معمایی در ذهن دانشمندان بود.» او میگوید روش جدید به تیم تحقیقاتی اجازه داد که فرگشت طولانیمدت را به شیوهای کاملا جدید بررسی کنند و نشان دهند که قابلیتهای پتروسوها چگونه تغییر پیدا کرده است. پتروسوها از جانداران مستقر در خشکی تکامل پیدا کردهاند و نخستین بار به عنوان موجودات پرنده در حدود ۲۴۵ میلیون سال پیش طی دوره تریاس پیشین پدیدار شدند. مدلسازیهای دانشمندان نشان میدهد که پتروسوها طی ۱۵۰ میلیون سال تاریخ خود، پیکر و اندازه خود را به شکلی سازگار کردند که در زمان پرواز ۵۰ درصد انرژی کمتری صرف کنند و جرم آنها ده برابر افزایش یافت و احتمالا به چیزی حدود ۳۰۰ کیلوگرم رسید. هرچند بر اساس این مطالعه، گروهی از پتروسوها -اژدرهایان- در بازه زمانی که وجود داشتند در قابلیتهای پرواز خود هیچ بهبودی نشان ندادهاند. پروفسور مایک بنتون از دانشگاه بریستول میگوید: «تا این اواخر، دیرینهشناسان، آناتومی جانداران را براساس فسیلها توصیف میکردند و کارکرد آنها را بر همین پایه درمییافتند. این واقعا هیجانبرانگیز است که ما قادریم میزان بازدهی عملی حیوانات منقرض شده را محاسبه کنیم و آن را طی دوران فرگشت آنها بررسی کنیم و ببینیم بازدهی آنها چگونه تغییر یافته است.» منبع: ایندیپندنت -
منشا اصلی سگها، گرگها هستند؟! محققها از منظر جغرافیایی هیچ تطبیقی بین مهاجرت انسان و حضور سگها پیدا نکردهاند و همچنین مشخص نشده است که چرا بعضی نژادهای سگ در جهان بسیار گسترش یافتند در حالی که برخی نژادهای دیگر اینطور نبودند. یک مطالعه گسترده در ایالات متحده، به تجزیه و تحلیل اطلاعات «دیانای» (DNA) سگها پرداخته است که تصویر دقیقی از گذشته این حیوان را نشان میدهد و به این شکل به خاستگاه اصلی سگها و چگونگی گسترش این حیوانات در جهان، طی هزاران سال قبل، دست مییابد. با توجه به این تحقیقات، که در نشریه علمی «ساینس» به چاپ رسیده است، این مطالعه، به تجزیه و تحلیل اطلاعات دیانای سگهای باستانی میپردازد. تا روز پنجشنبه این محققها، تنها ژنوم ۶ سگ را منتشر کرده بودند، اما در حال حاضر ژنوم ۲۷ سگ باستانی کشف شده است. به نقل از اسکای نیوز، «دیوید راش»، محقق متخصص دیانای در دانشگاه هاروارد اظهار داشت، این تحقیق بسیار مهم است، چرا که تاریخ پیدایش سگها را همانند تاریخ پیدایش انسان مورد مطالعه قرار میدهد. به نقل از اسکای نیوز، یافتههای جدید این مطالعه نشان میدهد که سگها ۱۱ هزار سال پیش، به پنج زیرگونه در سراسر جهان تقسیم شده بودند. بهرغم اینکه محققها میگویند نژاد سگها از ۱۵ هزار سال قبل آغاز شده است، این مطالعه جدید نشان میدهد که نژاد سگ از ۲۰ هزار سال قبل وجود داشته است. محققان میگویند که این سگها احتمالا از یک گونه منقرض شده گرگها به وجود آمدهاند، اما علم هنوز اطمینان حاصل نکرده است که منشا اصلی سگها، گرگها هستند. نظریهای که سگها را به نژاد گرگها نسبت میدهد هنوز به اجماع علمی نرسیده است و برخی محققان این نتیجهگیری را زیر سؤال بردهاند. محققان استدلال میکنند که سگهای باستانی از لحاظ ژنتیکی با سگهای مدرن امروزی که در جهان زندگی میکنند، تفاوت قابل توجهی دارند. محققها از منظر جغرافیایی هیچ تطبیقی بین مهاجرت انسان و حضور سگها پیدا نکردهاند و همچنین مشخص نشده است که چرا بعضی نژادهای سگ در جهان بسیار گسترش یافتند در حالی که برخی نژادهای دیگر اینطور نبودند. طبق این مطالعه، احتمالا منشاء سگها در آفریقا، به خاورمیانه برمیگردد و این منطقه به ویژه خاستگاه نژادی است که به «باسنجی» معروف است. محققها همچنین در حال تحقیق روی سگهای باستانی در منطقه اوراسیا و آمریکا هستند تا به تحقیقهای دیگری درباره گرگها بپردازند. منبع: ایندیپندنت
- 1 پاسخ
-
- 1
-
اهلی شدن "سگها" اواخر عصر یخبندان تبار سگهای شرق آسیا پیچیدهتر است. به نظر میآید بخشی از تبار نژادهای چینی به حیواناتی مانند دینگوی استرالیایی و سگ آوازخوان گینهنو برسد و بخشی هم به اروپا و سگهای استپهای روسیه. سگ، "وفادارترین" یار انسان، احتمالا قدیمیترین دوست انسان هم هست. بررسی یک گروه بینالمللی از پژوهشگران نشان میدهد رد اهلی کردن سگ را میتوان تا ۱۱ هزار سال قبل، یعنی پایان عصر یخبندان دنبال کرد که تایید میکند سگ قبل از هر گونه شناخته شده دیگر، اهلی شده است. در آن زمان سگ در تمام نیمکره شمالی پراکنده بوده و پنج نوع داشته است. با وجود پراکنده شدن سگهای اروپایی در نقاط مختلف دنیا در دوران استعمار، ردپای نژادهای بومی باستانی، در قارههای آمریکا، آسیا، آفریقا و اقیانوسیه باقی مانده است. این تحقیق با تجزیه و تحلیل دیانای سگهای باستان، بعضی نکات مبهم در تاریخ طبیعی سگ را روشن کرده است. دکتر پُنتوس اسکُگلوند، یکی از نویسندگان این تحقیق و سرپرست آزمایشگاه ژنومهای کهن در موسسه کریک لندن گفت: "سگ عجیب موجود منحصر به فردی است، اگر از این دید نگاه کنید که وقتی همه انسانها هنوز شکارچی-گردآور بودند، این گوشتخوار وحشی را اهلی کردند در حالیکه در بسیاری نقاط دنیا گرگ حیوانی بسیار ترسناک است. چرا انسان چنین کاری کرد؟ چگونه چنین اتفاق افتاد؟ ما به این علاقهمندیم". الگوهای ژنتیکی سگ تاحدودی بازتاب الگوهای ژنتیکی انسان است، چون مردم وقتی نقل مکان میکردند، حیواناتشان را هم با خود میبردند با این حال تفاوتهای بسیاری هم وجود دارد. مثلا سگهای اروپایی اولیه در ابتدا تنوع ژنتیکی داشتند و به نظر میرسد منشاشان دو جمعیت بسیار متمایز بوده است، یکی سگهای خاور نزدیک و دیگری سگهای سیبری. زمانی، شاید بعد از آغاز عصر برنز، یک تبار سگ پراکندگی گستردهای پیدا کرد و جای تمام جمعیتهای سگ در این قاره گرفت. این الگو هیچ معادلی در الگوهای ژنتیکی مردم اروپا ندارد. آندرس برگستورم پژوهشگر موسسه کریک و نویسنده اصلی این تحقیق میگوید: "اگر به حدود بیش از چهار یا پنج هزار سال پیش نگاه کنیم، متوجه میشویم سگهای اروپا بسیار متنوع بودهاند، اما سگهای اروپایی که امروزه میبینیم، با اینکه تنوع خیلی زیادی از نظر شکل و اندازه دارند، از یک زیرمجموعه بسیار محدود ژنتیکی منشعب شدهاند". پژوهشگران برای این تحقیق، ژنوم (کل دیانای هسته سلول) ۲۷ سگ قدیمی را که به فرهنگهای باستانی مربوطند، تجزیه و تحلیل و با یکدیگر و با سگهای مدرن مقایسه کردند. این بررسی نشان داد نژادهایی مانند ریجبک رودزیایی در جنوب آفریقا و چیواوا و سگ بیمو در مکزیک، بقایای ژنتیکی سگهای باستان بومی آن منطقه را حفظ کردهاند. تبار سگهای شرق آسیا پیچیدهتر است. به نظر میآید بخشی از تبار نژادهای چینی به حیواناتی مانند دینگوی استرالیایی و سگ آوازخوان گینهنو برسد و بخشی هم به اروپا و سگهای استپهای روسیه. نام سگ آوازخوان گینهنو به دلیل زوزه خوشآهنگش است که مشخصهاش افزایش شدید دانگ صدا در ابتدای زوزه است. گریگر لارسون یکی از نویسندگان این تحقیق از دانشگاه آکسفورد میگوید: "سگ قدیمیترین و نزدیکترین حیوان همراه ماست. دیانای سگهای باستانی به ما نشان میدهد تاریخ مشترک ما چقدر به گذشته بازمیگردد و در نهایت به ما کمک خواهد کرد بفهمیم این رابطه عمیق کی و کجا آغاز شده است". گمان میرود سگ تکاملیافته گرگهایی باشد که پا به اردوگاههای انسان گذاشتند، شاید به دنبال بوی غذا. آنها وقتی رام میشدند میتوانستند به عنوان همراه شکار و نگهبان به انسان خدمت کنند. بررسی ژنتیکی نشان میدهد منشا همه سگهای امروز یک تکجمعیت گرگ بوده که منقرض شده است؛ شاید هم چند جمعیت که قرابت زیادی با هم داشتهاند. اگر اهلی کردن سگ در نقاط مختلف دنیا صورت گرفته باشد، تبارهای دیگر ژن زیادی برای سگهای بعدی به ارث نگذاشتهاند. دکتر اسکُگلوند میگوید مشخص نیست اهلی کردن سگ اولین بار کی و کجا بوده: "تاریخ سگ بقدری پویا است که حتی وقتی دیانای آنها را دارید نمیتوانید مطمئن باشید. ما واقعا نمیدانیم و همین نکته شگفتانگیز آن است". بسیاری از حیوانات مانند گربه، شاید کمی بیشتر از شش هزار سال پیش که انسان برای کشاورزی سکنینشین شد، حیوان خانگی شدند. احتمالا گربه برای کنترل آفاتی مانند موش مفید بوده که جذب زباله سکونتگاههای پرازدحام انسانی میشدند. این منشا اهلی کردن آنها را به مهد کشاورزی مثلا در خاور نزدیک برمیگرداند. دکتر اسکُگلوند توضیح میدهد: "در مورد سگ، ممکن است هر جایی بوده باشد: سیبری سرد، خاور نزدیک گرم، جنوب شرقی آسیا. برای من همه اینها محتملند". منبع: بی بی سی
-
شباهتِ ساختار"حس درد" در اسب با انسان
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
شباهتِ ساختار"حس درد" در اسب با انسان «آن بخش از پوست که ضخیمتر است (اسب) را از احساس درد ناشی از ضربات تازیانه حفظ نمیکند. این پژوهش نتیجهگیری میکند که جایی که پای احساس درد پیش میآید، پوست اسب در عمل تفاوتی با پوست انسان ندارد. بنا به یک پژوهش جدید و مهم، بین دردی که اسبها هنگام شلاق خوردن احساس میکنند و دردی که انسان در همان شرایط حس میکند، تفاوت عمدهای وجود ندارد. این پژوهش که در نشریه «اَنیمالز» (حیوانات) و به هزینه سازمان حمایت حیوانات استرالیا منتشر شده است «قابلیت پوست اسب برای ردیابی درد را مستقیما با همان قابلیت در انسان مقایسه میکند». این پژوهش، به گفته پرفسور مک گریوی، یکی از مولفان آن، نخستین تحقیقات از نوع خود در جهان است. پرفسور مگ گریوی که استاد دانشگاه سیدنی است به شبکه خبری استرالیا گفت: «ما ضخامت لایه درونی پوست موسوم به دِرمیس و لایه بیرونی آن موسوم به اپیدرمیس را درنظر گرفتیم. آن چه مهم است لایه پوستی میان این دو است که دنبالههای رگهای عصبی در آن قرار دارد.» در این پژوهش، نمونههای لایههای پوستی ده انسان و ۲۰ نژاد عالی اسب و تفاوتهای میان ساختار و میزان رگهای عصبی آنها مورد آزمایش قرار گرفت. این تحقیقات روی محل کفل اسب تمرکز داشتهاند که معمولا در مسابقات اسبدوانی مورد ضربات تازیانه قرار میگیرد. این پژوهش که با نظارت دکتر لیدیا تانگ، از انجمن حفاظت «تارونگا» در استرالیا انجام شده، به این نتیجه رسیده است که «اپیدرمیس» یا لایه پوستی که حس درد در آن اتفاق میافتد «از نظر ضخامت و میزان رگهای عصبی در اسب و انسان تفاوت چندانی ندارد». پژوهشگران کشف کردهاند که هرچند در مجموع پوست اسب ضخیمتر از پوست انسان است، اما این ضخامت از حس درد جلوگیری نمیکند. لایه درونی پوست اسب (درمیس) که زیر لایه بیرونی (اپیدرمیس) قرار دارد از مشابه آن در انسان بسیار ضخیمتر است، اما هرچند این امر «تحمل اسب را در مقایسه با انسان در مقابل ضربه مقاومتر میکند»، اما این ضخامت «نمیتواند عامل چندان مهمی در حساسیت پوست باشد». این گزارش میافزاید: «آن بخش از پوست که ضخیمتر است (اسب) را از احساس درد ناشی از ضربات تازیانه حفظ نمیکند.» این پژوهش نتیجهگیری میکند که جایی که پای احساس درد پیش میآید، پوست اسب «در عمل تفاوتی با پوست انسان ندارد». پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که «انسان و اسب اساسا در ارتباط با حس درد دارای ساختار آناتومیک مشابه هستند. این پژوهش باید فرضیههای قدیمی را در مورد پوست کلفت اسب و مقایسهاش با حس درد در انسان مورد تجدید نظر قرار دهد.» -
دورترین جزیره جهان؛ بزرگترین پناهگاه آبزیان
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
دورترین جزیره جهان؛ بزرگترین پناهگاه آبزیان این منطقه فرادریایی بریتانیا که در فاصله مساوی بین آفریقای جنوبی و برزیل قرار دارد در پی پیوستن به برنامه دولت بریتانیا موسوم به «کمربند آبی» است که هدف از آن ایجاد چهار میلیون کیلومترمربع زیستگاه طبیعی دریایی در سراسر مناطق فرادریایی است. رشتهجزایری آتشفشانی واقع در جنوب اقیانوس اطلس، بخشی از اقیانوس به وسعت تقریبی سه برابر وسعت بریتانیا به منظور حفاظت از طبیعت و ایجاد چهارمین زیستگاه بزرگ دریایی جهان در نظر گرفته شده است. تریستان دا کونا را اغلب دورافتادهترین جزیره مسکونی جهان مینامند و دولت آن اعلام کرده است که قصد دارد برای حفاظت از جانوران وحشی متنوعی شامل پنگوئن، نهنگ، کوسه و فک محفاظت زیستمحیطی خود را گسترش دهد. این منطقه فرادریایی بریتانیا که در فاصله مساوی بین آفریقای جنوبی و برزیل قرار دارد در پی پیوستن به برنامه دولت بریتانیا موسوم به «کمربند آبی» است که هدف از آن ایجاد چهار میلیون کیلومترمربع زیستگاه طبیعی دریایی در سراسر مناطق فرادریایی است. زیستگاه تریستان دا کونا حدود ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع از اقیانوس را در بر خواهد گرفت و بزرگترین زیستگاه در اقیانوس اطلس خواهد بود. جیمز گلس رئیس جزیرهنشینان تریستان دا کونا با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «زندگی ما در تریستان دا کونا همیشه به روابطمان با دریا متکی بوده است و امروزه نیز همین گونه است. جامعه تریستان عمیقاً به حفظ محیط زیست پایبند است، طوری که تاکنون بیش از نیمی از قلمروی خودمان را در خشکی منطقه حفاظتشده اعلام کردهایم. اما دریا منبعی حیاتی برای ما است و اقتصاد و در نهایت بقای درازمدت ما به آن بستگی دارد.» این زیستگاه «منطقه برداشت ممنوع» خواهد بود یعنی ماهیگیری یا سایر فعالیتهای بهرهبرداری از حیات وحش در این زیستگاه طبیعی ممنوع خواهد بود. در این زیستگاه از ۲۵ گونه پرنده دریایی مورد تهدید در جهان حفاظت خواهد شد که در این مجمعالجزایر تکافتاده زاد و ولد میکنند و چهار گونه از آنها مختص این جزایر هستند. به گزارش انجمن سلطنتی حفاظت از پرندگان (آر. اس. پی. بی) این چهار گونه عبارتند از آلباتروس تریستان، آلباتروس زرد منقار تریستان، مرغ طوفان اقیانوس اطلس و مرغ طوفان خالدار. بکی اسپیت مدیرعامل آراسپی بی میگوید: «دهها میلیون پرنده دریایی بر فراز امواج پرواز میکنند، پنگوئنها و فکها در ساحل ازدحام میکنند، کوسههای در خطر انقراض، در آبهای ساحلی زادوولد میکنند و نهنگهای اسرارآمیز در درههای ژرف زیر آبهای تریستان تغذیه میکنند. از امروز میتوانیم بگوییم همه اینها تحت حفاظت هستند.» این طرح به نوعی استقبال از هدفگذاری جهانی برای ۳۰ درصد از اقیانوسهای جهان تا سال ۲۰۳۰ است که دولت بریتانیا نیز حامی آن است. لرد گلداسمیت وزیر محیط زیست بینالمللی بریتانیا میگوید: «با سرعت سرسامآوری داریم حیات اقیانوسها را نابود میکنیم و این منطقه حفاظتشده جدید دریایی واقعاً شانس بزرگی برای حفاظت از محیط زیست و گام بسیار مهمی برای حفاظت از بومسازگانها و تنوع زیستی در جهان است. به این ترتیب برنامه کمربند آبی ما بیش از چهار میلیون کیلومتر مربع را از اقیانوسهای مناطق فرادریایی بریتانیا در برخواهد گرفت.» منبع: ایندیپندنت -
سلطه بر زمین؛ اگر دایناسورها نمرده بودند
ШHłTΞ ШФŁŦ پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
سلطه بر زمین؛ اگر دایناسورها نمرده بودند دانشمندان به این نتیجه رسیدند که دایناسورها در این دوره قادر به تولید گونههای جدید بودند و میتوانستند جمعیت غالب در بین حیوانات روی زمین باشند و اگر برخورد سیارک در آن حد ویرانگر نبود، آنها میتوانستند تکامل و گسترش پیدا کنند. یک مطالعه جدید نشان میدهد که اگر سیارک عظیم به زمین برخورد نکرده بود و دایناسورها را منقرض نمیکرد، آنها میتوانستند تا سالهای سال روی زمین پراکنده شوند و تکامل یابند. پژوهشی که از سوی دانشگاه بت و موزه تاریخ طبیعی انجام شده است میگوید که نور تازهای بر انقراض هیولاهای خزندهای که برای قرن انسانها را مسحور خود کردهاند، انداخته است. مطالعات قبلی نشان میدادند که خود جمعیت دایناسورها در حدود ۶۶ میلیون سال پیش (و در زمان برخورد سیارک به زمین که هر نوع بخت آنها برای بازیابی خود را از بین برد) در مراحل انقراض قرار داشته است. اما اینک محققان میگویند که اگر آن رخداد عجیب آسمانی رخ نداده بود، دایناسورها میتوانستند بر سلطه خود روی زمین برای مدتهای مدیدی ادامه دهند. تیمی از دانشمندان، مجموعهای از درخت تکاملی خانواده دایناسورهای مختلف را گردآوری کردند تا با استفاده از مدلسازیهای آماری دریابند که آیا گروههای اصلی دایناسورها در این دوره، قادر به تولید گونههای جدید بودهاند یا نه. دانشمندان به این نتیجه رسیدند که دایناسورها در این دوره قادر به تولید گونههای جدید بودند و میتوانستند جمعیت غالب در بین حیوانات روی زمین باشند و اگر برخورد سیارک در آن حد ویرانگر نبود، آنها میتوانستند تکامل و گسترش پیدا کنند. جو بانسور نویسنده اصلی مقاله در دانشگاه بت میگوید: «در مطالعات قبلی که دیگران انجام دادهاند از روشهای مختلفی استفاده شده بود تا نتیجه گرفته شود از آن جایی که دایناسورها در فاز رو به پایان دوره کرتاسه بودند، به هرحال منقرض میشدند.» او میافزاید: «اما اگر مجموعه دادهها گسترش داده شود تا درخت تکاملی خانواده دایناسورهای متأخر و گروه بزرگتری از دایناسورها را در بر بگیرد، نتایج با یافتههای قبلی مغایرت پیدا خواهد کرد.» این تحقیق میگوید ارزیابی تنوع گونههای دایناسورها با توجه به شکاف موجود در سوابق فسیلی دشوار است. در این مطالعه محققان از روشهای آماری برای غلبه بر سوگیری در نمونهها استفاده کردهاند. به عبارت دیگر پژوهشگران به جای به حساب آوردن تعداد گونههای متعلق به یک خانواده، نرخ تکاملی در بین خانوادههای دایناسورها را بررسی کردهاند. بانسور میگوید: «نکته اصلی مقاله ما این است که مساله به این آسانی نیست که فقط چند درخت تکاملی را ببینیم و تصمیم بگیریم. سوگیری بزرگ و اجتنابناپذیر در سوابق فسیلی و کمبود دادهها میتوانند یک گونه را، گونه در معرض انقراض نشان دهند، اما این موضوع واقعیت آن زمان را بازنمایی نمیکند.» پیشتر، پژوهشی از سوی دانشگاه کالج لندن با تحلیل و بررسی سناریوهای مختلف انقراض، نشان میداد که چنین انقراض عظیمی در گونهها تنها میتواند در نتیجه برخورد یک سیارک عظیم به زمین رخ داده باشد. دانشمندان بر این باورند که سیارک عظیمی که ۶۶ میلیون سال پیش به زمین برخورد کرد، زنجیرهای از رخدادها و حوادث از قبیل زمین لرزه و سونامیهای عظیم و فوران آتشفشانها را به راه انداخته که احتمالا به انقراض دایناسورها و بسیاری دیگر از گونهها منجر شده است. مسالهای که اینک به عنوان پنجمین انقراض بزرگ میشناسیم.