رفتن به مطلب

ШHłTΞ ШФŁŦ

کاربر فعال
  • تعداد ارسال ها

    3040
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1

ШHłTΞ ШФŁŦ آخرین بار در روز فروردین 15 برنده شده

ШHłTΞ ШФŁŦ یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

درباره ШHłTΞ ШФŁŦ

آخرین بازدید کنندگان نمایه

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمی شود.

دستاورد های ШHłTΞ ШФŁŦ

Grand Master

Grand Master (14/14)

  • Reacting Well
  • Very Popular
  • One Month Later
  • Dedicated
  • Week One Done

نشان‌های اخیر

694

اعتبار در سایت

  1. تصاویر/ نبرد پلنگ و مار آناکوندا یک عکاس حیات وحش در منطقه حفاظت شده در امریکا جنوبی نبرد نادر یک پلنگ جگوار با مار زرد آناکوندا را عکاسی کرد. "کریس برونسکیل" عکاس حیات وحش با قایق بر روی رودخانه "کویابا" در غرب "برادلی ماتو" در امریکای جنوبی شناور بود که این صحنه را شاهد بود و از آن عکاسی کرد. این عکاس انگلیسی می گوید خود را خیلی خوش شانس می داند که توانسته از چنین صحنه ای عکاسی کند.
  2. ناگفته‌های زیرپوست خرس سرنوشت دردناک توله خرس پارک ملی گلستان که متاسفانه با حضور و دخالت مستقیم مسوولان اداره محیط‌زیست گلستان رقم خورد، یک داستان تکراری است که هر از چندگاهی به شکل‌های گوناگون در نقاط مختلف کشور تکرار می‌شود. سرنوشت دردناک توله خرس پارک ملی گلستان که متاسفانه با حضور و دخالت مستقیم مسوولان اداره محیط‌زیست گلستان رقم خورد، یک داستان تکراری است که هر از چندگاهی به شکل‌های گوناگون در نقاط مختلف کشور تکرار می‌شود. سوال اینجاست که تا چه اندازه بر روی مسایلی نظیر مدیریت تعارضات حیات‌وحش در ایران کار شده و اصولا آیا تجارب موفق هم در این عرصه به راستی موفق بوده‌اند؟ مدیر کل دفتر حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست، دکتر مجید خرازیان مقدم در مرداد ماه سال جاری[۱] در حالی از تشکیل و تدوین سند امداد و نجات کشور خبر داد که مشابه این خبر را همین دفتر در دیماه سال ۱۳۹۳ [۲]نیز رسانه‌ای کرده بود. آیا به راستی سازمان حفاظت از محیط‌زیست و دفاتر تخصصی این سازمان آنطور که باید و شاید در بحث مدیریت تعارضات حیات‌وحش در کشور جدی عمل کرده‌اند؟ دو داستان، یک فصل مشترک در مورد خرس‌ها درست همانند سایر گوشتخواران درشت‌جثه نظیر پلنگ، دو داستان است که مکرر در ایران تکرار می‌شود. بازیگران داستان تلخ اول، معمولا مسوولانی نظیر کارکنان اداره محیط‌زیست گلستان هستند که به هر دلیل اعم از نداشتن تجهیزات و مهم‌تر از آن فقدان تخصص، اطلاعات و تبحر کافی از حیات‌وحش با روش‌های بدوی نظیر چوب و چماق بر سر حیوان بینوا نازل می‌شوند. اما نقش‌آفرینان روایت دوم که به ظن بسیاری قهرمانان پایان‌های شیرین هستند، نیز مسوولانی می‌باشند که علیرغم موفقیت در بیهوشی، مقیدسازی و رهاسازی به ظاهر موفق یک بخش مهم ماجرا یعنی تکرار مجدد تعارض را نادیده گرفته‌اند. به عنوان مثال این سوال پیش می‌آید که چه تضمینی وجود دارد که خرس قهوه‌ای بالغی که روز دوشنبه ۱۰ مهرماه، در حاشیه باغات روستای نج از توابع شهرستان بلده مازندران بیهوش و مجدد در زیستگاه طبیعی رهاسازی شد، بار دیگر به مناطق شهری نزدیک نشود و دردسر تازه‌ای ایجاد نشود؟ همه این‌ها را بگذارید در کنار کاستی‌های متعددی که کماکان در بخش آموزش محیط‌بانان، مالکان و دامداران و حتی در بخش تامین تجهیزات کافی برای مواقع ضروری وجود دارد. عزم دفتر حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست برای حل این معضلات چقدر جدی است؟ روز دوشنبه ۱۳ شهریور ماه یک توله خرس در حاشیه پارک ملی گلستان توسط مسوولان اداره محیط‌زیست گلستان به شکل دردناکی معدوم شد تحقیقات نشان داده که عکس‌العمل جوامع بومی و محلی متاثر در صورت تکرار تعارض حیات‌وحش، اغلب غیرقابل‌ پیش‌بینی و حتی منفی است که متاسفانه در چنین شرایطی می‌توان انتظار کشتارهای نامعقولانه‌ را هم داشت. اگر تنها چند لحظه عملکرد‌ مثبت و منفی نقش‌آفرینان این دو داستان (خرس قهوه‌ای گلستان و خرس ‌ قهوه‌ای مازندران) را فراموش کنید، در هر دو آن‌ها یک فصل مشترک خواهید یافت که متاسفانه همیشه یا دست‌کم بارها و بارها توسط مسوولان سازمان حفاظت از محیط‌زیست و دفاتر تخصصی این سازمان از جمله دفتر حیات‌وحش نادیده گرفته شده است و این فصل مشترک چیزی به جز شناخت دلیل تعارض، احتمال وقوع مجدد رویداد مشابه و مهم‌تر از همه چگونگی مدیریت صحیح چنین رویدادهایی نیست. بیهوشی و مقیدسازی موفق به معنای عدم تکرار تعارض نیست! تاکنون عملکرد ادارات و دفاتر تخصصی حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط‌زیست نسبت به تعارضات اغلب منفعلانه بوده چنانکه ارزیابی مدیریت تعارض صرفا با معیار موفقیت یا عدم موفقیت در رهاسازی محک خورده است در حالی که نقش مسوولان تنها منحصر به مدیریت لحظه وقوع بحران نیست که البته در این مورد هم همچون مورد خرس گلستان اغلب درست عمل نمی‌شود اما به هر صورت این مهم فراموش شده که وظیفه مدیران حیات‌وحش از خیلی پیش‌تر از وقوع بحران رقم می‌خورد. با کمال تاسف شواهد موجود نشان می‌دهد که نگرانی‌های مسوولان اغلب ریشه در ترس از واکنش‌های رسانه‌ای و شهروندان خشمگین دارد در صورتی که این روستاییان، دامداران و حتی کشاورزان هستند که باید در صدر برنامه‌های مدیریت حیات‌وحش کشور باشند. سوال اینجاست که وقتی اطلاعات درستی از دلایل تعارضات حیات‌وحش با انسان در ایران ارائه نمی‌شود و ملاک تنها رهاسازی حیوان است، چطور قرار است که با اطمینان از بحثی تحت ‌عنوان مدیریت حیات‌وحش صحبت کرد؟ بیهوشی خرس شهرستان بلده توسط دکتر بهرنگ اکرامی دکتر ایمان معماریان، دامپزشک حیات‌وحش در زمینه بیهوشی خرس‌ها می‌نویسد: به هيچ عنوان توصيه نمی‌شود که خرس بيهوش به پهلو خوابانده شود. توصيه می‌شود خرس به روشی كه در تصوير مشاهده می‌كنيد در طول بيهوشی به سينه خوابانده شود تا كم‌ترين فشار روی ارگان‌هاي حياتی وجود داشته باشد خرس‌ها چرا به انسان‌ها نزدیک می‌شوند؟ در فضای مجازی اینروزها فرضیاتی مطرح شده نظیر اینکه خرس ها به دلیل خشکسالی و بالطبع آن نداشتن مواد غذایی کافی جهت خواب زمستانی به محیط‌های روستایی نزدیک شده‌اند. اما برای اثبات این مساله کوچک‌ترین دلیل قانع‌کننده‌ای ارائه نشده است. ما می‌توانیم با یکسری دلایل خیلی کلی نظیر تخریب زیستگاه یا تغییرات اقلیمی حضور حیات‌وحش را در نزدیک انسان توجیه کنیم اما حتی برای چنین نتایج کلی هم باید مستندات علمی در اختیار داشت که متاسفانه در برهه کنونی چنین اطلاعاتی در ایران وجود ندارد. مطالعات متعدد در دنیا نشان می‌دهد که خرس‌ها ترجیح می‌دهند که از مناطق شلوغ و پرتردد دوری کنند چرا که حضور انسان‌ها آن‌ها را به شدت آشفته می‌کند. اما در مناطق خلوت نیز اگر مسیر دسترسی‌شان به منابع غذایی پرخطر باشد، باز هم ترجیح می‌دهند که خطر نزدیک شدن به انسان را به جان نخرند. در ایالت مینه‌سوتا آمریکا یکسری مطالعات بلندمدت انجام شده که نشان داده وقتی سیستم مدیریت پسماند تغییر کند تا چه اندازه می‌تواند در کاهش تعارضات انسان و خرس‌ها موثر واقع شود. یک مساله بسیار مهم در زمینه تعارضات انسان و خرس تعیین زمانی است که در آن تقابلات به اوج می‌رسند. به عنوان مثال بررسی‌ها در آمریکا نشان می‌دهد که آمار تعارضات خرس‌ها با انسان‌ها، در فصل تابستان شدت می‌گیرد در حالی که در کشور ما این اتفاق اغلب در فصل پاییز و پیش از خواب زمستانی خرس‌ها رخ می‌دهد. یک نکته مهم دیگر در مدیریت تعارضاتی از این دست، شناسایی مکان‌هایی است که خرس‌ها به‌واسطه‌ی داشتن منابع غذایی قابل‌اعتماد و البته پرکالری به آن‌ها نزدیک می‌شوند. زباله، میوه‌های درختی، باغات سبزیجات و حتی مکان‌هایی که انسان‌ها به اشتباه در آن‌ها به حیوانات دیگر غذارسانی می‌کنند از جمله نقاط آسیب‌پذیری هستند که اغلب احتمال بروز خطر در آن‌ها بیش‌تر است. در حقیقت فراموش نکنیم که خرس‌ها فرصت‌طلب هستند و در ظرف چند دقیقه می‌توانند خسارات زیادی به مالکان وارد کنند و همین مساله هم خطر واکنش‌های نامتعارف انسانی را در فصل‌های خاصی از سال افزایش می‌دهد. خرس‌های بازیگوش در اسارت، پارک پردیسان تازه‌ترین تحقیقات در ایالت کلرادوی آمریکا نشان می‌دهد که راهکارهای متعددی جهت کاهش این قبیل تعارضات وجود دارد که ریشه همه آن‌ها نیز اغلب در مشارکت جوامع محلی نهفته است. علیرغم اینکه برخی شکار را راهکاری ابتدایی جهت حل تعارض عنوان می‌کنند اما تحقیقات نشان داده که افزایش سطح برداشت از جمعیت خرس‌ها نمی‌تواند لزوما تعارضات بین آن‌ها و انسان‌ها را کاهش دهد. داده‌های ایالت‌های ویرجینیا، پنسیلوانیا، نیویورک آمریکا و اونتاریوی کانادا ثابت می‌کند که اتفاقا هرچه برداشت از جمعیت خرس‌ها بیش‌تر شده در مقابل بر میزان تعارضات هم افزوده شده و تحت این شرایط تعداد شکایت‌ها از تجاوز خرس‌ها به حریم زندگی انسان‌ها نیز در عمل سیری صعودی داشته است. آنالیزهای مشابهی در ایالت‌های ویسکانسین، اونتاریو و کشور ژاپن انجام شده که در این آنالیزها ارتباطی بین تعداد خرس‌هایی که توسط عوامل انسانی حذف شده‌اند و تعداد دفعات تعارضاتی که در سال‌های آتی پس از آن مشاهده شده، به دست نیامده است. مینه‌سوتا تنها ایالتی بوده که در آن افزایش شکار خرس در وهله نخست با افزایش تعارضات مقارن شده و پس از آن آمار تعارضات افت کرده است اما در مورد این ایالت خاص، کارشناسان معتقدند که تغییر در سیستم مدیریت پسماندها و مواد زاید بیش‌تر از سایر فاکتورها تاثیرگذار بوده است. آیا منع دسترسی همیشه خرس‌ها را دور می‌کند؟ برای حفاظت از مزارع و دامداری‌ها در سایر کشورها روش‌های مختلفی آزموده شده است. حصارکشی یکی از این راه‌ها است که البته روش‌ها و مصالح متعددی هم برای حصارکشی وجود دارد. یکی از موثرترین روش‌های مهار خرس‌ها استفاده از حصارهای برقی است. این نوع حصارها در آمریکا و کانادا به شدت طرفدار دارند چرا که در حفاظت از مزارع، درختان میوه، دام و سایر منابع خیلی موثر عمل می‌کنند و خرس‌ها تنها با یک بار تجربه آن‌ها دیگر حاضر به تجربه مجدد نخواهند بود. خرس‌ها به شدت نسبت به استرس‌های محیطی حساس هستند. خرسی که به دام افتاده باشد و اطراف آن را جماعتی مشتاق و دوربین به دست پر کرده باشند، قطعا نه‌تنها مهاجم‌تر خواهد بود بلکه حتی دیرتر هم بیهوش می‌شود. در زمانی که خرسی به دام افتاده را می‌بینید به جای تجمع با ادارات محیط‌زیست تماس گرفته و محل را در اولین فرصت تخلیه کنید درست است که استفاده از حصار و حتی تله‌هایی مثل تله‌های سیمی گاه مانع ورود خرس‌ها می‌شود اما این راهکار یک راهکار همیشگی و دایمی نیست و از طرف دیگر مشکلات هزینه را هم بالاخص برای حصارهای مجهز به سیستم‌های الکتریکی باید در نظر داشت چرا که هزینه‌ها باعث می‌شود تا اغلب مالکان و یا حتی شهرداری‌ها و ادارات محیط‌زیست از استفاده آن‌ها سر باز بزنند. حواشی و کنار رودخانه‌ها و حتی فضاهای باز از جمله مناطقی هستند که از آن‌ها به عنوان نقاط بحرانی تعارض میان انسان و خرس (Hotspot) یاد می‌شود. در چنین شرایطی مدیران و کارشناسان حیات‌وحش با نظارت دامپزشکان می‌توانند از یکسری داروهای خاص نظیر داروهای دافع کرم روده استفاده کنند. مصرف این قبیل داروها به دلیل حس ناخوشایندی که به خرس‌ها می‌دهد، می‌تواند جذابیت‌های یک منبع غذایی را کلا در نظرشان از بین ببرد. البته نباید از یاد برد که استفاده از این قبیل مواد دافع، صرفا تاثیرات موقتی دارد و همیشگی نیست. از سوی دیگر استفاده غیرصحیح از این نوع دافع‌ها توسط افراد غیرمتخصص می‌توانند بالعکس تاثیر منفی داشته باشد و استرس و میزان عصبانیت خرس‌ها را افزایش دهد. یک روش دیگر دفع خرس‌ها استفاده از موادی است که برای آن‌ها ناخوشایند تلقی می‌شود به عنوان مثال تحقیقات نشان داده که خرس‌ها اغلب از نئوپان خوششان نمی‌آید و استفاده از درب‌های نئوپانی که روی آن‌ها سطوح زبر خشنی باشد، در دور کردن خرس‌ها نقش موثری دارد. خرس‌ها در کل از سطوح زبر و ناهموار استقبال نمی‌کنند و اغلب تنها با یک‌بار دست کشیدن از آن‌ها فاصله می‌گیرند. استفاده از ابزارهای غیرسمی یک راه‌حل دیگر است. این ابزارها می‌تواند شامل مواد آتش‌زا، گلوله‌های رنگی و مشقی، گلوله‌های پلاستیکی و … باشد اما در اینموارد هم باید دقت کافی داشت چرا که این روش‌ها اغلب تنها در مقیاس کوچک و آنهم زمانی که خرس عصبانی نیست و استرس زیاد ندارد، جواب می‌دهند. یکی از مضرات این روش‌ها این است که موقت هستند و در عین حال می‌توانند باعث شوند که رفتار تهاجمی خرس حتی تشدید شود. گاهی حتی دیده شده که خرس‌ها مجدد به مکان‌هایی که در آن‌ها ترسانده شده‌اند، بازگشته‌اند. در کل مواد محترقه یا آتش‌زا و حتی پروژکتورهای نوری نسبت به سایر راهکارها ترجیح بیش‌تر و در عین حال کارآیی بیش‌تری هم دارند. یکی از ابزارهایی که از سال ۲۰۱۵ در اغلب مناطق حفاظت‌شده و پارک‌های ملی آمریکا از آن استفاده می‌شود، تپانچه‌های برقی هستند. این وسیله نوعی شوکر موقت است و برای چند لحظه خرس را ناتوان می‌کند اما این روش کماکان تحت ارزیابی است و در مورد آن خیلی با قطعیت نمی‌توان نظر داد. در مورد حمله خرس‌ها به دام چند توصیه مهم است که می‌تواند کارساز باشد: ۱) استفاده کردن از چوپانان ماهر که البته چالاک هم باشند. ۲) نگهداری گله در آغل در شب‌هنگام ۳) میش‌ها در زمان به دنیا آوردن بره‌ها حتما باید در یک فضای سرپوشیده باشند. ۴) از چرای دام در نزدیکی مرغزارهای انبوه به شدت باید پرهیز کرد. ۵) اجساد دام‌های تلف شده باید به سرعت و با روشی معقول حذف شوند. ۶) برای حفاظت از گله باید سگ‌ها از ابتدای تولد آموزش ببینند. تحقیقات در پارک ملی گلستان نشان می‌دهد که افزایش تعداد سگ گله لزوما به معنای امنیت بیش‌تر نیست بلکه این آموزش سگ‌ها از بدو تولد است که بسیار مهم است. از سوی دیگر رابطه سگ‌های نگهبان گله باید با انسان خیلی کم باشد در حالی که در ایران عملا سگ‌های گله بیش‌تر از دام با انسان نزدیک هستند و این اشتباه است. ۷) تلفیق راهکارهای فوق‌الذکر می‌تواند به نتیجه مثبت ختم شود و بدیهی است که تنها یک روش برای رفع تعارض کافی نیست. با وجود همه موارد مذکور نباید فراموش کرد که مدیریت تعارضات تنها برعهده متولی حیات‌وحش ایران یعنی سازمان حفاظت از محیط‌زیست است و این وظیفه اصلی‌ترین و مهم‌ترین وظیفه این سازمان است که تاامروز انطور که باید جدی گرفته نشده. منبع: دیجی مگ
  3. پاییز و زنبورهای کاغذی بسیاری از حیوانات لانه‌های پیچیده می‌سازند، خانه‌های آن‌ها تو در تو است اما از میان همه آن‌ها کم‌تر معماری را می‌توان پیدا کرد که با تبحر خارق‌العاده زنبورهای کاغذی خانه‌سازی کند. بسیاری از حیوانات لانه‌های پیچیده می‌سازند، خانه‌های آن‌ها تو در تو است اما از میان همه آن‌ها کم‌تر معماری را می‌توان پیدا کرد که با تبحر خارق‌العاده زنبورهای کاغذی خانه‌سازی کند. زنبورهای کاغذی، فیبرهای چوبی گیاهی را جویده، کاغذ می‌سازند و از آن برای لانه‌سازی استفاده می‌کنند. هر لانه زنبور کاغذی متشکل از دسته‌ای از اتاقک‌های حاوی تخم است که بعدها از این تخم‌ها لارو زنبور بی‌عسل متولد می‌شود. زنبورها تا زمانی که لاروها به شفیره تبدیل شوند، آن‌ها را تغذیه می‌کنند. شفیرگی مرحله‌ای است که بعد از آن حشره بالغ پدیدار می‌شود. شفیره پنهان زنبور کاغذی در حال تغذیه زنبورهای بی‌عسل کارگر، لاروها را که دست و پا ندارند، با حشرات جویده شده تغذیه می‌کنند. در عکس شماره ۱، یک زنبور بی‌عسل کاغذی را در حال تغذیه مشاهده می‌کنید. زمانی که لاروها تا حد ممکن رشد کردند، به دور خود کلاهک‌های ابریشمی می‌تنند که باعث می‌شود در اتاقک‌‌های مخصوص محفوظ بمانند. پس از آن است که تبدیل به شفیره‌های رنگ‌پریده بی‌بال و پس از آن هم تبدیل به حشره بالغ می‌شوند. خانواده زنبوران (Vespidae) خانواده بزرگی با ۵۰۰۰ عضو هستند. این خانواده که زنبورهای کاغذی هم عضوی از آن هستند، در اصل به خانواده‌های همه‌جازی شهرت دارند. زنبورهای کاغذی متعلق به یک زیرخانواده به نام (Polistinae) هستند. چنانچه پیش‌تر هم اشاره شد، زنبورهای کاغذی عادت دارند که فیبر چوب‌های مرده و شاخ و برگ‌های گیاهی را جمع کنند و آن‌ها را با بزاق‌شان مخلوط کنند و از ترکیب حاصله لانه‌های ضدآبی به رنگ خاکستری و قهوه‌ای روشن بسازند. به بعضی از این زنبورها گاهی زنبورهای چتری گفته می‌شود چرا که طرح لانه‌ای که می‌سازند، بسیار متمایز و شبیه به چتر است. ملکه زنبورهای بی‌عسل نخستین حفره‌های توخالی این لانه را می‌سازد و آن را توسط یک نخ باریک از شاخه آویزان می‌کند. زمانی که نخستین زنبورهای کارگر سر از تخم درآوردند، آن‌ها هستند که خانه‌سازی را ادامه می‌دهند و بدین ترتیب حفره‌های جدیدتری ساخته و به لانه افزوده می‌شود. این کار زنبورهای کارگر به ملکه اجازه می‌دهد که مسوولیت اصلی خود یعنی گذاشتن تخم‌های بیش‌تر را برعهده بگیرد. زنبور ملکه در هر اتاقک این لانه، تخم می‌گذارد و لاروها نیز که شبیه کرم پنیر هستند در همین اتاقک‌ها به زندگی‌شان ادامه می‌دهند. زنبورهای کارگر در عین حال غذا هم جمع‌آوری می‌کنند و با کمک نیش‌هایشان از لانه دفاع می‌کنند. داستان زندگی کاغذی‌ها زنبورهای کاغذی (Polistes spp.) در حال رسیدگی به تخم‌ها و لاروها تا امروز در حدود ۱۱۰۰ گونه از زنبورهای کاغذی شناسایی شده است. زنبورهای بی‌عسل کاغذی گونه‌های متعددی دارند و در سرتاسر دنیا پراکنده شده‌اند. بسیاری از زنبورهای بی‌عسل و زنبورهای سرخ، لانه‌شان را از کاغذ می‌سازند. چرخه تکامل آن‌ها نیز به این شکل است: تخم، لارو، شفیره و زنبورهای کارگر بالغ. هر لانه بیش از ۵۰۰ حفره توخالی دارد که ملکه در تک‌تک آن‌ها تخم می‌گذارد. زنبورهای بی‌عسل کاغذی اگر مورد آزار قرار گیرند یا اگر لانه‌شان تهدید شود، نیش می‌زنند. زیرخانواده (Polistinae) که از آن‌ها به نام کاغذی‌ها یاد می‌شود، به خانواده ژاکت‌زردها خیلی شبیه هستند اما واقعیت این است که آن‌ها وجوه تمایزی دارند به عنوان مثال زنبورهای ژاکت زرد خیلی تهاجمی‌تر هستند در حالی که زیرخانواده مذکور صرفا در صورتی که تهدید شوند، نیش می‌زنند. ژاکت زردها همان زنبورهای شناخته‌شده‌ای هستند که ما در زبان عامیانه به آن‌ها زنبور می‌گوییم. تمام زنبورهای ژاکت‌زرد ماده قابلیت نیش زدن دارند و یک نکته مهم دیگر در مورد آن‌ها این است که جزو مهم‌ترین عوامل دفع آفات در دنیا به شمار می‌آیند. کلونی زنبورهای کاغذی (Polistinae) می‌تواند با سرعت ۲۰ متر در ساعت جابه جا ‌شود. درختزارها، علفزارهای دارای درخت و باغات از جمله مهم‌ترین زیستگاه‌های زنبورهای بی‌عسل کاغذی هستند. حشرات و شهد گیاهان نیز رژیم عمده غذایی آن‌ها را تشکیل می‌دهند. طول یک زنبور بالغ کاغذی در حدود ۲۲ میلی‌متر است. زنبورهای بی‌عسل کارگر از طریق شکار لارو بال پولک‌داران و سایر حشرات غذای کلونی خود را تامین می‌کنند. آن‌ها در میان بوته‌ها و درختان نزدیک لانه‌شان به دنبال شکار می‌گردند و بعد از کشتن طعمه آن را به لانه می‌آورند. در لانه، زنبورهای کارگر شکار را می‌جوند و آن را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کرده و از آن برای تغذیه لاروهایی که در حفره‌ها هستند، استفاده می‌کنند. شاخص درد نیش اشمیت زنبورهای بی‌عسل کاغذی به هر چیز یا هر کسی که لانه آن‌ها و خودشان را تهدید کند، نیش می‌زنند جاستین اشمیت متولد سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ هجری شمسی)، یک حشره‌شناس آمریکایی است که تا به امروز مقالات متعددی از وی چاپ شده است. این حشره‌شناس مدعی است که بخش اعظم پرده‌بالان (Hymenoptera) که در اصل جزو بزرگ‌ترین راسته حشرات هستند، وی را نیش زده‌اند. وی در سال ۱۹۸۳ میلادی (۱۳۶۲ هجری شمسی) اقدامی متفاوت انجام داد و آن اقدام سیستماتیک کردن و مقایسه نیش‌های انواع پرده‌بالان بود. مقیاسی که وی تعریف کرده از صفر آغاز و در نهایت به عدد ۴ ختم می‌شود. در این مقیاس عدد صفر به نیش‌هایی اشاره دارد که کلا بر روی انسان بی‌تاثیر هستند، عدد ۲ به درد آشنایی برمی‌گردد که احتمالا همه ما پس از نیش هر زنبوری تجربه کرده‌ایم و در نهایت عدد ۴ هم به دردناک‌ترین نیش‌ها اختصاص داده شده است. زنبورهای جنس (Synoeca) ، مورچه‌های گاوی و زنبورهای رتیل‌خوار تنها گونه‌هایی هستند که در این رده‌ آخر جای می‌گیرند. اشمیت در سال ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۶۹ هجری شمسی) بار دیگر مقاله‌اش را تجدید چاپ کرد و اصلاحاتی را بر آن افزود. در این مقاله جدید نیش ۷۸ گونه و ۴۱ جنس از پرده‌بالان مورد آزمایش قرار گرفته است. اشمیت برخی از تجارب خود را نیز در این زمینه با ذکر جزئیات زنده بیان کرده است. ویژگی‌های مرگ‌بار زنبورهای جنس (Synoeca) که در اصل نوعی زنبور کاغذی هستند، دردناک‌ترین نیش را بر اساس مقیاس اشمیت دارند زنبورهای بی‌عسل کاغذی، شکارچیانی هستند که از چشم‌های مرکب بزرگ‌شان برای جستجوی حشرات استفاده می‌کنند. طعمه‌های آن‌ها در نهایت در اختیار ملکه و فرزندان جوانش قرار می‌گیرد. این زنبورها به نیش‌های زهرآلود مجهز هستند و آرواره‌های دندانه‌داری دارند که از آن‌ها برای شکار قربانیان‌شان و سپس تکه‌تکه کردن آن‌ها استفاده می‌کنند. زنبورهای بی‌عسل بالغ قادر به خوردن غذای جامد نیستند اما زمانی که می‌خواهند از شکارشان برای تغذیه افراد جوان‌تر استفاده کنند، نخست آن را می‌جوند و مقداری از شیره آن را هم می‌بلعند. تفاوت زنبور کاغذی با زنبور ژاکت زرد همانطور که پیش‌تر نیز اشاره شد، زنبورهای کاغذی از نظر دفع آفات برای ما انسان‌ها بسیار ارزشمند تلقی می‌شوند اما یک مشکل آن‌ها این است که لانه‌هایشان را نزدیک به انسان‌ها می‌سازند و این مساله باعث می‌شود که ما همواره در معرض نیش آن‌ها باشیم. ملکه زنبورهای کاغذی هر ساله یک لانه جدید می‌سازد. اگر زنبورها آسایش شما را مختل کرده‌اند بهترین راه‌حل برای دفع این مشکل این است که نخست نوع آن‌ها را شناسایی کنید. زنبورهای کاغذی با زنبورهای ژاکت زرد تفاوت‌هایی دارند. برخلاف زنبورهای عسل که نیش پرمویی دارند و تنها یک‌بار نیش می‌زنند، زنبورهای کاغذی می‌توانند چند دفعه نیش بزنند. یک زنبور کاغذی با ترشح فرومون می‌تواند کمک بخواهد و سایر اعضای کلونی‌اش را بسیج کند. پیش از هر نوع تصمیم‌گیری برای دفع زنبورها نخست به مزایای آن‌ها و کمک‌شان در دفع آفات اطراف خود فکر کنید. اگر ما انسان‌ها اندکی مهربان‌تر باشیم، جا برای زنبورها هم در نزدیک ما کم نیست. منبع: دیجی مگ
  4. کدام موجودات را حفاظت کنیم؟ سازماندهی اطلاعات گسترده حاصل از مطالعات جمعیتی، گونه‌ای، و اکوسیستمی در اصل کاری بسیار هزینه‌بر و در عین حال مستلزم تلاش بسیار زیاد است اما این بخش از کار به هر حال یک جزء حیاتی از تلاش‌های حفاظتی در کل دنیا است. سازماندهی اطلاعات گسترده حاصل از مطالعات جمعیتی، گونه‌ای، و اکوسیستمی در اصل کاری بسیار هزینه‌بر و در عین حال مستلزم تلاش بسیار زیاد است اما این بخش از کار به هر حال یک جزء حیاتی از تلاش‌های حفاظتی در کل دنیا است. به راستی چه گونه‌هایی در معرض خطر انقراض هستند و کجا زیست می‌کنند؟ پاسخ به این سوال طبیعتا ‌برای حفاظت از آن‌ها یک امر الزامی و حیاتی است. در حال حاضر مسوولیت ارزیابی وضعیت حفاظتی گونه‌ها، زیرگونه‌ها، واریته‌ها و حتی زیرجمعیت‌های انتخابی در مقیاس جهانی با برنامه جهانی گونه‌های اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) است که این برنامه هم در عمل با کمیسیون بقای گونه‌ها همکاری می‌کند. وظیفه این ارگان‌ها هم مشخص است، آن‌ها باید وضعیت حفاظتی گونه‌ها را در ظرف ۵۰ سال اخیر منتشر کنند. در واقع مهم‌ترین هدف اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی این است که حفاظت به هر شکل مورد تشویق قرار گیرد. رده‌بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) نوول و جکسون در سال ۱۹۹۶ اعلام کردند که پراکنش یوزپلنگ‌های آسیایی تنها به ایران محدود شده است. در سال ۲۰۰۸ میلادی، اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) بر اساس داده‌های ارزیابان تیم ارزیابی جهانی پستانداران، زیرگونه موسوم به یوزپلنگ آسیایی را در رده به شدت در معرض خطر معرفی کرد (عکس متعلق به پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی). از تقسیم‌بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی(IUCN) برای شناسایی گونه‌های در معرض تهدید فهرست سرخ و تعیین این مساله که آیا گونه مورد نظر نیازمند فعالیت‌های حفاظتی است یا خیر، استفاده می‌شود. از زمان چاپ نخستین کتاب داده‌های سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN)، سال‌ها گذشته و ‌اکنون در یک وضعیت جهانی کاملا متفاوت قرار داریم. اما به هر شکل هدف تهیه و ارائه لیست سرخ (IUCN) به طور مشخص این است که اطلاعات علمی و هدفمندی ارائه شوند که بر اساس آن‌ها بتوان از گونه‌های جانوری و گیاهی در معرض خطر به بهترین شکل ممکن حفاظت کرد. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) با استفاده از رده‌بندی‌های حفاظتی استاندارد و مورد تایید در سطح بین‌‌المللی، موقعیت گونه‌های نادر و در معرض خطر اعم از گیاهی و یا جانوری را به شرح ذیل تعریف کرده است: * منقرض‌شده: گونه یا هر رده دیگر مثل زیرگونه یا واریته که دیگر وجود ندارد. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) در حال حاضر ۷۱۷ گونه جانوری و ۸۷ گونه گیاهی را در فهرست منقرض‌شده‌ها جای داده است. * منقرض‌شده در طبیعت: گونه‌ جانوری که تنها در اسارت یا در مورد گیاهان تنها در کشتزار یافت می‌شود یا گونه‌ای است که به عنوان یک جمعیت در خارج از قلمرو اصلی‌اش توانسته به خوبی با محیط سازگار شود. آی‌یو‌سی‌ان در حال حاضر ۳۷ گونه جانوری و ۲۸ گونه گیاهی را در فهرست منقرض‌شده در طبیعت جای داده است. * به شدت در معرض خطر: گونه‌هایی که طبق معیارهای جدول ۱، در رده به شدت در معرض خطر انقراض در طبیعت جای می‌گیرند. * در معرض خطر: گونه‌هایی که طبق معیارهای جدول ۱، خطر انقراض‌شان در طبیعت خیلی زیاد است. * آسیب‌پذیر: گونه‌هایی که طبق معیارهای جدول ۱، خطر انقراض‌شان در طبیعت زیاد است. * در معرض تهدید: گونه‌هایی که به تهدید نزدیک هستند اما هنوز به آن معنا تهدید جدی نشده‌اند. * حداقل نگرانی: گونه‌هایی که در این رده قرار می‌گیرند، نسبت به سایر گونه‌های فوق‌الذکر پراکنش و فراوانی بیش‌تری دارند. * داده ناقص: اطلاعات به اندازه‌ای نیست که بتوان احتمال خطر انقراض گونه را تعیین کرد. * ارزیابی نشده: گونه‌ای که تاکنون بر اساس معیارهای جدول ۱، ارزیابی نشده است. جدول ۱- معیارهای فهرست سرخ اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) برای تعیین رده‌بندی‌های حفاظتی معیارهای A تا E فهرست سرخ تعریف معیارها برای رده «به شدت در معرض خطر» فهرست سرخ A) کاهش ملموس در تعداد افراد جمعیت طی بیش از ۱۰ سال اخیر یا ۳ نسل (هرکدام که طولانی‌تر باشد) حدود ۸۰ درصد کاهش یافته. این نتیجه‌گیری می‌تواند حاصل مشاهده مستقیم یا عواملی مانند میزان بهره‌برداری، تهدیدات ناشی از گونه‌های معرفی‌شده و بیماری‌ها، یا تخریب و نابودی زیستگاه باشد. B) کل مساحت محدوده جغرافیایی که توسط گونه اشغال شده قلمرو گونه به رقمی کم‌تر از ۱۰۰ کیلومترمربع در یک محل خاص رسیده و ضمنا مواردی مانند تخریب، تکه‌تکه شدن زیستگاه، عدم تعادل اکولوژیکی یا بهره‌برداری سنگین و بی‌رویه تجاری نیز مشهود یا دست‌کم قابل پیش‌بینی است. C) کاهش قابل‌ پیش‌بینی در تعداد افراد ابعاد کل جمعیت کم‌تر از ۲۵۰ فرد بالغ یا زادآور است و انتظار می‌رود که در ظرف ۳ سال یا ۱ نسل، تا مرز ۲۵ درصد یا بیش‌تر هم کاهش پیدا کند. D) تعداد افراد بالغی که در حال حاضر زنده هستند ابعاد جمعیت کم‌تر از ۵۰ فرد بالغ است. E) احتمال انقراض گونه در زمان مشخص یا در نسل‌های آینده احتمال انقراض در ظرف ۱۰ سال یا ۳ نسل بیش از ۵۰ درصد است. کدام گونه‌ها به انقراض نزدیک‌تر هستند؟ پلنگ ایرانی بر اساس معیارهای اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) در رده در معرض تهدید جای گرفته است رده‌های گونه‌های به شدت در معرض خطر، در معرض خطر و آسیب‌پذیر با عنوان تهدیدشده با انقراض شناخته می‌شوند. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) احتمال انقراض را برای این سه رده، بر اساس معیارهای کمی مشخص کرده است. مزیت این سیستم این است که یک روش استاندارد طبقه‌بندی جهانی ارائه می‌کند که بوسیله‌ی آن می‌توان تصمیم‌های مختلف را طبق معیارهای منطقی بازبینی و ارزیابی کرد. دست‌اندازی ما انسان‌ها در طبیعت که از آن با عنوان تخریب زیستگاه یاد می‌شود در اصل یک معیار طبقه‌بندی جهانی است که به طور خاص برای تعیین رده‌بندی حفاظتی گونه‌هایی که کم‌تر از نظر بیولوژیکی شناخته‌ شده‌اند، مفید است. به عنوان مثال بر این مبنا اگر زیستگاه در آستانه نابودی باشد یا حتی اگر دانشمندان اطلاعات خیلی ناچیزی هم درباره آن گونه داشته باشند، باز هم گونه در رده تهدیدشده جای می‌گیرد. یک گونه اعم از جانوری یا گیاهی بر مبنای مساحت آن محدوده‌ای که اشغال می‌کند، تعداد افراد بالغی که دارد، نرخ تخریب زیستگاه یا جمعیت‌اش توسط اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) رده‌بندی می‌شود. پلنگ آفریقایی، بر اساس آنالیزهای ژنتیک ۹ زیرگونه از پلنگ‌ها در دنیا شناسایی شده است اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) موفق شده تا با استفاده از معیارهایی که در فوق به آن‌ها اشاره شد، تهدیدات پیش‌روی گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری را در مجموعه‌ای تحت عنوان کتاب‌های داده سرخ و فهرست سرخ گونه‌های در معرض تهدید ارزیابی و تشریح کند. این فهرست‌های جامع از گونه‌های در معرض خطر که بوسیله‌‌ی گروه‌ها یا کشورهای مختلف تهیه شده را می توانید در سایت www.iucn.org دنبال کنید. به عنوان مثال هم‌اکنون ۱.۴۶۲ گونه پستاندار از مجموع ۵.۴۹۹ گونه پستانداری که تاکنون در دنیا شناسایی شده، ۲.۰۹۷ گونه پرنده از مجموع ۱۰.۰۵۲ گونه پرنده‌ای که تاکنون در جهان شناسایی شده و در نهایت ۲.۳۰۳ گونه دوزیست از مجموع ۶.۳۳۸ گونه دوزیستی که تاکنون توصیف علمی شده؛ در رده گونه‌های در معرض تهدید جای گرفته‌اند. ارزیابی‌های اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) گونه‌های متعددی از ماهیان (۲.۰۸۴گونه)، خزندگان (۱.۰۱۸ گونه)، نرم‌تنان (۲.۱۹۷ گونه)، حشرات (۱.۲۵۹ گونه)، سخت‌پوستان (۱.۷۳۵ گونه) و گیاهان (۱۲.۰۴۱ گونه) را شامل می‌شود و البته جالب است که بدانید این فهرست هنوز آنطور که باید جامع و کامل نیست. اغلب گونه‌های پرندگان، دوزیستان و پستانداران با استفاده از این سیستم ارزیابی شده‌اند، اما ارزیابی خزنده‌ها، ماهی‌ها و گیاهان گل‌دار به نسبت سایر موارد نقص‌های فراوانی دارد. ارزیابی‌های حشرات و سایر بی‌مهره‌ها، خزه‌ها، جلبک‌ها، قارچ‌ها و میکروارگانیزم‌ها نیز علیرغم نقش‌های بسیار مهمی که در سلامت اکوسیستم و حتی رفاه انسان‌ها دارند، حتی از آنچه که تصور می‌شود هم کم‌تر است. متاسفانه مطالعه بر روی خزنده‌ها هنوز جامع و کامل نیست نتایج یک بررسی که به تازگی بر روی سنجاقک‌ها انجام شده، به این نکته اشاره دارد که حدود ۱۰ الی ۱۵ درصد از آن‌ها را می‌توان تهدیدشده تلقی کرد. بنابراین لازم است که هر چه سریع‌تر با استفاده از سیستم اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) تعداد بیش‌تری از گونه‌ها مورد ارزیابی قرار گیرند. با بررسی وضعیت حفاظتی گونه‌ها در طول زمان، این امکان فراهم می‌شود که بتوان تشخیص داد آیا آن‌ها نسبت به کارهای حفاظتی از خود واکنش نشان داده‌اند یا آنکه بالعکس به همان صورت به سمت انقراض پیش رفته‌اند. به عنوان مثال، از راهنمای فهرست سرخ به این منظور استفاده می‌شود که بتوان ثابت کرد وضعیت حفاظتی گروه‌های خاص جانوری سیر نزولی‌اش را در ظرف ۲ الی ۳ دهه گذشته ادامه داده یا خیر. البته، نرخ‌های انقراض گونه‌های به شدت در معرض خطر انقراض، کم‌تر از میزان پیش‌بینی شده بوده که آن‌هم احتمالا بیش‌تر به دلیل تاثیرات مثبت اقدامات حفاظتی است. جدای از این‌ها یک معیار دیگر هم به نام شاخص سیاره زنده وجود دارد که ابعاد جمعیت‌های مختلف ۱.۶۸۶ گونه مهره‌دار را از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۷م. دنبال کرده؛ این شاخص نشانگر کاهش‌های شدید جمعیت در مناطق استوایی و افزایش نسبی در نواحی معتدله است(wwf.Panda.org). رویکردهای نوین گرگ‌های خاکستری از نظر رده‌بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) در رده حداقل نگرانی جای گرفته‌اند اما مطالعات بر روی وضعیت جمعیت آن‌ها در ایران کامل نیست و مشخص نشده که فشارهای ناشی از عوامل انسانی در ظرف سال‌های اخیر عملا چه باری را بر جمعیت‌های پراکنده آن‌ها وارد کرده است در کشور سوئیس، رویکرد متفاوتی برای تشخیص گونه‌های مورد تهدید یا آن‌هایی که در فهرست سرخ جای دارند، وجود دارد که در اصل ناظر بر تلاش‌های حفاظتی است. در این رویکرد متفاوت ۳۱۷ گونه‌ای که از سال ۲۰۰۷ م. تاکنون جمعیت‌شان افزایش پیدا کرده یا وضعیت به نسبت پایداری داشته‌اند، در فهرستی به نام فهرست آبی ثبت شده‌اند. فهرست آبی بیانگر تلاش‌های حفاظتی موفق و در عین حال پیشنهاد کننده پروژه‌هایی است که می‌توانند در آینده نتیجه‌بخش باشند (www.bluelists.ethz.ch). با وجود اینکه این رویکرد هنوز به شکل گسترده مورد قبول واقع نشده اما در عوض حاوی یک پیام مهم است که آن‌هم امید به ادامه راه حفاظت می‌باشد. یک کار مشابه دیگر با اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) طرح موسوم به شبکه خدمات طبیعت است که در اصل جزو برنامه‌های میراث طبیعی می‌باشد. این برنامه در حال حاضر تمامی ایالت‌های آمریکا، ۳ استان کانادا و ۱۴ کشور آمریکای لاتین را تحت پوشش قرار داده(www.natureserve.org/explorer). شبکه مذکور که تشکیلات حفاظت از طبیعت با قدرت تمام از آن پشتیبانی می‌کند، تلاش دارد تا اطلاعات کلیدی حفاظتی بالغ بر ۶۴ هزار گونه، زیرگونه و جوامع زیستی (به انضمام نیم میلیون جمعیتی که با دقت ثبت موقعیت جغرافیایی شده‌اند) را گردآوری، سازمان‌دهی و مدیریت کند. این اطلاعات کلیدی وضعیت طبقات مختلف را بر اساس یکسری شاخص‌های استاندارد نشان می‌دهند که عبارت است از تعداد جمعیت‌های باقیمانده، تعداد افراد باقیمانده از یک گونه، مساحت محدوده‌ای که جمعیت‌های مختلف در آن یافت می‌شوند، تعداد مناطق حفاظت‌شده، میزان تهدید و آسیب‌پذیری ذاتی یک گونه یا یک جامعه خاص. بدیهی است زمانی‌که سیستم میراث طبیعی و رده‌بندی‌های اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) برای ارزیابی یک گونه به کار رفته باشد، آن گاه رده‌بندی تهدید نیز کاملا با آن‌ها مشابه و یکسان خواهد بود. منبع: دیجی مگ
  5. ШHłTΞ ШФŁŦ

    حیات وحش قطب شمال

    تصاویر/ حیات وحش قطب شمال در مدار‌های شمالی در نقاط دوردست شرق روسیه، و در اقیانوس منجمد شمالی، جزیره‌ای به نام رانگل واقع شده است. این جزیزه با وجود داشتن آب و هوایی خشن، دارای اکوسیستم گوناگونی است. جزیره رانگل که مساحت آن تقریبا اندازه پارک ملی یلواستون در آمریکاست (۷۶۰۰ کیلومتر مربع)، محل زندگی جانوران مختلفی اعم از گاو مُشک، روباه قطبی، خرس قطبی، و چندین پستاندار مختلف، و همینطور محل موقت زندگی برای چند صد گونه از پرندگان مهاجر است. در مدار‌های شمالی در نقاط دوردست شرق روسیه، و در اقیانوس منجمد شمالی، جزیره‌ای به نام رانگل واقع شده است. این جزیزه با وجود داشتن آب و هوایی خشن، دارای اکوسیستم گوناگونی است. جزیره رانگل که مساحت آن تقریبا اندازه پارک ملی یلواستون در آمریکاست (۷۶۰۰ کیلومتر مربع)، محل زندگی جانوران مختلفی اعم از گاو مُشک، روباه قطبی، خرس قطبی، و چندین پستاندار مختلف، و همینطور محل موقت زندگی برای چند صد گونه از پرندگان مهاجر است. این جزیره همچنین آخرین پناهگاه برای ماموت‌های پشمالو بوده است. امروزه زیست شناسان با مطالعه بر روی گیاهان و جانوران این جزیره، در صدد هستند تا تاثیر گرمایش زمین و همینطور افزایش حضور انسان‌ها در قطب شمال را متوجه شوند. عکاس سرگی گورشکوف طی سفری که به این جزیره داشته است، عکس‌های زیر را ثبت کرده است که اخیرا در مجله آنلاین بیوگرافیک منتشر شده اند.
  6. حفاظت از یوز در آفریقا صندوق حفاظت از یوز(Cheetah Conservation Fund, CCF) یکی از سازمان‌های پیشرو حفاظت در جهان است که به طور اخص در زمینه حفاظت از یوزپلنگ فعالیت می‌کند. صندوق حفاظت از یوز(Cheetah Conservation Fund, CCF) یکی از سازمان‌های پیشرو حفاظت در جهان است که به طور اخص در زمینه حفاظت از یوزپلنگ فعالیت می‌کند. این مجموعه در سال ۱۹۹۰ میلادی و توسط دکتر لوری مارکر (Dr. Laurie Marker) تاسیس و پایه‌گذاری شد. صندوق حفاظت از یوز، مجموعه‌ای از برنامه‌های یکپارچه را در راستای کاهش تهدیدات عمده‌ یوزها مورد توجه قرار داده و برمبنای آن‌ها برنامه‌ریزی‌هایی کرده که از جمله اهم این موارد می‌توان به اولویت دادن تحقیقات علمی در زمینه‌های مختلف نظیر زیست‌شناسی، بوم‌شناسی و ژنتیک اشاره کرد. یکی دیگر از برنامه‌های مهم این مجموعه، تامین امنیت آتی جوامعی است که همجوار زیستگاه‌های یوز زندگی می‌کنند چرا که اگر امنیت انسان‌ها تامین شود بالطبع آن امنیت یوزها نیز تضمین خواهد شد. تحقیقات لازمه حفاظت از یوز آنا فنینگر (Anna Fenninger) برنده مدال طلای المپیک و کاپ جهانی اسکی آلپاین است. فنینگر یکی از حامیان جدی و بسیار تاثیرگذار صندوق حفاظت از یوز است در حدود ۱۲ هزار سال پیش، یک انقراض انبوه در روی کره زمین رخ داد که بواسطه‌ی آن ۷۵ درصد گونه‌های پستاندار بزرگ جهان برای همیشه حذف شدند. خوشبختانه تعدادی از یوزپلنگ‌ها توانستند از این اتفاق جان سالم به در برده و نجات پیدا کنند، همین تعداد بعدها جمعیت یوزها را در جهان احیاء کردند. اما بواسطه‌ی همین اتفاق، تنوع ژنتیکی یوزپلنگ‌ها به شدت کاهش پیدا کرد که از آن در دنیای علم حیات‌وحش تحت عنوان «جمعیتی که از گلوگاه گذر کرده» یاد می‌شود. نتیجه گذر از این گلوگاه یا همان دهانه بطری که در زبان انگلیسی به آن Population bottleneck می‌گویند، یک نوع همگونی و تجانس فیزیکی است که در یوزهای امروزی می‌توان شواهد و نشانه‌های آن را به وضوح مشاهده کرد. ضعیف بودن اسپرم یوزپلنگ‌های نر، کاهش اندازه دندان نیش، حساسیت به برخی از بیماری‌های خاص، ناهنجاری موسوم به پیچ‌خوردگی نامتعارف بخش انتهایی دم همه از جمله تاثیرات ناشی از تنوع ژنتیکی پایین در جمعیت یوزپلنگ‌های دنیاست. نقشه پراکنش زیرگونه‌های یوزپلنگ در دنیا کارشناسان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که برای اینکه جمعیت‌های مختلف یوزها بتوانند خودشان را با وضعیت کنونی سازگار کنند و در عین حال در برابر تغییرات زیست‌محیطی و بلایای ناخواسته نیز مقاوم باشند؛ داشتن سطوح مناسب تنوع ژنتیکی برایشان نه‌تنها ضروری بلکه در عین حال حیاتی است. بنابراین صندوق حفاظت از یوز درصدد است که به طرق مختلف این پویایی را به جمعیت‌های مختلف یوزها بازگرداند و در این راستا تحقیقات مختلف ژنتیکی در این مجموعه انجام شده و هم‌اکنون نیز در دست انجام است. در سال جاری، مقاله‌ای به سرپرستی خانم سارا دورانت (Sarah Durant) و همکاران ایشان نوشته شد که در این مقاله به کاهش جمعیت یوزها و تاثیرات آن بر حفاظت اشاره شده است. در این مقاله آمده: «تجزیه و تحلیل‌ها نشان می‌دهد که کاهش‌ جمعیت کل زیرگونه‌های یوز در محدوده پراکنش‌شان چشمگیر است. اغلب یوزها را می‌توان در خارج از مناطق حفاظت‌شده سراغ گرفت و این مناطق دقیقا جاهایی هستند که در آن‌ها تهدیدات گوناگونی نیز وجود دارد. مدل‌های شبیه‌سازی نشان می‌دهند در جاهایی که نرخ رشد جمعیت یوزها در خارج از مناطق حفاظت شده به نوعی تحت فشار قرار گرفته، خطر انقراض نیز در آن مناطق به طور چشمگیری افزایش یافته است. واقعیت این است که بقای یوزها متکی بر حفاظت است و گونه‌هایی مانند یوز که به شدت وابسته به حفاظت هستند نه‌تنها باید در مناطق حفاظت‌شده بلکه حتی خارج از مناطق حفاظت‌شده نیز می‌بایست تحت کنترل باشند. از اینرو بدیهی است که اگر تضمین بقای یوزها هدف است، باید رویکرد جامع‌نگری هم وجود داشته باشد که در آن هرچه بیش‌تر از مشارکت جوامع محلی استفاده شود.» سگ‌ها و یوزها سال گذشته تحقیقات نشان داد که کاهش تنوع‌ژنتیکی در یوزپلنگ‌های وحشی همچنان ادامه دارد. این مساله همیشه یک نگرانی خیلی جدی برای کارشناسان حفاظت از حیات‌وحش بوده است. ظاهرا مدیریت متمرکز یوزپلنگ‌های در اسارت می‌تواند مشکل درون‌آمیزی (جفت‌گیری با خویشاوندان نزدیک) را که یکی از نگرانی‌های جدی کارشناسان است، کم‌تر کند در تصویر شماره ۴ یک سگ کانگال (Kangal) را می‌بینید که یک گله بز را برای رفتن به چراگاه رهبری می‌کند. مدیر پروژه دام‌های کوچک صندوق حفاظت از یوز، تیاپا تویوو (Tyapa Toivo) درباره این طرح متفاوت حفاظتی توضیحاتی را ارائه کرده که مطالعه آن‌ خالی از لطف نیست: «در بخش‌های شمالی و مرکزی نامیبیا بزها درست در همانجایی چرا می‌کنند که در آن پلنگ‌ها، یوزپلنگ‌ها و حتی شغال‌ها نیز به صورت مستمر حضور دارند.ناجی جان بزها دقیقا همین سگ‌ها هستند، این سگ‌های آموزش دیده کانگال که اطراف خودشان را به دقت زیرنظر دارند و اگر حیوان شکارچی به گله‌شان نزدیک شود، با صدای بلند پارس کرده و خودشان را بین گله و حیوان شکارچی قرار می‌دهند، کانگال‌ها به حیوان شکارچی حمله نمی‌کنند. آن‌ها بدون درگیری باعث ترس حیوان مهاجم شده و نه‌تنها گله را حفظ می‌کنند بلکه ضرری را هم متوجه حیات‌وحش نخواهند کرد.» سگ کانگال در اصل یک سگ نگهبان بزرگ است که در سال‌های اخیر از کشور ترکیه به کشورهای آفریقایی از جمله نامیبیا و کنیا صادر شده است. یکی از مهم‌ترین وظایف سگ‌های نگهبان این است که از گله محافظت کنند اما در بسیاری از نقاط دنیا از جمله حتی در ایران هم‌اکنون سگ‌های گله به یک معضل جدی برای حیات‌وحش بدل شده‌اند. در کشورهای آفریقایی یوزپلنگ‌ها اغلب در مناطق غیرحفاظت‌شده زیست می‌کنند چرا که در داخل مناطق حفاظت‌شده با تعارضات جدی مانند حضور شیر و حتی کفتار مواجه‌اند. بنابراین چندان عجیب نیست که یوزها اغلب در نزدیک زمین‌های کشاورزی و یا دامداری‌ها رویت می‌شوند. آمارها نشان می‌دهد که ۹۰ درصد جمعیت یوزهای آفریقا به دلیل حضور در مناطق غیرحفاظت شده، در معرض تهدیدات جدی قرار دارند. سگ‌ها یکی از مهم‌ترین این تهدیدات هستند. برآوردهای صندوق حفاظت از یوز نشان می‌دهد که در حدفاصل سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی در حدود ۱۰ هزار یوزپلنگ بواسطه نزدیکی به سکونتگاه‌های انسانی کشته شدند. این خطر جدی کارشناسان صندوق حفاظت از یوز را بر آن داشت که در مورد سگ‌ها بیش از پیش جدیت به خرج دهند. این مجموعه از سال ۱۹۹۴ میلادی تلاش کرد که سگ‌های گله آناتولی و سگ‌های کانگال را جایگزین سگ‌های گله کشور نامیبیا کند استفاده از این سگ‌های تعلیم دیده و مدیریت پیشرفته گله‌ها توسط مدل پیشنهادی صندوق حفاظت از یوز سبب گردید که کشاورزان متوجه شوند، حضور حیوانات شکارچی می‌تواند توسط سگ‌های آموزش‌دیده به راحتی مدیریت شود و لزوما به بحران هم ختم نشود. بر همین اساس صندوق حفاظت از یوز پرورش و آموزش توله‌ سگ‌ها را در یک سایت پایلوت به نام اوتجی‌وارونگو در دستورکار قرار داد. نکته مهم آموزش این سگ‌ها این است که از زمان تولد با سایر حیواناتی که در آغل هستند، بزرگ می‌شوند و به واسطه این نزدیکی حس مسوولیت زیادی هم پیدا می‌کنند. در حقیقت مراحل آموزش و قرابت آن‌ها با گله خیلی پیش‌تر از آنکه نگهبان باشند، آغاز می‌شود. در حال حاضر صندوق حفاظت از یوز در حدود ۶۰۰ سگ را در مزارع بحران‌خیز نامیبیا جایگزین کرده و ۱۶۰ نفر هم هستند که با این سگ‌ها کار کرده و آن‌ها را آموزش می‌دهند. مشوق‌هایی برای حفاظت از یوز صندوق حفاظت از یوز مدت‌هاست که در تلاش است تا تجارب مثبت کشاورزان و دامداران را در عرصه محیط‌زیست مورد تشویق قرار دهد بنابراین برای برخی از محصولات کشاورزانی که پشتوانه آن‌ها تجارب مثبت در زمینه کاهش تعارضات با گوشتخواران است، یکسری پاداش‌هایی در نظر گرفته است. این جریان از سال ۲۰۰۰ میلادی و تحت عنوان «برچسب‌گذاری اکولوژیکی» آغاز به کار کرده است. در این برنامه کشاورزان و دامدارانی که از تکنیک‌های دوستدار حیات‌وحش استفاده می‌کنند، یک برچسب را با عنوان (Cheetah Country Beef) دریافت می‌کنند و بر اساس دریافت این برچسب‌ها نیز امتیازات و پاداش‌هایی به آن‌ها تعلق می‌گیرد که بیش‌تر جنبه تشویقی خواهد داشت. دفتر محیط‌زیست منطقه‌ای ایالات متحده آمریکا در شرق آفریقا، یکی از نهادهایی است که با مساله تجارت غیرقانونی یوزپلنگ‌ها برخورد می‌کند. این دفتر توانسته با همکاری صندوق حفاظت از یوز یک کمپین چندجانبه را شکل دهد که هدف عمده آن مبارزه با تجارت غیرقانونی یوزهاست. یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که یوزهای آفریقایی با آن مواجه هستند، مشکل خرید و فروش غیرقانونی توله‌هایشان است که اغلب هم از طبیعت شکار می‌شوند. برخی افراد به پوست یوزها علاقه دارند و برخی هم تصور می‌کنند که یوزها می‌توانند حیوان خانگی باشند؛ در حالی که تجارت هر دو این‌ها نه‌تنها غیرقانونی است بلکه در عین حال باعث کاهش جدی جمعیت یوزها می‌شود. آموزش مردم محلی و حتی توریست‌ها یکی از برنامه‌های جدی صندوق حفاظت از یوز است. یکی دیگر از برنامه‌های مهم صندوق حفاظت از یوز، جذب همیاران است. همیاران این مجموعه کارهای مختلفی انجام می‌دهند که از آن جمله می‌توان به وارد کردن داده‌ها، تکه‌تکه کردن گوشت برای یوزها، جمع‌آوری مدفوع یوزها و فهرست‌بندی کردن نمونه و … اشاره کرد. صندوق حفاظت از یوز بدون‌تردید یکی از پروژه‌های حفاظتی موفق در کل دنیاست که علیرغم اینکه نتوانسته روند کاهش جمعیت یوزها را متوقف یا حتی معکوس کند، همچنان به برنامه‌های خود ادامه می‌دهد و امیدها را همچنان برای حفظ نسل یوزها در آفریقا زنده نگاه داشته است. منبع: دیجی مگ
  7. راست و دروغ‌ها درباره تنها یوزهای آسیایی در اسارت کوشکی و دلبر تنها یوزهای آسیایی در اسارت در کل دنیا هستند که هم‌اکنون در پارک طبیعت پردیسان از آن‌ها نگهداری می‌شود. کوشکی و دلبر تنها یوزهای آسیایی در اسارت در کل دنیا هستند که هم‌اکنون در پارک طبیعت پردیسان از آن‌ها نگهداری می‌شود. مسوولیت نگهداری از این دو فرد به طور مشخص با کلینیک تخصصی حیات‌وحش پارک پردیسان و زیرنظر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی است. تا به امروز سوالات متعدد و بعضا عجیبی درباره این دو دلداده مطرح بوده که در ذیل به دو مورد از مهم‌ترین آن‌ها اشاره خواهد شد. چرا تهران؟ بسیاری از منتقدان معتقدند که تهران به دلیل آلودگی‌ هوا و صدا نمی‌تواند مکان مناسبی برای تنها یوزهای آسیایی در اسارت در کل دنیا باشد که جمعیت‌شان به صورت تقریبی کم‌تر از ۵۰ فرد تخمین زده شده است. از نظر این منتقدان پناهگاه حیات‌وحش میاندشت، پارک ملی توران و یا شاید هر منطقه حفاظت‌شده دیگر در ایران جهت استقرار سایت تکثیر در اسارت یوزها نسبت به کلانشهر تهران انتخاب بهتر و درست‌تری بوده است. حال سوال اینجاست که چرا کارشناسان تصمیم گرفتند مرکز نگهداری و تحقیقات یوزپلنگ آسیایی را در تهران بر پا کنند؟ کوشکی و دلبر در آذرماه سال ۱۳۹۳ به تهران منتقل شدند برای پاسخ به دلیل حضور این دو فرد در تهران، در وهله نخست باید هدف از شکل‌گیری «مرکز نگهداری و تحقیقات یوزپلنگ آسیایی» را دانست. کارشناسان هدف این مرکز را جامه عمل پوشاندن به چند فرصت عنوان می‌کنند که در ذیل به آن‌ها اشاره خواهد شد: ایجاد دانش تجربی بواسطه‌ی قرار داشتن زیر نظر متخصصین تاکید بر ارزش‌های آموزشی و تحقیقاتی مطالعه و بررسی دقیق بیماری‌ها و انگل‌های این زیرگونه به دلیل احتمال آسیب‌پذیری شدید و بالطبع آن نابودی افراد موثر جمعیت بررسی امکان زادآوری و حفظ ذخیره ژنتیکی نگهداری و مراقبت از سایر افراد احتمالی که می‌توانند در آینده سرنوشتی مشابه کوشکی و دلبر داشته باشند. از آنجایی که لازمه انجام مطالعات تحقیقاتی، دسترسی دائمی کارشناسان است و متمرکز کردن یک تیم کارشناسی در مناطقی همچون میاندشت یا حتی پارک ملی توران عملا اقتصادی و حتی عقلانی نبود لذا جمع‌بندی تیم کارشناسی متشکل از کارشناسان با تجربه حیات‌وحش، دامپزشکان و البته مشاوران خارجی پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی آن بود که این دو فرد هرچه سریع‌تر به تهران منتقل شوند. لازم به ذکر است که مساله دسترسی دایمی به این جهت اولویت دارد که کارشناسان باید بتوانند در شرایط بحرانی و حاد در ظرف مدت زمان کم‌تر از ۲ الی ۳ ساعت خود را به محل رسانده و مدیریت لازم را اعمال کنند. بر همین اساس کوشکی (تنها یوزپلنگ آسیایی نر در اسارت در کل دنیا) در آذرماه سال ۱۳۹۳ از محوطه ۱۲ هکتاری پناهگاه حیات‌وحش میاندشت و دلبر (تنها یوزپلنگ آسیایی ماده در اسارت در کل دنیا) نیز در همان زمان از محیط فنس‌کشی شده‌ای در پارک ملی توران به تهران منتقل شدند. دکتر ایمان معماریان، دامپزشک حیات‌وحش چند لحظه بعد از برخورد دارت بیهوشی به کوشکی (تنها یوزپلنگ آسیایی نر در اسارت در کل دنیا) نزدیک می‌شود یکی دیگر از دلایل انتقال کوشکی و دلبر به تهران عدم امنیت آن‌ها در محوطه‌های فنس‌کشی میاندشت و توران بود. دغدغه‌هایی همچون تامین آب و برق، امکان نزدیک شدن شکارچیان و البته عدم امکان پایش توسط دوربین‌های مداربسته و چک کردن مدام این دوربین‌ها سبب گردید که این دو فرد به تهران منتقل شوند. البته در مقابل یکی دیگر از مزیت‌های شهر تهران را هم نباید از یاد برد؛ امکانات تخصصی و وسایل و تجهیزاتی که هم‌اکنون برای این دو فرد در تهران در نظر گرفته شده، بدون‌تردید در این تصمیم‌گیری نقش به سزایی داشته است. واقعیت این است که برای تصمیم‌گیری درست در این زمینه کارشناسان از روش ماتریس ارزش‌گذاری استفاده کردند. متدولوژی ماتریس‌ به واقع شکل تکامل‌یافته‌ای از صورت‌ریزهای دوبعدی است که در یک بعدشان انواع فعالیت‌های مرتبط با پروژه و در بعد دیگرشان فهرستی از پارامترهای زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی که ممکن است تحت‌تاثیر فرآیند اجرای پروژه قرار گیرند، تنظیم شده است. به بیان دیگر ماتریس را می‌توان دو صورت ریز مجزا دانست که فاکتورهای آن در دو فهرست عمود بر هم قرار گرفته باشند. فصل مشترک هر پارامتر ستونی با یک فاکتور نشانگر اثر یا یکی از فعالیت‌های مربوط به آن است. در این مورد خاص فاکتورهایی مانند امکان دسترسی، تامین برق، تامین آب، استفاده از موبایل جهت مواقع اورژانس، فضای دسترسی، امکان استفاده از اینترنت، امکان پایش مداوم دوربین‌ها و تعمیر آن‌ها در صورت بروز مشکل و حتی محبوبیت اجرای طرح در نظر افکار عمومی لحاظ گردیده و بر مبنای نتایج حاصل از این ماتریس گزینه‌هایی به ترتیب اولویت‌ مطرح شده است. انتقال دلبر (تنها یوزپلنگ آسیایی ماده در اسارت در کل دنیا) به داخل جعبه مخصوص حمل مقدمات برای ورود این دو فرد ارزشمند که در اصل نمایندگان یکی از شاخص‌ترین گونه‌های جانوری کشور هستند، در ظرف ۲ هفته توسط مدیریت کلینیک تخصصی بازپروری حیات‌وحش پارک پردیسان، علی عمارلویی مهیا گردید. این محوطه در مجموع ۱.۵ هکتار با دو لایه فنس است که بنا به دلایل امنیتی امکان بازدید عموم ندارد. آیا امکان جفت‌گیری موفق وجود دارد؟ در حال حاضر ایمان معماریان، دامپزشک حیات‌وحش مسوولیت نظارت بر وضعیت سلامت کوشکی و دلبر را بر عهده دارد. لازم به ذکر است که دفتر تنوع‌زیستی و حیات‌وحش پارک پردیسان و پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز تاکنون در جریان کلیه تصمیمات مربوط به این دو یوز آسیایی قرار داشته‌اند. در مورد احتمال جفت‌گیری و تولد فرزند توسط این دو فرد امیدهایی وجود دارد اما واقعیت این است که حتی در صورت زادآوری و تولد توله‌ از این دو فرد هم باز گره انقراض یوزهای آسیایی به هیچ‌وجه باز نخواهد شد. از طرف دیگر احتمال زادآوری یوزها در اسارت خیلی اندک است. موسسه تحقیقاتی اسمیتسونین (Smithsonian Institution) این احتمال را برای یوزهای آفریقایی با بیش از یک جفت، بالای ۱۰ درصد و برای بیش‌تر از ۱۰ جفت، بالای ۳۰ درصد تخمین زده است. البته بازار شایعات هم در این زمینه همچنان گرم است، به عنوان مثال چندی پیش عده‌ای شایعه‌ای مبنی بر عدم توانایی بارداری دلبر (فرد ماده) را مطرح کردند که این مساله از اساس اشتباه است. واقعیت امر این است که پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بر اساس مذاکراتی که با موسسه IZW: Leibniz-Institut für Zoo- und Wildtierforschung داشته، توانسته چهارچوب‌هایی را به عنوان هدف مدنظر قرار دهد. کارشناسان موسسه مذکور که سابقه بسیار موفقی در تکثیر گونه‌های در معرض خطر و بالاخص پستانداران سخت‌بارور دارد؛ سال گذشته نیز به ایران آمدند و از کوشکی (تنها یوزپلنگ آسیایی نر در اسارت در کل دنیا) نمونه اسپرم گرفتند. دکتر ایمکه لودرز یکی از بهترین دامپزشکان حیات‌وحش بالاخص در زمینه باروری گونه‌های سخت‌بارور را در حال نمونه‌گیری از اسپرم تنها یوزپلنگ آسیایی نگهداری‌شده در شرایط اسارت کل دنیا در آخرین سفرش به ایران مشاهده می‌کنید. (سمت راست تصویر) بدیهی است که روش‌های متفاوتی برای نگهداری از اسپرم و بافت و در عین حال کمک به باروری گونه‌های مختلف حیات‌ وحش که بنا به دلایل مختلف توانایی باروری به روش طبیعی را ندارند، در کل دنیا وجود دارد. روش‌هایی مانند لقاح مصنوعی و روش‌های دیگر هم هست که به حیوانات وحشی کمک می‌کند تا بتوانند ژن خودشان را به نسل بعدی انتقال دهند. چنانچه مدیر پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بارها تکرار کرده‌اند، در این زمینه هم برنامه‌هایی مدنظر است که در زمان مقتضی اعلام خواهد شد. دامپزشک کوشکی و دلبر معتقد است که اگر این دو فرد به تهران منتقل نمی‌شدند، امکان از دست رفتن آن‌ها وجود داشت در حالی که هر دو این یوزها در تهران از شرایط بهینه جهت مراقبت‌های دامپزشکی منتفع شده‌اند. معماریان در مورد شایعات درباره دلبر می‌گوید برنامه‌هایی برای این یوز ماده در نظر گرفته شده که همه این برنامه‌ها با نظرسنجی ما با کارشناسان IZW خواهد بود. منبع: دیجی مگ
  8. ۵ حیوان زیبای کره زمین را بشناسید در جهان ما حیوانات خارق‌العاده و زیبایی زیست می‌کنند که هر کدام به نوعی نشاندهنده معجزه خلقت هستند. در جهان ما حیوانات خارق‌العاده و زیبایی زیست می‌کنند که هر کدام به نوعی نشاندهنده معجزه خلقت هستند. در این نوشتار شما را با ۵ حیوان زیباروی کره زمین آشنا خواهیم کرد، حیواناتی که بدون‌تردید چشم شما را خیره می‌کنند. انتظار نداشته باشید که همه حیوانات این لیست را بشناسید، درست است که برخی از آن‌ها آشنا هستند اما این را هم به خاطر داشته باشید که در روی کره زمین نزدیک به ۹ میلیون گونه متفاوت شناخته شده است. از طرف دیگر زیبایی تنها منحصر به حیواناتی که ما می‌شناسیم، نیست. ۵ حیوانی که قصد داریم شما را با آن‌ها آشنا کنیم، هر کدام ویژگی‌های زیستی منحصربفردی دارند که باعث شده تا بقا، جفت‌گیری، انتخاب طبیعی، سازگاری‌های آناتومیکی و رنگ‌بندی آن‌ها به نوعی متمایز از سایرین باشد. ۱- کاراکال (The caracal (Felis caracal نام کاراکال برگرفته از لغت ترکی موسوم به کارا کولاک (Kara Kulak) است که در اصل به معنی گوش سیاه است اما نباید آن‌ها را با سیاه‌گوش که یک گربه‌سان دیگر است، اشتباه گرفت. کاراکال و سیاه‌گوش دو گونه‌ای هستند که در کشور ما نیز وجود دارند. کاراکال را در نواحی اطراف یزد با نام یوزو می‌شناسند. جثه آن‌ها بزرگ‌تر از گربه اهلی است و دست و پایی بلند دارند که البته پاها از دست‌ها بلندتر است. کاراکال گوش‌های بزرگ و مثلثی شکلی دارد و دسته‌ای از موهای سیاه به طول تقریبی ۶ سانتی‌متر هم در انتهای آن دیده می‌شود. دم کاراکال کوتاه است اما از دم سیاه‌گوش قدری بلندتر است و انتهای آن هم سیاه نیست. در مجموع ویژگی شاخص این حیوان موهای پشت کوتاه و به رنگ زرد شنی متمایل به قرمز تا دارچینی متمایل به قهوه‌ای با هاله‌ای سیاه‌رنگ و زیر بدن سفید است. این حیوان مجموعه‌ای از سازگاری‌هاست که باعث شده بتواند در زیستگاه‌های مختلف زندگی کند. این سازگاری‌ها عبارتند از داشتن گوش‌های بلند و به شدت انعطاف‌پذیر که کمک می‌کند تا آن‌ها کوچک‌ترین صداها را هم بشنوند، پاهای این حیوان بشدت ورزیده است به طوری که اجازه چندین متر پرش را می‌دهد و در اصل کاراکال به شکار پرنده بسیار مشهور است. آن‌ها از پستانداران کوچک، پرندگان و حتی خزندگان تغذیه می‌کنند. کاراکال‌ها در آفریقا و آسیای میانه یافت می‌شوند و طول بدن آن‌ها بدون احتساب دم حدوداً ۳۰ سانتی‌متری به یک متر هم می‌رسد. در تصویر ذیل هر دو این گونه‌ها را مشاهده می‌کنید: تصویر اول متعلق به میکائیل، کاراکال نر باغ‌وحش تهران است. این حیوان زیبا حدود ۷ سال پیش در حالی که ۳ سال بیش‌تر نداشت، بصورت غیرقانونی در روستایی کوچک در نزدیک شیراز شکار شد. پس از طی مراحل درمان در منطقه حفاظت‌شده بهرام‌گور با یک گردنبند رادیویی رهاسازی شد. اما متاسفانه دوماه بعد در حالی پیدا شد که افراد سودجو بشدت وی را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند. تصویر کنار این حیوان متعلق به مخمل، سیاه‌گوش باغ‌وحش تهران است. سمت راست تصویر مخمل سیاه‌گوش باغ‌وحش تهران را نشان می‌دهد و سمت چپ میکاييل کاراکالی که هفت سال پیش مجروح شده بود. ۲- روباه فنک (The fennec fox (Vulpes zerda روباه فنک در آفریقای شمالی و ساهارا (Sahara) زیست می‌کند. گوش‌های بزرگ این روباه به ۱۵ سانت طول هم می‌رسد. نقش گوش‌ها این است که حرارت را مانند رادیاتور از خودشان متصاعد می‌کنند و از طرف دیگر به اندازه‌ای حساس هستند که این حیوان از طریق آن‌ها می‌تواند شکارش را حتی در زیرزمین هم پیدا کند. روباه فنک در شب ‌فعال است و از پستانداران کوچک، پرندگان و حشرات تغذیه می‌کند. طول عمر این حیوان حدود ۱۴ سال است و اندازه طول بدنش بدون احتساب دم به ۴۰ سانت می‌رسد. دم نیز به طور متوسط حدود ۳۰ سانتی‌متر است. صدای شبیه به گریه آنی این حیوان یا صدای خرناس مانند برخواسته از حس امنیت و آسایش یا حالت غرغرهای خشمگین با دندان‌های آشکار را می‌توان از جمله ویژگی‌های منحصربفرد در این گونه قلمداد کرد. دشمن طبیعی این حیوان، شاه‌بوف است. فنک یک لغت عربی است و در اصل به معنای روباه می‌باشد. روباه فنک در کشور الجزیره نماد ملی است. روباه فنک ۳- ماهی‌خورک پشت‌سیاه (Black backed kingfisher (Ceyx erithaca ماهی‌خورک پشت سیاه تقریباً ۱۳ سانتی‌متر طول دارد. در ایران سه گونه ماهی‌خورک یافت می‌شود: ماهیخورک معمولی، ماهی‌خورک سینه سفید یا گلوسفید و ماهی‌خورک ابلق که هر سه گونه در ایران بومی و فراوان هستند. ماهی‌خورک‌ها پرندگانی با پر و بال رنگین، منقار نسبتاً بزرگ و سخت هستند و اغلب هم همانطور که از نام آن‌ها برمی‌آید، از ماهی و حشرات تغذیه می‌کنند. ماهی‌خورک پشت‌سیاه در نزدیکی رودخانه‌ها و نهرهای سایه‌گیر و در نواحی آسیای جنوب‌شرقی و هندوستان زیست و از حشرات، حلزون‌ها، مارمولک‌های کوچک، قورباغه‌ها و خرچنگ‌های کنار رودخانه تغذیه می‌کند. ماهی‌خورک‌های پشت سیاه در حاشیه رودخانه‌ها لانه‌هایی شبیه به تونل می‌سازند که طول آن‌ها می‌تواند به یک متر هم برسد. حفر این لانه‌ها برای ماهی‌خورک‌های پشت سیاه گاهی یک هفته زمان می‌برد. ۴- میمون سرخ زنگبار (The Zanzibar red colobus (Procolobus kirkii) این میمون تنها در کشور زنگبار یافت می‌شود آن هم در جزیره‌ای که اندکی دورتر از سواحل کشور تانزانیاست. میمون سرخ زنگبار گونه‌ای در معرض خطر است که تنها ۳ هزار فرد از آن در طبیعت وحشی باقی مانده است. متاسفانه مردم این کشور نسبت به این حیوان بدبین هستند و آن‌ها را میمون‌های سمی خطاب می‌کنند آن هم فقط به دلیل بوی غیرمتعارفی که از این میمون‌ها استشمام می‌شود. میمون‌های سرخ زنگبار خیلی اجتماعی هستند و در دسته‌های بالغ بر ۵۰‌تایی با یکدیگر زندگی می‌کنند. نسبت جنس مذکر به مونث در این میمون‌ها ۱ به ۲ است. میمون‌های سرخ از برگ درختان، دانه‌ها و گل‌هایی که در جنگل، نواحی ساحلی و باتلاق‌ها پیدا می‌شود؛ تغذیه می‌کنند. یک عادت میمون‌های سرخ زنگبار تغذیه از میوه‌های کال است چرا که معده آن‌ها توانایی استفاده از قند میوه‌های رسیده را ندارد. یک عادت دیگرشان هم خوردن ذغال چوب است که به گوارش‌شان کمک می‌کند. ۵- ماهی ماندارین (The Mandarin fish (Synchiropus splendidus ماهی ماندارین در نواحی جنوب‌غربی اقیانوس آرام یعنی در مجاورت استرالیا، تایوان و فیلیپین زیست می‌کند. رنگ‌بندی این ماهی شبیه رداهای ارزشمندی است که زمانی امپراطوران و بوروکرات‌های چینی ماندارین بر تن می‌کردند. ماندارین‌ها یا بوروکرات‌های چینی قریب ۱۳۰۰ سال (از ۶۰۵ میلادی تا ۱۹۰۵ میلادی) در این کشور بر مسند قدرت تکیه زده بودند. رنگ آبی ماهی ماندارین ناشی از رنگدانه‌های سلولی است که منحصر به این گونه خاص می‌باشد. ماهی ماندارین تنها ۶ سانتی‌متر طول دارد. این ماهی در دریاچه‌های بکر و صخره‌های مرجانی که از تخریب‌های انسانی آسیب زیادی ندیده باشند، زیست کرده و از سخت‌پوستان تغذیه می‌کند. منبع: دیجی مگ
  9. ШHłTΞ ШФŁŦ

    کرم‌های ابریشم

    کرم‌های ابریشم همه شب‌پره‌ها و پروانه‌ها زندگی‌شان را به صورت کرم‌های پیله‌ساز یا لاروهای گرسنه با بدن خیلی نرم آغاز می‌کنند. هر کرم پیله‌ساز در زمان مناسب به شفیره تبدیل می‌شود و این مرحله‌ای از حیات است که پس از آن دوران بلوغ آغاز می‌شود. شفیره‌ها اغلب به وسیله پیله‌هایی از جنکس تارهای ابریشم محافظت می‌شوند و از بین آن‌ها شب‌پره‌های ابریشم هستند که مقدار بیش‌تری از این الیاف ارزشمند را تولید می‌کنند. همان طور که می‌دانید، این تارهای ابریشمی پایه و اساس یک صنعت بزرگ به نام نخ‌ریسی هستند. جلد اندازی و پیله تنیدن شب ‌پره‌های ابریشمی وحشی در اصل جد شب‌پره‌های ابریشمی خانگی هستند که در صنعت ابریشم‌سازی مورد استفاده قرار می‌گیرند. کرم‌های پیله‌ساز از آرواره‌های قدرتمندشان برای جویدن مداوم استفاده و به سرعت هم رشد می‌کنند. آن‌ها قبل از آن که پیله را دور خود بتنند، ۴ بار جلد‌اندازی کرده و بعد از آن است که وارد مرحله شفیرگی می‌شوند. نخ پیچ‌ها کرم‌های پیله‌ساز از آرواره‌های قوی‌شان برای جویدن مداوم استفاده می‌کنند. کرم‌ پیله‌ساز ۶ پای حقیقی در جلو دارد که در راس همه آن‌ها هم ۶ چنگال تیز قرار دارد. بسیاری از حشرات و عنکبوت‌ها ابریشم تولید می‌کنند، اما ابریشمی که کرم پیله‌ساز ابریشمی وحشی تولید می‌کند، خیلی با ابریشم سایرین فرق می‌کند. این ابریشم بوسیله‌ی غده‌های ابریشمی که در داخل بدن کرم‌های پیله‌ساز هستند، تولید می‌شود و به صورت فشرده شده به دهان آورده شده و از آن جا به صورت یک مایع چسبناک و نازک خارج و به محض قرار گرفتن در مجاورت هوا نیز به جامد تبدیل می‌شود. در اصل دو رشته ابریشم هست که کرم پیله‌ساز آن‌ها را با چسبی مخصوص در هم می‌تند و به عنوان نخ پیچ آن را دور خود می‌تند. تا به امروز در حدود ۱۵۰ گونه از کرم‌های ابریشم‌ساز شناسایی شده است. شب‌پره‌های ابریشمی جزیی از گروه شب‌پره‌ها هستند که در سرتاسر کره زمین به جز قاره اروپا یافت می‌شوند و بیش‌تر در نواحی حاره‌ای باید آن‌ها را سراغ گرفت. شب‌پره ابریشم ماده حدود ۵۰۰ تخم آن‌هم تنها ۵ روز قبل از مرگش می‌گذارد. ۳ روز طول می‌کشد تا کرم پیله‌ساز، ابریشم را به دور خود بتند. طول پیچ نخ می‌تواند چیزی در حدود ۲.۰۰۰ متر یعنی ۶.۵۰۰ فوت باشد. لاروها پیش از آن که به اندازه کافی بزرگ شوند (بعد از حدودا ۳۵ روز)، به طور مداوم از برگ‌های درخت توت تغذیه می‌کنند. طول عمر کرم‌های پیله‌ساز ابریشم ۴۵ روز است. چرخه حیات برای تهیه یک لباس ابریشمی در حدود ۱۰۰۰ پیله کرم ابریشم لازم است. پارچه‌های ابریشم از ابریشمی که کرم‌های ابریشم خانگی می‌‌سازند، تهیه می‌شوند. کرم ابریشم خانگی یک نوع شب‌پره ابریشمی وحشی است که به اندازه‌ای غذا می‌خورد که بتواند ابریشم لازم و کافی را تولید کند. کرم‌های پیله‌ساز از تخم خارج شده و به سرعت شروع به تغذیه از برگ‌های درخت توت می‌کنند که تنها منبع غذایی برای آن‌هاست. آن‌ها زمانی که به اندازه کافی رشد کردند، یک پیله درست کرده و در داخل آن تبدیل به شب‌پره می‌شوند. شب‌پره‌ها نیز سرانجام از پیله خارج شده و به دنبال جفت می‌گردند و در نهایت ماده‌ها دوباره تخم می‌گذارند. طول یک کرم پیله‌ساز معمولا بیش از ۳ اینچ (۷.۵ سانتی‌متر) است. کرم‌های پیله‌ساز در درخت‌زارها و گاهی نیز علفزارها یافت می‌شوند. شرق آسیا و ژاپن را می‌توان خاستگاه طبیعی آن‌ها عنوان کرد. کرم‌های پیله‌ساز از برگ درختان توت تغذیه می‌کنند اما این منبع غذایی مورد استفاده افراد بالغ نیست. قدمت بهره‌برداری و استفاده از کرم‌های پیله‌ساز به حدود ۵ هزار سال پیش باز می‌گردد. وقتی کرم‌های پیله‌ساز رشد می‌کنند، تعداد سلول‌های بدن‌شان هم بالطبع افزایش پیدا می‌کند. سلول‌هایی که در اکثر قسمت‌های بدن کرم‌های پیله‌ساز یافت می‌شوند، آن‌هایی نیستند که در مرحله بلوغ دیده می‌شوند. کرم‌های پیله‌ساز یکسری صفحات تصویری در داخل بدن‌شان دارند. خوشه‌های مختلف این سلول‌ها توسعه پیدا کرده و به بخش‌های مختلف بدن یک حشره بالغ تبدیل می‌شوند. اصل ماجرا به این صورت است که با رشد کرم‌های پیله‌ساز، اسکلت آن‌ها هم سخت می‌شود. در این مرحله است که پوست‌اندازی شروع می‌شود. اکدیسون (Ecdysone) یک هورمون استروئیدی است که در زمان پوست‌اندازی در اغلب حشرات ترشح می‌شود. این هورمون که به هورمون پوست‌اندازی حشره معروف است، کلید اصلی مرحله پوست‌اندازی است. غذا خوردن عجیب کرم‌های ابریشم بیش‌تر زمان خود را صرف خوردن می‌کنند. در حقیقت کرم ‌پیله‌ساز غذای غیرقابل هضم را به بخش انتهایی لوله گوارش می‌برد یعنی جایی که در آن بخش اعظم آب غذا گرفته می‌شود. در کل ۱۰ پای نرم کاذب بخش انتهایی بدن کرم ‌پیله‌ساز را پشتیبانی کرده، در بخش انتهایی آن‌ها یک اندام چسبنده هست که باعث چسبیدن آن‌ها به برگ‌ها می‌شود. در ضمن یک شبکه عصبی که متصل به مغز است از ناحیه سر تا به دم کشیده شده است. بخش اعظم بدن کرم پیله‌ساز را قسمت میانی مجرای هاضمه اشغال کرده که مسوولیت نگهداری، انباشت و در نهایت تغذیه را برعهده دارد. غده‌های ابریشمی بزرگ که هر کدام در یک سمت بدن قرار دارند، ابریشم مایع را تولید می‌کنند. داستان کرم‌های ابریشم کرم‌های پیله‌ساز بعد از پوست‌اندازی مقادیر متنابهی هوا را فرو می‌دهند که این مساله باعث می‌شود حجم بدن‌شان چند برابر به نظر برسد. بعدها به مرور وقتی کوتیکول بدن سفت شد، آن‌ها این هوا را از بدن خارج کرده و به این طریق فضای کافی را برای رشد به دست می‌‌آورند. کرم‌های ابریشم خانگی بر روی صفحات صاف پرورش داده می‌شوند و این صفحات جایی است که آن‌ها برگ‌ها را جویده و ریز ریز می‌کنند. کرم‌ها بر روی همین صفحات است که پیله را به دور خود می‌تنند و به همین دلیل است که بهره‌برداری از آن‌ها کار آسانی است. برای استفاده از ابریشم نخست آن‌ها را در آب داغ خیس می‌کنند تا نرم شوند، این کار در عین حال مانع آسیب به ابریشم‌ها هم می‌شود. هر رشته ابریشم خیلی نازک است، به همین دلیل ۸ کلاف از ابریشم‌ها را کنار هم قرار می‌دهند تا در صنعت پارچه‌سازی مورد استفاده قرار گیرند. روش‌های دفاعی کرم‌های پیله‌ساز رنگ‌ها و الگوهای مختلف دارند. بسیاری از این کرم‌ها قابلیت استتار دارند تا توسط شکارچیان طبیعی صید نشوند. به یاد داشته باشید که کرم‌های پیله‌ساز با رنگ‌های خیلی روشن می‌توانند سمی باشند، رنگ بدن آن‌ها یک وسیله دفاعی است که به موجود شکارچی خطر را یادآور می‌شود. برخی از کرم‌های پیله‌ساز هم هستند که بر روی بدن‌شان خال‌هایی شبیه چشم دارند. این خال‌ها به نوعی آن‌ها را بزرگ‌تر از آنچه که هستند، به شکارچی نشان می‌دهد. بعضی از کرم‌های پیله‌ساز از خود بوهای بدی تولید می‌کنند که باعث فراری دادن شکارچیان می‌شود. بوی این کرم‌ها نیز توسط غده‌ای به نام اوسمتریوم (Osmeterium) تولید می‌شود. بدیهی است که مجموع این تدابیر برای در امان بودن کرم‌های پیله‌ساز که نه‌تنها نرم بلکه خیلی کند هستند، ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. منبع: دیجی مگ
  10. نام این حیوان عجیب چیست؟ این حیوان عجیب در قاره آمریکا زیست می‌کند و همانند سایر اعضای خانواده‌اش، جنگل‌های حاره‌ای را به عنوان زیستگاه انتخاب کرده است. آمریکای مرکزی و جنوبی از جنوب مکزیک گرفته تا برزیل میزبان ۷ گونه مختلف از آن‌ها است. اغلب این ۷ گونه نیز در معرض خطر انقراض هستند. از میان این ۷ گونه، دو مورد وضعیت خطرناک‌تری دارند و از نظر تقسیم‌بندی حفاظتی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان)، با یوزپلنگ‌های آسیایی هم‌رده بوده و به عنوان گونه‌های به شدت در معرض خطر شناخته می‌شوند. اما نام این زیباروریان طبیعت چیست؟ این حیوان عجیب در قاره آمریکا زیست می‌کند و همانند سایر اعضای خانواده‌اش، جنگل‌های حاره‌ای را به عنوان زیستگاه انتخاب کرده است. آمریکای مرکزی و جنوبی از جنوب مکزیک گرفته تا برزیل میزبان ۷ گونه مختلف از آن‌ها است. اغلب این ۷ گونه نیز در معرض خطر انقراض هستند. از میان این ۷ گونه، دو مورد وضعیت خطرناک‌تری دارند و از نظر تقسیم‌بندی حفاظتی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان)، با یوزپلنگ‌های آسیایی هم‌رده بوده و به عنوان گونه‌های به شدت در معرض خطر شناخته می‌شوند. اما نام این زیباروریان طبیعت چیست؟ عنکبوت‌هایی که میمون شدند داده‌های حاصل از مطالعات علمی مفهومی (Meta- Analysis) بر روی نخستی‌سانان نشان داد که میمون‌های عنکبوتی در اصل جزو باهوش‌ترین میمون‌های برّ جدید (قاره آمریکا) هستند. بررسی‌ها حاکی از آن است که آن‌ها توانایی تولید اشکال مختلفی از صداها را دارند و در هنگام احساس خطر، نوع خاصی از صدا را که در زبان انگلیسی (Barking) گفته می‌شود، از خود تولید کرده و از این طریق با یکدیگر مکالمه می‌کنند. میمون‌های عنکبوتی سیاه (Ateles fusciceps) که در باغ‌وحش اوماهای ایالت نبراسکای آمریکا عکسبرداری شده‌اند. میمون‌های عنکبوتی، پستاندار و همه‌چیزخوار هستند. آن‌ها ۲۲ سال عمر می‌کنند و اغلب هم زندگی اجتماعی در گروه‌های ۲۰ الی ۳۰ نفری را ترجیح می‌دهند. یکی از خصلت‌های رفتاری آن‌ها در شب، کاهش تعداد اعضای گروه است که این کاهش تعداد حتی تا مرز نصف هم می‌رسد. میمون‌های عنکبوتی این رفتار را حتی در زمان جستجوی غذا هم از خود نشان می‌دهند. مردم بومی قاره آمریکا اغلب این میمون‌ها را برای غذا شکار می‌کنند چرا که جثه آن‌ها به نسبت بزرگ است و می‌توانند منبع پروتئینی خوبی قلمداد شوند. برداشت الوار و جنگل‌زدایی از جمله مهم‌ترین عواملی است که جمعیت آن‌ها را کاهش داده است. میمون‌های عنکبوتی به شدت نسبت به بیماری مالاریا حساس هستند و به همین دلیل مطالعات آزمایشگاهی بسیاری بر روی آن‌ها در دست انجام است. یکی از بازی‌های خاص میمون‌های عنکبوتی علاقه مفرط‌شان به آویزان شدن با دم از شاخه درختان جنگل‌های استوایی می‌باشد. میمون‌های ناقص نام این جنس به زبان لاتین (Ateles) می‌باشد که این نام در زبان فارسی به معنای «ناقص» است و علت این نامگذاری را هم باید در انگشت شست تحلیل رفته‌ میمون‌های عنکبوتی جستجو کرد. انگشت شست میمون‌های عنکبوتی یا تحلیل رفته یا اصلا وجود ندارد. نکته جالب این‌جاست که این مساله نه‌تنها در مهارت جابجایی و تحرک آن‌ها تاثیری ندارد بلکه بالعکس اغلب این میمون‌ها علاقه دارند که بیش‌تر اوقات خود را بر بالای درختان بمانند و از درختی به درخت دیگر تاب بخورند. دانه‌های مختلف گیاهان، میوه، برگ، تخم پرندگان و عنکبوت‌ها از جمله مهم‌ترین مواد غذایی مورد علاقه این میمون‌ها هستند. یکی از دلایل تحلیل جمعیت میمون‌های عنکبوتی، نرخ زادآوری پایین آن‌ها است چرا که ماده‌ها هر ۲ الی ۵ سال یک‌بار تنها یک فرزند به دنیا می‌آورند و فرزندان نیز در حدود ۱۰ هفته به طور کامل به مادرشان وابسته هستند و در خلال این مدت احتمال خطر برای مادر و نوزاد چند برابر حالت معمول است. میمون‌های عنکبوتی مادر، یک سال تمام مراقب فرزندان خود هستند و عادت دارند که فرزندشان را بر پشت خود حمل کنند. یک میمون عنکبوتی پرویی (Peruvian Spider Monkey) که توسط همیاران یک پروژه حفاظتی در کشور پرو بزرگ شده و با نظارت کارشناسان حیات‌وحش در آینده در زیستگاه اصلی‌اش رهاسازی خواهد شد. روابط خویشاوندی فرضیه‌های مختلفی در زمینه روابط خویشاوندی میمون‌های عنکبوتی مطرح شده است: یک فرضیه آن‌ها را خویشاوندان نزدیک میمون‌های عنکبوتی پشمالو (Wolly Spider Monkeys) معرفی می‌کند اما در کل این میمون‌ها با میمون‌های عنکبوتی پشمالوی جنگل‌های کم‌ارتفاع آمریکای جنوبی تمایزات آشکاری دارند. واقعیت این است که هیچ مدرک فسیلی دال بر اثبات این فرضیه تاکنون ارائه نشده است. میمون‌های عنکبوتی پشمالو، بزرگ‌ترین نخستی‌سان در نیم‌کره غربی هستند که به آن‌ها موریکی (Muriqui) هم گفته می‌شود. متاسفانه تنها ۳۰۰ الی ۴۰۰ فرد از آن‌ها در کل دنیا باقی مانده و علت اصلی این کاهش جمعیت نیز تخریب زیستگاه عنوان شده است. شواهد مولکولی جدید حاکی از آن است که فرگشت میمون‌های عنکبوتی احتمالا در دوران میوسن (حدود ۱۳ هزار سال پیش) اتفاق افتاده است. میمون‌های عنکبوتی جزو بزرگ‌ترین میمون‌های قاره آمریکا هستند که وزن نرها حدود ۱۱ کیلوگرم و وزن ماده‌ها نیز در حدود ۱۰ کیلوگرم است. پهلوهای این میمون‌ها پوشش خاصی دارد که باعث شده تا شبیه عنکبوت جلوه کنند و همین دلیل نامگذاری آن‌ها عنوان شده است. البته یک دلیل دیگر هم برای این نامگذاری مطرح است: برخی از محققین معتقدند که این میمون‌ها زمانی که با دم خود از درخت آویزان می‌شوند، حالتی شبیه عنکبوت پیدا می‌کنند. دم بلند تقریبا ۸۹ سانتی، یکی دیگر از ویژگی‌های متمایز این نوع از نخستی‌سانان می‌باشد. Spider Monkey (Ateles geoffroyi ornatus) An individual browsing, showing the exceptionally long limbs that give them their name. Tortuguero, Costa Rica میمون‌های عنکبوتی از نظر تاریخی نیز سابقه‌ای درخشان دارند. تقویم اقوام موسوم به آزتک (Aztec) دویست و شصت روز دارد و یازدهمین روز این تقویم به نام این میمون‌ها ثبت شده است. همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد، میمون‌های عنکبوتی جزو نخستی‌سانان باهوش هستند. تازه‌ترین تحقیقات بر روی آن‌ها نشان می‌دهد که ضریب هوشی آن‌ها حتی از گوریل‌ها هم بیش‌تر است. دست‌های میمون‌های عنکبوتی به نوعی شبیه قلاب است و کف دست آن‌ها هم خیلی باریک است. پاهای این میمون‌ها برخلاف دست‌شان انگشت شست دارد. میمون‌های عنکبوتی سر کوچک و بدن کشیده‌ای دارند. در مجموع شرایط فیزیکی بدن‌شان باعث شده تا از آن‌ها به عنوان بهترین آکروبات‌بازهای طبیعت یاد شود. این میمون‌ها همانند بسیاری دیگر از نخستی‌سانان، قلمروطلب هستند و مسوولیت دفاع از قلمرو را اغلب نرها برعهده دارند در حالی که در زمان‌های بحرانی ماده‌ها معمولا فقط در پشت صحنه ناظر باقی می‌مانند. چنانچه ذکر آن رفت، این میمون‌ها هم‌اکنون در معرض خطر انقراض جدی هستند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که دو الی سه گونه از میمون‌های عنکبوتی با احتمال ۲۰ درصد در آینده‌ای نه‌چندان دور (دست‌کم تا ۲۰ سال آینده) برای همیشه از طبیعت وحشی منقرض خواهند شد. شرایط میمون‌های عنکبوتی سیاه هم چندان جالب نیست چرا که برآوردها نشان می‌دهد، آن‌ها هم احتمالا در ظرف ۱۰۰ سال آینده منقرض خواهند شد. نگرانی‌ها درباره میمون‌های عنکبوتی بسیار جدی است و طرح‌های مختلف حفاظتی همچنان درصدد هستند تا بقای آن‌ها را در طبیعت و حیات‌وحش تضمین کنند. منبع: دیجی مگ
  11. بازار قاچاق پرندگان شکاری داغ‌تر از قبل نمونه‌های خون پرندگان برخلاف پستانداران حاوی DNA قابل‌توجهی است. با استفاده از تکنیک‌های مناسب نظیر استفاده از اتانول و درجه‌حرارت مناسب می‌توان از نمونه خون پرندگان کمیت و کیفیت‌های قابل­توجه DNA را به دست آورد اما بدون‌تردید هیچ‌یک از گونه‌های جانوری که هم‌اکنون در ضمائم کنوانسیون تجارت گونه‌های گیاهی و جانوری در خطر انقراض (سایتیس) قرار دارند، از نظر اجرای مفاد این کنوانسیون به اندازه خانواده شاهین‌ها مساله‌ساز نبوده‌اند. در این میان ظاهرا شاهین بحری که در ضمیمه یک سایتیس قرار دارد، جهت مقاصد تجاری از بیش‌ترین ارزش و بها برخوردار بوده است و در مقابل بالابان‌ها هستند که در دنیا در معرض خطر انقراض هستند. نمونه‌های خون پرندگان برخلاف پستانداران حاوی DNA قابل‌توجهی است. با استفاده از تکنیک‌های مناسب نظیر استفاده از اتانول و درجه‌حرارت مناسب می‌توان از نمونه خون پرندگان کمیت و کیفیت‌های قابل­توجه DNA را به دست آورد اما بدون‌تردید هیچ‌یک از گونه‌های جانوری که هم‌اکنون در ضمائم کنوانسیون تجارت گونه‌های گیاهی و جانوری در خطر انقراض (سایتیس) قرار دارند، از نظر اجرای مفاد این کنوانسیون به اندازه خانواده شاهین‌ها مساله‌ساز نبوده‌اند. در این میان ظاهرا شاهین بحری که در ضمیمه یک سایتیس قرار دارد، جهت مقاصد تجاری از بیش‌ترین ارزش و بها برخوردار بوده است و در مقابل بالابان‌ها هستند که در دنیا در معرض خطر انقراض هستند. خارج کردن هر نمونه‌ای از پرندگان شکاری از کشور طبیعتا مستلزم ملاحظات و مجوزهای خاصی می‌باشد که این ملاحظات متاسفانه در سال‌های اخیر به کرات نادیده گرفته شده‌اند. تازه‌ترین مورد از این دست، یک محموله بزرگ قاچاق پرندگان شکاری است که در بندر عسلویه کشف و ضبط شده است. شواهد و مستندات حاکی از آن است که در این محموله قاچاق ۴۷ فرد شاهین، بحرى و بالابان باتلاش پليس آگاهى، پليس راهور و يگان محيطزيست بوشهر از پنج خودرو در بندر عسلويه کشف و ضبط شده‌اند. رضا کیامرزی، دامپزشک و پژوهشگر فعال در زمینه پرندگان شکاری ضمن نقد جدی ارائه آمارهای مخدوش در زمینه پرندگان شکاری گفت: «بدیهی است که ارائه هر گونه گزارش در چنین مواردی مستلزم حضور در محل، کسب اطلاعات بیش‌تر، تشخیص درست گونه‌ها، بررسی شرایط پرنده‌ها و نظارت بر درمان، تغذیه و رهاسازی می‌باشد. در حال حاضر و با توجه به کشف و ضبط این محموله اخیر، موردی که بیش‌تر از هر چیز دیگر حتی خود مقوله قاچاق پرندگان شکاری اهمیت دارد؛ موضوع نگهداری، درمان، تغذیه و رهاسازی اصولی این پرنده‌های ضبط شده است. داستان قاچاق پرندگان شکاری را این‌روزها کم و بیش همه مردم ایران می‌دانند اما مهم‌ترین سوال شاید این است که در این شرایط چه کاری درست و چه کاری غلط است؟» چرا اغلب محموله‌های پرندگان قاچاق تلف می‌شوند؟ ماموران سازمان حفاظت محیط‌زیست در تلاش برای کمک به پرندگان شکاری دربند کشف و ضبط محموله‌های مختلف قاچاق حیات‌وحش، بی‌تردید یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های یگان حفاظت محیط‌زیست و سایر نهادهای دست‌اندرکار است اما سوال اینجاست که شرایط رهاسازی تا چه اندازه در ایران برای گونه‌های جانوری که زنده کشف و ضبط می‌شوند، مهیا است؟ در واقع چه تدابیری می‌تواند به کار بسته شود تا شرایط رهاسازی موفق برای گونه‌های مختلف جانوری و در این مورد خاص پرندگان شکاری مهیا گردد؟ کیامرزی به عنوان دامپزشکی که سال‌ها با پرندگان شکاری سروکار داشته، معتقد است که راه سخت پرندگان شکاری و حافظان طبیعت دقیقا از همین‌ نقطه آغاز می‌شود. وی درباره شرایط کنونی این موجودات بخت‌برگشته می‌گوید: «همان‌طور که می‌دانید، قاچاقچیان پلک‌های پرندگان شکاری را برای مدت کوتاهی می‌دوزند و همین کار احتمال عفونت را در اکثر این پرندگان تقویت می‌کند. از طرف دیگر پرندگان شکاری برای جاسازی، قنداق می‌شوند و این امر حتی اگر برای مدت زمان کوتاهی هم باشد،احتمال آسیب‌دیدگی جدی را به همراه خواهد داشت. قاچاقچیان شاهپرها، پرهای اصلی و حتی دم این پرندگان بخت‌برگشته را با نوار چسب می‌پوشانند تا در طول مسیر احیانا دچار شکستگی نشوند و مشخص است که باز کردن همه این چسب‌ها و ادوات نیازمند دقت و صبر و حوصله بسیاری است.» به گفته این دامپزشک فعال در زمینه شناخت و درمان پرندگان شکاری، هر پرنده دارای ذخیره انرژی محدودی است و بالطبع مدت زمان زیادی هم نمی‌تواند گرسنگی را تحمل کند. کیامرزی ضمن اشاره به قاچاق پرندگان در فصول گرم سال می‌گوید: «اکثر پرندگانی که قاچاق می‌شوند، به دلیل شرایط بد و قنداق پیچ شدن، اغلب مستعد گرمازدگی هستند. پرنده در حالتی که قنداق شده باشد، نمی‌تواند به راحتی از خود فضله دفع کند و این سبب می‌شود که دستگاه گوارش و روده‌ها در معرض خطر جدی قرار گیرند.» به گفته کیامرزی مهم‌ترین مساله حضور یک دامپزشک و چند نفر کارشناس باتجربه برای رسیدگی به وضعیت پرندگان شکاری دربند است. کیامرزی می‌گوید:«وظیفه بعدی دست‌اندرکاران و مسوولان محیط‌زیست این است که محیط نگهداری مناسب را برای این تعداد پرنده فراهم سازند. تامین غذای مناسب و خوراندن آب به پرندگانی که اغلب گرمازده شده‌اند، از ضروریات است که در جای خود نیاز به نیروهای مجرب را یادآور می‌شود در حالی که متاسفانه در کشور ما آن‌طور که باید و شاید مراکز تخصصی بازپروری حیات‌وحش وجود ندارد.» رعایت اصول و ضوابط تصاویر از جدیدترین محموله قاچاق ضبط‌شده در ایران کیامرزی نحوه برخورد صحیح با پرندگان را این‌طور تشریح کرد: «اولین کار ایجاد شرایط مناسب برای پرندگان است. قنداق پرنده باید به سرعت باز شود و پرنده بر روی نشیمن قرار گیرد. سپس می‌بایست آب و غذای مناسب و کافی در اختیارش گذاشته شود تا وضعیت‌ پرنده دست‌کم به شرایط عادی بازگردد. پلک‌ها باید قبل از باز کردن حتما با آنتی‌بیوتیک جلدی مثل تتراسیکلین چشمی یا قطره ضدعفونی آغشته شوند تا جلوی عفونت در حدامکان گرفته شود. این کار را باید دامپزشک انجام دهد و دوباره در محل از آنتی‌بیوتیک استفاده شود. در عین حال استفاده از اسپری آب سرد بر روی پلک‌ها کمک بزرگی به بازگشت حالت ارتجاعی پلک‌ها خواهد بود.» کیامرزی یادآور شد: «نوار چسب شاهپرها و پرهای دم باید با اسپری آب آغشته شوند و چند ساعت بعد به دقت باز شوند. تیمارداران باید سعی کنند تا اثر چسب‌ها را روی پرها با آب گرم شسته و آن را از بین ببرند اما این‌کار بهتر است که یک روز قبل از رهاسازی انجام شود تا پرنده در آن زمان، آرایش صحیح پرها را داشته باشد. برای تغذیه این پرندگان استفاده از گوشت کبوتر سالم و بدون بیماری، بهترین انتخاب است و پس از آن بلدرچین و در صورت عدم دسترسی گوشت قرمز گاو یا گوسفندی و مرغ هم مناسب خواهد بود. از طرف دیگر توصیه می‌شود که دامپزشکان محترم خطر بیماری آنفولانزای پرندگان را هم در تغذیه در نظر داشته باشند. علاوه بر آن، خطر بیماری نیوکاسل هم وجود دارد که می‌تواند به سرعت پرندگان آسیب‌پذیر و مستعد را آلوده کند. ایجاد بستر مناسب و نشیمن مناسب برای این پرندگان الزامی است و باعث می‌شود تا پر و بال پرندگان در شرایط مناسب قرار گیرد. همچنین تهویه هوای محل نگهداری، برای این تعداد پرنده و سپس در نظر داشتن نوبت معاینه و تشخیص گونه‌ها، شناسایی افراد بالغ و نابالغ، شناسایی گونه‌های بومی و مهاجر و……است که می بایست لحاظ گردد.» جمع‌بندی رعایت ملاحظات برای رهاسازی صحیح پرندگان شکاری الزامی است کیامرزی وضعیت مسیرهای مهاجرتی پرندگان شکاری را در ایران این‌طور تشریح می‌کند: «کشور عزیز ما ایران در مسیر یکی از مهم‌ترین شاهراه‌ها و مسیرهای مهاجرتی پرندگان شکاری خصوصا بالابان و بحری یا پرگرین فالکون قرار گرفته است. هرساله با شروع فصل سرما و در اوایل پاییز، تعداد زیادی از پرندگان شکاری از جمله بالابان و پرگرین فالکون که در عرض‌های شمالی‌تر مانند کشورهای روسیه، چین، قرقیزستان، قزاقستان و…..زادو ولد می‌کنند؛ مسیرهای مهاجرتی جنوب و جنوب غربی را در پیش گرفته و به طرف نواحی گرم‌تر همچون جنوب آسیا، کشورهای عربی و شمال آفریقا روانه می‌شوند. آن‌ها از شمال و شمال‌شرقی کشور وارد و از جنوب و جنوب غربی هم خارج می‌شوند و یا در کشور ما زمستان‌گذرانی می‌کنند.» به گفته این کارشناس یک مسیر مهاجرتی دیگر هم در شرق کشور ما وجود دارد که پرندگان از کشورهای چین، هند، افغانستان و پاکستان وارد ایران می‌شوند و در نهایت هم از جنوب یا جنوب‌غربی خارج می‌شوند که این مسیر اغلب شامل پرگرین‌ها می‌شود و بالابان‌ها کم‌تر از آن استفاده می‌کنند. قاچاق حیات‌وحش یکی از تجارت‌های پر سود در سطح جهان است متاسفانه ایران دارای یک جمعیت بسیار اندک بالابان، شاهین و پرگرین بومی است که این جمعیت کم تنها در کشور ما زادآوری می‌کنند. این پرندگان با سرد شدن هوا، مهاجرت داخلی کوتاه در داخل کشور را آغاز می‌کنند. کیامرزی معتقد است که بر اساس همین مستندات می‌توان گفت که ما یک جمعیت بسیار زیاد از بالابان و پرگرین فالکون مهاجر در طول فصل مهاجرت در کشورمان داریم و یک جمعیت بسیار اندک هم از بالابان، شاهین و پرگرین بومی هستند بنابراین در کل در ایران دو مسیر ترانزیت بزرگ پرندگان شکاری وجود دارد: یک مسیر شمال به بنادر جنوب که می‌تواند مسیر ترانزیت پرندگان شکاری باشد که در کشورهای شمالی مانند قرقیزستان، قزاقستان، روسیه و….صید شده و به طرف بنادر جنوبی ما برای کشورهای عربی ترانزیت می‌شوند و یک مسیر دیگر هم در شرق است که به بنادر جنوبی منتهی شده و پرندگان را در کشورهای افغانستان، پاکستان، هند و حتی چین از مرزهای شرقی کشور وارد و به سمت بنادر جنوبی ما از راه زمینی یا دریایی ترانزیت می‌کنند.» کیامرزی در خاتمه گفت: «با توجه به کشورهای عربی درخواست‌کننده مثل قطر، کویت، بحرین و امارات مسیر زمینی و دریایی ایران یکی از مهم‌ترین مسیرهای قاچاق یا ترانزیت بین‌المللی قاچاق این گونه‌ها می‌باشد. در نتیجه پرندگانی که در مسیر ترانزیت در ایران توقیف می‌شوند، بیش‌تر پرندگان صید شده در کشورهای دیگر و یا پرندگان مهاجر در حال عبور از روی ایران هستند. متاسفانه به علت جمعیت بسیار کم پرندگان شکاری بومی اغلب هم تحقیق درستی بر روی آن‌ها انجام نشده است. این امر اهمیت شناخت و تشخیص گونه‌های مهاجر و بومی موجود در محموله‌های قاچاق را یادآور می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که این پرندگان می‌توانند پرندگان بومی کشور ما و غیرمهاجر باشند یا پرندگان مهاجر کشورهای دیگر باشند و یا حتی پرندگان بومی و غیرمهاجری باشند که از کشورهای دیگر به ایران آمده‌اند همه این اما و اگرها می‌بایست پاسخ داده شود در حالی که ما در ایران با مرزهای فراخ ناآگاهی در زمینه پرندگان شکاری دست به گریبان هستیم.» منبع: دیجی مگ
  12. آیا مجازات شکار پاندا در چین مرگ است؟ حدود دو سال پیش، بخش خبری روزنامه تلگراف (The Telegraph) از بازداشت شدن ۱۰ نفر در چین به جرم کشتن خرس پاندا و خرید و فروش گوشت این حیوان خبر داد. شکار پاندا و خرید و فروش اجزاء بدن این حیوان در چین امری نادر است چرا که پانداها جزو گونه‌های حمایت‌شده در این کشور هستند. اما مجازات چنین تخلفی چیست؟ حدود دو سال پیش، بخش خبری روزنامه تلگراف (The Telegraph) از بازداشت شدن ۱۰ نفر در چین به جرم کشتن خرس پاندا و خرید و فروش گوشت این حیوان خبر داد. شکار پاندا و خرید و فروش اجزاء بدن این حیوان در چین امری نادر است چرا که پانداها جزو گونه‌های حمایت‌شده در این کشور هستند. اما مجازات چنین تخلفی چیست؟ پاندا، میراث ملی چینی‌ها شکار پاندا در چین جرم بزرگی است و دست‌کم ۱۰ سال زندان و ضبط اموال را در پی خواهد داشت. در سال ۱۹۸۷ میلادی قانونی تحت عنوان حفاظت از پانداها در چین تصویب شد که بر اساس آن مسوولان می‌توانند در شرایط خاص شکارچی پاندا را به مرگ هم محکوم کنند. پانداها به عنوان میراث ملی کشور چین شناخته شده‌اند اما شکار غیرقانونی آن‌ها متوقف نشده است هرچند که قوانین سخت‌گیرانه فوق تاحدودی مهارکننده بوده‌اند اما واقعیت این است که شکار غیرقانونی پاندا در چین همچنان ادامه دارد. حفاظت و در عین حال قوانین سفت و سخت چینی‌ها باعث شده که جمعیت پانداها در طی یک دهه گذشته نزدیک به ۱۷ درصد رشد داشته باشد درست است که حساسیت مردم چین نسبت به پانداها خیلی زیاد است اما شکار غیرقانونی پانداها از این لحاظ در رده جرائم منتهی به اشد مجازات (اعدام) قرار گرفته که آن را مصداق بارز بی‌احترامی به نماد ملی و میراث کشورشان تلقی می‌کنند. بنابراین همان‌طور که مجازات دزدان و سارقین میراث فرهنگی و بقایای تاریخی در این کشور اعدام است، شکارچیان غیرقانونی پاندا هم می‌توانند به اعدام و مرگ محکوم شوند. چند پاندا در طبیعت باقی مانده؟ زمانی تصور می‌شد که پانداها تنها در ایالت‌های سیچوان (Sichuan)، شانکسی (Shanxxi) و گانسو (Gansu) به صورت وحشی و آزاد یافت می‌شوند اما دو سال پیش که چینی‌ها توانستند مواردی از شکار غیرقانونی را در ایالت یونان (Yunnan) شناسایی و ضبط کنند، بحث‌ها بر سر وجود پانداها در این ایالت نیز بالا گرفت. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی (آی‌یو‌سی‌ان) در سال ۲۰۰۸ میلادی، ارزیابی انجام داد که بر مبنای آن پانداها در رده در معرض خطر (Endangered: EN) قرار گرفتند اما ارزیابی‌های سال گذشته نشان داد که پانداها می‌توانند به رده آسیب‌پذیر (Vulnerable: VU) انتقال داده شوند. تفاوت این دو رده این است که خطر انقراض رده اول در مقایسه با رده دوم بیش‌تر است یعنی هم‌اکنون پانداها یک قدم از انقراض عقب نشسته‌اند. جمعیت پانداهای بالغ در حال حاضر بین ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ فرد تخمین زده می‌شود. پانداهای عجیب و غریب پانداها در طول روز نزدیک به ۱۳ کیلوگرم غذا می‌خورند و دست‌کم ۴۰ مرتبه هم عمل دفع را انجام می‌دهند بنابراین سیستم گوارشی آن‌ها در طول شبانه‌روز فعالیتی مداوم دارد. پانداها یک عضو از راسته گوشتخواران هستند. آن‌ها به شکلی تکامل پیدا کرده‌اند که رژیم غذایی‌شان صرفا تغذیه از بامبو می‌باشد. بامبو از نظر ارزش غذایی بسیار فقیر است چرا که پروتئین بسیار اندک و در مقابل لیگنین و سلولز زیاد دارد. یک پاندای بزرگ بالغ، به طور متوسط تنها ۱۷ درصد از غذای خشک مصرفی را هضم و در حدود ۲۷ درصد هم سلولز جذب می‌کند. با توجه به این شرایط است که پانداها برای کسب انرژی لازم می‌بایست مقدار زیادی بامبو مصرف کنند و در مقابل گاه بیش از ۱۰۰ دفعه هم در روز عمل دفع را انجام دهند. محققان می‌گویند که پانداها نباید منقرض شوند چرا که هنوز ابهامات و رازهای بسیاری درباره آن‌ها وجود دارد. ظاهرا هیچ موجود زنده دیگری به اندازه پانداها برای دانشمندان معما نیست. مطالعات نشان می‌دهد که پانداهای وحشی بسیار با خویشاوندان در اسارت‌شان فرق دارند. پانداهای وحشی برخلاف پانداهای در اسارت، گازهای محکم و در عین حال دردناکی می‌گیرند. از نظر رده‌بندی هم گاز آن‌ها نخستین گاز پرقدرت و دردناک در میان همه گوشتخواران شناخته شده است. علت گاز دردناک‌شان این است که پانداها برخلاف سایر گوشتخواران باید تمام عصاره و شیره گیاه بامبو را استخراج کنند. سازگاری از این نوع را دانشمندان مصداق بارز یک تغییر تکاملی می‌دانند. پانداهای وحشی به هیچ‌وجه شبیه پانداهای اهلی نیستند. پانداها یک شست کاذب دارند که نقش اساسی در خوردن آن‌ها ایفاء می‌کند. دانشمندان قدمت حضور پانداها را در روی زمین بیش از انسان‌ها تخمین می‌زنند. پانداها نزدیک به ۲۰ میلیون سال است که تکامل پیدا کرده‌اند اما ما انسان‌ها تنها از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد مطالعه بر روی آن‌ها را آغاز کرده‌ایم بنابراین طبیعی است که هنوز چیزهای زیادی را درباره آن‌ها نمی‌دانیم. یکی از جانورشناسان افسانه‌ای عصر حاضر که مطالعه و تحقیقات مستندی بر روی پانداها انجام داد، پروفسور جورج شالر (George Schaller) است. شالر نخستین کسی بود که از نزدیک رفتارهای جنسی پانداهای وحشی را زیرنظر گرفت و متوجه تفاوت‌های آشکار آن‌ها با پانداهای در اسارت شد. پانداهای وحشی برخلاف پانداهای در اسارت رفتارهای تولیدمثلی متفاوتی از خود نشان می‌دهند و به گفته دانشمندان این مساله می‌تواند توجیه کند که چرا پانداهای وحشی بیش از پانداهای در اسارت زادآوری می‌کنند. از لحاظ قدرت زادآوری ثابت شده که پانداهای بزرگ وحشی، نمونه موفق یک گونه تکامل یافته هستند پس شاید زمان آن فرا رسیده که فرضیات را در مورد پانداها کنار بگذارید و آن‌ها را از قالب موجوداتی صرفا دوست‌داشتنی خارج و به عنوان یک نمونه فسیل زنده به آن‌ها نگاه کنید. باسی (Basi) پیرترین پاندای در اسارت زنده دنیاست که در ایالت فوجیان (Fujian Province) چین زندگی می‌کند. در این تصویر باسی را در جشن تولد ۳۷ سالگی‌اش در یک مرکز زادآوری مشاهده می‌کنید یکی دیگر از ویژگی‌های عجیب پانداها رنگ‌شان است. برخی از دانشمندان معتقدند که رنگ سیاه و سفیدی که در قسمت‌های مختلف بدن پانداها دیده می‌شود، با نداشتن خواب زمستانی در ارتباط است. اگر به حیوانات دقت کرده باشید، متوجه می‌شوید که این نوع رنگ‌بندی‌ در میان آن‌ها نادر نیست. به عنوان مثال برخی از پرندگان به واسطه جذب جفت، سیاه و سفید هستند یا گورخرهای آفریقایی به دلیل پرهیز از نیش تیز حشرات آفریقایی، سیاه و سفید هستند اما این نوع رنگ‌بندی در پستانداران نادر است. اگر خویشاوندان نزدیک پانداها مثل خرس‌های قطبی و خرس‌های قهوه‌ای را به یاد بیاورید، متوجه این تفاوت آشکار می‌شوید. اما علت چیست؟ دانشمندان رفتارشناس کالیفرنیا به تازگی مطلبی را در مجله اکولوژی رفتاری (Behavioral Ecology) چاپ کرده‌اند که این مساله را به نداشتن خواب زمستانی پانداها ربط داده است. آن‌ها می‌گویند که وقتی یک خرس خواب زمستانی ندارد، طبیعتا باید نشانه‌هایی داشته که هم در فصل زمستان و هم در فصل تابستان برایش کارآیی داشته باشند. خرس‌های سیاه و قهوه‌ای که در زمستان به خواب زمستانی می‌روند، پوشش تیره‌ای دارند بنابراین آن‌ها نگرانی هم ندارند که در فصل زمستان که همه‌جا اغلب پوشیده از برف است، دیده شوند. در حالی که خرس‌های پاندا خواب زمستانی ندارند چرا که غذای اصلی آن‌ها یعنی بامبو ارزش غذایی چندانی ندارد که بتواند متضمن یک خواب زمستانی طولانی باشد. پوشش سفید بدن‌ پانداها کمک می‌کند که در فصل سرد بتوانند خودشان را با فضای محیطی به نوعی تطبیق دهند و از طرف دیگر بخش‌های سیاه بدن‌شان نیز کمک می‌کند تا در فصل تابستان در سایه جنگل پناه بگیرند و دیده نشوند. در تصویر نوزاد پاندایی را می‌بینید که در باغ‌وحش بلژیک متولد شده است. زادآوری پانداها در اسارت بسیار سخت است و هم‌اکنون نزدیک به ۳۰۰ پاندا در باغ‌وحش‌های دنیا زندگی می‌کنند که البته بخش اعظم آن‌ها نیز در کشور چین هستند. اکنون می‌خواهیم به یک سوال جالب دیگر در مورد پانداها پاسخ دهیم. آیا می‌دانید که چرا رنگ دور چشم پانداها سیاه است؟ یک فرضیه این است که این امر به خاطر برقراری ارتباط است. لکه‌های سیاه دور چشم در هر فرد از پانداها منحصر به فرد می‌باشد، یعنی پانداها با استفاده از نشانه‌های سیاه دور چشم یکدیگر را تشخیص می‌دهند. البته یک فرضیه دیگر هم وجود دارد که آن هم به ویژگی‌های رفتاری پانداها مربوط می‌شود. عده‌ای از محققان بر این باور هستند که لکه‌های سیاه دور چشم پانداها کمک می‌کند تا آن‌ها بیش از خجالتی بودن، تهاجمی به نظر برسند. این یک نوع سیگنال رفتاری است که می‌تواند بر روی افراد مهاجم تاثیرگذار باشد. به هر صورت هنوز در مورد این فرضیه‌ها نظر قطعی ارائه نشده است. یکی دیگر از ویژگی‌های منحصر به فرد پانداها همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد، سختی زادآوری آن‌ها در اسارت است. چندی پیش یک مرکز نگهداری از پانداها در چین، توله‌های سه قلو یک پاندا را به عنوان یک رویداد بسیار نادر به معرض نمایش گذاشت. با وجود تلاش‌های گسترده محققان هنوز نرخ مرگ و میر نوزادان پانداها بالا است. نخستین مورد تولد پانداهای سه‌قلو به سال ۱۹۹۹ میلادی (۱۳۷۸ هجری شمسی) برمی‌گردد که در آن یک پاندای ماده از طریق لقاح مصنوعی بارور شد. در آن زمان جوان‌ترین سه‌قلوها درست سه روز بعد به دلیل مشکل مثانه جان داد. موضوع تکثیر در اسارت پانداها که به واسطه آن اغلب میلیون‌ها دلار هزینه صرف می‌شود، همچنان جزو یکی از بحث‌های پرتنش است. این طرح تکثیر موافقان و مخالفان بسیاری دارد، موافقان آن را عامل افزایش آگاهی عموم مردم و کمک موثری در راستای حفاظت تلقی می‌کنند در حالی که مخالفان می‌گویند این همه هزینه باید صرف بهسازی زیستگاه‌ها شود. منبع: دیجی مگ
  13. آیا عکاس این عکس ها افسرده شده است؟ عکسی که باعث افسردگی عکاسش شد! دو چیتا در حال تعقیب آهوی مادر و بچه‌هایش بودند که ناگهان آهوی مادر ایستاد و خود را فدا کرد تا بچه‌هایش فرصت فرار داشته باشند! این روایت واقعی یا تخیلی است؟ عکسی که باعث افسردگی عکاسش شد! دو چیتا در حال تعقیب آهوی مادر و بچه‌هایش بودند که ناگهان آهوی مادر ایستاد و خود را فدا کرد تا بچه‌هایش فرصت فرار داشته باشند! این روایت واقعی یا تخیلی است؟ اگر قلب شما هم از شنیدن این داستان به درد آمده و این خبر را با شگفتی و تاثر دست به دست کرده‌اید، باید بدانید که فریب جنجال‌های دنیای مجازی را خورده‌اید. آلیسون باتیگیگ (Alison Buttigieg) عکاس این عکس شگفت‌انگیز نه‌تنها دچار افسردگی نشده بلکه هشدار می‌دهد که داستان تخیلی که از عکس وی ساخته‌اند، به هیچ مورد تاییدش نیست. وی در مصاحبه با سایت DNA کلیه فریم‌هایی را که از این اتفاق ثبت کرده، به معرض نمایش گذاشته و متذکر شده: «من اصلا دچار افسردگی نشده‌ام و این شایعه را کسانی ساخته‌اند که هدفی جز لایک‌های بیش‌تر برای صفحات مجازی‌شان نداشته‌اند. مردم همیشه عکس‌ها را می‌دزدند تا توجه بیش‌تری جلب کنند اما این کار خیلی گستاخانه و زیان‌بار است.» این عکاس در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: «صدها نفر برای من پیغام می‌فرستند و از وضعیت سلامتی‌ام جویا می‌شوند یا حتی می‌پرسند که چرا من این ایمپالا Impala (یک نوع آنتلوپ که در نواحی شرقی و جنوبی آفریقا زیست می‌کند) را از دست چیتاها (یوزها) نجات نداده‌ام و به جای آن ایستاده و عکس گرفته‌ام. از نظر من همه این‌ها وحشتناک است، من واقعا نمی‌دانم چه کسی این داستان را آغاز کرده اما ای کاش می‌دانستم.» روایت واقعی از زبان عکاس در سال ۲۰۱۳ آلیسون باتیگیگ در پارک ملی ماسای مارا (Maasai Mara) کنیا شاهد تصویر خارق‌العاده‌ای بود. اما او نمی‌دانست که چه داستان‌ عجیب و غریبی از عکس‌های وی ساخته خواهد شد. آلیسون باتیگیگ در مصاحبه‌ با سایت DNA، داستان واقعی عکس را این‌طور تشریح می‌کند: «در سپتامبر سال ۲۰۱۳ میلادی در پارک ملی ماسای مارا (Maasai Mara)، شاهد صحنه شکار یوزپلنگ‌های آفریقایی بودم. ناراشا (Narasha)، نام یوزپلنگ ماده‌ای است که در این تصاویر مشغول آموزش نحوه شکار به فرزندانش است. فرزندان این یوز ماده کمی در گرفتن شکار کند بودند و به جای شکار به نظر می‌رسید که داشتند با ایمپالای بیچاره بازی می‌کردند. ناراشا، مادر این خانواده همان یوزی است که در تصویر گردن ایمپالا را گرفته و یوزهای جوان‌تر در حال تمرین مهارت‌هایی نظیر حمله با پنجه و برهم زدن تعادل شکار هستند. چنانچه از ظواهر امر پیداست، فرزندان ناراشا نمی‌دانستند که چطور باید ایمپالا را از پشت گردن بگیرند، به زمین بزنند و آن را بکشند.» در این تصویر ناراشا مادر خانواده را در سمت چپ می‌بینید که گردن شکار را گرفته و فرزند بی‌تجربه‌اش بر روی ایمپالا پریده و به درستی نمی‌داند که چه کاری را باید انجام دهد. باتیگیگ در ادامه می‌گوید: «چیزی که در همه این تصاویر عجیب است، آرامش نامتعارف ایمپالاست که نشان می‌دهد چه کار شاقی بر گردن وی گذاشته شده است. احتمالا ایمپالا در آن لحظه شوکه شده و ترس او را بی‌حرکت ساخته کرده بود. فیگورهای وی در بعضی از این تصاویر آزاردهنده است مخصوصا در یکی از آن‌ها که واقعا تمام تلاشش را کرده تا زیبا جلوه کند. این حیوان تا لحظه آخر همان‌طور زیبا و مغرور بود. آن حس مبارزه‌طلبی که در چشمان این حیوان دیده می‌شود، به وضوح با عدم تمایلش برای دفاع از خود در تعارض است. مجموع این شرایط بود که به من اجازه داد تا عکس‌های منحصر به فردی از یک صحنه شکار بگیرم که البته مراحل مختلف آن هم به نوعی یادآور افسون‌گری‌های بازیگران این صحنه است. هدف من این بود که بیننده با ایمپالا همدردی کند و در ضمن همزمان با من شاهد یک صحنه شکار غیرمعمول که طبیعتا کمی هم آزاردهنده است، باشد.» در این تصویر، ناراشا یوز مادر در سمت راست، جلوی گردن ایمپالا را گرفته و فرزندانش مشغول بالا رفتن از سر و گردن حیوان بی‌نوا هستند. در این تصویر هم که فریم بعدی است، فشار هرچه بیش‌تر مادر را بر گردن ایمپالا و تلاش فرزندانش را برای خاک کردن او مشاهده می‌کنید. باتیگیگ در خاتمه می‌گوید: «در نهایت ماجرا تمام شد و ایمپالا بر زمین افتاد. کل این اتفاق در ظرف کم‌تر از چند دقیقه رخ داد. یوزپلنگ آفریقایی مادر، ایمپالا را از زجر کشیدن خلاص کرد و این گربه‌سانان زیبا شروع به لذت بردن از وعده غذایی خوشمزه‌شان کردند.» این تصویر از لحظه مرگ ایمپالا گرفته شده است. یوزپلنگ‌ها برخلاف پلنگ‌ها شکار را به این صورت خفه می‌کنند. تفاوت‌های شکار در یوزپلنگ‌ها اکنون وعده غذایی خوشمزه خانواده آماده است. یوزپلنگ‌ها نسبت به سایر گربه‌سانان بسیار آسیب‌پذیر هستند و نحوه شکار آن‌ها نیز با سایر گربه‌سانان تفاوت‌هایی دارد. در آفریقا یوزها اغلب مقهور قدرت پلنگ‌ها و کفتارها می‌شوند چرا که آن‌ها قدرت و زور بیش‌تری دارند و می‌توانند به راحتی شکار را از دست یوزها خارج کنند. یوزها معمولا از درگیری با شکارچیان قدرتمند پرهیز می‌کنند. در حالی که اغلب گربه‌سانان شب فعال هستند، یوزها معمولا در روز فعالیت می‌کنند و شکارشان را هم در اوایل روز یا اواخر عصر انجام می‌دهند. از آن‌جایی که شکار کردن در یوزها بیش از بویایی به دیدن بستگی دارد، بنابراین آن‌ها یا از بالای درخت یا بر فراز تپه‌های مرتفع عادت به نگهبانی دارند. در حالی که سایر گربه‌سانان تنها چند صد متر شکار را تعقیب می‌کنند، یوزها می‌توانند نزدیک به ۵.۵۰۰ متر شکارشان را با متوسط سرعت ۷۲ کیلومتر در ساعت تعقیب کنند. یوزها طعمه‌شان را درست در جهت باد دنبال می‌کنند بنابراین شکار آن‌ها اغلب تا لحظه آخر از حضورشان مطلع نمی‌شود. برخی از یوزپلنگ‌ها در آفریقا پیش از لحظه مرگ طعمه شروع به خوردن آن می‌کنند و علت هم این است که می‌خواهند به هر شکل ممکن از تقابل با شکارچیان بزرگ‌تر نظیر کفتارها پرهیز کنند. در گذشته تصور می‌شد که یوزها در شکار کردن تنها به سرعت‌شان تکیه می‌کنند، اما تحقیقات دانشمندان دانشگاه کویینز (Queens University) بلفاست (Belfast) در سال ۲۰۱۳ میلادی نشان داد که سریع‌ترین دونده خشکی تمامی تاکتیک‌های فرار طعمه‌های مختلف را بررسی و پیش‌بینی می‌کند و بر مبنای آن استراتژی‌های شکارش را تنظیم می‌کند. منبع: دیجی مگ
  14. نسل آینده هم شیرها را خواهند دید؟ درک و بورلی ژوبرت (Dereck and Beverly Joubert) از فیلم‌سازان مطرح انجمن جغرافیای ملی (نشنال ژئوگرافی) هستند که فیلم‌های آن‌ها بارها برنده جایزه شده است. ژوبرت‌ها چند سالی است که مرکز حمایت از گربه‌سانان درشت‌جثه را تاسیس کرده‌اند. در این مرکز برای حفاظت از گربه‌سانان درشت‌جثه برنامه‌ریزی‌ می‌شود. ژوبرت در آخرین مصاحبه خود با بخش خبری نشنال ژئوگرافی، به احتمال انقراض شیرها در ظرف کم‌تر از ۲۰ سال آینده اشاره کرده و آن را یک فاجعه نامیده است. به راستی طبیعت بدون نعره‌های سلطان جنگل چگونه خواهد بود؟ درک و بورلی ژوبرت (Dereck and Beverly Joubert) از فیلم‌سازان مطرح انجمن جغرافیای ملی (نشنال ژئوگرافی) هستند که فیلم‌های آن‌ها بارها برنده جایزه شده است. ژوبرت‌ها چند سالی است که مرکز حمایت از گربه‌سانان درشت‌جثه را تاسیس کرده‌اند. در این مرکز برای حفاظت از گربه‌سانان درشت‌جثه برنامه‌ریزی‌ می‌شود. ژوبرت در آخرین مصاحبه خود با بخش خبری نشنال ژئوگرافی، به احتمال انقراض شیرها در ظرف کم‌تر از ۲۰ سال آینده اشاره کرده و آن را یک فاجعه نامیده است. به راستی طبیعت بدون نعره‌های سلطان جنگل چگونه خواهد بود؟ طبیعت بدون شیر جمعیت شیرها در دهه ۱۹۵۰ میلادی، حدود ۴۵۰ هزار فرد تخمین زده می‌شد در حالی که امروز تنها ۲۰ الی ۳۰ هزار فرد شیر در کل دنیا باقی مانده است. در طول ۵۰ سال گذشته، ۹۵ درصد از جمعیت شیرها محو شده‌اند. شیر ایرانی هم که زمانی در جنوب و جنوب غربی کشور ما پراکندگی وسیعی داشت، اکنون دیگر از دست رفته است. آخرین شیر ایرانی در سال ۱۹۴۲ میلادی در شمال غربی دزفول دیده شد و پس از آن دیگر شیری در طبیعت ایران مشاهده نشد. انقراض شیر ایرانی دلایل متعددی داشت که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تخریب زیستگاه، کشتار دست‌جمعی به واسطه‌ی آسیب احتمالی به گله‌ها و احشام، شکار در مناطق حفاظت شده، سمی کردن لاشه حیوانات شکار شده توسط عوامل انسانی و کم شدن طعمه‌های طبیعی اشاره کرد. چرا انقراض شیرها فاجعه است؟ در حال حاضر تنها ۲۰ الی ۳۰ هزار فرد شیر در کل دنیا باقی مانده است. عکس از مینا عزتی دلایل متعددی اعم از اکولوژیکی، اقتصادی، معنوی و عقلانی برای نجات شیرها از خطر انقراض وجود دارد. شاید بتوان هزار و یک دلیل برای اهمیت حضور شیرها در طبیعت عنوان کرد اما مهم‌ترین دلیل برای حفاظت‌شان این است که نه‌تنها طبیعت بلکه ما انسان‌ها نیز به آن‌ها نیاز داریم. هنوز جای خالی شیرها در دشت ارژن استان فارس احساس می‌شود. عشایر هنوز از شیرها و ابهت آن‌ها سیر نشده‌اند. کودکان هنوز داستان‌هایی را دوست دارند که در آن شیر سلطان جنگل باشد. ما انسان‌ها بدون شیرها می‌توانیم زندگی کنیم؟ اگر شیری نباشد که بوفالوها، کفتارها، گورخرها، آهوها و … را شکار کند؛ جمعیت آن‌ها از حد مجاز تجاوز خواهد کرد و نظام طبیعت برهم خواهد خورد. تحت این شرایط انواع بیماری‌ها و انگل‌ها نیز مجال خودنمایی بیش‌تری پیدا خواهند کرد. جدای از این‌، شیرها منابع اقتصادی غنی برای جذب گردشگر هستند. صنعت گردشگری آفریقا سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار به خاطر حضور شیرها درآمد جذب می‌کند. به گفته درک ژوبرت، عده کثیری از گردشگران تنها به این دلیل رنج سفر به آفریقا را بر خود هموار می‌کنند که بتوانند سلطان جنگل را از نزدیک و در زیستگاه طبیعی‌اش مشاهده کنند. حال اگر سرمایه و پشتوانه مالی که این تعداد گردشگر با خود به همراه می‌آورند، برای همیشه از دست برود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ کارشناسان حفاظت از حیات‌وحش معتقدند که با حذف شیرها از طبیعت نه‌تنها مناطق حفاظت‌شده آسیب خواهند دید بلکه بالطبع آن گونه‌های بیش‌تری هم در معرض خطر انقراض قرار خواهند گرفت. تمیز کردن و نوازش (Grooming) یک رفتار اجتماعی در شیرها و سایر حیوانات اجتماعی است. آن‌ها از این طریق با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. عکس از مینا عزتی مردم محلی و شیرها هم‌اکنون بسیاری از مردم بومی آفریقا برای ادامه حیات به مناطق حفاظت‌شده وابسته هستند. شیرها و بومیان آفریقا دو روی یک سکه هستند و نابودی شیرها می‌تواند قبایل آفریقایی بسیاری را متاثر سازد. انتظار می‌رود که با انقراض شیرها، میزان فقر هم در آفریقا افزایش پیدا کند و سطح بهداشت هم کم‌تر شود. بسیاری از قبایل آفریقایی مثل نگون­یاما (Ngonyama) یا قبیله شیر و نگلووو (Neglovo) یا قبیله فیل، اسامی جانوران بومی را برای خود انتخاب کرده‌اند و به صورت سنتی هم از شکار آن حیوان خودداری می‌کنند. نظام‌های بومی و جانوران تا امروز همیشه لازم و ملزوم یکدیگر بوده‌اند. درک این مساله برای انسان‌های شهرنشین که عملا روابط خود را با طبیعت به حداقل رسانده‌اند، شاید غیرممکن باشد اما بومیان چه در آفریقا و چه در هر جای دیگر با طبیعت اطراف‌شان یکی شده‌اند. تمیز کردن و نوازش (Grooming) یک رفتار اجتماعی در شیرها و سایر حیوانات اجتماعی است. آن‌ها از این طریق با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. عکس از مینا عزتی عدم شناخت ما انسان‌ها از محیط، سرچشمه بسیاری از بحران‌های امروزی است. ژوبرت معتقد است که آمار مرگ و میر جانوران این روزها از حد انتظار فراتر رفته است به عنوان مثال در هر ۸ ساعت یک کرگدن و در هر یک ساعت ۵ فیل از روی کره زمین محو می‌شوند. مطالعات نشان می‌دهند که تنها در یک روز، ۵ شیر به دلیل شکار غیرمجاز و فعالیت‌های انسانی کشته می‌شود. آیا این اعداد و ارقام گویای واقعیت‌ها نیستند؟ ژوبرت که بیش از ۳۰ سال است در مورد شیرها تحقیق و مطالعه می‌کند، باور دارد که برای نجات شیرها تنها ۱۰ یا ۱۵ سال زمان باقی مانده و پس از آن دیگر دفتر زندگی شیرها برای همیشه بسته خواهد شد. آیا این همان چیزی است که ما انسان‌ها به دنبال آن بوده‌ایم؟ منبع: دیجی مگ
  15. جدال با سنگین‌ترین حیوان روی کره زمین ردیابی حیات‌وحش با کمک سیستم‌های ماهواره‌ای یکی از جدیدترین روش‌های مطالعاتی بالاخص در مورد حیوانات منزوی و غیرقابل دسترس است. نهنگ‌ها پستانداران عظیم‌الجثه‌ای هستند که مطالعه بر روی آن‌ها مستلزم محدودیت‌های بی‌شماری است. نهنگ‌ها نه‌تنها تمام طول عمر خود را در آب هستند بلکه معمولا از نزدیک شدن به انسان‌ها هم پرهیز می‌کنند. بنابراین چطور باید آن‌ها را شناخت و حفاظت کرد؟ ردیابی حیات‌وحش با کمک سیستم‌های ماهواره‌ای یکی از جدیدترین روش‌های مطالعاتی بالاخص در مورد حیوانات منزوی و غیرقابل دسترس است. نهنگ‌ها پستانداران عظیم‌الجثه‌ای هستند که مطالعه بر روی آن‌ها مستلزم محدودیت‌های بی‌شماری است. نهنگ‌ها نه‌تنها تمام طول عمر خود را در آب هستند بلکه معمولا از نزدیک شدن به انسان‌ها هم پرهیز می‌کنند. بنابراین چطور باید آن‌ها را شناخت و حفاظت کرد؟ نهنگ‌ها در آب مطالعه بر روی گونه‌های مختلف نهنگ‌ها به دلیل ویژگی‌های متفاوت رفتاری‌شان، اغلب پرچالش است. از دهه ۱۹۵۰ میلادی مطالعه بر روی نهنگ‌ها از طریق روش تله‌متری آکوستیک آغاز شد. این روش خاص که در زمان جنگ جهانی اول و برای ردیابی زیردریایی‌ها استفاده شد، متکی بر انتشار امواج صوتی (سونار) است. در دهه ۷۰ میلادی، مطالعه نهنگ‌ها به سمت تکنیک شناسایی عکس، گردش کرد. هنوز همه این روش‌ها، جایگاه خودشان را حفظ کرده‌اند. شناسایی از روی عکس، نخست توسط محققانی که بر روی نهنگ‌های گوژپشت مطالعه می‌کردند، مورد توجه قرار گرفت. این محققان متوجه شدند که رنگ بدن هر نهنگ، فرم دم و باله آن‌ها با یکدیگر فرق‌هایی دارد یعنی هیچ نهنگ گوژپشتی نیست که از نظر رنگ‌بندی، فرم دم و باله به نهنگ گوژپشت دیگری شبیه باشد. بعدها ثابت شد که اغلب آبزیان این شرایط را دارند. ارتباط انسان و یک نهنگ بلوگا، پستانداری که در قطب شمال و آب‌های پایین‌تر از قطب زندگی می‌کند و در معرض تهدید است. مطالعات از راه دور روبرت ال‌پیتمن یک اکولوژیست و متخصص علوم دریایی است که در سازمان ملی اقیانوسی و جوی موسوم به نوآآ (NOAA) کار می‌کند. وی می‌گوید: «مطالعه تفاوت‌ها، بررسی اندازه‌ها و نسبت‌های بدنی نهنگ‌ها برای شناسایی و تشخیص گونه‌های مختلف حتی تمایز میان اعضای یک جمعیت خاص کاری بسیار مهم است. در مورد نهنگ‌ها امکان زنده‌گیری وجود ندارد در نتیجه برای مطالعه آن‌ها دو روش معمول هست: یک تهیه عکس هوایی با استفاده از بالگرد و دوم استفاده از یک جفت لیزر که بر روی یک دوربین دستی سوار شده باشد.» به گفته پیتمن در مورد اول اگر ارتفاع بالگرد معلوم باشد، می‌توان از روی عکس‌ها اندازه‌گیری‌های اولیه را انجام داد. در مورد دوم نیز لیزر از طریق دو نقطه سبز رنگ که از باله پشتی نهنگ ده سانت فاصله دارد، می‌تواند تصویربرداری کند. با تجزیه و تحلیل عکس‌ها می‌توان طول باله پشتی و اندازه کلی بدن از دم تا سوراخ تنفسی را اندازه‌گیری کرد. نهنگ‌ها از روی همین تفاوت‌های فردی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، حتی برخی از آن‌ها به دلیل همین تفاوت‌ها ست که در گروه پذیرفته نمی‌شوند و مجبورند که دوستان خود را ترک کنند. پیتمن معتقد است که عکس‌های معمولی که از باله پشتی نهنگ‌ها گرفته می‌شود، در شناسایی و مطالعه نهنگ‌ها نقش اساسی دارد. به گفته این محقق آمریکایی، ثبت تصاویر پیوسته در خلال یک مدت زمان طولانی به دانشمندان اجازه می‌دهد که از وضعیت زیستی یک نهنگ حتی برای دهه‌ها باخبر باشند. مسائلی از قبیل اینکه یک نهنگ چه زمانی بالغ می‌شود، چه زمانی زادآوری می‌کند، چه فصلی مهاجرت می‌کند و… همه از جمله مسایل مهم برای دانشمندان است. دانشمندان در حال نصب ردیاب‌های ماهواره‌ای به یک اورکا (نهنگ قاتل) مطالعات جدید ردیاب‌های ماهواره‌ای بر روی نهنگ‌ها موثر عمل کرده‌اند، هم‌اکنون بسیاری از نهنگ‌ها در جهان توسط این سیستم و به طور مستمر پایش می‌شوند. یکی از دلایل کاربرد این تجهیزات بالاخص در استرالیا و نیوزیلند تعداد زیاد نهنگ‌هایی است که هر ساله و به شکل دوره‌ای در این سواحل به گل می‌نشینند. در ایران نیز تعداد نهنگ‌های به گل نشسته کم نیست اما متاسفانه به دلیل فقدان بودجه و نبودن متخصصان، چنین طرح‌هایی هنوز اقبال کافی را به دست نیاورده‌اند. مقامات مسوول حیات‌وحش در استرالیا سال‌هاست که در خلال پروسه امداد و نجات نهنگ‌های به گل نشسته، از ابزار سیستم تعیین موقعیت جهانی (GPS) استفاده می‌کنند. امدادگران معمولا در زمان رسیدگی و امداد، نهنگ‌ها را به این ابزارهای ردیابی مجهز می‌کنند تا بتوانند در آینده وضعیت سلامت آن‌ها را بهتر زیرنظر بگیرند. در سال ۲۰۰۸ میلادی از مجموع ۶۴ نهنگ تاسمانیایی که در سواحل استرالیا به گل نشست، ۱۱ مورد به ردیاب ماهواره‌ای مجهز و سپس رهاسازی شدند. مطالعه بر روی نهنگ‌ها حاکی از آن است که آن‌ها همانند سایر پستانداران شش‌دار برای نفس کشیدن، مدتی را به سطح آب می‌آیند و ریه‌ها را از هوا پر می‌کنند. شنا کردن در اعماق زیاد به دلیل عدم کسب اکسیژن هوا اغلب برای آن‌ها بهای گزافی دارد حتی این احتمال هم هست که به قیمت جان آن‌ها تمام شود. نهنگ‌ها با مکیدن هر چه بیش‌تر آب و هوا به حفره دهانی خود، آن را تا حد ممکن باد می‌کنند و این امر باعث شتاب بخشیدن و ضریب موفقیت بیش‌تر در شکار می‌شود. نحوه زندگی نهنگ‌ها در زیرآب سال‌ها یک معما بود تا اینکه یک گروه از دانشمندان پیشقدم شدند که الگوهای رفتاری آن‌ها را در زیر آب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. ملانی سیمون (Melanie Simon) و همکارانش با استفاده از ردیاب‌هایی که به بدن نهنگ‌ها وصل کردند، توانستند به دقت نحوه زندگی و خصوصا غذا خوردن آن‌ها را مطالعه کنند. البته پیش از آن‌ها جرمی گولدبوگن (Jeremy Goldbogen) و همکارانش با استفاده از ردیاب‌هایی که بر روی باله نهنگ‌های گوژپشت وصل کرده بودند، نحوه شکار سخت‌پوستان کریل را بررسی کردند. اما مطالعات سیمون و همکارانش دستاوردهای بیش‌تری را به ارمغان آورد. چالش‌های کار در اعماق سیمون و همکارانش، کار خود را بر روی نهنگ‌های محدوده گرینلند متمرکز کردند. آن‌ها ۵ نهنگ گوژپشت را علامت‌گذاری و مجهز به ردیاب کردند. این پژوهشگران برای ثبت الگوهای حرکتی نهنگ‌ها، اختصاصا ۳ ردیاب مجزا را به باله پشتی ۳ نهنگ الصاق کردند. به منظور مطالعه بر روی سیستم غذا خوردن نهنگ‌ها لازم بود تا تعدادی از ردیاب‌ها در ناحیه­ای نزدیک به سر چسبانده شوند تا تنها جابجایی سر نهنگ مورد بررسی قرار گیرد. ردیابی از طریق سیستم تعیین موقعیت جهانی (GPS) کمک می‌کند تا آمار و دلایل تلفات ناشی از به گل نشستن­ نهنگ‌ها به صورت علمی‌تر بررسی شود. این تیم تحقیقاتی موفق شد ۴۷۹ شیرجه را با دقت هرچه تمام‌تر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. گزارشات ثبت شده شامل مواردی همچون شیرجه به عمق، حرکات سریع و جهت‌یابی‌های مغناطیسی بود که همه به دقت آنالیز شد. پروفسور سیمون هدف از این مطالعه متمرکز را کسب اطلاعات بیش‌تر درباره روش‌های حمله و نحوه شکار این موجودات خارق‌العاده توصیف می‌کند، کاری که ما شاید آن را بی‌ثمر بدانیم از نظر سیمون و همکارانش یک دستاورد بزرگ است. نتایج تحقیقات سیمون و همکاران او سرانجام در مجله مشهور بیولوژی تجربی به چاپ رسید. این مقاله نشان داد که نهنگ‌ها برای زندگی در زیرآب متحمل تلاش‌های خستگی‌ناپذیری می‌شوند و در نتیجه صرف یک وعده غذا برای آن‌ها آن طور که ما فکر می‌کنیم، چندان هم آسان نیست. منبع: دیجی مگ
×
×
  • اضافه کردن...