رفتن به مطلب

ШHłTΞ ШФŁŦ

کاربر فعال
  • تعداد ارسال ها

    3040
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1

تمامی مطالب نوشته شده توسط ШHłTΞ ШФŁŦ

  1. در نبود جلبک‌ها، مرجان‌ها از گرسنگی می‌میرند در نبود این جلبک‌ها، ممکن است مرجان‌ها از گرسنگی بمیرند. وقتی بافت سطحیِ زنده مرجان از بین برود، استخوان‌بندیِ آهکی آن دچار فرسایش محیطی می‌شود. مرجان‌های رنگی ممکن است زیبا به نظر برسند، اما شاداب ماندن رنگ آن‌ها به علت سازوکار بقایی است که برخی از مرجان‌ها در مبارزه با تغییرات محیط زیستی از خود نشان می‌دهند. به علت افزایش دمای اقیانوس یا کمبود مواد مغذی، به مرجان‌ها فشار وارد می‌شود و پدیده «رنگ‌رفتگی» در جزیره‌نما‌های سراسر دنیا رخ می‌دهد. پژوهش جدید محققان دانشگاه ساوت‌هامپتون نشان می‌دهد که وقتی مرجان‌ها در تکاپو برای جان به در بردن از جلبک‌های دایمی هستند، رنگشان روشن‌تر و درخشان‌تر می‌شود. مرجان‌ها، جلبک‌های ریز «همزیستی» به نام زوزانتلا دارند که در یاخته‌هاشان زندگی می‌کنند و هر دو طرف از این رابطه سود می‌برند. این رابطه، مواد مغذی و دی اکسید کربن مورد نیاز جلبک‌ها را به آن‌ها می‌دهد و در عوض، مرجان‌ها هم انرژی مورد نیاز خود را از شیدآمایی (فتوسنتز) جلبک‌ها تأمین می‌کنند. تغییر دمای حتی یک درجه‌ای هم باعث می‌شود که این همزیستی شکننده از بین برود. در غیاب جلبک‌ها، رنگ قهوه‌ای مرجان‌ها که نشانه سرحالی آن‌ها است، طی فرایندی به نام «رنگ‌رفتگی مرجانی» تبدیل به سفید بی‌روح می‌شود. در نبود این جلبک‌ها، ممکن است مرجان‌ها از گرسنگی بمیرند. وقتی بافت سطحیِ زنده مرجان از بین برود، استخوان‌بندیِ آهکی آن دچار فرسایش محیطی می‌شود. در چند ماه اخیر، در کناره‌های گریت بری‌یر ریف استرالیا پدیده «رنگ‌رفتگی» رخ داده است. وقتی این پدیده در مقیاس وسیع رخ دهد، ممکن است در مدت چند سال باعث فروپاشی کل جزیره‌نما و نابودی چشمگیر تنوع زیستی شود. البته پژوهشگران کشف کرده‌اند که دگرگونی مرجان‌های رنگ‌رفته ممکن است باعث شود که شروع به ساطع کردن طیفی از رنگ‌های نئونی کنند. پژوهش اخیر که روز پنجشنبه در نشریه کرنت بایولوژی منتشر شد، نشان می‌دهد که برخی از مرجان‌ها لایه‌ای «ضدآفتاب» برای خود درست می‌کنند تا بتوانند جلبک‌ها را دوباره جذب خود کنند. اگر فشار ناشی از رنگ‌رفتگی به مرجان‌ها خیلی شدید یا طولانی‌مدت نباشد، ممکن است برخی از آن‌ها از این پدیده نجات یابند. دکتر سسیلیا دی آنجلو، مدرس زیست‌شناسی یاخته‌ای مرجان‌ها در دانشگاه ساوت‌هامپتون و از همکاران این پژوهش، گفت: «رنگ‌رفتگی در همه موارد لزوماً باعث مرگ مرجان‌ها نمی‌شود، بلکه جاندار درون مرجان ممکن است همچنان زنده بماند. اگر تنش وارد آمده ملایم باشد، مرجان می‌تواند دوباره رابطه همزیستی را با شریک جلبکی‌اش از سر بگیرد. متأسفانه رخداد‌های اخیرِ رنگ‌رفتگی در سراسر جهان که به علت گرمای نامعمول آب رخ داده است، منجر به افزایش مرگ و میر مرجان‌ها شده و باعث شده است که بسیاری از جزیره‌نما‌های مرجانی دنیا در تکاپوی بقا باشند.» در ۵۰ سال اخیر، تغییرات زیست‌محیطی و «ماهیگیری انفجاری» (که طی آن دسته‌های ماهی را می‌ترسانند تا آسان‌تر به تور بیفتند) جان بسیاری از جزیره‌نما‌های مرجانی را در سراسر دنیا گرفته است. به گزارش ناسا، بیش از یک چهارم جزیره‌نما‌های مرجانی جهان از بین رفته است و یک سوم از آن‌ها که باقیمانده‌اند نیز در سه دهه آینده در خطر نابودی هستند.» رنگ‌رفتگی ممکن است برخی مرجان‌ها را نجات دهد، اما به هیچ وجه راه حل هیچ مشکلی نیست. دانشمندان می‌گویند که تنها راه حل مشکلات مرجان‌ها، مقابله با گرمایش جهانی و بهبود وضعیت سلامت اقیانوس‌های جهان است. منبع: ایندیپندنت
  2. حقه زنبور‌ها برای گل‌دهی گیاهان زنبور‌های کارگر با استفاده از زبان و آرواره‌های خود، در چندین گونه گیاهی سوراخ ایجاد می‌کنند، اما از بافت آن‌ها برای مقاصد دیگر، مانند لانه‌سازی، استفاده نمی‌کنند. دانشمندان دریافته‌اند که این زنبور‌ها نیستند که زمان گل‌دهی گیاهان را تعیین می‌کنند دانشمندان شیوه جدیدی کشف کرده‌اند که زنبور‌های درشت (نوعی از زنبور که عسل کمتری تولید می‌کند) برای زودتر گل دادن گیاهان از آن، استفاده می‌کنند. هنگامی که زنبور‌ها با کمبود گرده در گیاهان مواجه می‌شوند، با خوردن برگ‌های گیاه به آن صدمه می‌زنند و باعث می‌شوند تا گیاه زودتر گل بدهد؛ بر فرض گاهی تا یک ماه زودتر از آن که گیاه گوجه‌فرنگی به طور طبیعی گل بدهد. محققان نتوانستند خودشان نتایج مشابهی را از طریق صدمه زدن به برگ‌های گیاهان تکرار کنند، واظهار داشتند که در نیش زنبور‌ها ویژگی خاصی وجود دارد که گیاه را موقع آسیب زدن، تحریک می‌کند. در حالی که زنبور‌ها باعث شدند که گیاهان۳۰ روز زودتر از زمان طبیعی خود گل بدهند، دانشمندان تنها موفق شدند این زمان را به ۵ روز قبل‌تر از زمان گل‌دهی، تغییر بدهند. زنبور‌های کارگر با استفاده از زبان و آرواره‌های خود، در چندین گونه گیاهی سوراخ ایجاد می‌کنند، اما از بافت آن‌ها برای مقاصد دیگر، مانند لانه‌سازی، استفاده نمی‌کنند. زنبور‌های کارگر وحشی از سایر گونه‌ها نیز به بخش‌های گیاه بدون گل آسیب رسانده‌اند، و این بدان معناست که این رفتار مختص بامبوس ترستریس (Bombus terrestris - نام لاتین برجسته‌ترین گونه زنبوردرشت در اروپا) نیست. پروفسور کانسوئلو دموریس، از دانشگاه‌ای تی اچ زوریخ، دانشگاه تحقیقاتی عمومی در سوئیس که این پژوهش را انجام داده است، به بی بی سی اظهار داشت: «ما واقعاً تلاش کردیم این روش را با بهترین توانایی‌های خودمان، تکرار کنیم.» وی گفت: «ممکن است که این زنبور‌ها هم به گیاهانی که برای زنبور‌های عسل ویژه هستند، توجه کنند و ترشحی داشته باشند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم، اما قصد داریم این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.» محققان گفته‌اند که این «خوردگی» به شکلی متفاوت، یعنی برش‌های نیم دایره‌ای، انجام می‌شود که در طول حیات گیاهان مختلف دیده می‌شود. دکتر مارک مسشر، یکی دیگر از نویسندگان از‌ای تی اچ زوریخ، اظهار داشت: «یکی از دانشجویان گفته است که چند روز پیش که در حال خوردن سالاد بودند، همان نوع آسیب‌دیدگی را روی سبزی سالاد دیدند که احتمالاً از این زنبور بوده است.» در این تحقیق، فوتینی جی. پاشالیدو، هریت لمبرت، و توماس پیبرنز نیز با دکتر میشر و پروفسور دموریس همکاری کرده‌اند. این توضیحات هنوز تائید نشده است، اما دانشمندان دریافته‌اند که این زنبور‌ها نیستند که زمان گل‌دهی گیاهان را تعیین می‌کنند، بلکه خود گل‌ها این کار را انجام می‌دهند. گل‌دهی گیاهان به گرده‌افشانی آن‌ها و زمانی که گرده‌پراکن‌ها (مانند زنبورها) در مجاورت آن‌ها قرار دارند، بستگی دارد. همچنین، ممکن است که گیاهان این روش جدید گل‌دهی را برای دفاع در برابر آسیبی که زنبور‌ها به برگ‌هاشان وارد می‌کنند، اتخاذ کرده باشند. در مقیاس جهانی، تغییر اوضاع آب و هوایی احتمالا یکی از دلایلی است که زنبور‌ها به این روش رفتار می‌کنند. خانم لامبرت گفت: «تشدید تحولات آب و هوایی و درجه حرارت بالا باعث شده است که زنبور‌ها از عملکرد همگام با گل‌ها خارج شوند که در واقع توجیهی بر این صدمات شدید است.» منبع: ایندیپندنت
  3. "تمساح هیتلر" در باغ وحش مسکو مرد مشخص نیست که با دیکتاتور آلمان سروکاری داشته یا نه، اما بعد از جنگ جهانی دوم افسانه‌سرایی کرده‌اند جزو مجموعه شخصی پیشوای آلمان بوده است. اما زندگی واقعی زحل شاید چشم‌گیرتر باشد. تمساح بازمانده از بمباران برلین در جنگ‌جهانی دوم در باغ وحش مسکو تمساحی که شایعه شده بود از حیوانات خانگی آدولف هیتلر است و از بمب‌باران‌های جنگ‌جهانی دوم جان سالم به در برده بود، در ۸۴ سالگی در باغ وحش مسکو مرد. این خزنده را که زحل نام داشت حول و حوش سال ۱۹۳۶ از ایالات متحده به باغ وحش برلین برده بودند. مشخص نیست که با دیکتاتور آلمان سروکاری داشته یا نه، اما بعد از جنگ جهانی دوم افسانه‌سرایی کرده‌اند جزو مجموعه شخصی پیشوای آلمان بوده است. اما زندگی واقعی زحل شاید چشم‌گیرتر باشد. ظاهراً در ۲۳ نوامبر ۱۹۴۳ که بمب‌باران باغ وحش برلین را ویران کرد این تمساح توانست از آکواریوم ویران شده باغ وحش بگریزد. مشخص نیست چطور توانست تا پایان جنگ زنده بماند، اما سربازان بریتانیا در سال ۱۹۴۶ آن را پیدا کردند و به روس‌ها هدیه دادند. زحل در ۷۴ سال بعدی زندگی‌اش، از معروف‌ترین دیدنی‌های باغ‌وحش مسکو بود و خورد و خوراکش هم گوشت خرگوش، موش و ماهی بود. باغ وحش مسکو روز شنبه خبر داد که این تمساح کهن‌سال پس از گذراندن «عمری طولانی و پرماجرا» مرده است. در بیانیه باغ وحش مسکو آمده است: «سعی کردیم در نهایت دقت و توجه از این تمساح ارج‌مند مراقبت کنیم. هر غذایی را نمی‌پسندید و دوست داشت با برس پوستش را مشت و مال بدهند.» به گفته باغ وحش مسکو همین که این تمساح در ژوییه ۱۹۴۶ به مسکو رسید شایعه شد که از حیوانات خانگی هیتلر است. در بیانیه این باغ وحش آمده است: تقریباً بلافاصله افسانه‌ای سر زبان‌ها افتاد که این تمساح جزو مجموعه دارایی‌ها هیتلر بوده است نه از حیوانات باغ وحش برلین. «اما حتی اگر هم این نظریه‌بافی صحت داشته باشد و این حیوان جزو دارایی‌های شخصی کسی بوده باشد در جنگ و سیاست دخالتی نداشت و خطا‌های انسان را به گردن جانوران انداختن کار احمقانه‌ای است.» منبع: ایندیپندنت
  4. کشف بقایای بزرگ‌ترین کانگوروی جهان محققان قدمت جانوران را از روی سنگ‌واره دندان‌های آن‌ها تعیین کردند. عناصر شیمیایی درون این سنگ‌واره‌ها مثل اورانیوم و توریوم مشخص کرد که قدمت وامبت‌های تنومند به حدود ۲۵ هزار سال قبل می‌رسد. سنگ‌واره‌ها نشان می‌دهند استرالیا زمانی جولانگاه بزرگ‌ترین کانگورو‌ها بوده است دیرینه‌شناسان بقایای بزرگ‌ترین کانگوروی کره زمین را کشف کردند، جانور کیسه‌دار عظیمی به ارتفاع سه متر و وزن حدود ۲۷۴ کیلوگرم (تقریباً نصف وزن خرس خاکستری آمریکا و سه برابر متوسط وزن کانگورو‌های امروز). محققان موزه کویینزلند و شورای پژوهش استرالیا نیز سنگ‌واره‌های دست‌کم ۱۲ گونه جانور تنومند دیگر را یافته‌اند که بزرگ‌ترین وامبت‌های جهان و پنج تمساح ابرشکارچی خزنده به طول تا هفت متر از جمله آن‌ها هستند. محققان بقایای شیر کیسه‌داری به نام تیلاکولو را هم کشف کردند. وزن این شیر کیسه‌دار گوشت‌خوار به حدود ۱۳۰ کیلوگرم می‌رسید. با در نظر گرفتن رده وزنی، هیچ پستانداری اعم از منقرض شده یا نشده قدرت آرواره‌های تیلاکولو کارنیفکس را نداشته است. بقایای این جانوران را در ناحیه‌ای نزدیک به مکی واقع در کرانه شرقی استرالیا به نام ساوت واکر کریک کشف کرده‌اند. این ناحیه جوان‌سال‌ترین محوطه بقایای بزرگ‌زیاگان در شمال استرالیا است و بقایای جانورانی در آن هست که از زمان انقراض‌شان حدود ۴۰ هزار سال می‌گذرد. البته شواهدی از حضور انسان در آن دوره در این منطقه وجود ندارد که بگوییم انسان عامل انقراض آن جانوران بوده است. بلکه علت انقراض جانورانی که امروز وجود ندارند، کم‌آبی مکرر، تشدید خشک‌سالی، افزایش آتش‌سوزی و دگرگونی پوشش گیاهی بوده است. این تحقیق را اسکات هاکنول، ریچارد لویس، لی آرنولد، تیم پیچ، رنو یوانس-بویا، گیلبرت پرایس، پاتریک موس، راشل وود، آنتونی دوستو، جولین لویس، جون اولی و روشل لارنس انجام داده‌اند و یافته‌های آن در مجله نیچر کامیونیکیشنز چاپ شده است. نظریه انقراض جانوران بزرگ به دست انسان شکارچی را "این صحنه جنایت ۴۰ هزار ساله" به قول دکتر هاکنول، به چالش می‌کشد. دکتر هاکنول همچنین می‌گوید: بزرگ‌زیاگان ساوت واکر کریک، به گونه منحصر به فردی استوایی بودند و بیش‌ترشان گوشت‌خواران خزنده تنومند و علف‌خواران عظیمی بودند که منقرض شدند... خیلی بعد از رسیدن انسان به سرزمین اصلی استرالیا. محققان قدمت جانوران را از روی سنگ‌واره دندان‌های آن‌ها تعیین کردند. عناصر شیمیایی درون این سنگ‌واره‌ها مثل اورانیوم و توریوم مشخص کرد که قدمت وامبت‌های تنومند به حدود ۲۵ هزار سال قبل می‌رسد. دوستو استاد ارشد دانشگاه ولونگونگ می‌گوید: شکی نیست که انسان بزرگ‌زیاگان را شکار می‌کرد و می‌خورد، اما طبق این نتایج جدید انسان به تنهایی عامل انقراض آن‌ها نبود و تغییرات اقلیمی و زیست‌محیطی هم عامل مهمی بود. برخی از این گونه‌ها به تازگی کشف شده‌اند و هنوز نام علمی یا تعریف رسمی ندارند. این سنگ‌واره‌ها را ابتدا در سال ۲۰۰۸ طی حفاری‌های سامان‌مندی پیدا کردند که به کشف سایر سنگ‌واره‌ها مثل فلس‌های ریز ماهیان و استخوان‌های بزرگ بازو منجر شد. سنگ‌واره‌ها را قبیله بومی «بارادا بارنا» یا «بارانها» که در شمال کویینزلند زندگی می‌کنند طی پاک‌سازی میراث‌های فرهنگی این منطقه پیدا کردند. این مکان در حال حاضر تحت اختیار شرکت بی‌اچ‌پی بیلیتون میتسویی کول قرار دارد که در حوزه استخراج معدن، فلزات و نفت کار می‌کند. یک سخنگوی هیئت مدیره بنگاه بومیان بارادا بارنا گفت: هیئت مدیره بنگاه بومیان بارادا بارنا از این که سنگ‌واره‌های حیوانات بزرگ‌زیاگان را در زیستگاه سنتی‌مان کشف کرده‌ایم خیلی خوشحال هستند. «گروهی که در سال ۲۰۰۸ این کشفیات را انجام دادند نمی‌دانستند چه کشف بزرگی انجام داده‌اند. به کمک موزه کویینزلند بود که از آن هنگام به بعد سنگ‌واره جانوران بیش‌تری را کشف کرده‌ایم.» منبع: ایندیپندنت
  5. میمون‌ها باهم صحبت می‌کنند؟! در باغ وحش‌های بریتانیا و آلمان، محققان دریافتند که لب این پستانداران با ریتم متوسط "گفتار" به طور متوسط چهار "هجا" در ثانیه حرکت می‌کند. دانشمندان بریتانیائی شیوه صحبت میمون‌های شامپانزه را کشف نموده اند. بیولوژی دانان بریتانیائی طرز مکالمه بین میمون‌های شامپانزه حین مکالمه بین هم را مشاهده کردند که بین هم با حرکات خاص لب صحبت می‌کنند و از همه جالبتر این است که ریتم صحبت آن‌ها مشابه به زبان انسان است. تحقیقات جدید سوالات زیاد منجمله این که چطور زبان انسان بوجود آمده است، مطرح می‌نماید. نتایج این تحقیقات Biology Letters در مجله نشر گردیده است. بیولوژی دانان اساس بوجود آمدن زبان پستانداران را جستجو می‌کنند. تمام تحقیقات قبلی متمرکز به مطالعه صوت میان حیوانات است. محققان حدس می‌زنند که زبان انسان آنقدر هم وابسته به پروسه تحولات صوت نیست، بلکه بیشتر به حرکات لب ارتباط دارد. معلوم است که تمام انسان‌های روی زمین، در جریان صحبت دهان خود را ۲-۷ بار در یک ثانیه باز می‌کنند، و هر حرکت لب صدائی خاص را ایجاد می‌نماید که در حرکات و بیان صورت چهره اورانگوتان‌ها، ماکا‌ها و شامپانزه‌ها، ریتم خاصی نیز مشاهده می‌شود. در باغ وحش‌های بریتانیا و آلمان، محققان دریافتند که لب این پستانداران با ریتم متوسط "گفتار" به طور متوسط چهار "هجا" در ثانیه حرکت می‌کند. منبع: اسپوتنیک
  6. تمساح‌های ماقبل تاریخ، روی دو پا راه می‌رفتند دانشمندان گفتند که این امر «غیرممکن» است، زیرا به نظر می‌رسد که این حیوانات بر کف پای خود راه می‌رفتند نه بر انگشتان پاهاشان. دیرینه‌شناسان در کره جنوبی ردپا‌های فسیل شده‌ای را پیدا کرده‌اند که نشان می‌دهد یک گونه تمساح منقرض شده، شبیه شترغ مرغ راه می‌رفته است. بر اساس این تحقیق که روز پنج شنبه چاپ شد، قدمت این ردپا‌ها بیش از ۱۱۰ میلیون سال است. به دلیل مستقیم بودن مسیر رد پاها، محققان دریافتند که این حیوان دوپا بوده است. این گونه جدید، «باتراکتوپوس گراندیس» نام‌گذاری شده است. مارتین لاکلی، یکی از نویسندگان این مقاله، دربی بی سی گفت: «مردم فکر می‌کنند که تمساح‌ها، حیواناتی هستند که کار زیادی انجام نمی‌دهند و تمام روز در دهانه‌های رود نیل و یا نزدیک رودخانه‌های کاستاریکا دراز کشیده‌اند.» «هیچ کس با خودش فکر نمی‌کند که دو پا بودن این موجود و توانایی راه رفتنش مثل شتر مرغ یا تیرکس، به چه صورت است.» با توجه به این که هنوز هیچ بقایای جسمانی از این حیوان یافت نشده است، موجودیت آن در مجموع بر طرح‌های فسیلی استوار است. با این حال، پروفسور لاکلی می‌گوید که تنها توضیح، دو پا بودن این حیوان است. او گفت: «می‌توانیم تمام نشانه‌ها و برجستگی‌های موجود در پوست را دقیقا، انگار که به دست خودتان نگاه کنید، ببینیم. آن‌ها یک پای خود را جلوتر از پای دیگر قرار می‌دهند و در آزمایش تعادل می‌توانند روی خط مسقیم راه بروند و هیچ رد پای جلویی هم نیست.» پروفسور کیانگ سو کیم که نگارش این مقاله را در کنار جان دئوک لیم، سول می‌بای و آنتونی رومیلیو به عهده داشته است، دیدگاه پروفسور لاکلی را تایید کرد. این امر به این دلیل است که پاشنه حیوان به صورت عمیق در فسیل به جای مانده است. او گفت: «مسیر‌های ردپا‌های فسیل ما خیلی باریک به نظر می‌رسند و بیشتر شبیه این است که یک تمساح روی یک طناب محکم تعادل خود را حفظ می‌کند و با در نظر گرفتن نبودِ نشانه‌های مربوط به دُم، روشن می‌شود که این موجودات بر دوپا حرکت می‌کردند.» «آن‌ها مثل خیلی ازدایناسور‌ها حرکت می‌کردند، اما رد پا‌های موجود، توسط دایناسور‌ها به وجود نیامده است. دایناسور‌ها و نوادگان پرنده آن‌ها روی انگشتان پا راه می‌رفتند. با توجه به اثرات آشکار باقی مانده از پاشنه پای این تمساح‌ها، آن‌ها همچون انسان‌ها روی بخش صاف پا‌های خود راه می‌رفتند. البته نتیجه این تحقیقات هنوز به طور کامل پذیرفته نشده است. پروفسور فیل مانینگ، متخصص رد پای فسیل‌ها که عضو این گزارش نبوده است، گفت: «نگاهی به ویدیو‌های تمساح‌های زنده و جابه‌جایی پاهاشان وقتی که بر روی چهار پا راه می‌روند، نشان می‌دهد که در اواسط مسیرحرکت، جهت‌ها به سمت بیرون است نه داخل. با نگاه به جهت‌گیری‌شان، به نظر من بیشتر شبیه نوعی ردپای به وجود آمده توسط دایناسور‌ها است. اما حتی اگر تمساح هم باشند، متاسفانه هیچ فسیل استخوانی در دست نداریم که به ما اطلاعات بدهد.» یک طرح احتمالی دیگراین است که این حیوانات با استفاده از پا‌های عقبی خود، از میان آب‌های کم عمق عبور می‌کردند. دانشمندان گفتند که این امر «غیرممکن» است، زیرا به نظر می‌رسد که این حیوانات بر کف پای خود راه می‌رفتند نه بر انگشتان پاهاشان.» منبع: ایندیپندنت
  7. استخوان شیر‌ آفریقایی، عامل بیماری جدید جهانی شکارچی‌های روس برای سالم ماندن استخوان این شیر‌های وحشی به شکم آن‌ها شلیک می‌کنند و سپس آن‌ها را به صورت قاچاقی به آفریقای جنوبی می‌فرستند تا استخوان‌های این شیر‌ها نیز به عنوان استخوان شیر‌های پرورشی به فروش برسد. شکارچی‌ها برای سالم ماندن استخوان این شیر‌های وحشی به شکم آن‌ها شلیک می‌کنند و سپس آن‌ها را به صورت قاچاقی به آفریقای جنوبی می‌فرستند در حالی که جهان هنوز از بحران کرونا کمر راست نکرده است، کارشناسان هشدار داده‌اند که تجارت «استخوان شیر» برای استفاده در صنایع دارویی، شراب و جواهرات می‌تواند باعث بروز همه‌گیری‌های جدید شود. در آفریقای جنوبی ۳۳۳ مزرعه پرورش شیر وجود دارد که در آن‌ها سالیانه هزاران شیر برای تجارت استخوان‌های آن‌ها کشته می‌شوند. اخیراً «لرد اشکرافت» معاون پیشین حزب محافظه‌کار بریتانیا در کتاب خودش ابعاد تاریک این تجارت سیاه را فاش کرده است. این کتاب نشان می‌دهد که چگونه تجارت پررونق استخوان شیر به تقاضای دارو‌های سنتی در آسیای جنوب‌شرقی و جواهرسازی پاسخ می‌دهد و گردش مالی میلیون دلاری آن چگونه شکل گرفته است. اما ناگوارترین ابعاد ماجرا آنجا است که روشن می‌شود این شیر‌ها می‌توانند ناقل بیماری‌های مهلک به انسان باشند. بیماری‌هایی مانند انواع جدید سل یا ویروس‌هایی که مسمومیت‌های حاد غذایی ایجاد می‌کنند. به بیان دیگر این تجارت می‌تواند سبب بروز یک بیماری همه‌گیر در ابعاد جهانی شود. تحقیقات روزنامه دیلی میل در رابطه با این تجارت نیز فاش کرده که چگونه تاجران روس با شکار غیرقانونی شیر‌های وحشی در کشور کوچک آفریقایی بوتسوانا و انتقال آن‌ها به کشور آفریقای جنوبی حتی ابعاد فاجعه‌آمیزتری از این تجارت را نیز شکل داده‌اند. شکارچی‌های روس برای سالم ماندن استخوان این شیر‌های وحشی به شکم آن‌ها شلیک می‌کنند و سپس آن‌ها را به صورت قاچاقی به آفریقای جنوبی می‌فرستند تا استخوان‌های این شیر‌ها نیز به عنوان استخوان شیر‌های پرورشی به فروش برسد. این تجارت غیرقانونی در یک بازار عمومی در ژوهانسبورگ صورت می‌گیرد، جایی که اسکلت و پوست شیر‌ها در کنار پوست گونه در معرض انقراض پانگولین به فروش می‌رسد. دکتر پیتر کالدول، که مدیر کلینیک دامپزشکی حیات وحش در پرتوریای آفریقای جنوبی است هشدار می‌دهد که مسمومیت غذایی، یک عفونت کشنده است که به سیستم عصبی حمله می‌کند. او می‌گوید که ویروس‌های عامل این نوع از مسمومیت در استخوان و پوست شیر وجود دارد و می‌تواند به‌راحتی به انسان منتقل شود. وی با تأکید بر اینکه تجارت روبه‌رشد شیر در آسیا می‌تواند یک بحران ویرانگر جهانی دیگر را در دهه آینده ایجاد کند. دکتر کالدول می‌گوید اگر این بیماری سل نباشد، تب مالت یا یکی از آن بیماری‌هایی است که به‌راحتی از حیوانات به انسان منتقل می‌شود. منبع: ایندیپندنت
  8. صدای مکالمات زنبور‌های ملکه ضبط و ترجمه شد در واقع صدای شیپورمانند تنها مختص ملکه‌ای است که توانسته از خانه شش ضلعی اش خارج شود و صدای اردک مانند مختص زنبور‌های ملکه‌ای که هنوز در شفیره خود حاضرند و تلاش می‌کنند به زنبور‌های کارگر بگویند آماده هستند. زنبور‌های ملکه با صدا‌هایی شبیه اردک و شیپور با زنبور‌های کارگر ارتباط می‌گیرند دانشمندان در دانشگاه نانتینگهام بریتانیا توانسته اند با دستگاه‌های سنجش‌گر فوق حساس، صدای مکالمات زنبور‌های ملکه عسل را ضبط کرده و معنای آن‌ها را متوجه شوند. پژوهش جدید که به تازگی در نشریه علمی «ساینتیفیک ریپورتس» منتشر شده است، بر روی فرآیند نحوه انتخاب ملکه کندو از میان شفیره‌های متعدد متمرکز است. زنبور‌های کارگر برای تولید ملکه کندو شماری از تخم‌ها را به حالت شفیره داخل خانه‌های شش ضلعی مخصوصی در کندو می‌گذارند و آن‌ها را تنها با شاه انگبین، یا ژل رویال، تغذیه می‌کنند. زمانی که این ملکه‌ها آماده بیرون آمدن می‌شوند با صدایی شبیه به صدای اردک شروع به سروصدا می‌کنند. دانشمندان متوجه شده اند به محض اینکه یک زنبور از شفیره به طور کامل بیرون آمد صدای خود را تغییر داده و با صدای بلندی شبیه بوق شیپور به زنبور‌های کارگر اطلاع می‌دهد که یک ملکه جدید و آماده باروری آماده است تا کندو را به دست بگیرد. در واقع صدای شیپورمانند تنها مختص ملکه‌ای است که توانسته از خانه شش ضلعی اش خارج شود و صدای اردک مانند مختص زنبور‌های ملکه‌ای که هنوز در شفیره خود حاضرند و تلاش می‌کنند به زنبور‌های کارگر بگویند آماده هستند. اگر دو زنبور ملکه همزمان با هم از شفیره خارج شوند تا سر حد مرگ با یکدیگر می‌جنگند تا یکی از آن‌ها پیروز شود. مارتین بنسیک، از دانشگاه نانتینگهام، که این پژوهش را رهبری کرده است می‌گوید: «پیشتر تصور می‌شد که این ملکه‌ها با یکدیگر حرف می‌زنند تا با درجه بلندی صدا نشان دهند که کدام یک قوی‌تر است، اما اکنون ما شواهدی برای یک توضیح جانشین داریم.» او می‌گوید بر خلاف آنچه تصور می‌شد مخاطب صدای زنبور‌های ملکه، زنبور‌های ملکه دیگر نیستند بلکه مخاطب آن‌ها زنبور‌های کارگر هستند. زنبور‌های کارگر که وظیفه آزاد کردن نهایی زنبور ملکه را دارند نسبت به صدای اردک مانند بی‌تفاوت هستند، اما به محض شنیدن صدای شیپورمانند خود را می‌رسانند و با یک دستور سراسری مانع از آزاد شدن بقیه ملکه‌ها از خانه‌های شش ضلعی شان می‌شوند. محققان می‌گویند تصمیمات درباره ملکه توسط زنبور‌های کارگر و به صورت جمعی گرفته می‌شود و آن‌ها هستند که معین می‌کنند آیا ملکه جدیدی می‌خواهند یا نه. منبع: یورو نیوز
  9. "آرمادیلو"، پانگولین نیست از استعداد حفاری آرمادیلو‌ها که بگذریم، حس بویایی قوی و تیز این حیوانات به پیداکردن غذای مناسب خیلی کمک می‌کند؛ با اینکه حس بینایی‌شان چندان هم قوی نیست. آرمادیلو فاطمه کرمی| مورد اتهام قرارگرفتن پانگولین‌ها در سرایت‌دادن ویروس کرونا به انسان دیگر گونه‌های مورچه‌خوار را نیز در معرض سوءظن قرار داد. یکی از این گونه‌ها آرمادیلو‌ها بودند که فقط به علت داشتن یک پوست سخت و زره مانند برخی آن‌ها را با پانگولین‌ها اشتباه گرفتند، در حالی که حتی خاستگاه زیستی این دو گونه نیز هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارد. در ادامه این مطلب با حقایقی در خصوص آرمادیلوها، این پستانداران سخت‌پوست و زیبا، آشنا می‌شوید. ١- آرمادیلو نامی اسپانیایی ا‌ست به معنای «زره‌پوش کوچک». ٢- از ٢٠ گونه آرمادیلوی موجود، تنها یکی از آن‌ها در آمریکای شمالی زندگی می‌کند و مابقی در آمریکای جنوبی هستند. ٣- آرمادیلو تنها پستانداری ا‌ست که بدنش با پوسته سختی پوشانده شده است. ٤- آرمادیلو در مراتع، جنگل‌های بارانی و مناطق نسبتا کم‌آب زندگی می‌کند. ٥- آرمادیلو‌ها از ١٢ تا ١٥٠ سانتیمتر طول و از ٣/١ تا ٥٤ کیلوگرم وزن دارند. ٦- آرمادیلو‌های غول‌پیکری که طول‌شان به ١٥٠ سانتیمتر می‌رسد، ممکن است تا ١٠٠ دندان هم داشته باشند. ٧- طیف رنگ پوست آرمادیلو‌ها ممکن است از قهوه‌ای تیره، سیاه و قرمز تا خاکستری یا حتی زرد متنوع باشد. ٨- برخلاف باور عموم فقط یکی از گونه‌های آرمادیلو می‌تواند در برابر حمله بدنش را مثل توپ گرد کند. ٩- اگر هنگام خطر آرمادیلویی نتواند بدنش را گرد کند، یا زمین را حفر می‌کند یا اینکه جانش را برمی‌دارد و می‌دود. ١٠- آرمادیلو‌ها اکثر اوقات نمی‌توانند قل بخورند؛ زیرا بدن ضخیم‌شان انعطاف‌پذیری آن‌ها را کمتر می‌کند. ١١- پوست آرمادیلو‌ها از استخوانی ا‌ست که از مهره‌های کمرشان رشد می‌کند. ١٢- آرمادیلو‌ها بین ١٦ تا ١٨ ساعت در روز می‌خوابند. ١٣- قابلیت حفرکردن به نفع آرمادیلوهاست. آن‌ها طی این کار حشرات زیرخاکی، پستانداران کوچک، ریشه گیاهان و میوه‌های خوشمزه‌ای را برای خوردن پیدا می‎‌کنند. ١٤- زبان بلند و چسبناک آرمادیلو‌ها به آن‌ها برای شکار مورچه‌ها و موریانه‌ها از زیر خاک کمک می‌کند. ١٥- از استعداد حفاری آرمادیلو‌ها که بگذریم، حس بویایی قوی و تیز این حیوانات به پیداکردن غذای مناسب خیلی کمک می‌کند؛ با اینکه حس بینایی‌شان چندان هم قوی نیست. ١٦- شاید باورتان نشود، اما آرمادیلو‌ها شناگران بسیار خوبی هستند و می‌توانند تا ٦ دقیقه نفس‌شان را زیر آب نگه دارند. ١٧- زمانی که آرمادیلو‌ها می‌خواهند از آب با عمق بسیار زیاد عبور کنند، مقدار زیادی از هوا را در روده‌هایشان جمع می‌کنند تا راحت‌تر در آب شناور شوند. ١٨- اگر آرمادیلو به مانعی برخورد کند که نتواند زیر آن را حفر کند و رد شود، مثل یک صخره‌نورد کارکشته از رویش عبور می‌کند. ١٩- متوسط طول عمر آرمادیلو‌ها در طبیعت بین ٤ تا ٧ سال و در اسارت بین ١٢ تا ١٥ سال است. ٢٠- آرمادیلو‌ها برخلاف دیگر پستانداران، چون پوست نازکی دارند و چربی بدن‌شان کم است، نمی‌توانند دمای بدن‌شان را حفظ کنند. ٢١- آرمادیلو‌ها حیواناتی اجتماعی نیستند و صرفا برای جفت‌گیری یا گرم نگه‌داشتن بدن‌شان با دیگر همنوعان معاشرت می‌کنند. ٢٢- دوره بارداری آرمادیلو بین ٢ تا ٥ ماه است و از یک تخم آرمادیلو چهار نوزاد به دنیا می‌آید. ٢٣- نوزاد آرمادیلو هنگام تولد بدون پوست استخوانی به دنیا می‌آید. چند هفته که بگذرد، آن پوست نرم و نازک به زره‌ای سخت تبدیل می‌شود. ٢٤- یک آرمادیلوی ماده در طول زندگی‌اش می‌تواند تا ٥٦ فرزند داشته باشد. ٢٥- آرمادیلو‌ها می‎‌توانند از صبح تا شب دنبال غذا بگردند. ٢٦- در کمال تعجب، آرمادیلو‌ها می‌توانند تا ٤٨ کیلومتر در ساعت بدوند! این قابلیت به آن‌ها کمک می‌کند تا تقریبا بدون هیچ زحمتی از شکارچیان‌شان جلو بزنند. ٢٧- در آمریکای جنوبی از پوست آرمادیلو‌ها برای ساخت یک آلت موسیقی سنتی به نام کارانگو استفاده می‌شود. ٢٨- به دلیل ضعف سیستم ایمنی بدن، از آرمادیلو‌ها برای انجام تحقیقات در زمینه بیماری‌‎هایی مثل جذام استفاده می‌شود. ٢٩- یکی از گونه‌های آرمادیلو زمانی‌که با خطر مواجه می‌شود، با صدای بلند جیغ می‌کشد که نامش «آرمادیلوی جیغ‌کش» است! ٣٠- در جام‌جهانی ٢٠١٤ از یک آرمادیلو برای پیشگویی نتیجه بازی‌ها استفاده شد. پانگولین منبع: روزنامه شهروند
  10. عنکبوت، وحشت‌آفرین مرموز طبیعت اما همولنف عنکبوت‌ها بر پایه پروتیین هموسیانین تشکیل شده که مقدار بسیار زیادی مس دارد. رنگ هموسیانین همیشه روشن است، مگر اینکه در معرض اکسیژن قرار بگیرد و به آبی تیره، تغییر رنگ بدهد! در میان حشرات شاید هیچ‌یک به اندازه عنکبوت‌ها موجب ترس آدمی نشده باشند. حشره‌ای کوچک که با تنیدن تار- به جهت تأمین غذای خود- برای دیگر حشرات دام می‌نهد، طبیعتا نباید تا این اندازه وحشت انسان‌ها را موجب شود، اما ترس بشر از عنکبوت حقیقتی است که حتی روانشناسان را به کند‌وکاو برای شناسایی ریشه‌های آن واداشته است. در ادامه این مطلب شما با واقعیت‌هایی درباره این حشره آشنا می‌شوید که شاید نگاهتان را اندکی نسبت به آن تلطیف کند. ١- ناتوانی در هضم غذای جامد: عنکبوت‌ها نمی‌توانند غذای جامد و سفت را هضم کنند. آن‌ها حین شکار، از بدن خودشان، مایعی به طعمه‌شان تزریق می‌کنند که این ماده، اندام‌های خارجی و بافت‌های داخلی شکار را نرم کرده و مناسب خوردن می‌کند! بعد از تکمیل این فرآیند، عنکبوت می‌تواند غذای چرب و نرمش را میل کند! ٢- همولنف نیلگون به جای خون: شاید عجیب به نظر برسد، اما عنکبوت‌ها خون ندارند. در واقع آنچه در بدن عنکبوت‌ها و سایر بندپایان وجود دارد، مایعی به نام «همولنف» است که از بافت‌های مختلف حیوان، عبور می‌کند. تفاوت خون انسان‌ها و بندپایان هم دقیقا همین‌جاست. خون ما انسان‌ها از ملکول‌های هموگلوبین تشکیل شده، که حاوی آهن است، به همین دلیل خون انسان قرمز است. اما همولنف عنکبوت‌ها بر پایه پروتیین هموسیانین تشکیل شده که مقدار بسیار زیادی مس دارد. رنگ هموسیانین همیشه روشن است، مگر اینکه در معرض اکسیژن قرار بگیرد و به آبی تیره، تغییر رنگ بدهد! ٣- تأثیر فشارخون روی تحرک: از ترکیب فشار همولنف (خون بندپایان) پمپاژشده در سطح بدن و حرکت ماهیچه‌ها، عنکبوت‌ها می‌توانند راه بروند، یا که حتی بدوند و بالا بپرند! انقباض ماهیچه پا‌ها و دست‌های عنکبوت باعث می‌شود فشار همولنف در آن نواحی بیشتر شود و او بتواند با سرعت بدود! ٤- بی‌استخوان و ستون فقرات: عنکبوت‌ها در بدن‌شان هیچ استخوانی ندارند. تنها چیزی که در برابر ضربه از اندام و خون آن‌ها محافظت می‌کند، یک قشر اسکلتی خارجی ا‌ست که دور تا دور بدن‌شان را پوشانده است. همین ویژگی باعث شده تا آن‌ها در دسته بی‌مهره‌ها باشند. البته عنکبوت‌ها تنها نیستند و تقریبا وضع همه حشرات به همین منوال است. اما داشتن اسکلت خارجی کار این موجودات را سخت‌تر کرده، زیرا هرکدام از آن‌ها به‌طور متوسط و دوره‌ای باید پوست بیندازند. در این مدت (تا رشدکردن دوباره و بازیابی استحکام مجدد) آسیب‌های زیادی این حشرات را تهدید می‌کند. ٥- تار‌های قدیمی در نقش غذا: اگر عنکبوت‌ها ببینند که تار یا لانه شان، دیگر جاذبه و چسبندگی همیشگی را ندارد، یا اینکه خیلی کثیف شده و قابل زندگی‌کردن نیست، آن را می‌خورند. یعنی در واقع با بازیافت تارشان، مواد مغذی و معدنی موجود در آن را جذب می‌کنند، تا بتوانند یک لانه جدید و مستحکم بسازند. ٦- زندگی در آب با کمک حباب: «عنکبوت آبی غواص»، گونه‌ای از عنکبوت است که در آب زندگی می‌کند. مو‌های ریز و درشتی که تمام سطح بدن این عنکبوت را پوشانده، حباب‌های هوا را در خود ذخیره می‌کند. عنکبوت غواص بعدها، از اکسیژن موجود در در این حباب‌ها برای تنیدن تار استفاده می‌کند! ٧- قطب جنوب، ورود ممنوع: هیچ‌کدام از گونه‌های عنکبوتی، در قطب جنوب زندگی نمی‌کنند، آن‌هم به یک دلیل ساده؛ یعنی دمای بسیار پایین قطب جنوب. این سرما به‌گونه‌ای است که تحمل‌کردن، دوام آوردن و زندگی را برای عنکبوت‌ها مشکل می‌کند. ٨- سالم‌خواری و نه به گوشت: «عنکبوت باگیرا کیپلینگ» که در ابتدای قرن ١٩ میلادی کشف شد، تاکنون تنها عنکبوت گیاهخوار دنیا شناسایی شده است. بخش عمده‌ای از رژیم غذایی این عنکبوت را گیاهان تشکیل می‌دهند. این‌گونه اغلب از جوانه گیاه اقاقیا تعذیه می‌کند، اما در بعضی موقعیت‌ها، دیده شده از لارو مورچه‌ها هم تغذیه کرده است. منبع: روزنامه شهروند
  11. سمورهای آبی در معرض انقراض سمور‌های آبی پستاندار هستند. آن‌ها اکثر وقت‌شان را یا در آب می‌گذرانند یا درحال شکار کردن در آب هستند. سمور‌های دریایی می‌توانند بیش از ٥ دقیقه نفس‌شان را زیر آب حبس کنند و سمور‌های رودخانه‌ای بیش از ٨ دقیقه! برخی زیست‌شناسان راسو‌ها را ازجمله اجداد سمور‌های آبی به شمار آورده‌اند، اما جالب اینجاست که این گونه جانوری حتی با پسرعمو‌های تنی خود یعنی انواع دیگر سمور‌ها نیز افتراقات و تفاوت‌های بسیار دارد. این جانور نیمه‌آبزی به دلیل خز گران‌قیمت خود که همچنان طمع شکارچیان را برمی‌انگیزد و همچنین استفاده بی‌رویه انسان‌ها از آفت‌کش‌ها، در ردیف گونه‌های در خطر انقراض به شمار می‌رود و عن‌قریب است که دیگر فقط در کتاب‌های زیست‌شناسی و موزه‌های حیات‌وحش بتوان از آن سر و سراغی گرفت. در مطلب پیش‌رو با حقایق جالبی درباره زندگی این جانور کوچک و خاص آشنا می‌شوید. ١- جانور آبی پُرمو: سمور‌های آبی زمان زیادی را در آب می‌گذرانند. آن‌ها همچنین برای خشک و تمیزکردن خزهایشان بخش قابل توجهی از روز را صرف نظافت و آراستن می‌کنند! سمور‌ها با بزاق دهان، خز‌های بدن‌شان را برق می‌اندازند. ٢- اینجا، آنجا، همه جا: سمور‌های آبی هر جا که آب باشد، پیدامی‌شوند. در مرداب ها، رودخانه‌هایی که آب شیرین و تمیز دارند، دریاچه‌ها و ساحل اقیانوس‌ها. ١٣ گونه شناخته‌شده از سمور آبی وجود دارد که طول شان از ٩٠ سانتی‌متر تا ٨/١ متر متغیر است. ٣- شکارچیان خبره: به ظاهرشان نمی‌آید، اما سمور‌های آبی شکارچی‌های فوق‌العاده‌ای هستند! در رژیم غذایی آن‌ها مقادیر زیادی غذای دریایی گنجانده شده است. سمور‌هایی که در رودخانه‌ها زندگی می‌کنند، عمدتا از انواع ماهی‌ها و خرچنگ تغذیه می‌کنند. سمور‌های دریایی از سنگ برای شکستن صدف‌ها و خوردن محتویات داخل‌شان استفاده می‌کنند که در نوع خودش ابتکار جالبی ا‌ست! ٤- گذراندن اوقات در خشکی: بعضی از گونه‌های سمور آبی زمانی که شکار نمی‌کنند و در آب نیستند، وقت‌شان را روی سنگ‌های کنار رودخانه می‌گذرانند و درواقع استراحت می‌کنند. اما سمور‌های دریایی برعکس عمل می‌کنند، آن‌ها بیشتر وقت‌شان را در آب می‌گذرانند و گاهی هم به ساحل می‌آیند. ٥- تنوع عجیب ذائقه: در جزایر شتلند اسکاتلند گونه‌ای سمور آبی وجود دارد که به جای ماهی، خرگوش شکار می‌کند. ٦- یک مدفوع استثنایی: مدفوع سمور‌های آبی بوی عجیبی دارد! برخی معتقدند این بو -نسبت به دیگر حیوانات- اصلا آزاردهنده نیست، درحالی‌که برخی دیگر ادعا می‌کنند این بو افتضاح است! دانشمندان می‌گویند بوی مدفوع سمور‌ها تقریبا مانند رایحه گل بنفشه است! ٧- حیوانات بسیار اجتماعی: سمور‌های آبی تا زمانی که کوچک‌اند، با مادرشان همه‌جا می‌روند. در طول فصل جفت‌گیری یا زمانی که غذا به وفور پیدا می‌شود -عموما فصل بهار- دسته‌ها و گروه‌های بزرگی از سمور‌ها در کنار هم دیده می‌شوند. در اطراف ساحل، همیشه گروهی از سمور‌ها درحال بازی‌کردن، کشتی‌گرفتن و خوشگذرانی هستند! ٨- سمور مادر، بهترین مربی‌: سمور‌های آبی با چشمان بسته به دنیا می‌آیند و همین که چشم‌شان به جهان باز می‌شود، شناگری و شکارکردن را یاد می‌گیرند. سمور‌های پدر بعد از به دنیا آمدن نوزاد می‌روند، ولی مادر‌ها تا یک سالگی از بچه‌ها مراقبت می‌کنند و آن‌ها را تعلیم می‌دهند. ٩- همکاری با انسان‌ها: اگر تاریخ را مطالعه کنیم، متوجه می‌شویم که سمور‌های آبی در شکار کردن، کمک زیادی به انسان‌ها کرده‌اند. در بنگلادش هنوز هم آن‌ها به انسان‌ها در ماهیگیری کمک می‌کنند. ١٠- گرفتن دست‌ها هنگام خواب: بین سمور‌های آبی این کار خیلی معمول است. مادر‌ها دست فرزندشان را می‌گیرند تا هنگام خواب از هم دور نشوند. ١١- خوش‌نشینی در رودخانه‌ها: سمور‌های آبی رودخانه‌ای معمولا به جای اینکه برای خودشان خانه بسازند، از خانه‌های متروکه دیگر حیوانات استفاده می‌کنند! گاهی هم پیش می‌آید که ساکنان قبلی همچنان درحال زندگی کردن در خانه‌هایشان هستند، اما سمور‌ها می‌روند و خانه‌شان را تصرف می‌کنند. ١٢- یک شناگر حرفه‌ای: سمور‌های آبی پستاندار هستند. آن‌ها اکثر وقت‌شان را یا در آب می‌گذرانند یا درحال شکار کردن در آب هستند. سمور‌های دریایی می‌توانند بیش از ٥ دقیقه نفس‌شان را زیر آب حبس کنند و سمور‌های رودخانه‌ای بیش از ٨ دقیقه! ١٣- خوش اشتها و پرخور: سمور‌های آبی مجبورند غذا زیاد بخورند و قسمت اعظم وقت‌شان در روز به این کار اختصاص پیدامی‌کند. آن‌ها برای پیدا کردن خوراک انرژی زیادی صرف‌می‌کنند. علاوه بر تمام اینها، سمور‌ها برای گرم نگه‌داشتن بدن‌شان از چربی‌های ذخیره‌شان استفاده می‌کنند. ١٤- انقراض در کمین: بعضی از گونه‌های سمور آبی در خطر انقراض هستند، آن هم به علت خز نرم و زیبای بدن‌شان. با اینکه اخیرا شکارشان کاهش پیدا کرده، اما آن‌ها همچنان در خطر انقراض‌اند که دلیل عمده‌اش نیز آلوده‌شدن آب‌هاست. سمور‌ها مجبورند در آب آلوده زندگی کنند و همین حیات‌شان را به خطر انداخته است. منبع: روزنامه شهروند
  12. ۷ پرنده و باور‌های اسرار‌آمیز بعضی از قبایل بومی آمریکا باور دارند که استفاده از پر‌های زاغی در لباس باعث دلاوری می‌شود و بعضی دیگر معتقدند که این پرنده پیام‌آور مقدس خالق است یا حتی فرشتهٔ نگهبانی است با توانایی‌های جادوگرانه. ارتباط ما با گونه‌های مشخصی از پرنده‌ها به عصر حجر باز‌می‌گردد و بخشی از فرهنگ و تاریخ اجتماعی ما شده است. بدون درک کامل چگونگی کارکرد جهان، مردم تلاش می‌کردند رویداد‌های اسرار‌آمیز و مرگ را به امور فرا‌طبیعی ربط دهند که ریشهٔ بسیاری از خرافات و باور‌های توده است که امروز می‌شناسیم. در اینجا به هفت دوست پر دار که خوب می‌شناسیم و افسانه‌ها و باور‌های مردمی مربوط به آن‌ها می‌پردازیم. آیا جغد‌ها واقعا دانا هستند؟ در فرهنگ مغرب‌زمین، جغد نشانهٔ دانایی است، از تصویر‌های کتاب‌های کودکان مانند داستان وینی د پو تا تصویر‌هایی از آن‌ها با عینک و لباس و کلاه جشن فارغ‌التحصیلی روی کارت‌های شادباش پایان تحصیلات. تصویر جغد دانا ریشه در اساطیر یونان دارد، آتنا (ایزد‌بانوی دانایی یونان باستان) معمولاً با جغدی نشسته بر شانه‌اش تصویر می‌شود. جغد‌ها نماد و نشانه‌هایی از آموختن و تحصیل، هوش و آگاهی و جادو و شگفتی هستند. تصور بر این است که نور و شهودی درونی دارند که به آن‌ها توانایی دیدن در تاریکی‌ها را می‌دهد. هر چند سربازان رومی جغد‌ها را هشداری برای شکست و صدای آن‌ها را نشانهٔ مرگ می‌دانستند. دلیل اینکه جغد‌ها را دانا می‌دانیم شاید چشم‌های درشت آن‌ها باشد، به نظر می‌رسد مستقیم به ما خیره شده‌اند و در افکار عمیقی هستند. ما ارتباط حسی غریزی با چنین رفتاری داریم و ویژگی‌های خودمان را برآن‌ها فرا‌فکنی می‌کنیم. البته جغد‌ها شکارچی‌های خیلی خوبی در شب هستند، اما مغز آن‌ها نسبت به جثهٔ آن‌ها کوچک است و مثل کلاغ‌ها، پرندگان باهوشی محسوب نمی‌شوند. در آئین هندو، وقتی الههٔ لاکشمی (ایزد‌بانوی توانگری) را سوار بر جغد نشان می‌دهند، نمادی از فساد ثروت و توانگری است. به همین سبب آن‌ها جغد‌ها را نماد حماقت و بداقبالی می‌دانند. آیا دیدن سینه‌سرخ معنایی دارد؟ سینه سرخ‌ها را گاهی پیام‌آوران جهان پس از مرگ هم می‌دانند سینه‌سرخ یکی از معمولترین و دوست‌داشتنی‌ترین پرندهٔ باغچه‌هاست. در نظر‌سنجی سال ۲۰۱۵ رتبهٔ اول پرندهٔ ملی را در بریتانیا به دست آورد. هر چند قلمرو خاص خودشان را دارند و در دفاع از آن مهاجم هستند، اما مردم سینه‌سرخ‌ها را مهربان و حتی مقدس می‌دانند. افسانه‌هایی در مورد رنگ سرخ سینهٔ این پرنده وجود دارد که بیشتر آن‌ها ریشه در مسیحیت دارد. بعضی معتقدند سرخی سینهٔ آن به دلیل آتشی است که برپا کرد تا مسیح نوزاد را گرم کند. بعضی دیگر می‌گویند لکه خونی است به‌جا‌مانده از زمانی که این پرنده به عیسی که بر صلیب مصلوب بوده کمک می‌کرده است تا خار‌ها را از تاج خاری که بر سر او گذاشته بودند، درآورد. این باور در بعضی فرهنگ‌ها که سینه‌سرخ نتوانست جان مسیح را نجات دهد، باعث شده است که سینه‌سرخ را مرتبط با مرگ بدانند، اگر سینه‌سرخ هر زمانی از سال به‌جز ماه نوامبر وارد خانه‌ای شود، پیام‌آور مرگ برای اهالی خانه است. همینطور اگر سینه‌سرخ وارد کلیسا شود و در کلیسا آواز بخواند نشانهٔ مرگ یکی از اعضای کلیسا تلقی می‌شود. در زبان انگلیسی نام این پرنده روبین سینه‌سرخ است که همان سینه‌سرخ نامیده می‌شود و اطلاق نام "روبین" به آن مثل نام‌گذاری پرندگان دورهٔ ویکتوریاست. این پرنده بیشتر یادآور کریسمس است و معمولاً روی کارت‌های کریسمس و سال نو مسیحی تصویر آن را می‌بینیم. در دوران ویکتوریا پستچی‌ها لباس قرمز می‌پوشیدند و از حدود دههٔ ۱۸۶۰ که بازار فرستادن کارت‌های تبریک داغ شد معمولاً سینه‌سرخ‌ها را به صورت پستچی که پیام تبریک کریسمس راهمراه دارد تصویر می‌کردند. مردمان دوران ویکتوریا حتی به پستچی‌ها "روبین" می‌گفتند. این دوست باغبان‌ها را گاهی پیام‌آوران جهان پس از مرگ هم می‌دانند. حکایت‌ها و قصه‌های فراوانی دربارهٔ حضور آرامش‌بخش‌شان پس از درگذشت عزیزان وجود دارد. جسارت این پرنده و این که پروایی از حضور انسان‌ها ندارد هم به این شهرت کمک کرده است. قو یا بانوی قو؟ قو‌ها نقش پر‌رنگی در اسطوره‌ها دارند با وجود این هشدار که قو‌ها "می‌توانند با بال خود دست شما را بشکنند" آن‌ها پرندگانی باشکوه و باوقار شناخته شده‌اند و به دلیل رابطهٔ ماندگار با جفت خود نماد و نشانه‌ای از عشق و وفاداری هستند. قو‌ها رابطهٔ تک‌همسری دارند و معمولاً هر قو تا پایان عمر با جفت خود می‌ماند. قو‌ها نقش پر‌رنگی در اسطوره‌ها دارند. لدا و قو افسانه‌ای از اساطیر یونان باستان است که در آن زئوس خود را به صورت قویی در می‌آورد و لدا، ملکهٔ اسپارت را فریب می‌دهد و با او درمی‌آمیزد و هلن تروایی از این آمیزش پدید می‌آید. قوی گُنگ هم یکی از پرندگان مقدس آپولو بود و به همین دلیل نماد هماهنگی و زیبایی است. با وجود توانایی‌های محدود این پرنده در آواز‌خوانی او را پرنده‌ای آواز‌خوان شناخته‌اند و "آواز قو" بر سر زبان‌هاست. آواز قو اشاره به باوری دیرینه در مورد مرگ دارد که بر این باورند قوی گنگ که تمام عمر خود را در سکوت می‌گذراند هنگام مرگ آواز زیبایی می‌خواند. در اساطیر سلتی قو ارتباطی با جهان معنوی و ارواح دارد و می‌تواند میان جهان زمینی و عوالم فرا‌طبیعی سفر کند. در افسانه‌ٔ ایرلندی فرزندان لیر، چهار فرزند پادشاه را آیفه، نامادری بدجنس به قو تبدیل می‌کند. آن‌ها می‌پرند و می‌روند و پیش از آنکه از این طلسم رها شوند و مثل آدم‌های آن زمان بمیرند، ۹۰۰ سال به صورت پرنده زندگی می‌کنند. در فرهنگ مردم غرب اروپا، بر اثر نفرین، انسان‌ها می‌توانند به قو تبدیل شود و قو‌ها هم می‌توانند به صورت انسان دربیایند و تبدیل به بانوی قو شوند. این باور ایدهٔ اصلی بالهٔ دریاچهٔ قو اثر چایکوفسکی است، داستانی که ترکیبی از افسانه‌ها و قصه‌های مردم روسیه و آلمان است و یکی از محبوبترین باله‌های جهان است. دین هم با قو‌ها ارتباط دارد. در دین مسیحیت، قدیس هیو لینکلن با قویی وحشی دوست می‌شود که به او وفادار می‌ماند. در هندوئیسم، قو‌ها تکریم شده‌اند و آن‌ها را با قدیسانی قیاس کرده‌اند که ویژگی مهم آن‌ها این است که در این جهان هستند بی‌آنکه آلوده و وابسته به این جهان شوند؛ درست مثل قو که در آب است، اما پرهایش خیس نمی‌شود. نظریهٔ قوی سیاه از پیش‌فرض اشتباهی در روم باستان ریشه گرفته است که قوی سیاه وجود ندارد و اشاره به پدیده‌ای دارد که می‌تواند به صورت نظری وجود داشته باشد، اما وجود عینی ندارد. پس از آنکه به طور واقعی به وجود " قوی سیاه" پی بردند این اصطلاح تشبیه و استعاره برای پدیده‌ها و چیز‌هایی شد که غیر‌منتظره‌اند و اهمیت پیش‌بینی‌نشده‌ای پیدا می‌کنند. صبح‌بخیر آقا زاغی کمتر پرنده‌ای است که به اندازهٔ زاغی با فرهنگ مردم و باور‌های توده در‌هم‌آمیخته باشد. پیش از رواج مسیحیت زاغی‌ها معمولاً نشانهٔ بخت و اقبال بودند. رومی‌ها بر این باور بودند که زاغی‌ها خیلی باهوشند و در یونان باستان همانند باکوس، خدای شراب مقدس شناخته می‌شدند. بعضی از قبایل بومی آمریکا باور دارند که استفاده از پر‌های زاغی در لباس باعث دلاوری می‌شود و بعضی دیگر معتقدند که این پرنده پیام‌آور مقدس خالق است یا حتی فرشتهٔ نگهبانی است با توانایی‌های جادوگرانه. کلیسا دید دیگری به زاغی‌ها داشت. آن‌ها می‌گویند زاغی تنها پرنده‌ای است که به کشتی نوح نیامد و برای آرامش مسیح بر صلیب آواز نخواند و برای او سوگواری نکرد و رنگ‌های پر و بال او را نیز نشانه‌ٔ شیطان و بد‌اقبالی می‌دانند. پیش از رواج مسیحیت زاغی‌ها معمولاً نشانهٔ بخت و اقبال بودند در قرون وسطا زاغی‌ها معمولاً در نزدیکی میدان‌های نبرد و محوطهٔ بیمارستان‌ها و اطراف چوبه‌های دار در جستجوی گوشت اجساد مردگان بودند و به آن مشهور شده بودند. مردمان دورهٔ ویکتوریا از زاغی‌های خیلی می‌ترسیدند و تا سر حد نابودی و انقراض آن‌ها را شکار کردند. در فرهنگ اروپایی، این باور مرسوم است که زاغی‌ها جذب همهٔ چیز‌های درخشان می‌شوند و آن‌ها را می‌دزدند و به لانه‌های خود می‌برند. زاغی‌ها بسیار باهوش و کنجکاو هستند، در نتیجه این رفتار آن‌ها هم با اغراق همراه شده است. زاغی‌ها پرنده‌های هوشمندی هستند که می‌توانند از ابزار‌هایی استفاده کنند، بازی کنند و به صورت گروهی فعالیت کنند و صدای انسان‌ها را تقلید کنند. آیا طوطی دریایی (پافین) می‌تواند وضعیت هوا را پیش‌بینی کند؟ طوطی دریایی، پرنده‌ای محبوب است و با آن نوک راه‌راه و رنگارنگ و پر‌های سیاه و سفید و هیکل چاق و راه‌رفتن بامزه به راحتی می‌توان دلیل محبوبیت‌شان را فهمید. آن‌ها خیلی هم وفادار هستند، وقتی طوطی‌های دریایی پس از زمستان از دریا باز‌می‌گردند راه خود را دقیقاً به سوی همان لانه‌هایی که جوجه‌های خود را هر سال پرورش می‌دهند پیدا می‌کنند و هنگامی که جفتی را انتخاب می‌کنند معمولاً تا پایان عمر با آن می‌مانند. باور‌های عامیانهٔ دیرین و اسرار‌آمیزی دربارهٔ طوطی‌های دریایی وجود دارد. در قرون وسطا تصور بر این بود که دانشمندان مسلمان و یهودی نمی‌توانند تشخیص دهند و تعیین کنند که بعضی پرندگان از جمله طوطی‌های دریایی ماهی هستند یا انسان و از همه می‌خواستند تا آن‌ها را بکشند. در فرهنگ ایرلندی، روح رهبانان سلتی در طوطی‌های دریایی حلول یافته است و در جزایر فارو در دانمارک آن‌ها را prestur یا کشیش می‌نامند. واژهٔ frater لاتین به معنای "برادر" هم به معنای راهب به کار رفت است، نام علمی سردهٔ طوطی‌های دریایی هم (Fratercula) است که می‌توان آن را "برادر کوچک" یا "راهب کوچک" گفت. رنگ‌آمیزی پر‌های این پرنده و راه‌رفتن با‌وقار و آرام آن بر روی زمین و اینکه هنگام راه رفتن سر خود را رو به پایین خم می‌کند هم این باور‌ها را تقویت کرده است. طوطی‌های دریایی می‌توانند توفان‌های سخت دریایی را تاب بیاورند و به همین دلیل به نوعی با وضعیت آب‌و‌هوایی مرتبط دانسته می‌شوند. در ایسلند آن‌ها را کارشناسان پیش‌بینی وضعیت هوا می‌دانند، چون قبایل اسکیمو‌های آلاسکا و اینوئیت باور دارند که طوطی‌های دریای توانایی دگرگون کردن الگو‌های آب‌و‌هوایی و در امان ماندن از توفان‌ها را دارند. باور‌های عامیانهٔ دیرین و اسرار‌آمیزی دربارهٔ طوطی‌های دریایی وجود دارد خبر خبر! هزاران سال است که کلاغ‌ها در فرهنگ مردم سراسر جهان جای دارند و نماد و نشانهٔ مرگ و بدشگونی شناخته شده‌اند؛ هم به دلیل رنگ سیاه پروبال آن‌ها و هم صدای ناهنجار و خوراک‌شان (گوشت لاشه و مردگان). در جوامع عصر حجر گاهی مردگان خود را دفن نمی‌کردند و کلاغ‌ها تمام گوشت مردگان را می‌خوردند و فقط استخوان‌ها را به جا می‌گذاشتند، همانند خاکسپاری‌های آسمانی که هنوز در مناطقی مثل تبت، مغولستان و بوتان تا امروز رواج دارد. کلاغ‌ها که امروزه بیشتر اوقات مزاحم تلقی می‌شوند بیشتر موجودات زنده را شکار می‌کنند و فقط گاهی از لاشهٔ جانوران مرده تغذیه می‌کنند. کلاغ‌ها یکی از باهوشترین پرندگان هستند و به عنوان پرنده‌ای سخنگو شناخته می‌شوند که دارای بینش و قدرت پیشگویی است و رابط و پیوند‌دهندهٔ دنیا‌های مادی و معنوی است. در اساطیر یونان، کلاغ پیام‌آور آپولو، خدای پیشگویی و آینده‌نگری به جهان مردگان و نماد بدشگونی بوده است. هم‌چنین می‌گویند آپولو کلاغ سفیدی را برای خبر‌چینی به نزد معشوقش کورونیس فرستاد. وقتی کلاغ خبر آورد که کورونیس به او خیانت کرده است، آپولو از خشم پر‌های کلاغ را سیاه کرد، که بعد از آن تا امروز همهٔ کلاغ‌ها سیاه هستند. این افسانه که کلاغ‌ها خبر می‌آورند هنوز هم بین مردم رواج دارد. بخصوص در بازی‌تاج‌و‌تخت که از کلاغ‌ها به عنوان پرندگان پیام‌آور و خبر‌آور استفاده می‌کنند و هم‌چنین کلاغ، برن استارک را در جستجوی خود راهنمایی می‌کند. به هر حال کلاغ‌ها را پیش‌قراولان مرگ و بدشگون می‌دانند و این پرندگان ارتباط خاصی با برج لندن دارند. بنا بر افسانه‌های قدیمی اگر کلاغ‌ها برج لندن را ترک کنند یا از آن رانده شوند، انگلستان سقوط خواهد کرد، نگران نباشید، بال‌های آن‌ها را چیده‌اند... تا خیال همه راحت باشد که برج را ترک نمی‌کنند. لک‌لک‌ها بچه‌ها را می‌آورند بنا بر باور‌های مردم اروپا، لک‌لک‌ها بچه‌ها را به نزد مادر‌وپدر‌ها می‌آورند. با اینکه این افسانه‌ای قدیمی است، اما این باور از قرن نوزدهم و با داستان "لک‌لک‌ها" از هانس کریستیان آندرسن محبوبیت پیدا کرد. بر مبنای باور‌های مردم آلمان، لک لک‌ها بچه‌ها را در غار‌ها و آبگیر‌ها پیدا می‌کنند و در سبد‌هایی که از نوک‌شان آویزان است آن‌ها را به خانه‌های آدم‌ها می‌آورند. این بچه‌ها را به مادر‌ها می‌دهند یا از لولهٔ بخاری داخل خانه می‌اندازند. اهالی خانه‌هایی که بچه می‌خواهند باید با قرار دادن شیرینی‌هایی بر لبهٔ پنجره برای لک‌لک‌ها آن را اعلام کنند. حکایت‌هایی از این دست به کتمان واقعیت‌های زندگی به‌ویژه در دوران ریاکاری‌های ویکتوریایی در انگلستان کمک می‌کرده است. این افسانه که لک‌لک‌ها بچه‌ها را می‌آورند ریشه در عادت‌های مهاجرت و لانه‌سازی این پرنده دارد. در اروپا، لک‌لک‌ها در بهار از راه می‌رسند و زادآوری می‌کنند و لانه‌های خود را بر بام‌ها و نقاط مرتفع و چشمگیر می‌سازند به طوری که همه می‌توانند مراقبت دقیق آن‌ها از جوجه‌هاشان را به آسانی تماشا کنند. بهار فصل رویش دوباره و باروری و زایش است، و حدود ۹ ماه پس از اعتدال تابستانی است که این باروری جشن گرفته می‌شود. در اشعار اسطوره‌ای یونان و روم لک‌لک‌ها نمونه‌ای از فداکاری والدین بوده‌اند و از این پرنده حداقل در سه داستان از افسانه‌های ازوپ نام برده شده است. قانون یونانی پلارگونیا، برگرفته از واژهٔ یونانی pelargos از یونان باستان به معنای لک‌لک، از شهروندان می‌خواهد تا از والدین سالخوردهٔ خود مراقبت کنند، چنان که لک‌لک‌ها چنین می‌کنند و یونانی‌ها باور دارند که کشتن لک‌لک مجازات مرگ دارد. پیروان دین اسلام هم به لک‌لک‌ها احترام می‌گذارند، چون لک‌لک‌ها هر سال در مسیر مهاجرت سالانهٔ خود از مکه می‌گذرند. منبع: بی بی سی
  13. کرگدن؛ تنها حیوانی که از آتش نمی‌ترسد شاخ کرگدن استخوان ندارد و به جمجمه وصل نیست. جنس این عضو، از کراتین است، مثل جنس ناخن انسان! برخلاف عاج فیل، شاخ کرگدن سفت و توخالی نیست و در طول عمر حیوان به رشد خود ادامه می‌دهد. فاطمه کرمی| باورش سخت است، اما چیزی تا انقراض این گیاهخواران کم‌بینای پوست‌کلفت نمانده است. در آفریقا، هر ١١ساعت، یک کرگدن به خاطر شاخش، آسیب دیده یا کشته می‌شود و با این حال هر روز تقاضا برای پودرِ شاخ کرگدن (درجهت ساخت دارو‌های سنتی) در آسیا و ویتنام بیشتر می‌شود. با اینکه مطالعات دانشمندان ثابت کرده شاخ این حیوان، هیچ خاصیت درمانی ندارد، اما کرگدن‌ها همچنان به طرز وحشیانه‌ای کشته می‌شوند! دیوید شفر (نویسنده) در این خصوص می‌گوید: «انسان شاید بتواند تا ابد «تاج‌محل» بسازد، اما یک کرگدن دیگر، هرگز!» ١- در اشکال و اندازه‌های متنوع: متوسط ارتفاع کرگدن‌ها حدودا یک‌متر و ٨٠سانتی‌متر است. کرگدن سوماترایی، که کوتاه‌ترین گونه از این جانور است، تقریبا یک‌متر و ٣٠‌سانتی‌متر ارتفاع دارد. سنگین‌ترین کرگدن جهان (کرگدن هندی) تقریبا ٢٥٠٠ تا ٣‌هزار و ٢٠٠کیلوگرم وزن دارد. وزن این جانور تقریبا معادل یک ماشین شاسی‌بلند است. سبک‌ترین گونه این جانور هم باز از نوع کرگدن‌های سوماترایی ا‌ست که تقریبا ٧٠٠کیلوگرم وزن دارد. ٢- وجود کراتین در بدن همانند انسان: در بین گونه‌های مختلف این جانور، بلندترین شاخ‌ها متعلق به کرگدن سفید است، کما اینکه رکورد بلندترین شاخ کرگدن نیز با طولی معادل یک‌متر و ٧٠ سانتی‌متر، تاکنون به ثبت رسیده است! کرگدن‌های سیاه، سفید و سوماترایی دو شاخ، گونه‌های هندی کم‌سن‌وسال، یک شاخ و بعضی از کرگدن‌های ماده و جوان اصلا شاخ ندارند! شاخ کرگدن استخوان ندارد و به جمجمه وصل نیست. جنس این عضو، از کراتین است، مثل جنس ناخن انسان! برخلاف عاج فیل، شاخ کرگدن سفت و توخالی نیست و در طول عمر حیوان به رشد خود ادامه می‌دهد، چنانکه مثلا اگر شاخ کرگدن آسیب ببیند، بعد‌ها رشد می‌کند. ٣- غریزه مادری و حفاظت از بچه‌ها: کرگدن مادر حدودا ١٥ تا ١٦ ماه باردار است و برای داشتن نوزادی سالم، علاوه بر تغذیه کافی، به‌طور ویژه استراحت می‌کند. درست مثل اکثر حیوانات، کرگدن‌ها نیز از بچه‌هایشان به‌شدت مراقبت می‌کنند. بچه کرگدن‌ها بعد از تولد تا سه‌سالگی در کنار مادرشان می‌مانند و او را ترک نمی‌کنند. ٤- تفاوت نوع سفید و سیاه: کرگدن سفید دهانی صاف و پهن با لب‌هایی مربعی‌شکل دارد و از آنجایی که این حیوان علف را از روی زمین می‌خورد، به آن «چرنده» می‌گویند! اما کرگدن سیاه لب‌هایی کشیده و منقاری‌شکل دارد که مناسب گرفتن و جویدن غذا از روی برگ و شاخه‌های درختان است. همچنین کرگدن‌های سفید با اینکه مغز بسیار کوچکی دارند، اما سر بزرگ و سنگین‌شان بیش از ٩٠٧ کیلوگرم وزن دارد! ٥- شکارچیان شاخ: تنها دشمن کرگدن ها، انسان‌ها هستند! شکارچیان کرگدن، آن‌ها را شکار می‌کنند و شاخ‌شان را به قیمت بسیار زیادی (حتی بالاتر از قیمت طلا) در بازار سیاه می‌فروشند! بعضی از فروشنده‌های سودجوی شاخ کرگدن به دروغ ادعا می‌کنند که عضو این حیوان، خاصیت درمانی دارد و با این حیله در میان بازار کشور‌های آسیایی، پول زیادی به جیب می‌زنند. ٦- بینایی ضعیف و بویایی قوی: بینایی کرگدن‌ها خیلی ضعیف است، به‌طوری که آن‌ها هرچیزی را فقط از نزدیک می‌توانند راحت ببینند! اما در عوض، حس بویایی در این حیوانات، چندین برابر قوی‌تر از بینایی است. کرگدن‌ها به کمک حس بویایی خود دیگر همنوعان‌شان را شناسایی می‌کنند. هر کرگدن، بوی منحصربه‌فرد خودش را دارد! ٧- پوست ضخیم، اما حساس: پوست کرگدن‌ها علیرغم ضخامتش، در برابر آفتاب سوختگی و نیش حشرات بسیار حساس است! به همین دلیل، کرگدن‌ها دوست دارند در گِل‌ولای بغلتند، چون بعد از خشک‌شدن، پوست‌شان در مقابل آفتاب‌سوختگی و نیش حشرات، التیام می‌یابد. ٨- قرابت با اسب و گورخر: کرگدن‌ها، اسب‌ها و گورخر‌ها با یکدیگر خویشاوندی و مشابهت عجیبی دارند. هر سه آن‌ها از راسته جانوری به نام «تک‌سُم‌سانان» هستند! کرگدن‎ها ماند اسب و گورخر گیاهخوارند، اما نه به این معنی که اصلا گوشت نمی‌خورند. رژیم غذایی آن‌ها عمدتا از گیاهان و میوه‌ها تشکیل می‌شود. ٩- خوش‌خواب و نترس در برابر آتش: کرگدن‌ها به‌طور متوسط، روزانه به ٨ساعت خواب نیاز دارند. آن‌ها می‎‌توانند درحالت ایستاده یا درازکِش، بخوابند! همچنین کرگدن‌ها، مانند فیل‌ها و گوزن‌های پرنگورن (معروف به شاخ چنگالی)، تنها پستاندارانی هستند که نمی‌توانند بپرند! علاوه بر این، کرگدن‌ها تنها حیواناتی هستند که از آتش نمی‌ترسند و به جای فرار، به سمت آن می‌دوند! ١٠- سپتامبر و روزجهانی: صندوق جهانی طبیعت، از سال ٢٠١٠ برای کمک و آگاهی‌بخشی نسبت به وضع نابسامان کرگدن‌ها، بیست‌ودوم سپتامبر را روزجهانی کرگدن اعلام کرده است! صندوق جهانی طبیعت، وضع همه انواع کرگدن را در خطر جدی انقراض، اعلام کرده است. آن‌ها از نادرترین پستانداران زمین محسوب می‌شوند. کرگدن‌های سیاه، سفید، هندی و سوماترایی همه در معرض خطر انقراض‌اند. منبع: روزنامه شهروند
  14. راز سیاهیِ آبزیانِ فوق‌سیاه این رنگدانه‌ها، به هم فشرده در لایه نازکی از پوست قرار دارند و "به همین دلیل به جای انعکاس نور، آن را به خود این لایه بازمی‌تابانند؛ یعنی مثل تله نور عمل می‌کنند". عکس گرفتن از اژد‌های فوق‌سیاه اقیانوس آرام کار سختی است اینکه چرا سیاه‌ترین ماهیان اعماق دریا اینقدر سیاهند معمایی بود که رازش اخیرا فاش شد، در پژوهشی که با عکس‌های بی‌کیفیت شروع شد. دکتر کارن ازبورن از از موزه ملی تاریخ طبیعی اسمیتسونین در واشنگتن می‌گوید: "نمی‌توانستم یک عکس خوب بگیرم، فقط سایه ماهی می‌افتاد". "هر عکسی می‌گرفتم خیلی بد بود، خیلی ناامیدکننده بود. بعد متوجه شدم این‌ها پوست بسیار عجیبی دارند، رنگشان بسیار سیاه است و تمام نور را جذب می‌کند". مطالعه دقیق او نشان داد پوست سیاه‌تر از سیاه این ماهی نور را کامل جذب و عکاسی از آن را سخت می‌کند. دانشمندان می‌گویند این خاصیت باعث استتار کامل این موجودات می‌شود. در عمق اقیانوس، جایی برای پنهان شدن از شکارچیان وجود ندارد به همین دلیل این "سیاهی مطلق" باعث می‌شود این جانوران تقریبا نامرئی شوند. از این یافته که در نشریه "Current Biology" شرح داده شده، می‌توان در ساخت اجسام جدید "فوق سیاه" استفاده کرد، مثلا برای پوشش داخلی تلسکوپ و دوربین. بر اساس این تحقیق، چندین گونه ماهی فوق سیاه، مستقل از هم، اما دقیقا با همین ترفند تکامل پیدا کرده‌اند. دکتر ازبورن توضیح داد: "شکل و اندازه رنگدانه‌های پوست آن‌ها کاملا مناسب این است که هر پرتو نوری را که جذب نمی‌کنند به سمت خود پراکنده کنند. " چندین گونه ماهی فوق سیاه، مستقل از هم با پوستی که نور را کامل جذب می‌کند تکامل پیدا کرده‌اند این رنگدانه‌ها، به هم فشرده در لایه نازکی از پوست قرار دارند و "به همین دلیل به جای انعکاس نور، آن را به خود این لایه بازمی‌تابانند؛ یعنی مثل تله نور عمل می‌کنند". دکتر ازبورن باتلاش فراوان سرانجام توانست از گونه‌های فوق‌سیاه اعماق اقیانوس که درباره‌شان تحقیق می‌کرد عکس‌های خوبی بگیرد. پوست جاذب نور استتار موثری در ژرفای تاریک اقیانوس است درماندگی او در گرفتن عکس خوب از این گونه‌ها سبب شد وقتی عکس‌های خوبی گرفتند، او و همکارانش با دقت زیادی آن‌ها را بررسی کنند، با دقتی میکروسکوپی. محققان می‌گویند پوست این آبزیان نور را کاملا جذب می‌کند و باعث استتار کامل آن‌ها در ژرفای اقیانوس می‌شود. در آن عمق نور کمی هست و گونه‌های دیگر از جمله گونه‌های شکارچی هم هستند که خود نور فلورسنت تولید می‌کنند. دکتر ازبورن می‌گوید: "بنابراین شما نمی‌دانید نور از کجا ممکن است بیاید. زندگی در اعماق اقیانوس مثل قایم‌باشک در زمین فوتبال است، بهترین راه این است که رنگتان را سبز کنید و با چمن قاطی شوید. رنگ فوق‌سیاه به زنده ماندن این گونه‌ها کمک می‌کند". تلاش او برای گرفتن عکس‌های واضح از این آبزیان فوق‌سیاه که همه در عمق بیش از ۲۰۰ متری اقیانوس زندگی می‌کنند، در نهایت به ثمر رسید. او می‌گوید "نورپردازی‌اش بسیار خاص بود و البته می‌پذیرد که "فتوشاپ زیادی هم انجام شد". منبع: بی بی سی
  15. انقراض خرس‌های قطبی تا صد سال دیگر مشخص شده است که کاهش تدریجی انتشار گاز‌های گلخانه‌ای به بقای خرس‌های قطبی به طور کلی کمک می‌کند، اما مانع از انقراض برخی از زیر گروه‌های این جاندار نمی‌شود. براساس یک مطالعه مشترکی که توسط دانشمندان آمریکایی و کانادایی منتشر شده است، جمعیت جهانی خرس‌های قطبی احتمالا تا سال ۲۱۰۰ منقرض شود. در این تحقیق محاسبه تعداد روز‌هایی که خرس‌های قطبی می‌توانند بدون خطر مرگ، گرسنگی بکشند و همچنین تعداد روز‌هایی که در آن زیستگاه طبیعی خرس‌های قطبی پوشیده از یخ است که برای شکار حیاتی می‌باشد ترکیب شده است. محققان خاطرنشان کردند: "مدل ما حاکی از آن است که میزان بالای انتشار دی اکسید کربن به همراه کاهش تدریجی تولید مثل طبیعی و طول عمر آن‌ها تا سال ۲۱۰۰، بقای خرس‌های قطبی را به استثنای آندسته از خرس‌هایی که در بالاترین عرض‌های قطب شمال حضور دارند را تهدید می‌کند. " مشخص شده است که کاهش تدریجی انتشار گاز‌های گلخانه‌ای به بقای خرس‌های قطبی به طور کلی کمک می‌کند، اما مانع از انقراض برخی از زیر گروه‌های این جاندار نمی‌شود. منبع: اسپوتنیک
  16. ۱۶۰ کیلومتر پرواز، بدون بال زدن پروفسور امیلی شپرد، بیولوژیست در دانشگاه سوانسی ولز و از نویسندگان این مقاله پژوهشی، می‌گوید: «کرکس‌ها خلبان‌های ماهری هستند، ولی انتظار نداشتیم که تا این حد از خود مهارت نشان بدهند.» نتایج یک تحقیق که به تازگی منتشر شده است نشان می‌دهد گونه‌ای از کرکس به نام «رُخ‌کرکس آند» می‌تواند بدون حرکت دادن بال‌های خود ساعت‌ها در هوا پرواز کند. کرکس آند که بزرگترین پرنده با توانایی پرواز در دنیا محسوب می‌شود، بال‌هایی به طول بیش از سه متر دارد و از جثه‌ای به وزن تقریبی ۱۵ کیلوگرم برخوردار است. محققان در پژوهش تازه برای نخستین بار دستگاه‌هایی اندازه گیر را بر روی ۸ کرکس آند در منطقه پاتاگونیا در آمریکای جنوبی نصب کردند تا نحوه حرکت بال‌های این پرندگان را در طول ۲۵۰ ساعت پرواز بررسی کنند. نتایج داده‌ها به طرز حیرت انگیزی نشان می‌داد این پرندگان تنها یک درصد از زمان کل پرواز را صرف بال زدن کرده اند که اکثر این اوقات نیز به هنگام بلند شدن از زمین بوده است. اطلاعات حاصل از پروژه نشان می‌دهد یکی از این پرنده‌ها در طول یک پرواز ۵ ساعته، ۱۶۰ کیلومتر را پیموده بدون اینکه حتی یک بال بزند. نتایج این تحقیق روز دوشنبه در نشریه آکادمی ملی علوم بریتانیا منتشر شده است. پروفسور امیلی شپرد، بیولوژیست در دانشگاه سوانسی ولز و از نویسندگان این مقاله پژوهشی، می‌گوید: «کرکس‌ها خلبان‌های ماهری هستند، ولی انتظار نداشتیم که تا این حد از خود مهارت نشان بدهند.» دانشمندان در توضیح این امر می‌گویند برای پرندگان آسمان فضایی خالی به حساب نمی‌آید، بلکه ناحیه‌ای است پر از امکانات نامرئی که به آن‌ها در پرواز کمک می‌کند؛ جریان‌های هوای گرم که به بالا می‌روند، تندباد‌ها و همچنین جریان‌های هوایی که توسط موانع طبیعی در زمین همچون کوه‌ها تغییر جهت داده می‌شوند. پرندگان با سوار شدن روی جریان‌های هوایی می‌توانند مسافت‌های طولانی را بپیمایند بدون اینکه به بال زدن احتیاج پیدا کنند. سرجیو لامبرتوچی، بیولوژیست در دانشگاه ملی کوماهو در آرژانتین می‌گوید: «وقتی می‌بینید کرکس‌ها دارند در آسمان یک قوس می‌زنند، در واقع دارند از مزیت جریان هوای گرم بهره می‌برند.» وی که از محققان این پروژه بوده است می‌گوید ابزار‌های اندازه گیر طوری برنامه ریزی شده بودند که بعد از مدت یک هفته از پشت پرنده سقوط کنند. امری که در بعضی موارد یافتن آن‌ها را دچار مشکل کرده است: «بعضی وقت‌ها دستگاه‌ها داخل لانه‌هایی در نوک صخره‌ها در میان رشته کوه‌های آند می‌افتادند به نحوی که مجبور بودیم ۳ روز صرف کنیم تا آن‌ها را برداریم.» مطالعات پیشین نشان داده بودند که لک لک‌های سفید و عقاب‌های ماهی گیر به ترتیب حدود ۱۷ و ۲۵ درصد از زمان پرواز‌های مهاجرتی خود را به بال زدن اختصاص می‌دهند. منبع: یورو نیوز
  17. "لمور"ها را فقط در ماداگاسکار می‌بینید شاید باور نکنید، اما ناخن لمورها، شبیه ناخن انسان است! همچنین اسم انگشت دوم دست این حیوانات «انگشت نظافت» است. لمور‌ها از این انگشت، بیشتر برای نظافت خودشان استفاده می‌کنند. ١- لمور‌ها گونه‌ای از پستانداران هستند که اصطلاحا به آن‌ها «پروسیمیان» گفته می‌شود. در زبان لاتین «لمور» به معنی «ارواح شبانه» است! ٢- لمور‌های دُم‌حلقه‌ای، نسبت به گونه‌های دیگر لمور، زمان بیشتری را روی زمین می‌گذرانند. گونه‌های دیگر، بیشتر از روی شاخه درختان رفت‌وآمد می‌کنند. ٣- «لمور موشی کوتوله» کوچک‌ترین گونه شناخته‌شده این حیوان است. وزن کوچک‌ترین گونه لمور تقریبا ٣٠گرم و بزرگ‌ترین آن تقریبا به ٦ کیلوگرم می‌رسد! ٤- برخی از گونه‌های لمور توسط بومیان شکار و کشته می‌شوند، چراکه خیلی از محلی‌ها فکر می‌کنند آن‌ها با ارواح شیطانی پیوند دارند! ٥- رژیم غذایی لمور‌ها بیشتر از برگ، میوه و تمرهندی تشکیل شده است. در حقیقت تقریبا ٥٠‌درصد از غذای سالیانه آن‌ها از تمرهندی تأمین می‌شود. ٦- این جانور گل، حشره، گیاه، چوب پوسیده، پوست درخت، شیره و عصاره گیاهان را هم می‌خورد. ٧- لمور‌ها هنگام صبح به صورت گروهی و جمعی، حمام آفتاب می‌گیرند! ٨- لمور‌ها برای برقراری ارتباط با دیگر همنوعان‌شان، اقدام به استشمام بوی آن‌ها می‌کنند. غدد ترشح عرق (که وظیفه انتشار بو را در بدن لمور‌ها دارد) در مچ دست این حیوان تعبیه شده است. ٩- دُم لمور‌ها از جثه‌شان بلندتر است! طول تقریبی دُم آنها، ٢٢سانتی‌متر است و جز برای حفظ تعادل و برقراری ارتباط با دیگر لمور‌ها کاربرد خاص دیگری ندارد. ١٠- شاید باور نکنید، اما ناخن لمورها، شبیه ناخن انسان است! همچنین اسم انگشت دوم دست این حیوانات «انگشت نظافت» است. لمور‌ها از این انگشت، بیشتر برای نظافت خودشان استفاده می‌کنند. حیواناتی مثل اسلولوریس‌ها و میمون‌ها هم این عضو را دارند. ١١- اگر لمور‌ها تهدید شوند یا احساس خطر کنند، با همان ناخن‌های کوتاهشان، حمله می‌کنند. ١٢- لمور‌ها در زمانی که فصل یا موقعیت فراوانی غذا نباشد، می‌خوابند! ١٣- شاید خیلی از مردم دوست نداشته باشند حیوانات را در قفس ببینند، اما لمور‌ها در باغ‌وحش راحت زندگی می‌کنند و تغییری در روند طبیعی حیات‌شان ایجاد نمی‌شود. متوسط عمر لمور‌ها در اسارت حدودا ١٨سال است. ١٤- لمور‌های نر با ترشح بو از غده‌های دست و دُم‌شان، برای تصاحب ماده‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند. اسم این رقابت، «جنگ بوگندوها» است! ١٥- سن بلوغ و آغاز بزرگسالی لمورها، دوسالگی ا‌ست، هرچند خیلی از نوزادان آن‌ها زنده نمی‌مانند تا این سن را ببینند. ١٦- ماداگاسکار، خانه لمور‌ها و بسیاری از حیوانات عجیب و غریب، چهارمین جزیره بزرگ جهان است. ١٧- لمور‌های چشم‌آبی، یکی از دو گروه پستاندارانی هستند (غیر از انسان‌ها) که چشمان‌شان واقعا آبی است! ١٨- لمور‌ها قبلا در آفریقا زندگی می‌کردند. در آن زمان، میمون‌ها و لمورها، اغلب اوقات در تنش و رقابت بودند. پس از جدایی ماداگاسکار و آفریقا، لمور‌ها برای رسیدن به ماداگاسکار، به چوب و اجسام شناور در آب آویزان شدند و به هر زحمتی که بود، خودشان را به آن رساندند! ١٩- سیستم بدنی لمور‌ها مثل یک آداپتور عمل می‌کند. آن‌ها می‌توانند متابولیسم بدن‌شان را کُند کنند و خودشان را با شرایط وفق دهند. ٢٠- از آنجایی که لمور‌ها روی درخت‌ها زندگی می‌کنند، قادرند کار‌های شگفت‌انگیز و حرکات ژانگولر زیادی انجام بدهند. آن‌ها می‌توانند آویزان شوند، بارفیکس بروند و پا‌های عقب‌شان را روی زمین بکشند. اکثر گونه‌های لمور، بخش اعظمی از زندگی‌شان را روی درختان می‌گذرانند. منبع: روزنامه شهروند
  18. شباهت الگو‌های فکری میمون‌ و انسان‌ پیانادادوسی در این باره می‌گوید: «نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که میمون‌ها می‌توانند ساختار‌های دیگری را یاد بگیرند که بخشی از دستور زبان انسان‌ها است.» الگو‌های فکری خاص، مانند یادگیری زبان، به طور معمول به توانایی و ویژگی انسان‌ها نسبت داده می‌شود. نتایج یک تحقیق جدید نشان می‌دهد که میمون‌ها هم می‌توانند با روش‌های جدید آموزشی، الگو‌هایی مثل دستور زبان را بیاموزند. نتایج تحقیق جدیدی که از سوی دانشگاه برکلی کالیفرنیا، دانشگاه هاروارد و دانشگاه کارنگی ملون در مجله علمی "Science Advances" منتشر شده، نشان می‌دهد که انسان‌ها و میمون‌ها به زبان واحدی سخن نمی‌گویند، اما روش‌های فکری آن‌ها بسیار بیش از آنچه که تا پیش از این تصور می‌شد، به هم نزدیک است. پژوهشگران این دانشگاه‌ها برای انجام تحقیق در باره شباهت‌های فکری انسان‌ها و میمون‌ها آزمایش‌های خود را روی طیف وسیعی از صد شرکت‌کننده انجام دادند که از گروه‌های سنی و فرهنگ‌های گوناگون بودند؛ از جمله چند شرکت‌کننده بزرگسال از اقوام بومی بولیوی، چند کودک کودکستانی و نیز چند فرد میانسال از ایالات متحده آمریکا و غیره. محققان همچنین برای این آزمایش از گروهی از میمون‌های ماکاک که به میمون‌های عجمی معروفند و با نام علمی "Macaca Sylvanus" شناخته می‌شوند، استفاده کردند. این آزمایش در باره چگونگی کاربرد الگوی فکری در انسان‌ها و میمون‌ها بود و آنچه که در طول تحقیق توجه پژوهشگران را بیش از پیش به خود جلب کرد، تمایل همه شرکت‌کنندگان اعم از میمون‌ها و یا انسان‌ها، به کاربرد نوعی از نشانه‌گذاری و مفاهیم شناخته شده از پیش بود. مفهوم‌های انتزاعی مفهوم‌سازی یک فرآیند شناختی است که در مغز صورت می‌گیرد و در به‌کارگیری زبان، به عنوان مثال هنگام تنظیم و توالی کلمات در یک جمله و ساخت جملات و یا استفاده از نماد‌ها برای بیان افکار، احساسات و یا خواست‌ها به کار می‌رود. این نشانه‌گذاری در روند بازگشت به مغز، که در زبان‌شناسی "فرایند بازگشتی" خوانده می‌شود، یک فرایند انتزاعی است که به طور مکرر و نامحدود در بازتاب‌های فکری و انتزاعی برای مفهوم‌سازی به کار می‌رود و مانند بازتاب تصویری در یک آینه و سپس در آینه‌های دیگرکه در مقابل هم قرار داده شده‌اند، عمل می‌کند و می‌تواند به طور نامحدود در زبان به کار گرفته شود. در زبان‌شناسی این روند یک پدیده بازتابی خوانده می‌شود که به شکل یک فرم دستوری در هنگام به‌کارگیری زبان به طور مرتب از یکدیگر تفکیک و تکرار می‌شود. به این معنی تقریبا همه زبان‌های انسانی بازگشتی و یا انعکاسی تلقی می‌شوند. ویژگی‌ای که در انحصار انسان نیست در طول این پژوهش به ویژه میمون‌ها در آزمایش‌های انجام شده به مراتب بهتر از آنچه محققان پیش‌بینی کرده بودند، واکنش نشان دادند. سام چایت که به عنوان دانشجوی دوره دکترا در این تحقیق شرکت کرده است، می‌گوید: «داده‌های ما نشان می‌دهد که میمون‌ها با آموزش کافی قادرند روند بازگشتی را منعکس کنند. این توانایی به اندازه‌ای که پیش از این تصور می‌شد منحصر به انسان نیست.» نتایج این تحقیق بینش جدیدی را در باره پیشرفت زبان ارائه می‌دهد. استفان پیانادادوسی، استادیار روانشناسی دانشگاه یو سی برکلی، می‌گوید: «برای اولین بار داده‌های تجربی پرمعنایی در باره الگو‌های تفکر انسان‌ها و میمون‌های نزدیک به انسان به دست آورده‌ایم.» کاربرد زبانی مفهوم‌ها به منظور آزمایش توانایی‌های بازگشتی شرکت‌کننده‌ها، ابتدا شکل‌های مختلفی از نمادها، به عنوان مثال به صورت { () } یا { []} به افراد مورد آزمایش نشان داده شد. این ساختار‌ها مشابه ساختار‌های زبان‌شناختی انسان‌ها هستند. الگو‌های بازگشتی اصول اصلی برای صرف و نحو و معناشناسی در زبان‌های انسانی است. به عنوان مثال در عبارت ساده "سگِ همسر مرد بازنشسته" این موضوع نشان داده می‌شود. این یک عبارت اسمی است و از کلمات پشت سر هم تشکیل شده که به یکدیگر مربوط و در کنار هم بیان می‌شوند و نتیجه و معنای جدیدی را به وجود می‌آورند. مثالی دیگر برای ساختار‌های بازگشتی، ساختن جملات فرعی است که به نوبه خود توصیف‌های فرعی دیگری در آمده باشد. این جملات با حرف اضافه "و" جملات متصل به هم و یا با صفت‌ها به هم اضافه می‌شوند و می‌توان به این ترتیب جملات طولانی‌تری را ساخت. محققان تا کنون گمان می‌کردند اصل روند بازگشتی در مغز از آنجا که دارای الگو‌های فکری پیچیده‌ای است، منحصر به انسان‌ها است و میمون‌ها قادر به انجام آن نیستند. برای انجام آزمایش، پژوهشگران از اشکال مختلف نمادی بر روی صفحات کامپیوتری استفاده کردند، آزمایشی که بر روی همه شرکت‌کنندگان از پیر تا جوان و روی میمون‌ها به کار گرفته شد. شرکت‌کننده با پاسخ صحیح صدای یک زنگ را می‌شنید. صدایی شبیه وزوز زنبور برای نشان دادن پاسخ اشتباه به کار گرفته می‌شد. میمون‌ها با پاسخ درست آبمیوه و خوراکی‌های خوشمزه پاداش می‌گرفتند. شباهت باورنکردنی محققان چیدمان نماد‌ها را بر اساس الگو‌های بازگشتی قرار داده بودند. موضوع قابل توجه برای آن‌ها شباهت اساسی انتخاب سمبل‌ها بر اساس الگو‌های بازگشتی بود. انتخاب کودکان کودکستانی و بومیان بولیوی و برخی از بزرگسالان بر این اساس بود که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند و آموزش ریاضی هم ندیده بودند، چیزی که در باره میمون‌ها هم صدق می‌کند. پیانادادوسی در این باره می‌گوید: «نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که میمون‌ها می‌توانند ساختار‌های دیگری را یاد بگیرند که بخشی از دستور زبان انسان‌ها است.» منبع: دویچه وله
  19. ۱۳ واقعیت شگفت‌انگیز دربارهٔ مهاجرت پرندگان شواهدی در دست است که اگر پرنده‌ای از اولین پرواز مهاجرت جان سالم به در برد، نسبت به پرنده‌هایی که مهاجرت نمی‌کنند عمر طولانی‌تری خواهد کرد. یک سسک آواز‌خوان ۱۰ گرمی می‌تواند به مدت ده تا دوازده سال پیوسته از این سر جهان به آن سر جهان سفر کند. تا قرن‌ها پیش مردم نمی‌دانستند زمستان‌ها پرندگان به کجا می‌روند، اما حالا ما بیش از پیش دربارهٔ مهاجرت پرندگان می‌دانیم. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که حتی پرندگان کوچک آواز‌خوان هم می‌توانند هر سال هزاران کیلومتر سفر کنند و به مناطقی با آب و هوای گرم‌تر بروند. در اینجا چند یافتهٔ شگفت‌انگیز را با هم می‌خوانیم. ۱. یونانیان باستان فکر می‌کردند در زمستان پرندگان به ماهی تبدیل می‌شوند جوامع باستان انواع توجیهات و توضیحات جالب و عجیب برای ناپدید شدن سالانهٔ پرندگان ابداع کرده بودند. بعضی از آن‌ها فکر می‌کردند پرنده‌ها زمستان‌ها تبدیل به صدف‌های کشتی‌چسب می‌شوند و بعضی فکر می‌کردند در میان صخره‌ها به خواب زمستانی فرومی‌روند. تا همین اواخر قرن نوزدهم بر این باور بودند که پرندگان بخشی از سال را در میان گل‌و لای کف آبگیر‌ها زندگی می‌کنند. در زمستان تعداد زیادی از سهره‌های طلایی بومی بریتانیا به جنوب اروپا مهاجرت می‌کنند ۲. در سال ۱۸۲۲، لک‌لکی با نیزهٔ آفریقایی در بدنش خود را به آلمان رساند این اولین نشانهٔ روشنی بود که نشان می‌داد پرندگان زمستان‌ها را در مناطقی دیگر از کرهٔ زمین می‌گذرانند و از آن زمان حدود ۲۵ مورد دیگر هم مشابه چنین چیزی گزارش شده است. ۳. اولین نشانه‌های مهاجرت پرندگان در رفتار‌های عجیب پرندگان در اسارت مشاهده شد گزارش‌هایی از اوایل قرن هفدهم به ما رسیده است که تغییرات عجیبی در رفتار پرندگان در قفس در محدوده زمانی مهاجرت پرندگان وحشی دیده می‌شده است. پرندگان در قفس وزن‌شان بیشتر می‌شد و بی‌قرار و ناآرام می‌شدند و شب‌ها فعالیت بیشتری می‌کردند و مدام جهت خاصی از قفس خود را می‌خراشیدند. ۴. اولین مهاجرت هر پرنده خیلی پرخطر است، اما پرنده‌هایی که از آن جان سالم به در‌برند، بیشتر عمر می‌کنند سفر در مسافت‌های طولانی خطرات زیادی دارد، از جمله وضعیت آب‌و‌هوایی جدید، عوامل بیماری‌زا و شکارچی‌ها. پرندگان جوان با خطر بیشتری روبه‌رو هستند، پژوهشی نشان می‌دهد که بیش از ۸۰ درصد مرگ‌ومیر پرندگان آواز‌خوان مرگ پرندگان جوان در جریان مهاجرت است. شواهدی در دست است که اگر پرنده‌ای از اولین پرواز مهاجرت جان سالم به در برد، نسبت به پرنده‌هایی که مهاجرت نمی‌کنند عمر طولانی‌تری خواهد کرد. یک سسک آواز‌خوان ۱۰ گرمی می‌تواند به مدت ده تا دوازده سال پیوسته از این سر جهان به آن سر جهان سفر کند. بال‌لاکی در کامبریا واقع در شمال غربی انگلستان. این پرنده که کمی کوچک‌تر از سار است در زمستان، بین ماه‌های اکتبر تا مارس، به بریتانیا می‌رود ۵. پرندگان نوعی ساعت درونی دارند که بدن‌شان را برای سفر آماده می‌کند مثل ورزشکاران، پرنده‌ها هم خودشان را پیش از شروع مهاجرت از نظر جسمی برای سفر آماده می‌کنند. آن‌ها بیشتر غذا می‌خورند و وزن اضافه می‌کنند، کبد و اعضای تولید‌مثل آن‌ها کوچک می‌شود و لایه‌های سلولی طوری تغییر پیدا می‌کند تا بتواند استفاده‌ٔ بهینه‌ای از چربی و اکسیژن کند. بعضی پرندگان پر‌های پرواز جدیدی در می‌آورند که رشد آن‌ها یک ماه طول می‌کشد. ۶. پرندگان مهاجر را می‌توان به دو دستهٔ "پرندگان تقویمی" و "پرندگان اقلیمی" تقسیم کرد ما به طور دقیق نمی‌دانیم که چه عاملی باعث مهاجرت پرنده‌ها می‌شود. بعضی پرنده‌ها هر سال در زمان مشخصی مهاجرت می‌کنند درحالی که زمان مهاجرت گروه دیگری از پرندگان به وضعیت آب‌و‌هوایی بستگی دارد. در جزیرهٔ بورنئو در آسیای جنوب شرقی، رسیدن سالانهٔ دسته‌های سنگ‌چشم قهوه‌ای چنان دقیق و ثابت است که کشاورزان از روی آمدن آن‌ها می‌دانند که چه زمانی باید محصول خود را بکارند. ۷. مسیر مهاجرت بیشتر پرندگان در ژن‌های آن‌ها ثبت شده است هرچند بیشتر پرندگان بزرگ مانند قو‌ها و غاز‌ها از بستگان با‌تجربه‌تر خود پیروی می‌کنند، اما بسیاری از پرنده‌های کوچک اولین مهاجرت خود را بدون هیچ راهنمایی شروع می‌کنند. گمان بر این است که آن‌ها نوعی قطب‌نمای درونی را به ارث می‌برند که به آن‌ها می‌گوید کجا باید بروند. وقتی پژوهشگران پرندگانی با مسیر‌های مهاجرت مختلف را با هم در آمیختند، نسل بعد مسیری را در میانهٔ راه والدینش در پیش گرفت. ۸. پرندگان هر سال به مکان مشخص خود بازمی‌گردند، حتی به همان شاخهٔ درخت همیشگی در اولین مهاجرت پرندگان آن‌ها فقط تلاش می‌کنند به منطقهٔ صحیح از نظر آب و‌هوا، نور و دسترسی به غذا برسند؛ اما در سفر‌های بعدی به طور دقیق به همان نقطه باز‌می‌گردند. پژوهشگران هنوز درست نمی‌دانند این حافظهٔ جهت‌یابی در پرندگان چطور عمل می‌کند. دسته‌ای سار در شرق بریتانیا. سار‌ها به طور معمول از بریتانیا مهاجرت نمی‌کنند؛ اما سار‌های شرق اروپا در جستجوی غذا به جزایر بریتانیا مهاجرت می‌کنند ۹. مهاجرت بعضی از پرندگان یک گونه به معنای مهاجرت همهٔ پرندگان آن گونه نیست برای مثال، پژوهش‌ها نشان می‌دهد که کاکایی‌های پشت‌سیاه کوچک پیر‌تر کمتر از جوان‌ها تمایل به مهاجرت دارند، اما دلیل آن روشن نیست. در بعضی پرندگان رقابت برای غذا باعث می‌شود که گروهی از پرنده‌ها مهاجرت کنند در حالی که پرنده‌های غالب و قوی‌تر همان‌جا که هستند می‌مانند، یا اینکه پرندگان بزرگ‌تر می‌توانند زمستان را با کم‌غذایی بگذرانند. ۱۰. پرنده‌ای که کمتر از یک پاکت چیپس وزن دارد ۱۵ هزار کیلومتر دور دنیا پرواز می‌کند پرندهٔ آواز‌خوان کوچکی به نام چک‌چک معمولی هر سال از آلاسکا تا جنوب صحرای آفریقا پرواز می‌کند و بر‌می‌گردد. ۱۱. گروه‌هایی از یک گونه پرنده گاهی مسیر‌های مختلفی را در پیش می‌گیرند چک‌چک معمولی در کانادا بر خلاف مسیر چک‌چک معمولی همتای خود در آلاسکا مهاجرت می‌کند؛ و مسیری که در پیش می‌گیرد نصف راه آنهاست، اما بسیار پر‌خطر است. پرنده‌های کانادایی بیشتر مسیر پرواز به طرف جنوب صحرای آفریقا را بدون توقف بر فراز دریا پرواز می‌کنند. ۱۲. اگر پرندگان حس بویایی خود را از دست بدهند دیگر نمی‌توانند جهت‌یابی کنند تحقیق بر روی کبوتر‌های خانگی نشان داده است که بدون حس بویایی نمی‌توانند راه خود را به سوی خانه و لانه ٔ خود پیدا کنند. آزمایش‌های جدید نشان داده است این موضوع در مورد پرندگان مهاجر هم صدق می‌کند. ۱۳. پرندگان از میدان مغناطیسی زمین برای یافتن مسیر خود استفاده می‌کنند پرنده‌های فرق شمال و جنوب را نمی‌دانند، اما می‌توانند تشخیص دهند که به طرف قطب پرواز می‌کنند یا به سمت خط استوا. به طور نظری، می‌توان گفت: پرندگان با استفاده از میدان مغناطیسی زمین می‌توانند بدانند در کجا قرار دارند، اما در این مورد هنوز نمی‌توان نظر قطعی داد. منبع: بی بی سی
  20. راکون؛ باهوش‌تر از گربه، خنگ‌تر از میمون راکون‌ها برای برقراری ارتباط، بیش از ٥٠ صدای مختلف را از خودشان درمی‌آورند. آن‌ها می‌توانند صدایی شبیه ‏صدای مار دربیاورند، خرخر کنند یا زوزه بکشند! راکون‌ها این صدا‌ها را در موقعیت‌های مختلف تولید می‌کنند، خصوصاً ‏زمانی‌که گرسنه هستند و دنبال غذا می‌گردند. ‏ ‎در بین پستانداران، راکون، ضریب هوشی بسیار بالایی دارد. این موجود باهوش‌تر از گربه و کمی هم خنگ‌تر ‏از میمون است! مثلاً آن‌ها از پنجه‌هایشان برای باز کردن در سطل زباله کمک می‌گیرند و می‌توانند تا سه سال، راه‌‏حل‌هایی را که برای کار‌های مختلف به کار گرفته‌اند به خاطر بسپارند. اگر تمایل دارید به اطلاعات بیشتری درباره ‏این موجود دوست‌داشتنی و بامزه دست پیدا کنید، مطلب پیش رو را تا انتها بخوانید. ‏ ‏١- عمر راکون‌ها در طبیعت دو تا سه‌سال بیشتر نیست، درحالی‌که آن‌ها در اسارت تا ٢٠‌سال هم زندگی می‌کنند‎. ‎ ‏٢- راکون‌ها برای برقراری ارتباط، بیش از ٥٠ صدای مختلف را از خودشان درمی‌آورند. آن‌ها می‌توانند صدایی شبیه ‏صدای مار دربیاورند، خرخر کنند یا زوزه بکشند! راکون‌ها این صدا‌ها را در موقعیت‌های مختلف تولید می‌کنند، خصوصاً ‏زمانی‌که گرسنه هستند و دنبال غذا می‌گردند. ‏ ‏٣- راکون‌ها عمدتاً حیواناتی شبگرد هستند، بدین معنی که به جای روز، شب‌ها بیدار می‌مانند. اما آن‌ها در بعضی مناطق ‏خاص، ممکن است برای پیدا کردن غذا در طول روز از خواب بیدار شوند‎. ‎ ‏٤- راکون‌ها در جا‌های مختلفی زندگی می‌کنند، از مناطق گرمسیری گرفته تا شهر‌های شلوغ. راکون‌ها حیوانات بومی ‏آمریکای شمالی هستند. به‌عنوان مثال شهر تورنتو درکانادا مملو از راکون است. این جانوران اغلب در شهر‌های شلوغ و ‏بزرگ زندگی می‌کنند تا منابع غذایی‌شان راحت‌تر تأمین شود. ‏ ‏٥- راکون‌ها، پنجه‌های بسیار حساسی دارند که در آب حساس‌تر هم می‌شوند. آن‌ها روی هر پنجه دست‌شان، پنج انگشت ‏دارند. راکون‌ها با ١٨٠ درجه باز کردن پای عقب‌شان می‌توانند از درخت پایین بیایند. ‏ ‏٦- راکون‌ها هرچه را پیدا کنند، می‌خورند، از حشرات گرفته تا گیاهان! آن‌ها بخش اعظمی از چاشت روزانه‌شان را با ‏شکار خیلی از موجودات آبزی، مثل خرچنگ و قورباغه فراهم می‌کنند. ‏ ‏٧- تصادفات جاده‌ای بزرگ‌ترین عامل مرگ راکون‌هاست. راکون‌ها در طبیعت، به غیراز یوزپلنگ‌های آمریکایی، گربه‌های ‏وحشی و گرگ‌های صحرایی آمریکایی، شکارچی خاص دیگری ندارند. اما بیماری، به‌خصوص در شهرها، یکی از ‏قاتلان بزرگ راکون‌هاست‎. ‎ ‏٨- راکون‌ها هفت گونه مختلف دارند که فقط یک گونه از آن‌ها در خطر انقراض است: راکون‌های کوتوله‎! ‎ ‏٩-‏‎ ‎بعضی به دسته راکون‌ها می‌گویند «مهد کودکی‌ها»، یا بعضی دیگر می‌گویند «دار و دسته چشم‌چران‌ها»! لانه این ‏حیوانات، اغلب محل زندگی چهار راکون است، اما دیده شده تا ٣٠ راکون هم در این لانه‌ها زندگی کنند‎! ‎ ‏١٠-‏‎ ‎متوسط قد راکون‌ها ٤٠ تا ٧٠ سانتی‌متر و متوسط وزن‌شان ٣ تا ٩ کیلوگرم است‎. ‎ ‏١١-‏‎ ‎طول مدت بارداری راکون‌های ماده، حدوداً ٦٣ روز است. آن‌ها سالی یک‌بار در اوایل تابستان زایمان می‌کنند و هر ‏بار، حدوداً هفت بچه‌راکون به دنیا می‌آورند. راکون‌های ماده معمولاً در سوراخ درختان یا زیر شیروانی خانه‌ها، نوزادان‌شان ‏را به دنیا می‌آورند. راکون مادر بعد از زایمان، تا مدتی بچه‌هایش را همان‌جا نگه می‌دارد و بعد از حصول اطمینان از ‏اینکه آن‌ها از آب و گل در آمده‌اند، ریسک بیرون آمدن‌شان را به جان می‌خرد. راکون‌های ماده فرزندان خود را به تنهایی ‏بزرگ می‌کنند. ‏ ‏١٢- راکون‌ها دُمی پرپشت و لکه سیاهی دور چشم‌شان دارند که گویا توانایی بصری‌شان را در تاریکی شب بیشتر می‌کند. ‏آن‌ها خز خاکستری یا قهوه‌ای فوق‌العاده ضخیمی دارند که ٩٠‌درصد آن، برای گرم نگه داشتن بدن‌شان در زیر آب به کار ‏می‌رود. ‏ ‏١٣-‏‎ ‎راکون‌ها در فصل زمستان درون لانه‌هایشان می‌مانند. درواقع راکون‌ها، خواب زمستانی ندارند، اما تمام زمستان را در ‏نوعی خمودگی، سستی و رخوت به سر می‌برند. برای همین هم در موسم سرما از لانه بیرون نمی‌آیند. ‏ ‏١٤-‏‎ ‎راکون‌ها حتی هنگام بالا رفتن از تنه درختان هم می‌توانند بدوند و اگر از ارتفاع ٤٠ متری سقوط کنند، آسیب نمی‌بینند! ‏هم‌چنین می‌توانند خیلی سریع شنا کنند. توانایی تند دویدن به راکون‌ها کمک می‌کند تا بعد از اینکه غذایشان را دزدیدند، ‏فرار کنند‎! ‎ ‏١٥- بیشتر رفتار‌های راکون‌ها غیرقابل پیش‌بینی است و غالباً خطرناک! بزرگ‌ترین خطری که از جانب راکون‌ها انسان را ‏تهدید می‌کند، این است که آن‌ها بعضاً ناقل ویروس‌هاری و چندین بیماری دیگرند. ‏ ‏١٦- متأسفانه انسان‌ها، راکون‌ها را به دلیل خزشان شکار می‌کنند. در قرن‌های ١٩ و ٢٠، از خز راکون‌ها برای دوخت ‏لباس‌های گرم مثل کت، کلاه و... استفاده می‌شد و حالا هم می‌شود. ‏ منبع: روزنامه شهروند
  21. اُستاد میان‌بُرها در دنیای حیوانات مشهورترین رفتار سنجاب‌ها، انبار کردن آجیل و بلوط برای فصل زمستان است. این کار برای سنجاب‌هایی که عادت به ‏خواب زمستانی ندارند، ضروری ا‌ست. ‏ در زبان یونانی، کلمه «سنجاب» به معنی «دُمِ سایه» است. سنجاب‌ها، ٢٨٥ گونه مختلف دارند و در همه قاره‌ها ‏زندگی می‌کنند به جز استرالیا و قطب جنوب. اما این همه داستان سنجاب‌ها نیست و اگر تمایل دارید از حقایق بیشتری درباره این موجود آگاه شوید مطلب پیش‌رو را بخوانید. ‏ ‏١- مشهورترین رفتار سنجاب‌ها، انبار کردن آجیل و بلوط برای فصل زمستان است. این کار برای سنجاب‌هایی که عادت به ‏خواب زمستانی ندارند، ضروری ا‌ست. ‏ ‏٢- پای عقب سنجاب‌ها، دو مفصل دارد که کمک می‌کند به سرعت از روی درخت‌ها بالا بروند و پایین بیایند. ‏ ‏٣- سنجاب نر می‌تواند بو و گرمای سنجاب ماده را از یک مایلی احساس کند. ‏ ‏٤- فصل جفت‌گیری سنجاب‌ها از ماه فوریه تا می‌و دوره بارداری هر سنجاب ماده، ٤٤روز است. در هر زایمان، تقریباً ‏‏٢ تا ٤ نوزاد سنجاب به دنیا می‌آیند. ‏ ‏٥- سنجاب‌ها چهار انگشت روی پا‌های جلویی و پنج انگشت روی پا‌های عقبی دارند. ناخن‌های فوق‌العاده تیز آنها، هنگام ‏بالا رفتن از درخت، به آن‌ها کمک می‌کند. ‏ ‏٦- سنجاب‌ها می‌توانند از ارتفاع ٣٠متری پایین بیایند، بدون اینکه یک تار مو از سرشان کم شود. ‏ ‏٧- سنجاب‌ها هنگام جست‌وخیز از دم‌شان هم برای حفظ تعادل و هم به‌عنوان چتر نجات استفاده می‌کنند. ‏ ‏٨- سنجاب زمینی قطبی، گونه‌ای از سنجاب‌های بومی قطب شمال است. او تنها پستاندار خونگرمی است که بدنش ‏هنگام خواب زمستانی، دمای زیر انجماد را تحمل می‌کند. ‏ ‏٩- چشم سنجاب‌ها طوری طراحی شده که کمک می‌کند آن‌ها پشت سرشان را هم به وضوح ببینند. ‏ ‏١٠- در‌سال ٢٠١٣، مسئولان جنگل ملی لس‌آنجلس، برای مدتی چادر زدن را در این منطقه حفاظت‌شده، ممنوع کردند. علت ‏این بود که نوجوانی پانزده ساله قرقیزستانی از یک سنجاب -که بیمار شده بود- ویروسی گرفت و مُرد! بعد از این ‏واقعه ١٠٠نفر دیگر هم قرنطینه شدند تا بیماری شیوع پیدا نکند. ‏ ‏١١- سنجاب‌ها باهوش‌اند. آن‌ها اگر پیش‌رویشان‌هزار و یک مانع کوچک و بزرگ هم ببینند، بهترین و هوشمندانه‌ترین نقشه ‏را برای رسیدن به غذا پیدا می‌کنند! در ضمن، سنجاب‌ها در شناخت میان‌بُرها هم خیلی اُستادند. ‏ ‏١٢- سنجاب‌ها از فاصله ٦متری می‌پرند. آن‌ها پا‌های عقب‌شان بلند و عضلانی ا‌ست و پا‌های جلویی‌شان کوتاه. هر دو ‏عنصر، جهشی موفق را تکمیل می‌کنند. ‏ ‏١٣- در‌سال ٢٠٠٥، برای طراحی سکانس سنجاب‌ها در فیلم «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» به جای استفاده از عناصر ‏کارتونی و کامپیوتری از سنجاب‌های واقعی استفاده شد! این سنجاب‌ها را به مدت ١٩هفته تیم حرفه‌ای تربیت حیوانات ‏به سرپرستی مایکل الکساندر، آموزش داد. ‏ ‏١٤- از‌سال ١٩٦٣، در شهر لانگ‌ویوی ایالت واشنگتن، پلی به نام «باریکه فندقی» به طول ١٨متر ساخته شد که ‏این شهر را به پایتخت عشاق سنجاب در آمریکا تبدیل کرده است! ‏‎ ‎هر ساله در ماه آگوست، جشنواره سنجاب در لانگ‌ویو ‏برگزار می‌شود. ‏ ‏١٥- برخی سنجاب‌ها می‌توانند با سرعت ٢٠مایل در ساعت بدوند، اما بیشترشان با کمتر از نصف این سرعت می‌دوند. ‏ ‏١٦- سنجاب‌ها این قابلیت را دارند که هر هفته ٦٠٠ گرم، یعنی تقریباً به اندازه وزن بدن‌شان غذا بخورند! ‏ منبع: روزنامه شهروند
  22. استتار "حشرات ماقبل تاریخ" با رنگ اندام‌ها احتمال دارد زنبور‌های زرد، از رنگ‌شان به مثابه نوعی استتار استفاده کرده باشند، اما این امکان نیز وجود دارد که رنگ بدن زنبور تنظیم‌کننده و نگاه‌دارنده حرارت مرکزی بدنشان هم باشد. یک تیم پژوهشی رنگ واقعی حشرات فسیل شده‌ای را که ۹۹ میلیون سال پیش در صمغ درخت افتاده بودند، کشف کرده‌اند. در آن دوره دایناسور‌ها از جمله تیرانوسوروس‌ها، ولاسیرِپتور‌ها و تریسراتوپ‌ها در سراسر کره زمین زندگی می‌کردند. پژوهش‌گران ۳۵ قطعه فسیل حشرات ازجمله زنبور آبی، نوعی مگس به نام مگس سرباز و چند نوع سوسک فسیل شده در داخل صمغ درخت در معدنی در شمال میانمار، در جنوب غربی آسیا در منطقه مرزی چین و هند کشف کردند. این تیم متشکل از کارشناسان انستیتوی زمین‌شناسی و دیرینه‌شناسی «نَنجینگ» وابسته به آکادمی علوم چین است. دکتر چای چنیانگ، استاد دانشگاه و سرپرست تیم پژوهشی می‌گوید: «این صمغ متعلق به دوره زمین‌شناسی کرتاسه و حدود ۹۹ میلیون سال پیش و بی‌تردید متعلق به درختی از نوع کاج بوده که در آب‌وهوای استوایی می‌روید. برخی از جانوران و گیاهانی که در صمغ غلیظ این درخت به تله افتاده‌اند تقریبا کلیه اجزای خود را مثل روز اول حفظ کرده‌اند.» ناحیه سر، گلو، شکم و پا‌های این زنبور‌ها به رنگ‌های سبزـآبی براق، سبز مایل به زرد، آبی مایل به بنفش یا أنواع رنگ سبز است که به گفته پژوهش‌گران مانند رنگ‌هایی است که امروز در زنبور‌های نوع آبی مشاهده می‌شود. این کشف به درک نحوه زندگی این حشرات کمک می‌کند. برای مثال زنبور آبی تخم خود را مخفیانه در لانه زنبور‌های زرد و زنبور‌های عسل می‌گذارد. احتمال دارد زنبور‌های زرد، از رنگ‌شان به مثابه نوعی استتار استفاده کرده باشند، اما این امکان نیز وجود دارد که رنگ بدن زنبور تنظیم‌کننده و نگاه‌دارنده حرارت مرکزی بدنشان هم باشد. پروفسور هوانگ دیینگ، یکی از مولفین این پژوهش می‌گوید: «ما هزاران فسیل صمغی دیده‌ایم، اما رنگ‌های حفظ شده در این صمغ‌ها خارق‌العاده است.» پژوهش‌گران برای درک این که چرا رنگ این حشرات خلاف دیگر صمغ‌ها، در این صمغ‌های به‌خصوص این‌چنین حفظ شده، بدن دو زنبور فسیل‌شده در این صمغ‌ها را شکافته و زیر میکروسکوپ الکترونی قرار دادند. میکروسکوپ‌های الکترونی که از ریزذره به عنوان منبع نور استفاده می‌کند نشان دادند که فسیل‌های داخل صمغ دارای اسکلت‌های حفاظت شده با ساختار ذراتی‌اند که نور را منعکس می‌کنند. استفاده ابزاری از این ریزذره‌ها هم‌چنین به معنی آن است که کوچک‌ترین اجزای مورد آزمایش قابل رویت می‌شود. در تضاد با فسیل‌هایی که رنگ‌شان را حفظ نکرده‌اند و لایه سخت بیرونی‌شان لطمه دیده و تیره شده، ریزساختار‌های حفظ شده این حشرات نشان می‌دهد رنگ‌هایی که در فسیل‌شان دیده می‌شود با دوره کرتاسه که در آن زیست می‌کردند، تفاوتی ندارد. بخش‌های شاخی این حشرات که مانند انتهای ناخن انسان سخت، اما انعطاف‌پذیر است لایه خارجی و حفاظتی بدن‌هایشان را تشکیل می‌دهد. این پژوهش در نشریه روند‌های انجمن سلطنتی «بی» منتشر شده است. در میان دیگر فسیل‌هایی که اخیرا کشف شده یک سوسمار عظیم‌الجثه دریایی به نام «آن چیز»، کفتار‌های ماقبل تاریخ که فیل‌های ماموت را شکار می‌کردند و سوسمار‌های پرنده که از یخ‌های کانادا به دست آمده‌اند نیز به چشم می‌خورند. منبع: ایندیپندنت
  23. قدرت فهم طوطی‌ها، اندازه یک کودک ۴ ساله؟ متوسط طول عمر طوطی‌ها بسته به نژاد، مکان زندگی و رژیم غذایی‌شان دارد. مثلاً بعضی از آن‌ها از ٧ تا ١٨ ‏سال عمر می‌کنند و بعضی مثل کاسکو‌ها تا ٥٠ یا ٦٠ سال. ‏ مشخصه اصلی اکثر طوطی‌ها، باهوش بودن‌شان است. دانشمندان، طی آزمایش‌های مکرر به این نتیجه رسیده‌اند ‏که آن‌ها منطق یک کودک چهار ساله را دارند و می‌توانند با استفاده از ابزار‌هایی که در دسترس دارند، معما‌ها را حل کنند. در ‏ادامه این مطلب با حقایق جالب دیگری درباره این موجودات زیبا و در عین حال عجیب آشنا می‌شوید. ‏ ‏١- از بین تمام گونه‌های طوطی، فقط یکی از آن‌ها نمی‌تواند پرواز کند، طوطی کاکاپو. کاکاپو‌ها از لحاظ اندازه، بزرگ‌ترین ‏گونه طوطی‌ها هستند با متوسط طول عمر ٩٥ سال. از‌سال ٢٠١٨ تاکنون، تعداد کاکاپو‌های در قید حیات، فقط و فقط ١٤٩‏مورد گزارش شده است. ‏ ‏٢- در سنت‌پل، مینه‌سوتا، پناهگاه‌هایی برای نگهداری و مراقبت از طوطی‌ها وجود دارد. در آنجا طوطی‌ها یاد می‌گیرند با ‏نوک‌شان نقاشی بکشند. عواید حاصله از فروش این نقاشی‌ها، صرف مخارج پناهگاه می‌شود. ‏ ‏٣- ‏‎ ‎برخلاف باور مردم، طوطی‌ها با تار‌های صوتی درون حنجره‌شان صحبت نمی‌کنند، چراکه اصلاً این عضو را ندارند. ‏آن‌ها با حرکت دادن ماهیچه‌های گلو، هوا را داخل دهان‌شان هدایت می‌کنند تا اصوات مختلف را تقلید کرده و از خودشان ‏صدا تولید کنند. ‏ ‏٤- ‏‎ ‎بیشتر طوطی‌ها در مناطق گرمسیری و نیمه‌گرمسیری مثل استرالیا، آسیا، آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و آفریقا ‏زندگی می‌کنند‎. فقط یک گونه طوطی در آلپ زندگی می‌کند به نام طوطی کیا. این طوطی، پر‌های ضخیمی دارد که از ‏بدنش در برابر سرمای محیط، به‌خصوص کوهستان‌ها، محافظت می‌کند‎. ‎ ‏٥- متوسط طول عمر طوطی‌ها بسته به نژاد، مکان زندگی و رژیم غذایی‌شان دارد. مثلاً بعضی از آن‌ها از ٧ تا ١٨ ‏سال عمر می‌کنند و بعضی مثل کاسکو‌ها تا ٥٠ یا ٦٠ سال. ‏ ‏٦-‏‎ ‎در میان این پرنده‌های زیبا، طوطی‌های ماکائو بزرگ‌ترین، پهن‌ترین و طولانی‌ترین بال‌ها را دارند. هرکدام از بال‌های ‏آن‌ها تقریباً ٥/١ متر طول دارد. این درحالی است که سر تا پای این پرنده ٢/١ متر است. ‏ ‏٧- طوطی‌ها تنها پرنده‌هایی هستند که می‌توانند با پاهایشان غذا را بگیرند و بخورند. آن‌ها در هر پا، چهار انگشت دارند، ‏دوتا در قسمت جلویی و دوتا هم در عقبی. ‏ ‏٨-‏‎ ‎اکثر طوطی‌ها در عین وفاداری، فقط یک جفت دارند، حتی در روز‌های خارج از فصل تولیدمثل و جفت‌گیری. طوطی‌ها ‏موجوداتی اجتماعی‌اند و معمولاً در گروه‌های ٢٠ تا ٣٠ نفره زندگی می‌کنند‎. ‎ ‏٩- طوطی‌ها رژیم غذایی متنوعی دارند، از جمله، انواع میوه، دانه‌های خوراکی، آجیل، انواع حشرات و حتی گوشت. ‏ ‏١٠-‏‎ ‎یک سوم از جمعیت کل طوطی‌های دنیا به دلیل شکار بیش از حد و تخریب زیستگاه‌شان، درحال انقراض‌اند. معمولاً ‏مارها، پرندگان شکاری، میمون‌ها و البته انسان، طوطی‌ها را شکار می‌کنند. ‏ ‏١١-‏‎ ‎رکورد جهانی گینس برای ادای بیشترین کلمات، متعلق به طوطی‌ای بود که بیش از ١٧٠٠ کلمه می‌دانست. ‏ ‏١٢- تقریباً ٤٠٠ گونه مختلف طوطی در جهان وجود دارد. ‏‎ ‎بسته به گونه و نژاد هر طوطی، طول قد آن‌ها از ٣ تا ٤٠ اینچ ‏فرق می‌کند. کوچک‌ترین گونه طوطی، نژاد پیگمی فنچی است که طول‌شان تقریباً به ٣ اینچ‌ می‌رسد. ‏ ‏١٣- یکی از عجیب‌ترین و کمیاب‌ترین پرنده‌های دنیا، طوطی شبگرد استرالیایی ا‌ست. این طوطی در طول یک قرن، تنها سه ‏بار به‌طور رسمی دیده شده است. ‏ ‏١٤- در هند، نگهداری طوطی در خانه، غیرقانونی است. ‏ منبع: روزنامه شهروند
  24. تخم‌ریزی ماهی خون‌آشام در اقیانوس اطلس این ماهی شماری از فواید مهم زیست‌محیطی با خود دارد و در هر دو ایالت ورمونت و نیو همپشایر به عنوان گونه مهمی شناخته شده است که نیازمند محافظت بسیار زیادی است. مارماهی‌های جوان با چسباندن دهان مکنده خود به بدن شکار، از آن تغذیه می‌کنند متخصصان حیات وحش در ایالت «ورمونت» در آمریکا هشدار داده‌اند که برای ماهی‌های به قول معروف «خون آشام» در فصل تخم‌ریزی، نباید مزاحمتی ایجاد شود. مرکزحیات وحش و ماهی ورمونت گفت که این هفته در آب‌های ایالت دو گونه مارماهی (لامپری) دریایی، که گاهی اوقات با عنوان «ماهی خون‌آشام» خوانده می‌شوند، شروع به تخم‌ریزی کرده‌اند. «لال ویل»، زیست‌شناس شیلات این مرکز، در فیس‌بوک گفت: «اگر تصادفی شاهد تخم‌ریزی مارماهی یا کالبد آن بودید، نگران نباشید.» او افزود: «این ماهی شماری از فواید مهم زیست‌محیطی با خود دارد و در هر دو ایالت ورمونت و نیو همپشایر به عنوان گونه مهمی شناخته شده است که نیازمند محافظت بسیار زیادی است.» مردم نباید آرامش این مارماهی‌های دریایی انگلی را که به عنوان گونه‌ای مهم در سیستم تصفیه آب رودخانه کانتیکات و آب‌های روان وسیع‌تر شناخته شده‌اند، مختل کنند. این ماهی‌ها به دلیل دهان دایره‌ای مکنده و دندان‌های تیز خود «ماهی خون‌آشام» لقب گرفته‌اند که به آن‌ها امکان می‌دهد تا از مواد تجزیه شده و سایر موجودات دریایی تغذیه کنند. به گزارش مرکز حیات وحش ورمونت، «در حالی که مارماهی‌های دریایی جوان موجودات زنده اقیانوس را شکار می‌کنند، مارماهی‌های بزرگ وقتی در بهار برای تخم‌ریزی به رودخانه کانتیکت برمی‌گردند، مزاحمت انگلی (چسباندن دهان مکنده خود آن به بدن شکار و تغذیه از آن طریق) ایجاد نمی‌کنند.» این مرکز افزود: «با توجه به زندگی ۳۵۰ میلیون ساله‌شان در اقیانوس اطلس، این مارماهی‌های دریایی (که برای تخم‌ریزی به سمت رودخانه‌ها حرکت می‌کنند) در همراهی با موجودات «انگل‌پذیر/ شکار» (host) اقیانوسی‌شان تکامل یافته‌اند و به نظر می‌رسد که جمعیت‌شان متوازن است.» مارماهی‌های جوان دریایی بعد از ۵ سال ماندن در رسوبات آب شیرین رودخانه معمولا به سمت اقیانوس اطلس حرکت می‌کنند. در همین زمان، ورمونت همچنین سکونت‌گاه مارماهی دریایی غیربومی می‌شود که مقامات ایالتی آن را در رده «گونه‌های مزاحم» قرار می‌دهند. آن گونه از «ماهی‌های خون‌آشام» که در دریاچه چمپلین دیده می‌شوند، به دلیل تهاجمی بودنشان، از گونه‌های حفاظت شده نیستند. مرکز حیات وحش افزود: «ما باور داریم که متمایز و برجسته کردن محافظت از مارماهی دریایی رودخانه کانتیکات بسیار مهم است. باید به مردم آموزش دهیم و گروه‌ها را تشویق کنیم که نقش خود را در محافظت از این جمعیت مهم ماهی‌ها ایفا کنند.» منبع: ایندیپندنت
  25. دلفین‌ها از گروه همسالان خود می‌آموزند دکتر وایلد که این تحقیق را هدایت کرده است، گفت: «این نتایج کاملا حیرت‌انگیز بودند، چرا که دلفین‌ها تمایل به رفتار محافظه‌کارانه دارند و بچه دلفین‌ها، الگوی «پیروی از عملکرد مادر» را برای یاد‌گیری رفتار‌های تامین غذا دنبال می‌کنند. این مطالعه شواهد بیشتری را در زمینه تشابهات فرهنگی بین دلفین‌ها و میمون‌های بزرگ ارائه می‌دهد یک پژوهش جدید کشف کرده است که دلفین‌ها می‌توانند شیوه‌های تأمین غذا را از راهی شبیه به انسان‌ها و میمون‌های بزرگ، ازگروه همسالان خود بیاموزند. دانشمندان قبلا در «شارک بی» استرالیای غربی مشاهده کرده بودند که طی پدیده‌ای که به نام «انتقال اجتماعی عمودی» (انتقال از والدین به فرزندان) شناخته می‌شود، دلفین‌های مادر شیوه‌های تغذیه را به نوزادان خود انتقال می‌دهند. با این حال، تصور می‌شد که انتقال آموخته‌ها در بین نسل‌ها، تنها راهی است که دلفین‌ها از طریق آن این شیوه‌ها را آموخته باشند. حالا یک مطالعه جدید در مجله «کارنت بایولوژی» می‌گوید که دلفین‌ها شیوه تامین غذای خود را از با روشی به نام «پوسته‌ای» می‌آموزند که از طریق تماشای همراهان نزدیک‌شان و به کارگیری همان روش توسط خودشان صورت می‌گیرد. به این روش و پدیده، «انتقال اجتماعی افقی» (انتقال از طریق اجتماع) گفته می‌شود در شیوه پوسته‌ای، وقتی که شکار خودش را داخل پوسته بزرگ و خالی حلزون بزرگ دریایی پنهان می‌کند، دلفین‌ها نوک دهان خود را در پوسته فرو می‌برند و به همان ترتیب پوسته را به سطح آب می‌آورند و سپس برای به دست آوردن غذایی که در آن گیر کرده است، آن را نوک دهانشان نگه می‌دارند و به سمت داخل دهان خود تکان می‌دهند. دلفین‌های «شارک بی» بیش از ۳۵ سال به دقت و از نزدیک مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و این روش تامین غذا اولین بار توسط دانشمندان و در اواسط دهه ۹۰ میلادی ثبت شده است. دکتر سونیا وایلد، محقق فوق دکترا در مرکز مطالعه پیشرفته در زمینه رفتار جمعی در دانشگاه «کونستانز»، گفت که این یافته‌ها «حیرت‌انگیز» هستند و در‌هایی را به روی تحقیق بیشتر رفتار‌های دلفین‌ها خواهند گشود. دکتر وایلد که این تحقیق را هدایت کرده است، گفت: «این نتایج کاملا حیرت‌انگیز بودند، چرا که دلفین‌ها تمایل به رفتار محافظه‌کارانه دارند و بچه دلفین‌ها، الگوی «پیروی از عملکرد مادر» را برای یاد‌گیری رفتار‌های تامین غذا دنبال می‌کنند. «اگر چه نتایج ما حاکی از آن است که دلفین‌ها کاملا توانمند هستند و همچنین در نمونه تغذیه «پوسته‌ای» انگیزه کافی دارند تا روش‌های جدید تأمین غذا را خارج از محدوده پیوند مادر و فرزندی بیاموزند.» او افزود: «این موضوع دریچه‌ای تازه را بر درکی جدید می‌گشاید از این که چطور دلفین‌ها قادرند به شکلی رفتارگرایانه خودشان را با تغییرات محیط وفق بدهند و در حالی که از همسالان خود می‌آموزند، گسترش سریع رفتار‌های جدید را در جمع‌ها ممکن کنند.» این مطالعه شواهد بیشتری را در زمینه تشابهات فرهنگی بین دلفین‌ها و میمون‌های بزرگ ارائه می‌دهد که نشانگر طیف گسترده‌ای از رفتار‌های تأمین غذای اجتماع محور است. پروفسور مایکل کروتزن، مدیر گروه مردم‌شناسی دانشگاه زوریخ، گفت: «این که روش تغذیه پوسته‌ای از طریق دلفین‌های همسال منتقل شده است نه از طریق مادر به نوزادان، موضوعی بسیار بنیادین است و شباهت‌های میان پستانداران اولیه خاصی را خاطر نشان می‌کند که برای یادگیری رفتار‌های تأمین غذا بر هر دو نمونه عمودی و افقی، استوار است.» دو گونه میمون‌های بزرگ و دلفین‌ها، علیرغم تاریخ تکاملی متفاوت و واقعیاتی که در مورد تفاوت زیستگاهشان وجود دارد، هر دو از پستاندارانی با عمر طولانی و مغزی بزرگ هستند که قابلیت زیادی برای رفتار‌های انتقال دهنده خلاقانه و تربیتی دارند.» پروفسور کروتزن نویسنده ارشد این تحقیق بوده است و تقریباً ۲۵ سال است که تکامل اجتماعی میمون‌های بزرگ و پستانداران دریایی را مطالعه می‌کند. منبع: ایندیپندنت
×
×
  • اضافه کردن...