ReLIFE

به به ،، بیاد خیلی هم منتظرشم فقط جنِش مثل تو انیمه ها خوشگل باشه ها ... بی ریخت باشه که اصلا نمیخوامش

والا بیشتر فیلم و انیمه های ترسناک و خون اشامی دیدم برای خودم خیلی چیز خاصی پیش نیومده . فقط چند باری مارمولک و سوسک بالدار دیدم . در کل شجاعم

افرین ؛؛ خیلی هم عالی بود

خدا حفظشون کنه براتون

منم یکی دارم ،، سمت پهلویِ راستم . ان شاالله که همون angel kiss باشه

خب مشکلِ اونه که منو نداره ،، وگرنه منکه خودمو دارم

خدا عاقلشون کنه ،، شاید بیشتر از این فهم نداشتن که دل بشکونن ان شاالله که جز اونها نباشیم

خودم رو کنار میکشم ،، چون حتی با من هم باشه لذتی نمیبره از زندگیش ولی انقدر هم دلم بزرگ نیست که ارزوی خوشبختی کنم براش کوفتش بشه

خدا نکنه این بلا سر کسی بیاد ،، به عنوان کسی که تجربه کرده میتونم بگم ادم فقط لال میشه ،، از شدت شوکی که بهش وارد شده شوخی نیست خراب شدن و فاسد شدن یه باور به اسم دوست و عشق کنار اومدن باهاش به قدری سخت و ازار دهنده هست که حتی با تلافی هم نمیشه جبرانش کرد .

افرین ،، شما کار درست رو انجام میدی

خوب فکریه ،، افرین

از مرز رد میشدم و مهاجرت میکردم ،، ولی وقتی مرئی میشدم فکر کنم دیپورت میشدم

افرین خیلی مفید بود ❣

من عاشق عطر هستم ،، بهم میگه مامانم که تو با عطر دوش میگیری مگه

چون احساس ادمها ، نه جنسیت داره نه فرهنگ نه حتی ملیت خاصی نه حتی بُعد زمان و مکان داره .

شاید چون گفتم کتابی بوده که هنوز هم دوستش دارم ،، شما هم یاد چیزی که خاطره ای ازش دارید ، افتادید .

کلا بیشتر مواقع ،، رفتار مطابق نیاز ،، بدون منطق و ملاک نتیجه خیلی خوبی نداره

مردم اگر میدانستند انتخاب بر اساس ملاک و نه بر اساس نیاز، چه کمکی به آرامش روح و جسم آنها میکند، هرگز به علت هیچ نیازی، تن به روابط دوستانه و عاطفی و کاری نمیدادند و فقط و فقط ملاک های خود را میدیدند. آدم است دیگر، نیاز به هم صحبت دارد. اولین از راه رسیده را انتخاب میکند برای هم صحبتی و رفع کردن نیاز. اما اگر ملاکی وجود داشت، به نظرتان اولین از راه رسیده را انتخاب میکرد؟ او اولین را انتخاب میکند چون هیچ ملاک مشخصی برای انتخاب کردن ندارد. پس از مدتی احتمالا متوجه میشود که آن اولین، نه هم صحبت خوبی بوده، نه راز دار بوده و نه بویی از انسانیت برده. خب آخر چنین انتخابی چه میشود؟ استرس، از بین رفتن همان اندک آرامش و احساس تلخ پشیمانی. این فقط یک مثال ساده، آن هم راجع به هم صحبتی بود. ما انتخاب های مهم تری هم داریم و تصور کنید برای آنها هم هیچ ملاکی نداشته باشیم! فاجعه میشود..‌. یک خواهش ویژه دارم: لطفا به هیچ عنوان جلوی هیچ نیازی سر خم نکنید... نیاز ما مهم تر از آرامش ما نیست، فراموش نکنید... 🖊 نویسنده: سهیل شهابی

کتاب : فهرست مهمانان ✍ اثر: لوسی فولی 🕊: این کتاب که یکی از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و آمازون محسوب می‌شود به ماجرای قتلی پیچیده در بحبوحه‌ی یک مراسم عروسی باشکوه می‌پردازد. تمام میهمانان، اسرار، حسادت‌ها و کینه‌های خاص خود را دارند که در طول داستان به آن‌ها پی خواهید برد و متوجه می‌شوید که پشت چنین جشن‌هایی چه امیالی نهفته است.رمان فهرست مهمانان داستان خود را با خونسردی کامل پیش می‌برد، شما را با شخصیت‌های مهم آشنا می‌کند و درست زمانی که کیک عروسی بریده می‌شود یکی از پیشخدمت‌ها جسدی را می‌یابد. نویسنده قدرت نویسندگی خود را در این اثر با بیان رازها و امیال حقیقی تک تک مهمان‌ها برای‌تان به نمایش می‌گذارد و شما داستانی را می‌خوانید که از نظر ارزش ادبی با بهترین کلاسیک‌های جنایی برابری می‌کند.اگر به داستان‌ها و رمان‌های جنایی و معمایی علاقه دارید، کتاب حاضر بهترین گزینه برای‌تان محسوب می‌شود.

کتاب : جین ایر ✍ اثر: شارلوت برونته 🕊: این کتاب معروف‌ترین اثر شارلوت برونته درباره‌ی دختر یتیمی است که تنها دارایی‌اش چند فامیل بداخلاق وتحصیلاتش است. او موسیقی، نقاشی و فرانسه درس می‌دهد. محبوبیت جین ایر بخاطر ملودرام بودن داستان و جستجوهای پرهیجان و تاثیر جین ایر بود. در داستان می‌خوانید که تنها چیزی که به یاری این دختر تنها می‌آید؛ تحصیلات و ذهن خلاقش است. کتابی بسیار کامل و بسیار زیباست و تمام وقایع، با جزئیات به تصویر کشیده شده موضوع داستان تازه هست و موجب میشه خواننده حوصله‌اش از خوندن کتاب سر نره و براش جالب و جذاب باشه. جین ایر، شخصیتی مغرور و متعصب، توام با سادگی و منطقی هست.یک کلاسیک عاشقانه به تمام معنا که در کنار اتفاقات رمانتیکش، درس‌های زندگی هم داره. (نکته : دومین رمانی بود که مطالعه کردم ،، حدود ۱۴ سالم بود ،، هنوزم عاشق اقای ادوارد روچستر هستم ، با اون اخلاق جالبش . اولیش هم کتاب خرمگس بود که کتاب جالبیه )

❣

دست گلت درد نکنه ❣ اولی و سومی با هم

مچکرم جانم ❣

که آدم باید یک چیزهایی از خودش را، یک حرف‌هایی از خودش را، یک آهنگ‌هایی برای خودش را، یک جاهایی از شهر برای خودش را، یک کتاب‌هایی برای خودش را، یک فیلم‌هایی برای خودش را، فقط و فقط برای خودش نگه بدارد و با هیچکسی شریکشان نشود و ذخیره‌شان کند برای روزهای مبادایی که آنقدر‌ها هم مبادا نیستند دیگر

آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسیدن را هم ممنوع کردند! و حالا که نفس‌هامان هم به شماره افتاده، مثل عشق سال‌های وبا! لعنت به تو، لعنت به من، لعنت به همه‌ی ما! بخاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم.. اگر زنده ماندی از طرف من به تمام مردم دنیا بگو:تا می‌توانید همدیگر را ببوسید!نسل ما همه مردند در عصر یخبندان! عصری که بوسیدن، حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش! به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌ها کشت نه جنگ‌های صلیبی و طاعون و سل! گابریل گارسیا مارکز. عشق سالهای وبا