-
تعداد ارسال ها
390 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
1
تمامی مطالب نوشته شده توسط ReLIFE
-
این حرف آلبر کامو رو هرگز فراموش نکن: «رنجِ او آنقدر طولانی شد که اطرافیانش به آن عادت کردند و از یاد بردند که او سخت در عذاب است!»
- 4 پاسخ
-
- 3
-
شعری که بصورت افقی و عمودی یک جور خوانده می شود
ReLIFE پاسخی برای Topaz ارسال کرد در موضوع : اشعار نویسندگان
افرین ،، قبلا دیده بودمش ولی یادم رفته بود ،، مچکر که یاداوری کردیش برام ❣- 2 پاسخ
-
- 3
-
مچکرم از شما
- 9 پاسخ
-
- 2
-
یه مشت خرچنگ دور هم تشکیل اجتماع دادیم
- 3 پاسخ
-
- 2
-
ان شاالله شما و همه دوستان به ارزوهاشون برسن و بختشون رام و ایامشون به کام باشه منم آرزوم این هست که یه عالمه پول داشته باشم و کلی بچه های سر چهار راه رو به سرپرستی بگیرم تا بتونن بخندن .
- 10 پاسخ
-
- 2
-
کنترل اشتها و کاهش وزن با آهسته خوردن
ReLIFE پاسخی برای Topaz ارسال کرد در موضوع : بدنسازی وتناسب اندام
منکه کلا وقتی گشنه ام باشه که به سرعت میگ میگ خدا بیامرز غذا میخورم .- 5 پاسخ
-
- 2
-
۱: خیلی از لباس های پاره که الان میپوشن. ۲: نمیدونم که ۳: جناب کوآلا و تنبل ۴: اثبات نمیخواد تا حرف بزنم میفهمن فضایی ام .
- 9 پاسخ
-
- 2
-
الان دیدم این پیام رو ،، نه راحت باشید
- 35 پاسخ
-
- 2
-
بر ما چه رفته است که دِل مُردهایم ما؟ دل را به میهمانیِ غم بُردهایم ما گلهای زرد دسته به دسته شِکفتهاند بر ما چه رفته است که پَژمردهایم ما؟ سبزیم اگرچه مثل سپیدارهای پیر سهمِ کلاغهای سیه چُردهایم ما شاید به قولِ شاعرِ لبخندهای تلخ ‹یک مُشت خاطراتِ ترَک خُوردهایم ما› باور کنید هیچ دلی را در این جهان نشکستهایم ما و نیازردهایم ما گفتی پناه میبَری از بیکسی به چاه ای بُغضِ ناصبور مگر مُردهایم ما؟ سعید_بیابانکی
- 35 پاسخ
-
- 3
-
درود بر شما ،، افرین
- 35 پاسخ
-
- 3
-
افرین که بهت ،، خیلی هم خوب دختر خوش ذوق
- 35 پاسخ
-
- 2
-
مچکرم ،، بله بفرمایید .
- 35 پاسخ
-
- 1
-
حاصل انتظار شد موی سپید بر سرم آینه شرم می کند از ته دل مکدرم پنجره خسته شد ولی همدم چشم میشود اسب سپید آرزو می بردم به هر درم برکه خبر ندارد از ماه ولی ستاره ها می شمرند اشک را باز ز گونه ی ترم چشم به راه مانده ام در هوسی که بگذرد باز در آسمان دل خاطره ی کبوترم بید به باد می دهد فرصت دل سپردنش رقص قشنگ رنگها شد غزلی به دفترم قصه ی تلخ می شود بوسه ی قهوه بر لبم طعم شکر نمی دهد یاد تو در برابرم ای غم نا تمام من... غصه ی بی حساب من رنگ خزان گرفته دل نیست به جز تو درسرم
- 35 پاسخ
-
- 3
-
امان از این محدودیت لایک که نمیتونم لایکت کنم گلم ،، واقعیت از نوع صورتی ،، خیلی هم عالیه بوس به قرص ماهت
- 10 پاسخ
-
- 1
-
افرین ،، خیلی کار خوبی انجام دادین
- 6 پاسخ
-
- 2
-
خیلی هم خوب ، مچکرم
- 35 پاسخ
-
- 2
-
ساکت و تسلیم تماشا میکنی چگونه از یاد میروی. ای صبورِ کلافه؛ ای انسان...
- 35 پاسخ
-
- 3
-
عزیزممممممم چقدر خوشگله ...
- 10 پاسخ
-
- 1
-
عزیزی شما
- 7 پاسخ
-
- 1
-
مچکرم البته خودم هم نیستم ،، ولی متنش فکر میکنم مناسب دهه ما هم باشه .
-
یک نفر ، فقط یک نفر باید آدم را به نام کوچکش، بی تکلف ، بی تعارف، بی ترس و تردید، با لحنی آرام و مطمئن ،با صدایی مهربان، بی عقده و بی کینه، گرم ، با ریشه ای در عمق *دل* ، بی توجه به کمبودها و نقص های ما، پر از لطف و بخشش، صدا کند... و ما را از این پرتگاه فنا بیرون کشاند و نگاهمان کند و پناهمان شود، با صدایش نوازشمان کند، با انگشتانش برود کنار شقیقه هایمان که به درد می تپد و لمس کند بندبند دردهایمان را، و شفایمان دهد از اندوه بی کسی ، از ملال روزمرگی و از خودمان ، خود کلافه امان ...اگر گفتید چه کسی؟ #تکه ای_از_یک_خیال_طولانی ✍ #افسانه_نجاتی
- 5 پاسخ
-
- 4