رفتن به مطلب

ReLIFE

کاربر عضو
  • تعداد ارسال ها

    390
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    1

تمامی مطالب نوشته شده توسط ReLIFE

  1. ReLIFE

    #معرفی_کتاب_4🌸

    کتاب : آسایش ✍ اثر: مت هیگ 🕊: مت هیگ با کتاب آسایش برای روح ما لقمه‌هایی کوچک و بزرگ می‌گیرد. این اثر مجموعه‌ای از امیدها و انگیزه‌های کوچک و بزرگی است که همه‌ی ما در اتفاق‌های سادۀ زندگی تجربه کرده‌ایم و کتاب حاضر ما را در بهتر زیستن یاری می‌کند.شما در این کتاب با موضوعی واحد مواجه نیستید. حتی خوانندۀ یک داستان طولانی نیز نمی‌شوید؛ بلکه کتاب آسایش در چهار بخش اصلی، خواننده‌اش را با مجموعه‌ای از جستارها روبه‌رو می‌کند. در هرکدام از این جستارها، تجربه‌ای، داستانی و یا حتی قطعه‌ای ادبی به قلم نویسنده درج شده است و در پایان هرکدام پندی اخلاقی نیز آمده است و در حقیقت، اصلی‌ترین بخش این جستارها از نظر نویسنده نیز همین پندها هستند. باید گفت که کتاب حاضر اثری برخواسته از دل تجربه است.
  2. به بعضیا هم باید گفت : بسیــار سخــن بود، نگفتیم و گذشتیم... #عماد_خراسانی
  3. انقدر دلم میخواد با عقل الان و شناختی که الان دارم از اطرافیان و ادمها ،، دوباره بشه ۱۸ سالم
  4. چقدر خوبه این اهنگ ،، مچکر از شما ❣
  5. ReLIFE

    👌👌

    ‌ امان از خودخوری و ناتوانی در هضم خود! ‌
  6. ReLIFE

    " طرف باید اهلت باشه"

    سلامت باشی جانم
  7. ReLIFE

    " طرف باید اهلت باشه"

    الهی که دنیات همیشه بدون غم باشه و کلا درک نکنی هیچ سختی و ناراحتی و نگرانی
  8. ReLIFE

    " طرف باید اهلت باشه"

    مسیج داده بیا ببینمت ..... باید دلم بلرزد، که نمی لرزد. باید بخواهمش، که نمی خواهم. می توانم حدس بزنم این قرار به کجاها می رسد و چه لذت ها که .... اما نمی خواهم. نه. برایش توضیح دادم که روز کشدارم را کنار فیلمهای ندیده و در معاشرت با کولر خراب سر میکنم ولی به دیدن تو نمی آیم. به دیدن تو که جهانت را بلدم. می دانم امروز هم دور و برت خالی مانده که یاد من افتاده ای. به دیدن تو که وقتی باید می بودی، نبودی. چرا باید باشم وقتی تو لازمم داری؟ گفتم من نیمکت پارک نیستم، ایستگاه مترو نیستم، مشاور و روانشناست نیستم، مادربزرگ قصه گویت نیستم، نه .من آدمم. بین من و تو، یکی باید برای من - حتا برای تن من - حرمت قائل شود. حرفهایم که تمام شد، کمی بد و بیراه گفت و قطع کرد. تنهایی به آدمها فشار می آورد، آنقدر که سعی کنند با بودن کسی که قبلا نخواسته اند پرش کنند. اما نه آنقدر که آدم بخواهد خودش را مفت بفروشد ....... #حمیدسلیمی
  9. ReLIFE

    مرا بغل کن

    و چه بسیارند زن هایی که نه شعر می گویند نه شعر می خوانند ، نه شعر می دانند و خودشان چقدر شعر هستند... ✍ #علی_حامی
  10. ReLIFE

    #اینجا_زن_وجود_دارد_3💖

    خیلی ممنون
  11. ReLIFE

    #اینجا_زن_وجود_دارد_3💖

    محبت دارین
  12. بله کتاب خوبی هست
  13. ReLIFE

    #معرفی_کتاب_3🌸

    کتاب : سه شنبه ها با موری ✍ اثر: میچ آلبوم 🕊: کتاب خیلی خوبیه، لازمه بگم که یک سری عواطف و احساسات هست که بنا بر جبر زمانه و دلگیر بودن از آدم‌ها فراموشش میکنیم و کنارشون میذاریم تا به قول خودمون بدجنس بشیم این کتاب به ما میگه دنیا ارزش اینو نداره که بخوای از اصل خودت دورشی، در مورد مفاهیم پایه‌ای و اصلی زندگی صحبت میکنه همین چیزا رو بتونیم واقعا رعایت کنیم دنیا قشنگ تر میشه و در آخر کتابی ساده، صمیمی، سرشار از جملات تسلی‌بخش با یک احساس همزادپنداری خاص برای خواننده که می‌توان از اول تا آخر آن را یکجا خواند و درس‌هایی از زندگی را آموخت که در هیچ کلاس و دانشگاهی نمی‌توان یافت؛ مخصوصاً برای کسانی‌ که می‌خواهند کتابخوانی را شروع کنند. یکی از بهترین رمان های روانشناسی و احساسی هست که اميدوارم خوشتون بیاد
  14. ReLIFE

    #اینجا_زن_وجود_دارد_3💖

    من زنِ کاملی نیستم عزیزم؛ این را می‌دانم. من هر وقت که برای کامل‌شدن برای خودم و برای دیگری تقلا کردم، دیگر خودم نبوده‌ام. من کامل نیستم، همان‌طور که تو نیستی و همان‌طور که دیگران نیستند. من از تلاش برای کامل‌بودن و کامل‌شدن دست برداشته‌ام، در عوض تلاش کردم تا «کافی» باشم. من بیشتر از این‌که زن کاملی باشم، دوست داشتم «زنِ کافی‌»‌ای باشم. زنی به‌غایت «به‌اندازه». من وقت‌های زیادی در تلاش‌هایم برای کامل‌بودن به بن‌بست‌ رسیده‌‌ام، اما هر وقت که خواستم، «کافی» و «به‌اندازه» باشم، روشنایی کوچکی در دلم قوت گرفت. دنیا کامل‌بودن را برنمی‌تابد، همان‌طور که خودش هیچ‌وقت کامل‌بودنش را نشان‌مان نداد و هرچقدر به تماشایش نشستیم، فهمیدیم که بنایِ خودش بر نقص است و اصلا، مگر می‌شود چیزی را هم پیدا کرد که در غایتِ تکامل باشد؟ من کامل نیستم و کامل هم نخواهم شد. درعوض، برای کافی‌بودن و حضور به‌اندازه تلاش می‌کنم. همان‌طور که کودک بیش از مادر کامل (تقریبا امری محال) به مادر کافی نیاز دارد، دنیا نیز به آدم‌هایی نیاز دارد که «کافی» باشند و قدوقامت حضورشان «به‌اندازه». من کامل نیستم؛ همان‌طور دیگرانی که بیشتر از خودم، دوست‌شان دارم. گمانم یکی شگفتی‌های حضور آدمی در دنیا با همه این تلخی‌ها و اندوه‌های آغشته به جان‌مان، همین باشد که با همه نقص‌ها، دل‌آشفتگی‌ها، طرحواره‌های ذهنی، خلأهای درونی و مشغولیت‌های روانی و ذهنی، می‌توانیم تجربه «کافی‌بودن» برای خود، دیگری و دنیا را داشته باشیم. کافی‌بودن یا کافی‌شدن هدف نیست. مسیر است. و خوشا بر کسی که لحظه‌ای از در مسیرِ کافی‌بودن غافل نمی‌شود. #فاطمه_بهروزفخر
  15. ReLIFE

    #سواد_رابطه_2 💎

    افرین ،،
  16. سلامت باشی جانم ❣
  17. ReLIFE

    #سواد_رابطه_2 💎

    البته خودمون باید همه چیز رو سر جای خودش قرار بدیم
  18. ReLIFE

    خدایا باکے دارے لج میکنے ?

    لحظه‌ی عجیب - و نه الزاما - تلخی هم هست که می‌فهمی جادویی رو که نزد کسی داشتی از دست دادی. تفاوتی که براش با بقیه داشتی، از بین رفته. دست از ستایش کردن تو - یا پذیرفتن تفاوتهای تو - برداشته. درک می‌کنی که از خورشید بزرگ و گرم دنیاش، بدل شدی به لامپ صدوات گوشه راهرو. می‌فهمی یا به تو فهمونده میشه دیگه قهرمان محبوب و دست نیافتنی او نیستی، یه عابر ساده‌ای با کوله‌باری از ویژگیهای ساده که تمایزی برای تو نسبت به بقیه عابران ایجاد نمی‌کنه. یا هولناک‌تر، درک یا کشف می‌کنی هرگز جزئی از جان و جهانش نبودی و همه آشوبهای عاشقانه و بی‌تابی‌های دلخواه، فقط در ذهن تو جریان داشته... امروز کرگدن سمج میانسال عبوسی شدم که اسم این لحظه رو میذارم لحظه رهایی و آرامش. ✔رهایی و آرامش همیشه با رنج همراهه، چرا که هر شکلی از رشد، فرزند رنجه. رنج لحظه کشف "دیگر - یا هرگز - دوست داشته نشدن" رنج رنگی و ملتهب و بزرگیه که در کنار زخمی کردنت، مجوز تو برای شیرجه‌ای بی هراس و بلند به عمق سرد آبهای دریاچه متروکیه که فقط خودت بلدیش: تنهایی. تنها، مثل هیولای دریاچه لاک‌نس. تنها، مثل نهنگی که در ساحل خلوت هنگام، ساکت مرد. تنها، مثل عقاب باغ وحش ساعی در سالهای دور. تنها، مثل ابر سرگردونی در آسمان تابستون درکه. آروم، بی قید، ساکت، بی لنگر. تنها، مثل انسان در لحظه زاده‌شدن و در لحظه مرگ. همین. #حمیدسلیمی
  19. ReLIFE

    خداے من خسته ام و تنہا....

    از رنج های ماهرانه خلق شده در چرخه زندگی یکی هم این است که تمام جهان را برای کسی بخواهی که دوستش داری، و بعد کم بیاوری. دور بایستی و نگاه کنی که کسی دیگر آرزوهای او را دانه دانه برآورده می کند، دم نزنی، حرف نزنی، استخوان تیز گلایه در گلوی از بغض بسته ات بماند، صدایت در نیاید، هروقت کسی پرسید بگویی خوبم، با چشمهای تر نگاه کنی، نگاه کنی، نگاه کنی، خوشحال باشی از دیدن خوشحالی او، به شبها فکر نکنی، به روزها فکر نکنی، مرض داشته باشی و تمام جزئیات را از دور دنبال کنی، و تمام ساعات را به یک دلفین پیر فکر کنی که از برنامه های سیرک حذف شده و می داند قرار است فردا ظهر غذای کوسه ها شود. یک رنج کشنده زندگی هم " کم بودن " است. دور ماندن. نگفتن. نخواستن. ندیدن. یک شیوه کشنده از زوال تدریجی: تو یک بار در عمرت برای یک نفر کافی نیستی، و بعد از آن دیگر مهم نیست چند مومن به دینت ایمان بیاورند. برای ابد، پیامبر مصلوب ساکتی هستی که آخر هر نماز، خودش را و خدای خودش را لعنت می کند. بعد از خودش می پرسد آن یار جفاکار چرا دیگری را به من ترجیح داد؟ چطور توانست؟ خودش جواب خودش را می دهد: او بس بود، من نبودم. همین./ #حمیدسلیمی
  20. ReLIFE

    راستش رو بگو که.....

    بسته به شرایط از همه اَشون میشه ترسید.
  21. ReLIFE

    #سواد_رابطه_2 💎

    وقتی در رابطه ای هستی و - برای یارت ، همکارت ، خانواده ات ، همسرت ، هرکسی که رابطه ای انسانی با تو دارد - اهمیت کافی نداری ، یعنی جای درستی نایستاده ای . وقتی اولویت نیستی ، وقتی نسبت خواستن و خواسته شدن یکسان یا لااقل نزدیک نیست ، یعنی گم شده ای . و وقتی می مانی در جای غلط ، وقتی روی اشتباه هایت اسمهای باشکوه می گذاری - عشق ، نیاز ، وفاداری ، فداکاری و ... - ، فقط داری عقده های روحت را بیشتر و بیشتر می کنی ، آنقدر که نه از این رابطه لذت می بری و نه بعدتر و بعد از مرگ این رابطه خواهی توانست مراوده‌ای سالم را تجربه کنی . یک وقتی ، شهامت کن و یک جای هر رابطه‌ای بایست و با دقت به اطرافت نگاه کن . و بعد به خودت . اگر مناظر اطراف و تصویر ذهنی خودت دلت را از ذوق نمی لرزاند و حالت را خوب نمی کند ، درک کن که رابطه بیماری داری و باید درمانش کنی ، یا تمامش کنی . کسی از تنهایی نمرده ، اما خیلی ها با اصرار بر ایستادن در جای غلط زندگی کردن را از دست داده اند . همین ./ #حمیدسلیمی #سواد_رابطه
  22. ReLIFE

    #معرفی_کتاب_2 🌸

    کتاب : من گاهی دروغ می‌گویم ✍ اثر: آلیس فینی 🕊: این کتاب واقعا میتونه کاری کنه که شما جای شخصیت اول قرار بگیرید، به تک تک کلمه‌های میخونید و میشنوید دقت کنید، نویسنده قراره در آخر شمارو مبهوت کنه، نه تنها دراخر بلکه درکل داستان، نوع نوشتن این‌طور داستان‌ها اصلا کار ساده‌ای نیست، اگر یک قدم اشتباه در نوشتنش برداره کل داستان و بهم میریزه این ولی نوع نوشتن این تکه تکه کردن پازل و درعین حال کنارهم قراردادن، این کتاب و داستانش تماما فوق‌العاده و از نظر من که شیفته‌ی این‌طور داستان‌ها هستم بی‌نظیر. داستانی پر از پیچش و تعلیق. مرتب حدسهای خواننده اشتباه در میاد و حدس بعدی از اونم اشتباهتره. در کل پیامی که من از داستان گرفتم اینه که اجازه ندیم کسی زندگیمونو بدزده. به چیزهایی که داریم چنگ بزنیم و برای نگه داشتنشون بجنگیم.
×
×
  • اضافه کردن...