رفتن به مطلب

دیالوگ های ماندگار ؛


ارسال های توصیه شده

‏شب سردی‌ست. بخاری خاموش است، لامپ‌ها خاموش است، گربه‌ها ساکت‌اند، هوا حتما ابری‌ست. من اینجا گوشه رختخواب حس یک گمشده را دارم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

‏و می‌دانی چه بر سرم آمد؟ انتظارات خودم و دیگران، از توانایی‌ام پیشی گرفت و حسرت خوردن آغاز شد. دست از تلاش کشیدم و روزها قوت غالبم حسرت بود و حسرت و حالا ببین، حتی از توانایی خویش هم عقب مانده‌ام.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ما چه بیهوده جوان شدیم و چه بیهوده‌تر از آن گذر کردیم. ما چه بیهوده به دار تفکراتی که انتخابمان نبود آویخته و چه بیهوده قربانی شدیم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نیمه‌ره ایستاد. حمقِ خفته در امیدِ جماعت را تماشا کرد، بر اندوخته‌های نیستی‌اش قدری افزود و با کوله‌باری از هیچ به سویِ بی‌انتها روانه شد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

‏هر شب لب می‌گزید و چنگ می‌زد به موهایش. صدا نداشت، تاریک بود، تصویر هم نداشت. اما آشوب بود، چه آشوبی بود، چه آشوبی‌.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ در 15:14، فندق گفته است:

تا وقتی که ما به حیوونا رحم نمی‌کنیم
عوضیای حیوونم به ما رحم نمیکنن
چیزی که عوض داره گله ندارد

 

🌹

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

13 ساعت قبل، فندق گفته است:

نیمه‌ره ایستاد. حمقِ خفته در امیدِ جماعت را تماشا کرد، بر اندوخته‌های نیستی‌اش قدری افزود و با کوله‌باری از هیچ به سویِ بی‌انتها روانه شد.

🌹

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

13 ساعت قبل، فندق گفته است:

‏شب سردی‌ست. بخاری خاموش است، لامپ‌ها خاموش است، گربه‌ها ساکت‌اند، هوا حتما ابری‌ست. من اینجا گوشه رختخواب حس یک گمشده را دارم.

🌹

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

افسانه‌ها در مورد چشمای قهوه‌ای میگن اگر کسی رو دیدین که چشم‌ هاش قهوه‌ایه بدونید که خدا موقع خلقت ، یک کمی از خاک بهشت رو ریخته توی چشم‌هاش .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هرموقع خواستید بفهمید یکی دوستتون داره یا نه، تا دیر وقت باهاش چت کنید، هی طولش بدید طولش بدید، اینقدر باهاش چت کنید تا خودتونم خسته شید، بعد اگه دیدین اون با تمومِ این وجود هنوزم از حرفاتون خسته نشده بدونید دوستتون داره، اون دوست داشتن باعث شده هیچ وقت از حرفای شما خسته نشه، ولی اگه دیدین دیر سین زد یا یهو رفت بدونید علاقه ای نیست و براش مثل افراد عادی هستید .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمیدونم شما به افرادی که کم میارن چی میگید اما حامد ابراهیم پور خیلی قشنگ میگه که:
به رقص مرگ میان تنت ادامه بده،
نفس بگیر و به جان کندنت ادامه بده.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه روزی همه ی زخمهای زندگی خوب میشه.
اما بعضی حرفا هیچوقت فراموش نمیشه.
نه که چون حرفه تلخه،  نه .
چون کسی بهت میگه که انتظارشو نداشتی.
رفتار بعضی از آدما هیچوقت از ذهنت پاک نمیشه.
شاید اون رفتار از نظر خیلیا بد نباشه اما فقط خودِ تویی که میفهمی چقدر به خاطر رفتارش داغون شدی.
بعضی وقتا باید سکوت کنی و فقط به خاطر خودت پیگیر چیزی نشی
اما هیچوقتم یادت نمیره که چی بهت گذشت تا " گذشت "

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بهترین دیالوگی که شنیدم و به شدت بهش معتقدم اینه : اونایی که منو میشناسن هیچوقت به من شک نمیکنن و اونایی که بهم شک دارن هیچوقت منو نمیشناسن.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

گفت : من نه اونقدری که به نظر میاد خوشحالم و نه اونقدری که فکر میکنی ناراحتم، من فقط همونقدری که به نظر نمیاد و فکر نمیکنی خالیم، همین ...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...