فندق

ز بس خندیدم و پنهان نمودم راز خود را؛ کسی باور ندارد در دلم ، دریای درد است .

به جَهانی ندهَم، لذت تَنهایی را.

ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم امید ز هرکس که بریدیم،بریدیم

طبیعت تا وقتی بازیو نفهمی ، تکرار میکنه

از حذف کردن ادم های زندگیتون نترسید زندگی قانون لیاقت هاست!

به جهانی ندهم لذت تنهایی را

‏گاهی حس نداشتن از حس بد داشتن ترسناکتر میشه.

هوا پسهِ ولی بازم هوا همو داریم.

تلخ تر از زهر اون قندیه که با منت میخوری.

شبا رویاهامون سرطان میگیرن.

گر نباشد رنگ رویا؛به چه دل باید سپرد!

گویند که هر تیره شبی را سحری هست !

ولی شاید دوست داشتن یعنی همین که: وقتی هست حالت بهتره وقتی هست، حتی حوصله سربرترین کارها با اون هیجان انگیزه وقتی شادی، کنارته وقتی خسته‌ای، کنارته وقتی غمگینی، کنارته وقتی از عالم و آدم کلافه‌ای، کنارته اون برای تموم لحظه‌هات کافیه.

چیزی که تو واقعیت تموم شده رو تو رویاهاتون ادامه ندید

پارگی حنجره از عمق سکوت

یه تئوری هست که میگه وقتی دستات سرده یعنی یکی دلتنگته!

حیف آهنگای قشنگی که یاد آدمای دروغی و بیخود میندازتمون

شرحی زِ حال و حالی زِ شرح نیست...

سر گشته‌ ی‌ محضیم‌ و‌ در‌ این‌ وادیِ‌ حیرت ؛ عاقل‌ تر از آنیم‌ ك‌ دیوانه‌ نباشیم!

شود به صبر دوا دردهای بی درمان

مخفی کردن ناراحتی‌ها، از خود ناراحتی دردش بیشتره .

کاش پیرتر بودم مثل ریشه ها یا خیلی جوان‌تر مثل شاخه ها اين‌جا که من ایستاده ام میانه است، فقط تبر می خورم!

نمیدونم چرا درست نمیشه هیچی؛

وقتی صبر خوبه که بدونی یه چیزی قراره اتفاق بیوفته .

آدما یهو میرن، یهو خسته میشن، یهو ممکنه دیگه دوسِت نداشته باشن، ممکنه صبح که از خواب پا میشن تصمیم بگیرن دیگه نخوانت.حتی اگه شب قبلش حاضر بودن برات بمیرن! ️