-
تعداد ارسال ها
2082 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
80
تمامی مطالب نوشته شده توسط فندق
-
«پس از تمام این رویدادها دانستم دیگر به جایی رسیدهام که زیستن، برایم سختتر از مُردن است.» محمدحسن علوان.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«به خود میگفتیم آیا این بدن من است؟ این که جسدی بیش نیست. بله ما دیگر چیزی جز استخوانهایی پوشیده در پوست نبودیم. جمعیتی بودیم که در پشت سیمهای خاردار و درون کلبههای گلی گله وار نگهداری میشدیم جمعیتی که هر روز بخشی از آن میپوسید و فاسد میشد و دیگر رمقی برایش نمانده بود.» ویکتور فرانکل.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«من استاد سخن گفتن در سکوتم. در تمام زندگیام با سکوت سخن گفتم و سر تا سر تراژدیهای زندگیام را ساکت زیستهام!» داستایفسکی.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«دلم گرفته است به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیدهی شب میکشم چراغهای رابطه تاریکند؛ کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد. کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد. پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنیست.» فروغ فرخزاد.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«هرچی دلبستگیهای فرد بیشتر ،باشه زندگی کمرشکنتر میشه و رنجی که فرد موقع جدایی از این دلبستگیها باید تحمل کنه هم بیشتر میشه شوپنهاور و بوداییها هر دو معتقدن فرد باید خود رو از دلبستگیهاش جدا کنه.» درمان شوپنهاور/اروین د یالوم
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«هر قدر که به غم میدان بدهی، میدان میطلبد و بازهم بیشتر و بیشتر. هر قدر در برابرش کوتاه بیایی، قد میکشد، سلطه میطلبد، و له میکند.» نادر ابراهیمی.
- 961 پاسخ
-
- 4
-
«کاش میتوانستم همچون خوبترین دلقکان جهان، تو را سخت و طولانی بخندانم.» از نامههای نادر ابراهیمی به همسرش.
- 961 پاسخ
-
- 4
-
«نه آرامشت را به چشمی وابسته کن، نه دستت را به گرمای دستی دلخوش چشمها بسته میشوند و دست ها مشت میشوند و تو میمانی و یک دنیا تنهایی.» فروغ فرخزاد.
- 961 پاسخ
-
- 4
-
«اگر بدانم خودم چه میخواهم، میروم دنبالش اما نمیدانم. حتی نمیدانم نامم از آن کیست. خانهام چرا خانهام نیست و یک دهنکجی بزرگ است؟ نمیدانم اصلا چرا اینجا باید باشم؟!» سناپور.
- 961 پاسخ
-
- 4
-
- وقتی برای وصفش دست به دامن شعر میشی! «برای چشم تو باید به زندگی جان داد برای وصف تو باید به شعر میدان داد»
- 961 پاسخ
-
- 4
-
«همه آدمها اعتیاد دارند و تمام معتادها در آرزوی یک چیزند: گریز از واقعیت.» سنگ، کاغذ، قیچی/آلیس فینی
- 961 پاسخ
-
- 4
-
«مطمئن باش هرگز پیش نخواهد آمد که دانسته تو را بیازارم یا به خشم بیاورم. هرگز پیش نخواهد آمد.» از نامههای نادر ابراهیمی به همسرش.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«انسان بدون گریه سنگ میشود.» نادر ابراهیمی.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
«کسی که مولوی را قدری بشناسد، حافظ را قدری بخواند، خیام را گهگاه زیر لب زمزمه کند، و تکبیتهای ناب صائب را دوست بدارد، چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد. کسی که زیبایی نستعلیق شکسته، اندوه مناجات سحری در ماه رمضان، عظمت خوفانگیز کاشیکاریهای اصفهان، و اوج زیبایی طبیعت را در رودبارک احساس کرده باشد، چنین کسی به درستی زندگی خواهد کرد. شاید سخت، شاید دردمندانه، شاید فشار، اما بدون شک بهدرستی زندگی خواهد کرد.» نادر ابراهیمی.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
مهمترین حُسنی که درونگرا بودن داره حرف نزدن درباره مشکلاته، درسته تنهایی حل کردن مشکلات خیلی سخته، ولی حداقل بعداً کسی قرار نیست از نقطه ضعفات سواستفاده کنه
- 961 پاسخ
-
- 3
-
دیگه نمیتونم بگم "وای این موضوع هیچوقت برام عادی نمیشه" و خوشحال شم، یا ناراحت شم. همه چیز خیلی وقته به پوچی رسیده. همه چیز تو ی خلا گیر کرده، ی خلا پر از بی حسی، پر از مردگی.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
وقتی واقعا طرفتو دوست داشته باشی ، وقتی آرایش نکرده باشه ، وقتی تازه از خواب بیدار شده باشه ، وقتی به خودش نرسیده باشه ، بازم از نظرت زیباترین موجودیه که تو عمرت دیدی.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
حقیقتا هرچی دور و برمو که نگاه میکنم میبینم یه مشت آدم دلتنگ دورِ هم جمع شدیم
- 961 پاسخ
-
- 3
-
وقتی یکی میگه خیلی مواظب خودت باش، لباسای گرم بپوش، غذاتو بخوری حتما، من کنارتم، با هم حلش میکنیم توام در جوابش بگو منم دوست دارم
- 961 پاسخ
-
- 3
-
کسایی که برامون آهنگ میفرستن در واقع از طریق اون آهنگها دارن باهامون حرف میزنن.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
وقتی خوشحالی، میری با کسی که دوسش داری حرف میزنی، اما وقتی ناراحتی، میری با کسی که دوستت داره حرف بزنی. بیچاره اونی که دوستت داره
- 961 پاسخ
-
- 3
-
من فقط همیشه دلم برات تنگ میشه. من هیچوقت دست از دوست داشتن تو برنداشتم. حتی برای یک ثانیه. من هیچوقت دست از خواستن تو برنداشتم. حتی الانم میخوامت خیلی زیاد.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
تنها کسی که از دستش دادم و الان خیلی بهش نیاز دارم؛ منِ قبل از توعه
- 961 پاسخ
-
- 3
-
گاهی وقتا احساس میکنم من خیلی وقته مُردم و این دنیا جهنم منه این دنیا و آدماش سزای اشتباهات منه.
- 961 پاسخ
-
- 3
-
میدونی یه جاهایی باید ناراحت بشی؛اما نمیشی.به خودت میگی فلان حرف خیلی سنگین بود چطوری من واکنشی نشون ندادم؟چطوری دهنم و باز نکردم و جوابی نداشتم؟به خاطر اینکه انقدر بدی دیدی ،انقدر عادت کردی به ناراحت بودن ،انقدر حرف شنیدی ،انقدر خرد شدی ،انقدر سرت و انداختی پایین ،که دیگه سِر شدی در مقابلش
- 961 پاسخ
-
- 3