رفتن به مطلب

Aftaabgardaan

کاربر فعال
  • تعداد ارسال ها

    265
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی مطالب نوشته شده توسط Aftaabgardaan

  1. Aftaabgardaan

    نظامی که نتیجه رای بی سوادانه

    سخنگوی دولت فخیمه رییس جمهور ۶ کلاسه نوشته دوران پهلوی ۳۷ درصد مردم سواد داشتن و بیشتر مردم بی سواد بودن. یه رندی در جوابش گفته یعنی میفرمایید ۶۳ درصد از ۹۸ درصدی که به جمهوری اسلامی رای آری دادن بی سواد مطلق بودن؟ . آسیدابراهیم علاوه بر این که مشاورهاش رو باید عوض کنه، سخنگوش رو هم باید عوض کن.
  2. Aftaabgardaan

    روزی

    خواننده باید بدونه یه چیزی بگه ک مود ما باشه دیگه مگه نه
  3. Aftaabgardaan

    روزی

    محمد اصفهانی میخونه "روزی تو خواهی‌ آمد از کوچه های باران/ تا از دلم بشویی غم‌های روزگاران" اومدم غر بزنم که نه داداش!‌ اینطوریا نیست. تو اگه بیای تا بشوری هم، این غما شسته نمیشه! مگر اینکه همراه خودت گاز پاک کنِ نانو سان هم بیاری که حتی با اونم، کامل نمیره.. اومدم غر بزنم که دادا تو چقدررر خوش خیالی و فلان که دیدم در ادامه محمد اصفهانی میخونه: "روزی تو خواهی آمد از سوی مهربانی اما ز من نبینی دیگر به جا نشانی.." و دهانم را دوخت. چون قانع شدم و دیدم بله، دیگر نمیبینی نشانی چون غم‌ها من رو میخورن و کار من از غم خوردن گذشته عزیز دلم..
  4. خیلی از این کارا پسرا هم ذله می‌کنه مث همون شماره دو یا عوض کردن کانال فوتبال مرسی ک یادآوری شد ماهم بک میدیم بهتون شما ذله شین
  5. Aftaabgardaan

    ژانر وحشت

    متوسط تورم ایران از زمان خروج آمریکا (اردیبهشت 1397) از برجام تا الان، بین 40 تا 50 درصد بوده. دلار 6 تومنی از اون روز تا الان شده 45 هزار تومن. قیمت 45 تومنی دلار فقط یه عدد نیست. چند ماه دیگه میشه یه موج تورم وحشتناک دیگه، میشه گرونی همه کالاها، خدمات و ... مخصوصن کالای اساسی. اگر روند تورم سال 97 تا الان، قرار باشه ادامه پیدا کنه (بدتر نشه آ، همین تورم 40-50 درصد رو داشته باشیم) تا 4-5 سال دیگه: پراید میشه بالای 2 میلیارد. متوسط قیمت آپارتمان توی تهران میشه 500 میلیون. سکه میشه 200 میلیون. دلار هم میشه 300 هزار تومن. * . . . . *این روزگاریه که اگه کشور رو از چنگ ج.ا نکشیم بیرون، چند سال دیگه در انتظار مردم ایرانه و به قول جان مینارد کینز (اقتصاددان برجسته قرن بیستم): یک تورم بلندمدت آرام آرام تمام بنیان های اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی یک ملت را نابود می کند.
  6. این همش در مورد من در مورد داداشم کاملآ درسته از کجا آوردی من اردیبهشت مو داداشم شهریور بقیه ماه ها هم سیو کردم بپرسم
  7. چش قهوه ای مو قهوه ای با قهوه ای قرار داد بسته ۱۷۰ قد نمیخوامش باید برم ارشد رو بخونم دانشگاه باهاش آشنا بشم چ هفت خوانی ولی نابغه س و خوش اندام بنظرت برم دانشگاه می ارزه؟
  8. اردیبهشت شونم ولی بغل و بوس ممنوعسخته سختتتتت
  9. Aftaabgardaan

    کنار چند تا کرگدن

    از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم. از اون در، هر چی بیاد تو، مهم نیست ما باهاش روبرو میشیم چون هنوز رویا داریم، چون هنوز امیدواریم.
  10. Aftaabgardaan

    آب راهش رو پیدا میکنه

    درسته که قرار نیست همه مثل هم فکر کنیم اما قرار نیست یک اشتباه تفکری رو شخصی بدونیم .چون اصلا شخصی نیست . یعنی اون فردی که در مقابل کشته شدن جوونا کامنت میذاره" این اعدام ها ادامه داشته باشه،دلمون خنک بشه " صرفا یک تفکر شخصی بی آزار نیست .چون یه آدمایی همون بالا این تفکرات رو دارن .سیستم و عده ای از همین مردم دارند این تفکرات رو ساپورت و اجرا میکنند .خیلی صحبت مفصلی میشه حرف زدن در مورد این تفکر، اما احساس میکنم باید انرژی رو نگه داشت برای چیزای مهم تر..چون این آدمایی که انقدر خودشون رو محق ميدونن.. درباره پوشش دیگران. انقدر خودشون رو خدا و درست میدونن که وای مرد ایرانی غیرت نداره و بره بمیره! و انقدر خودشون رو قبول دارن که غیر رو بزن و بکش و اعدام کن! با این آدم نمیشه بحث کرد. حتی لایق یه حرف زشت و رکیک هم نیست. من یادمه کلاس قرآن‌ بودم سال نمیدونم چندم دبستان. قصه تعریف میکردن برامون. میگفتن پیامبر از یه جایی رد میشد.. یه مردی آشغال و چیزای کثیفی رو از پشت بوم میریخت روی سر پیامبر، پیامبر هیچی نمیگفت.‌. میگذشت.. بعد یه روز از مرده خبری نمیشه پیامبر میگه کجاست فلانی؟ خبری از آشغال ریختنش نبود میگن مریض شده.. پیامبر میره عیادتش و خلاصه مرده هم جا میخوره و همه با هم دوست میشن. یعنی اینا همونایین که قران رو با قیامت و جهنمش بهشون یاد دادن. نگفتن میشه گذشت.. میشه کنار اومد.. نگفتن بهشون که میشه آزاد بود آزاده بود و هر کسی باید سرش تو زندگیش باشه و سعی کنه خودش آدم درستی باشه. برای همین متاسفانه.. ما نهایتا میتونیم دهن خودمون رو ژرواژر کنیم از این همه پرت و پلا و مزخرفیات! و برای اینکه سکته نکنیم به یاد بیاریم آدم های دیگه ای رو که میشناسیم.. تا خفه نشیم! و این پرت و پلاها مثل سنگ وسط جریان رودخونه میمونه.. آب راهش رو پیدا میکنه.. از بین همین سنگ های ریز و درشت..
  11. Aftaabgardaan

    جنگ، جنگ یه لقمه نونه...

    داستان اساراتش به دست عراقی‌ها رو از زبان خودش شنیدم. میگفت خود ایران مارو فروخت. معامله ای بین تهران و بغداد صورت گرفت، عملیات مارو لو دادن که گروگان بدن به صدام. کوردهای اونور ( یعنی کوردهای عراق) مارو گرفتن و دست و پامون رو بستن و دو سه نفری میگرفتنمون و تابمون میدادن و تاب تاب عباسی طور پرتمون میکردن تو کامیونا...فحشمون میدادن که جا...ش‌ها! مارو بعث مجبور کرده بیاییم جنگ، شمارو کی مجبور کرد؟ الان حقتونه اینجوری باهاتون برخورد کنیم... دو سال و نیم رفته اسارت و یه آدم دیگه با دندونهای شکسته و موهای ریخته برگشت. یه جوان شونزده ساله که شده بود یه مرد ۱۹ ساله. من ازش از اون خاطرات جنگ اصلا نپرسیدم. فقط یکبار شنونده خاطراتش بودم، میگفت یه بشکه گذاشته بودن گوشه آسایشگاه، دوتا تخته الوار گذاشته بودن روش به عنوان سنگ توالت، باید میرفتی بالا جلوی دویست نفر دیگه شلوارو میکشیدی پایین و دستشویی میکردی و همه میدیدن. یا میگفت چهار ماه پشت سر هم روزه گرفتم چون چیزی برای خوردن نبود! اینها رو میگفت... البته از ورق بازی کردنشون هم میگفت و الخ.. و وقتی برگشت شد آزاده و یه لقمه نون، بعد از خورد کردن کرامت انسانی‌ای که اخمقی نجات مدام ازش حرف میزد، میندازن جلوش. شاید در حد ۱۰ تا ۲۰ تومن. در این شرایط مدام از خودم میپرسم از چی حمایت میکنی؟ سنگ کیو به سینه میزنی؟ همونی که فروختت؟ همونی که تورو به این روز دراورد و بعدش خواست با پول کم تورو بنده و جیره خور خودش کنه؟ جوابش میدونی چیه؟ میگه الان که بازنشسته‌م ۱۷-۱۸ تومن از اینور و اونور حقوق میگیرم و زندگیمو میچرخونم، زن و بچه‌م گشنه و بی لباس نیستن. اگه این وضعیت به هم بخوره، اگه اینا برن، تو شکم من و زن و بچه‌مو سیر میکنی؟ ترررررس داره. ترس... تو دلم میگم آخیش، پس بحث منافعه نه اعتقاد ... اینجوری آدم خیالش راحت تره. پس اون دفاعیات جانانه همش کشکه. پس تو هم خواب نیستی، خودتو زدی به خواب... حکوmت مsتضعفین یعنی چی؟ یعنی جلوی یه عده گُشنه( توهین نباشه به کسی، منظورم خودم و امثال منه) یه لقمه نون با کلی منت و رسانه‌ای کردن، پرت میکنن، ماهم براشون جون میدیم... مثال ساده‌ش اینه. دوتا آدم، یکی چشم و دل سیر و یکی گشنه و زخم دیده رو به خدمت بگیر. کنترل کدوم یکی آسونتره؟ اولی رو با یه پرس غذا نمیتونی راضی کنی، ولی دومی رو با ماهی ۱ تومن بن غذا، یه پراید و یه خونه با قسط ۹۹ ساله، میتونی وادار کنی که هر اعتقادی داشته باشه.‌.. حتی فکر کنه تو خدایی..‌‌.
  12. Aftaabgardaan

    کاش ممد بودیم، نبودیم ببینیم

    سابقه خودکشی جلوه دادن و قتل جوون های روشنگر و آگاه به دوران عملیات فریب شون بر میگرده؛ کربلای ۴ (عملیاتی که پیش از شروع می دونستن لو رفته) و امثالهم.. چیزی که جالبه نخبه کشی حتی در طول جنگ هم بوده، مغزهای جوان و باهوشی مثل باکری و همت یا دکتر چمران که عملیات های چریکی رو برنامه ریزی می کرد... یا عباس بابایی که با شلیک توپ ضد هوایی پدافند سپاه پاس+داران کشته شد... جالبه اینا اتفاقی همین جور پشت هم اشتباه کردند و می کنند و اشتباهی اشتباهی نخبه ها رو می کشند. مثلا اتوبوس حامل دانش اموزای نخبه المپیادی اتفاقی چپ میشده توی جاده ها( خودشونو امام جماعت های عسلویه رو با هلی کوپتر و هواپیمای شخصی روی سکوها جابه جا می کنندبچه های نخبه ی مردمو با اتوبوس قراضه ها)، اشتباهی با موشک هواپیمای اوکراینی رو که کلی دانشجو و دکتر مهندس نخبه توش بوده می زنند... اشتباهی خیلی اشتباهای دیگه رو مرتکب میشن تا یه مشت پخمه بر تخت سلطنت تکیه بزنند به اسم ولایت... بیچاره هایی که نمی دونند ایه ۴۱ سوره عنکبوت به وضوح بهشون گفته مثل کسانی که غیر از خدا,اولیا(جمع ولی) دیگری برگزینند مثل عنکبوت است که خانه اش سست و ناپایدار است... حالا هی عر بزنید(ولی )فقیه، ولایت مطلقه ی فقیه و از یه انسان کمتر از معمولی(به خاطر فطرت کثیف و خونخواهش) هم بت بزرگ بسازید و بردگیشو کنید به اسم فدایی رهبری، بیچاره ها هنوز به مرحله بندگی خدا نرسیدن، فعلا در مرحله بردگی گیر افتادن... این روزها که پدرمادرها رو میبینم روی قبر بچه های 15-16-17 و ... ضجه میزنند، شیون می کنند، میرقصند حالم دگرگون میشه. اینها صحنه هاییه که ما میبینیم. حق پدرمادر ها نیست مرگ بچه های جوون شون رو ببینن. حق شون نیست. مادرهای امروز میدونن بچه هاشون رو کی کشته. مادرهای اون روزها نمیدونستن مسبب مرگ بچه هاشون جنون یک پیرمرد مالیخولیاییه. پرواز هرکولس سی-۱۳۰ رو هم ساقط کردن. کیا توش بودن؟ یوسف کلاهدوز موسی نامجو ولی الله فلاحی جواد فکوری محمد جهان آرا واسه چی سوار اون هواپیما بودن؟ داشتن می اومدن تهران، گزارش شکست حصر آبادان رو به "فرمانده کل قوا"(!) بدن و برای فتح خرمشهر برنامه بریزن! ولی هرگز به تهران نرسیدن، پیش از رسیدن به تهران به قتل رسیدن... قدرت اگر ماندنی بود، سهمی به این ها نمیرسید... این همه توی این سالها بردن و خوردن و چاپیدن، نتونستن یه بانک اطلاعاتی DNA درست و حسابی هم درست کننن که وقتی شهیدی تفحص میشه خانواده ش رو پیدا کنن. هنوز دارن بچه های مردم رو به اسم شهید گمنام خاک میکنن! اینا حتی اجساد شهدا رو هم گروگان گرفتن برای نمایش های مضحک و پروپاگانداهاشون. این نظام. این رژیم، این دیکتاتوری، حتی با کسانی که بچه هاشون رو، همسرانشون رو، عزیزترین کسانشون رو براش قربانی کردن مهربان نیست. حتی اینها براش ابزارن برای استفاده!! به امید آگاهی و بیداری تمام ایرانی ها... این روزها که به شب تار بیشتر شبیهند، نیز می گذرد... گرد سم خران شما نیز بگذرد...
  13. Aftaabgardaan

    به تو ازدور بغل

    من او رو به اندازه‌ی بد شدم یاس، پس من چی وانتونز، ساقی کوروش، کج هیدن، اشتباه خوب بهرام، قلب بنفش خلسه، نیلوفر آبی پیشرو، قرمز پوبون، تا یه جایی شایع، 209 شاهین نجفی، یعنی کو سینا ساعی و بچه محل زدبازی؛ وخیلی دیگه ...دوست داشتم و دارم:/
  14. Aftaabgardaan

    به تو ازدور بغل

    گفتم دلم تو را تنگ است، به تو از دور بغل گفت همچون دل من است. تو را بغل از نزدیک خواهم گفتم مرا بغضی ست به پای این سخن گفت مرا برای تو شانه ایست تا به ابد +حرف میزد و من فقط نگاهش میکردم پرسید چرا ماتت برده؟ و جوابش باز نگاه بود پرسید به چی فکر میکنی؟ به این فکر میکردم که دلم براش تنگ میشه اما فقط گفتم که دوستت دارم ++دلم میخواست بگم حالمان بد نیست غم کم میخوریم اما حتی کم کم هم نمیخوریم. یه وقت ها یه اتفاقایی میفته که اولش نمیتونی پردازش کنی که چی شده. بعدش میرسی به اونجایی که میگی «هی پسر انگار یه چیزی درست نیست!!» بعدش میخوای بفهمی چی شده که یهو میرسی اونجایی که میگی فاک!! کاش نمیدونستم اما ندونستن هم غلطه. باید بدونی اما نمیدونی چی کار کنی. یعنی میدونی میشه چی کار کرد ولی خب نمیشه. زندگی تو فقط مال خودت نیست و این رشته ها بیشتر از این حرف ها به هم تنیده شده که بتونی یکیشو ببری بدون این که به بقیه آسیب بزنی +++داشتم میگفتم از نتونستن هایی که بهم حس بدی میده گفت مثل این میمونه ناراحت شی از سوالی که مریم میرزاخانی میتونست حل کنه و تو نمیتونی کاش میگفتم بحث حداقل هاست. بحث این که من حسودیم به دونده دو ماراتونه، نیست. به آدم هاییه که میتونن صاف راه برن و من لنگ میزنم ++++ سر کلاس استاد ازم پرسید هدفت چیه؟ گفتم یه زمان درس میخوندم که وارد مسیر بهتری شم و راه بهتری رو برم. الان ساختن مسیر اولویت پیدا کرده به طی کردنش. +++++گفت تو دیگه چرا شاد نیستی؟! گفتم شادیم شکسته. شکستگی جسمی باشه پاچه و قلم میخوری، روحی باشه بستنی جوشش میزنه. شادی با چی جوش میخوره؟ گفت بیا برات بچسبونم تیکه های شکستهء شادی چسب میخوره؟ رد شکستگی هاش مثل رد بخیه روی پام میمونه. ++++++وقتی پل ماشینروی مرزداران رو گز میکردیم و دستام رو باز کرده بودم که تعادلم روی باریکی مسیر حفظ شه و شال سبزی که یکم قبلش برام از تجریش گرفته بودی سرم بود و صدای خنده هامون توی صدای رد شدن ماشین ها، گم میشد، آدم شادتری بودم! +++++++دلم میخواست دست یکی رو بچسبم. ولی خب به جاش دستم روی دکمه خاموش روشن گوشیمه واسه روز مبادایی که قراره پشت هم پنج بار فشارش بدم. ++++++++گفت چند تا خوبی؟ گفتم 2 تا گفت خیلی کمه که گفتم 2 تایی که تلاش کرده باشی تا 2 شده باشه کم نیست حتی اگه 2 از 100 باشه.
  15. دروغ امااااان از دروغ و دورویی یعنی با اون آدم دیگه هیچوقت مث سابق نمیشم اگه دروغ بشنوم ازش، حتی ممکنه ب روش نیارم ولی دیگه باهاش سرد میشم
  16. قلبونت بلم فوقش می فهمیم ذاتش چیزه میریم یه عشق بهتررررچیزی ک زیاده
  17. حالا یه بار یه همچین موقعیتی پیش اومده بذار ذات عشقمو ببینم گزینه 3
  18. تصور کن در یک کشور, عده‌ای قلیل از مسلمانان با دغدغه‌های اصیل ( مثل رعایت عدالت در حق مردم محروم و مستضعف، رعایت اصول sلامی در جامعه، عمل به فرمانهای صریح خدا در قرآن و نظیر اینها) وجود داشته باشند ولی حکوmat حاکم بر اون کشور کاملا غیر مذهبی و غیر sلامی باشه. با توجه به سازش ناپذیری اسلام با سایر ادیان و خود-برحق-خوانی تمام فرقه های sلامی و کافر خواندن هرکسی غیر از خودمان و همچینن روحیه جهادی و شهادت طلبی و انتحاری و بزن و بکش و غیره، قاعدتا ممکنه حرکتی بزنن که حکوmat غیر sلامی این آدمها رو محدود کنه، بگیره، ببره، شکنje کنه یا بُکشه یاااا بازم بکشه... مسلمه که آرزوی غایی این آدمها اینه که Nقلاب کنن‌ و حکومmatی بر پایه دستورات sلام به وجود بیارن و در اون حکوmat حقوق محرومین رو بدن، ضعیفا رو نکشن، عدالت علی (ع) رو اجرا کنن و اون آرمانشهر sلامی و چیزی شبیه حکوmat امام زمان رو در اون کشور اجرا کنن.... بعد از سالها تلاش و مجاهدت و شهید دادن، بیان و از طریق کودتا یا جنگ یا Nقلاب، مملکت رو از دست حکومt فاsق قبلی دربیارن و همه چیز بیوفته دست خودشون و برسن به آرزوشون... ولی تمام اون ایدئولوژی sلامی رو نه در عمل، بلکه فقط مقام حرف و تبلیغات به منصه ظهور برسونن... و چیزی بشه که امروز شاهدش هستیم. اتفاقی که افتاده رو میشه این مدلی تحلیل کرد: آدمهایی که هدف اولیه‌شون مبارزه با اسtekبار بود، به قدrت رسیدند ولی به جای ایجاد یک تغییر مثبت، فساد عظیمی به بار آوردند جوری که بوی گندش خودشونم اذیت کرده... ماهیت قدrت فاسد کننده‌س. شاید فقط یکی مثل امام علی (ع) بتونه این گوی آتشین رو در دستاش بگیره و نندازتش زمین یا دستاش نسوزه. بقیه از پس این امتحان بزرگ الهی بر نمیان ... بر نمیان... چه پسر رضا خان بیسواد باشه، چه یک جوان خوش قلب که با پاک ترین نیت‌ها فقط به تبعیت از پدرش میخواسته طلبه باشه... خلاصه که اون آدمها به آرزوشون رسیدند اما تپه ی فتح نشده‌ای باقی نگذاردند! و امروزه چیزی که شاهدش هستیم (در TV تلاش برای محرومیت زدایی دولت بعد از چهل و اندی سال با هشتگ #برای خدمت و #برای مردم ) اما در واقعیت چی؟ فساد، فحشا، فقر، دروغ، فریب، ریا، ربا، دزدی، اختلاس، آدم کشی، کودک کشی، جنایت، نزاm اداری فشل، نظAم آموزشی ناکارآمد، نzام بانکی فلج، خیانت به مردم، خیانت به خداوند، خیانت به قران و sلام و تشیع و... قردادهای ترکمانچای گونه و مکیدن خون ایران ....به هر حال شانسشون رو سوزوندن و افتضاحی بزرگ به بار آوردن... به عنوان یک مذهبی حرف میزنم، تا پیش از دیدن نتیجه‌ی کار، اگر در اون سالهای اولیه nقلاب زندگی میکردم و ۴۰۰ هزار بار همه‌پرسی میشد برای انتخاب نوع حکومت، من رای‌ام sلام بود حتی اگر حکم میدادن زنی که حجاب نداشته باشه، باید سرشو با تیغ بتراشیم..! حتی اگر سخت‌ترین قواعد sلام واقعی(!؟) قرار بود بر جامعه حاکم باشه... اما حالا که دیدیم... نع. نع .نع. نع مطلق. چیه مسلمانی؟ مسلمانی در ایران و عاشورا و اربعین و بی اعتنایی به نماز.. مسلمانی در عراق و سوریه و داعش و وحشی گری... مسلمانی در پاکستان و افغانستان و طالب‌ها و تحجر مسلمانی در عربستان و تعطیلی دکان ها هنگام نماز و یمن مسلمانی در قطر و امارات و بحرین و یمن ... مسلمانی در اندونزی و میانمار و ... مسلمانی در شمال آفریقا و مصر و سودان و ...
  19. Aftaabgardaan

    روایت مهمممممم تاریخ اسلام

    تو همین تاریخ اسلام هم روایت داریم که دهن اینایی که مردم معترض رو سرکوب میکنن، پاره کنید و بهشون رحم نکنید، تازه یه جای روایت هم میگه یه عمامه‌ی خوب، یه عمامه‌ی پرنده‌اس. شاید براتون سوال پیش بیاد که این روایت کجای تاریخ اسلامه؟ من بهتون میگم، دقیقا صفحه‌ی بعد اونجاییه که حضرت علی برمیگرده خونه، در یخچالو باز میکنه و میبینه یخچال خالیه
×
×
  • اضافه کردن...