رفتن به مطلب

تهمینه

کاربر فعال
  • تعداد ارسال ها

    198
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی مطالب نوشته شده توسط تهمینه

  1. ماهم فسیل زیاد داریم حیف عین چسب یک دوسه فوری دیگه کنده نمیشن از بعضی میزها
  2. اه حالم مطلب قشنگ تر نبود پری دریایی بزار
  3. تهمینه

    میکاپ با فندق 🦋✨

    این ارایش عروس بود تا یه روتین روزانهساده و ملایم
  4. یعنی هرروز میخوای بزاری دیگه
  5. وای بر احوال «مرغ» بی‌ درخت! به فرمان زرتشت دو درخت کاشته شد. یکی در کاشمر و دیگری در فریومد. قصهٔ پرغصهٔ قطع سرو کاشمر به فرمان متوکل عباسی، و پس از آن بی‌پناهی پرندگانی که بر شاخه‌های سبز و سربه‌فلک‌بردهٔ آن لانه ساخته بودند به زیبایی در تاریخ بیهق نقل شده است. ماجرای شکستن و کشتن و مثله کردن درخت هیرکانی در شفت مرا به یاد آن داستان سوزناک انداخت. خلاصه‌ای از واقعهٔ سرو کاشمر را بخوانیم: «المتوکل علی الله جعفر بن معتصم خلیفه را این درخت وصف کردند. نامه نوشت به عامل نیشابور که باید آن درخت ببرند و بر گردون نهند و به بغداد فرستند و جمله شاخ‌های آن در نمد دوزند و بفرستند...» و هوس امیر ملعون این بود که از نجارها بخواهد تنه و شاخه‌های درخت مرده را برایش دوباره بر هم بدوزند و سوار کنند تا بتواند درختی که وصف شکوه و زیبایی‌اش را شنیده تماشا کند و پس از آن، چوب‌هایش را در ساختن بنا به کار ببرند. «پس گبرکان جمله جمع شدند و خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانهٔ خلیفه را خدمت کنیم تا از بریدن درخت درگذرد، چه هزار سال زیادت است تا این درخت کِشته بودند، تا بدین وقت هزار و چهارصد و پنج سال بود. و گفتند که قلع و قمع این مبارک نیاید. پس عامل نیشابور گفت متوکل نه از آن خلفا و ملوک بوَد که فرمان وی بر وی رد توان کرد... مدتی روزگار صرف کردند تا ارّهٔ آن بساختند و اسباب آن مهیا کردند... چون بیفتاد در آن حدود زمین بلرزید و کاریزها و بناهای بسیار خلل کرد و نماز شام انواع و اصناف مرغان بیامدند چندانکه آسمان پوشیده گشت و به انواع اصوات خویش نوحه و زاری می‌کردند بر وجهی که مردمان از آن تعجب کردند...» البته که سنگینی و نامبارکی و نکبت کشتن درخت کهن گریبان خلیفهٔ هوسباز شقی را گرفت و امیر پیش از دیدن درخت، در مجلس لهو کشته شد. استاد شفیعی کدکنی قصیده‌ای خوب و خواندنی دربارهٔ سرو کاشمر دارد: ای روشنی باغ و بهاران که تو بودی وی خرمی خاطر یاران که تو بودی بی‌پشت‌وپناهند تذروان و هزاران ای باغ تذروان و هزاران که تو بودی...
  6. خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فوراً متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامی گفت: «مایل هستیم رییس را ببینیم.» منشی با بی حوصلگی گفت: «ایشان امروز گرفتارند.» خانم جواب داد: « ما منتظر خواهیم شد.» منشی ساعتها آنها را نادیده گرفت و به این امید بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند. اما این طور نشد. منشی که دید زوج روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصمیم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رییس با اوقات تلخی آهی کشید و از دل رضایت نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اینکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه وکت وشلواری دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمی آمد.خانم به او گفت: ما پسری داشتیم که یک سال در هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اما حدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد. شوهرم و من دوست داریم بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم. رییس با غیظ گفت : خانم محترم ما نمی توانیم برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد، بنایی برپا کنیم. خانم به سرعت توضیح داد: آه نه، نمی خواهیم مجسمه بسازیم. فکر کردیم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهیم. رییس لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست دوز و کهنه آن دو را برانداز کرد و گفت: یک ساختمان! می دانید هزینه ی یک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت و نیم میلیون دلار است. خانم یک لحظه سکوت کرد. رییس خشنود بود. شاید حالا می توانست از شرشان خلاص شود. زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: آیا هزینه راه اندازی دانشگاه همین قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نیندازیم؟ شوهرش سر تکان داد. رییس سردرگم بود. آقا و خانمِ #لیلاند_استنفورد بلند شدند و راهی کالیفرنیا شدند، یعنی جایی که دانشگاهی ساختند که تا ابد نام آنها را برخود دارد. دانشگاه استنفورد از بزرگترین دانشگاههای جهان، یادبود پسری که هاروارد به او اهمیت نداد... شماچقدر از پوشش و ظاهرانسانها قضاوت می کنید؟ و حتی شاید آنها را پس می زنید؟ انسانها را به شعور و شخصیت و اصالت آنها بشناسید نه به لباس ظاهری. انسانهارا به انسان بودنشان بخواهید.
  7. ای کاش از این نجارهای عاقل زیاد داشته باشیم متاسفانه خیلی از مردم یاد گرفتن اتیش بیار معرکه بشن
  8. تهمینه

    اشک تمساح

    مطلب جالبی بود اما متن سه مرتبه دیگه تکرار شده لطفا اصلاح کنید . ممنون
  9. کمی هیجانی کنم مطلبتون با اجازه اختاپوس‌های فضایی دانشمندان معتقد هستند بیولوژی هشت پاها یک معما نیست بلکه نشان می‌دهد اختاپوس ها موجوداتی فضایی هستند. آن‌ها فکر می‌کنند اختاپوس‌ها حدود ۲۷۰ میلیون سال پیش پا بر روی کره زمین گذاشتند. دانشمندان با در نظر گرفتن ژنوم (همه کروموزم‌هایی که در هسته سلول‌های یک گونه معین یافت می‌شوند) پیچیده هشت پاها گفتند، باور پذیر‌تر است که بگوییم، این موجودات از سایر نقاط کهکشان به اینجا آمده‌اند تا اینکه بر روی زمین تکامل یافته‌اند.
  10. دوستان سلام از اونجایی که من خیلی خانومم و دوره کرم سازی رو دیدم خواستم براتون دسته بندی روغن ها و عرقیات مناسب پوست رو بگم که بتونید از انها استفاده کنید. به صورت کلی ما در سه مورد از روغن ها و عرقیات استفاده می کنیم 1_ رفع چین و چروک 2_ ضد لک و ضد تیرگی 3_ لیفتینگ و منافذ باز رفع چین و چروک روغن ها: بادام شیرین . جوانه گندم . بابونه . بنفشه . کتان . آواکادو . جوجوبا عرقیات: همیشه بهار . بهار نارنج (ضد حساسیت) . اسطوخودوس . نسترن . گلبرگ شقایق . کیالک یا همان زالزالک (ضد حساسیت) . بابونه . گشنیز ضد لک و ضد تیرگی روغن ها: شوید . شنبلیله . نخود خام . رازیانه . مریم گلی . بابونه . بلوط عرقیات: بابونه . شوید . شنبلیله . رازیانه . برگ چنار لیفتینگ و منافذ باز روغن ها: مازو . بلوط . شعمدانی معطر . مریم گلی . هوفاریقون یا همان گل راعی . مورد عرقیات: مازو . چای سبز . چای سفید . پوست انار . شمعدانی معطر . کیالک . شیرین بیان امیدوارم استفاده کنید و نتایج خوبی رو شاهد باشید البته جهت نتیجه بهتر برای پوست هر یک ساعت باید نصف استکان اب بنوشید هیچ وقت اب رو زیاد و یکجا ننوشید چون دفع میره بالا و فایده مناسب نخواهد داشت.
  11. رمان صد سال تنهایی رمان صد سال تنهایی حاصل ۱۵ ماه تلاش و کار گابریل گارسیا مارکز است که به گفته‌ی خود او در تمام این مدت خود را در خانه حبس کرده است. جذابیت رمان صد سال تنهایی از عنوان‌ آن آغاز می‌شود. عنوانی که مخاطب را با خود درگیر می‌کند و او به فکر فرو می‌برد. تنهایی آن هم صد سال! هیچ شکی نیست که کتاب صد سال تنهایی یکی از مشهورترین و پرفروش‌ترین آثار در حوزه ادبیات داستانی در سطح جهان است. این کتاب باعث شد مارکز در سال ۱۹۸۲ برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات شود. در توصیف آثار او که جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد نوشته اند: :به خاطر رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش، که در آن جهان واقع گرایانه و رئالیستی در یک جهان پرشده از تصویرهای خیالی به هم می‌پیوندند که بازتاب دهنده زندگی و درگیری‌های یک قارّه است. رمان صد سال تنهایی داستان زندگی شش نسل یک خانواده از اهالی آمریکای جنوبی است که در دهکده‌ای به نام ماکوندو زندگی می‌کنند. خلاصه رمان صد سال تنهایی ماجرای کتاب از صحنه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز می‌شود. درحالیکه مقابل جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشته‌اش را مرور می‌کند، یعنی زمان آغاز به وجود آمدن دهکده ماکوندو زمانی که جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان می‌بایست با انگشت به آنها اشاره کنی. در رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود. داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولی ها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت‌ها می‌افزاید. باید به این نکته هم اشاره کرد که رمان صد سال تنهایی کتاب ساده‌ای نیست و ممکن است خواننده به دلیل شباهت اسامی دچار اشتباه شود. پس اگر تازه کتاب خواندن را شروع کرده‌اید و بیشتر از چند جلد کتاب نخوانده‌اید، شاید این کتاب گزینه‌ی مناسبی برای خواندن نباشد. نگاهی به رمان صد سال تنهایی اگر شما هم زیاد رمان می‌خوانید، حتما حتما باید این کتاب را هم در لیست رمان‌های خود قرار دهید. شهرت پیرامون این کتاب خیلی زیاد است و تقریبا همه جا از آن تعریف می‌کنند و می توان گفت وقتی اسم مارکز میاد، بلافاصله بعدش اسم رمان صد سال تنهایی هم میاد. و خوب رمانی صد سال تنهایی در سراسر دنیا شناخته شده است و نویسنده بیشتر از یک سال را صرف نوشتن آن کرده است. همین باعث می شود شما با هر سلیقه‌ای به فکر خواندنش بیفتید. وقتی کتاب را شروع می‌کنید مترجم یک نمودار چارت مانندی در ابتدای رمان قرار داده است که در آن روابطی مشخص شده است. اولش شاید زیاد اهمیت ندهید اما بعد متوجه می‌شوید چقدر این چارت به درد می خورد و چقدر کاربردی است. چون وقتی به وسط کتاب می رسید عملا در بین اسامی کتاب گم می شوید. در رمان صد سال تنهایی پدر و مادرها اسم فرزندانشان را هم اسم با پدر بزرگ و مابقی اعضای خانواده خود انتخاب می کنند و همین باعث پیچیدگی کتاب می شود. در رمان صد سال تنهایی جذابیت‌های خاصی وجود داره که خواننده را در اغما قرار می‌دهد و فقط در آخر کتاب است که نویسنده موضوع را برای خواننده روشن می کند به همین خاطر ممکن است افرادی این سردرگمی را تحمل نکنند و کتاب را چندان جذاب و خواندنی تلقی نکنند. حتی شاید شما این کتاب را نیمه رها کنید و به طور کلی از خواندن آن صرف نظر کنید. اما بهتر است صبور باشید و کتاب را به انتها برسانید. در کل میشه گفت رمان صد سال تنهایی به شدت مخاطب را درگیر می کند و از خواننده انرژی زیادی می‌گیرد. اما در نهایت وقتی کتاب را تمام می‌کنید احساس بی‌نظیری خواهید داشت. در آخر اینکه ترجمه‌ی آقای بهمن فرزانه یک ترجمه روان و خوب است و شاید در میان ترجمه‌های مختلف این رمان بهترین ترجمه باشد. ضمن اینکه کاوه میرعباسی ترجمه این رمان را از اسپانیایی انجام داده و ترجمه ایشان نیز شایسته توجه است. جملاتی از رمان صد سال تنهایی
  12. هوشنگ ابتهاج، نزدیک‌ترین غزل‌سرا به حافظ امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر ایرانی اسفند سال 1306 در رشت متولد شد. او کودکی‌اش را در رشت گذراند و دوران دبیرستانش را به تهران آمد. ابتهاج از همان جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و با موسیقی آشنا شد. او سرودن غزل را پیش گرفت و مدتی را به‌عنوان سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران مشغول به کار شد. ابتهاج در آن زمان به فعالیت خود در رادیو ادامه داد و برنامه‌ی گلچین هفته که مربوط به موسیقی بود، را بنا نهاد. او سال 1346 بر سر مزار حافظ مراسم شعرخوانی اجرا کرد که با استقبال مردم روبه‌رو شد که وصف این مراسم در بخشی از سفرنامه معروف «از پاریز تا پاریس» اثر «دکتر باستانی پاریزی» آمده است. امیر هوشنگ ابتهاج همواره دانش‌آموزی خودآموخته بوده و سراسر زندگی‌اش را وقف خواندن و سرودن کرده است. او در حال حاضر به همراه خانواده‌اش در شهر کلن آلمان زندگی می‌کند و گاهی به ایران سفر می‌کند. زندگینامه هوشنگ ابتهاج امیر هوشنگ ابتهاج بانام سایه نیز شناخته‌شده است. «ه. ا. سایه» تخلص این شاعر است و آثارش با این نام منتشر می‌شود. خود این شاعر پرآوازه براین باور است حروف کلمات سایه حروف نرم و بدون ادعایی هستند و در آن نوعی افسوس وجود دارد. در معنای این کلمه نوعی افتادگی خودنمایی می‌کند که حتی می‌تواند در برابر خشونت و وقاحت ایستادگی کند. سبک شعر سایه شعرهای امیر هوشنگ ابتهاج علاوه بر این‌که در شعر و ادب فارسی جایگاه ویژه‌ای دارد در حافظه‌ی عموم جامعه نیز ماندگار هستند. بزرگان موسیقی ایران بعضی از آثار ایشان را به‌صورت تصنیف‌های ماندگار درآورده‌اند همچون تصنیف‌های خاطره‌انگیز «توای پری کجایی» و «سپیده (ایران ای سرای امید)» که حتی اگر از علاقه‌مندان به دنیای شعر و غزل هم نباشیم، این اشعار به گوشمان خورده است. «ه. ا. سایه» همواره در بین قالب‌های شعری کلاسیک و نو درحرکت بوده و شعرهای متفاوتی را سروده است. اشعار او دو وجه متفاوت دارند، نیمی از آن‌ها مضامینی عاشقانه و احساساتی دارند و نیمی دیگر بدون قافیه و در قالب نوین موزون هستند. فصاحت زبان و قوت بیان او در همه‌ی اشعارش دیده می‌شود و آثار او متجلی وقایع اجتماعی هستند. او همانند استاد خود، حافظ همواره‌ به موضوع‌های اجتماعی اشاره‌های ظریفی می‌کند. ابتهاج دراین‌باره در مصاحبه‌ای گفته است: «شعر کلاسیک ما پرورانده شده است که در آن بتوانید همه‌ی حرف‌ها را بزنید، درعین‌حال در امان باشید.» «ه. ا. سایه» سراسر زندگی‌اش با سرودن شعر آمیخته‌شده است و آثارش سرشار از تشبیهات و استعارات خوش‌ترکیب هستند. او با زبانی روان و خوش‌آهنگ غزل‌های ماندگاری را آفریده است که بسیار خوب و خواندنی هستند. آثار هوشنگ ابتهاج هوشنگ ابتهاج تا امروز آثار مهم و متعددی را منتشر کرده است که ازنظر ادبی بسیار حائز اهمیت هستند. یکی از آثار مهم او تصحیح غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. این اثر حاصل سال‌ها حافظ‌شناسی این شاعر فرهیخته است. «نخستین نغمه‌ها» جزو اولین آثار ابتهاج است که در سال 1325 منتشر شد. این اثر شامل اشعاری به شیوه‌ی کهن است که به غزلیات حافظ بسیار نزدیک هستند و غزل‌هایی با مضامین عاشقانه و لطیف را در برمی‌گیرد. «سراب» اثر دیگری از این شاعر است که در سال 1330 منتشر شد که به شیوه‌ی جدید نگاشته شده و احساسات و عواطف فردی را به تصویر می‌کشد. ابتهاج «سیاه مشق» را که شامل شعرهای اواخر دهه‌ی سی زندگیش بود را در سال 1332 منتشر کرد و پس‌ازآن در همان سال اثر «شب‌گیر» را که درباره‌ مردم و اوضاع اجتماعی بود را نوشت. کتاب «گزیده اشعار هوشنگ ابتهاج ه.ا.سایه» مجموعه‌ای از اشعار این شاعر گران‌قدر است که فیدیبو آن را منتشر کرده است. همچنین کتاب صوتی «شعر زندگی» ازجمله دیگر آثار این غزل‌سرای ایرانی است که «ماه آوا» آن را در اختیار فیدیبو قرار داده است. «شماره‌ی 47 ماهنامه‌ی تجربه»، «شماره‌ی 724 هفته‌نامه‌ی چلچراغ» و «شماره‌ی 170 ماهنامه‌ی هنر موسیقی» نیز ازجمله آثاری هستند که دربرگیرنده‌ی مصاحبه‌ها، نقد و بررسی‌های مربوط به هوشنگ ابتهاج و آثارش هستند که در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود هستند. «کتاب پیر پرنیان اندیش» درباره‌ی زندگی امیر هوشنگ ابتهاج به همت «میلاد عظیمی» و «عاطفه طیه» در دو جلد نگاشته شده که شامل دست‌نوشته‌ها و عکس‌های این شاعر گران‌قدر نیز هست. «انتشارات سخن» این اثر را در سال 1395 منتشر کرد و در اختیار علاقه‌مندان به امیر هوشنگ ابتهاج قرار داد. مکان‌ها به اعتبار آدم‌ها جان می‌گیرند امیر هوشنگ ابتهاج زمانی که در ایران بود مدتی را در خانه‌ای در محله‌ی خیابان فردوسی زندگی می‌کرد. در این خانه‌ی دوطبقه‌ای که با آجرهای قرمز تزیین‌شده است درخت ارغوانی وجود دارد که در وصف آن ابتهاج زمانی که در زندان بود شعر زیبای ارغوان را سرود. این خانه در سال 1387 بانام خانه‌ی ارغوانی به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسید وی در 19 مردادماه 1401 در المان در گذشت روحش شاد قسمتی از شعر ارغوان می‌خوانیم: ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابی‌ست هوا؟ یا گرفته‌است هنوز؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه می‌بینم دیوار است آه این سخت سیاه آن چنان نزدیک است که چو بر می‌کشم از سینه نفس نفسم را بر می‌گرداند ره چنان بسته که پرواز نگه در همین یک قدمی می‌ماند کورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز شب ظلمانی‌ست نفسم می‌گیرد که هوا هم اینجا زندانی‌ست هر چه با من اینجاست رنگ رخ باخته است آفتابی هرگز گوشه چشمی هم بر فراموشی این دخمه نینداخته است. اندر این گوشه خاموش فراموش شده کز دم سردش هر شمعی خاموش شده باد رنگینی در خاطرمن گریه می‌انگیزد ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد می‌گرید... آلبوم تصاویر هوشنگ ابتهاج
  13. تهمینه

    سادگی یا پیچیدگی

    سادگی یا پیچیدگی امتحان پايانى درس فلسفه بود. استاد فقط يك سؤال مطرح كرده بود! سؤال اين بود: شما چگونه مى‌توانيد مرا متقاعد كنيد كه صندلى جلوى شما نامرئى است؟ تقريباً يك ساعت زمان برد تا دانشجويان توانستند پاسخ‌هاى خود را در برگه امتحانى‌شان بنويسند، به غير از يك دانشجوى تنبل كه تنها 10 ثانيه طول كشيد تا جواب را بنويسد! چند روز بعد كه استاد نمره‌هاى دانشجويان را اعلام كرد، آن دانشجوى تنبل بالاترين نمره كلاس را گرفته بود!! او در جواب فقط نوشته بود : «كدام صندلى؟!» نتيجه: مسائل ساده را پيچيده نكنيد! گابریل گارسیا مارکز
  14. تهمینه

    فریدریش نیچه کیست؟

    بست فریدریش نیچه کیست؟ فریدریش نیچه فیلسوف، شاعر، فیلولوژیست کلاسیک، منتقد و موسقیدان آلمانی است که قدم گذاشتن وی به جمع فلاسفه، نگاه نوینی را به فلسفه غرب ارائه نمود و نظرات و کتاب‌هایش برای همیشه تاریخ اندیشه‌های مدرن را دچار تحول ساخت؛ زندگی نامه نیچه نیچه در روز 15 اکتبر سال 1844 در شهری کوچک به نام «روکن» در «لایکپزیک پروس» از پدر و مادری به نام «کارل لودویگ نیچه» و «فرانسیسکا نیچه» متولد شد؛ ما در این مقاله به بررسی دوره‌های زندگی این فیلسوف بزرگ از کودکی تا مرگ خواهیم پرداخت: کودکی نیچه لودویگ، پدر نیچه، معلم برخی از افراد خاندان سلطنتی بود که بعدها به کشیش شدن در مکتب «لوتریانیسم» روی آورده بود و به‌غیر از فریدریش، دو فرزند دیگر با نام های «الیزابت» و «جوزف» نیز داشت. وی زمانی که نیچه 5 ساله بود به دلیل یک مشکل مغزی فوت کرد و دو سال پس از او نیز جوزف، برادر کوچکتر فریدریش، درگذشت. بخشی از کودکی نیچه، پس از مرگ پدر و برادرش، در خانه مادربزگ و در کنار اقوام پدری سپری شد اما او و خانواده‌اش پس از مرگ مادربزرگ، از خانواده پدری جدا شدند و در خانه‌ی دیگری، که هم‌اکنون به «موزه و مرکز مطالعات نیچه» مبدّل گشته، به زندگی خود ادامه دادند. تحصیلات نیچه در دبیرستان نیچه دوران ابتدایی خود را در یک مدرسه خصوصی گذراند که در آن افراد موجّهی مثل «رادولف واگنر»، «گستاو کروگ» و «ویلهلم پیندر» به تحصیل مشغول بودند؛ او در میان چنین افرادی تا دبیرستان درس خواند و پس از آن به یک دبیرستان معروف در شهر «ناومبورگ» وارد شد. از آنجایی که پدر نیچه خدمتگزار سلطنت بود و پادشاهِ وقت نیز وی را دوست می‌داشت، بورسیه‌ی تحصیل در یک دبیرستان بسیار مشهور (دبیرستان پفورتا) به نیچه اعطا گردید؛ نیچه از سال 1858 تا 1864 در دبیرستان پفورتا به تحصیل پرداخت. وی در دوران تحصیل به شعر و آهنگسازی نیز روی آورد و آثاری در این زمینه‌ها از خود به جا گذاشت. نیچه در میان اشعار شاعران، آثاری را دنبال می‌کرد که در آن زمان، از نظر بسیاری، «ناشایست» خطاب می‌شد اما نیچه به نظر دیگران در مورد شاعران مورد علاقه‌ی خود اهمیت نمی‌داد. در نگاهی کلی به زندگی نامه فریدریش نیچه در دوران تحصیل وی می‌توان اذعان کرد که او دوره‌ی پرباری را پشت سر گذاشته؛ چرا که در آن بازه زمانی به یادگیری چندین زبان همت گماشت و دوستانی، سرشناس و از خانواده‌هایی محترم، یافت. نیچه و دانشگاه فریدریش نیچه در سال 64 قرن 19 میلادی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد. در واقع می‌توان گفت که فراز و نشیب‌های قابل بازگویی در زندگی نامه فریدریش نیچه از این دوران آغاز می‌شود. وی برای کشیش شدن و ادامه راه پدر، به تحصیل در رشته الهیات و فیلولوژی در «دانشگاه بن» اقدام کرد؛ البته پس از یک ترم از تحصیل در این رشته انصراف داد و به دنبال آن اعتقادات مذهبی خود را، به کلی، رها نمود. در حقیقت او اعتقاد داشت که تعالیم عیسی (ع) به دلایلی نظیر تحقیقات تاریخی اعتبار خود را از دست داده‌اند و فاقد ارزش هستند. در ابتدای روند بی‌اعتقاد شدن نیچه به خدا و مسیحیت به نظر می‌رسد دو شخص دارای نقش بسزایی هستند، «داوید استراوس» با کتاب زندگی مسیح و «لودویگ فوئرباخ» با کتاب جوهر مسیحیت. بر اساس بیوگرافی فریدریش نیچه، وی در سال 1865، پس از رها کردن الهیات، قدم به «دانشگاه لایپزیک» گذاشت تا در رشته لغت‌شناسی به تحصیل بپردازد. او آثار خود در زمینه لغت‌شناسی را در زمان تحصیلش در همین دانشگاه و زیر نظر «ویلهلم ریچل» منتشر کرد و هم‌زمان به مطالعه‌ی بی‌وقفه آثار «آرتور شوپنهاور» پرداخت و بی‌نهایت شیفته جهان‌بینی، نوشته‌ها و طرز تفکر او شد. نیچه بین سال‌های 65 تا 67 به مطالعه در حوزه‌های مختلفی از قبیل فلسفه، لغت، جامعه‌شناسی و… پرداخت و نهایتاً در سال 1867 میلادی تصمیم گرفت به ارتش بپیوندد؛ وی سوارکار ماهری بود و به همین علت در میان ارتشیان نیز از محبوبیت و احترام زیادی برخوردار شد؛ اما سرانجام به علت آسیب‌دیدگی حین سوارکاری مجبور به ترک ارتش و از سرگرفتن تحصیل و مطالعه شد و به تکمیل آثار خود پرداخت. فریدریش نیچه، جوان ترین استاد دانشگاه بازل «دانشگاه بازل» یک دانشگاه مطرح در سوییس است که روزگاری نیچه، وقتی که تنها 24 سال داشت، در آن دارای یک کرسی استادی بود؛ البته این منصب به سفارش و تحت حمایت ویلهلم ریچل به او اعطا شده بود. نیچه در این بخش از زندگی خود دوستان زیادی پیدا کرد که در میان آنها «یاکوب بورکهارت» و «ریچارد واگنر» حضور داشتند؛ هرچند او چندی بعد، از تمامی دوستانش فاصله گرفت و کنج عزلت برگزید. نیچه در اواخر سال 70 از قرن 19 به درجه‌ای رسیده بود که در میان فلاسفه آلمان جایگاه و منزلت قابل قبولی داشت. جالب است بدانید که او انتخاب کرده بود که بی‌سرزمین باشد؛ به همین دلیل در سال 69 شهروندی آلمان را ترک نمود و برای همیشه بین کشورهای سوئیس، آلمان و ایتالیا سرگردان بود؛ نیچه بهترین و اثرگذارترین نوشته‌های خود را، در همین احوالات، در یک پانسیون کوچک، به رشته‌ی تحریر درآورد. عشق و ازدواج نیچه زندگی نامه فریدریش نیچه در زمینه عشق و ازدواج، برخلاف سایر ادوار زندگی‌اش، آنقدرها پربار و هیجان انگیز نیست؛ نیچه هرگز ازدواج نکرد! او در جوانی به «لو سالومه»، دختر یک ژنرال روس، ابراز عشق نمود ولی این علاقه هرگز به ازدواج و زندگی مشترک ختم نشد. نیچه در نخستین جملاتش به سالومه می‎گوید: «من درمقابل چنین روحی قالب تهی خواهم کرد!» و «از کدامین ستاره بر زمین افتادیم تا در اینجا یکدیگر را ملاقات کنیم؟» لو سالومه از زنان سرشناس هم‌عصر با نیچه بود با افرادی چون «زیگموند فروید» و «ریلکه» آشنایی داشت و به همراه نیچه و یکی از دوستان وی به نام «پل ری» در یک خانه زندگی می‌کرد. رابطه‌ی این دو در نهایت با فرار کردن لو سالومه به همراه پل و خیانت به نیچه به پایان رسید. تصویری طراحی شده از فریدریش نیچه در کنار پل ری و لو سالومه جنون و مرگ نیچه ظاهراً نیچه در سال‌های آخر عمر خود درگیر نوعی جنون ناشناخته بود که البته در این مورد نظرات ضد و نقیض بسیاری وجود دارد؛ در مورد اینکه آیا اصلا جنونی وجود داشته یا که این‌ها همگی تظاهرات نیچه بوده؟ در صورت مجنون بودن، علت و عامل آن چه بوده؟ روانپزشکان معالج نیچه معتقد بودند که او به نوعی فلج مغزی که در اثر «سیفلیس» ایجاد می‌شود مبتلا شده (در دوره‌ای نیز شایعه شد که نیچه این مرض را از زنان روسپی در یک روسپی‌خانه‌ی اروپایی گرفته است) اما خواهرش منکر این مطلب بود و در سال‌های پایانی عمر برادرش که از او مراقبت و پرستاری می‌کرد گفته بود: «جنون فریدریش به علت تفکر زیاد و مصرف دارویی به نام «کلورال» است که برای تسکین میگرن همیشگی‌اش استفاده می‌کرد». اما درباره‌ی ساختگی بودن جنون نیچه نیز پژوهشگرانی نظیر «پییر کلوسفسکی» به برخی از نوشته و آثار وی استناد می‌کنند و معتقدند که او با تظاهر به این نوع دیوانگی قصدِ به سخره گرفتن جامعه خویش را داشته است. مثلا نیچه در کتاب سپیده دم خود می‌نویسد:« تقریباً در همه‌جا جنون و دیوانگی راهِ اندیشهٔ جدید را باز می‌کند… قدیمی‌ها فکر می‌کردند آنجا که جنون ظاهر می‌شود ذره‌ای نبوغ و خردمندی نیز همراهِ آن است… وقتی انسانِ برتر می‌خواهد یوغِ اخلاقِ حاکم را متلاشی و قانون جدیدی را وضع کند ناچار است دیوانه شود؛ یا اگر واقعاً دیوانه نباشد [با مراجعه به متن اصلی کتاب معلوم می‌شود که نیچه زیر عبارت «اگر واقعا دیوانه نباشد» خط کشیده است!] خود را به دیوانگی بزند… مشاهده می‌شود که حتی نوآوران علمِ عروض مجبور شده‌اند نگرشِ شاعریِ تازهٔ خود را زیر نقابِ جنون پنهان و مطرح کنند… چگونه می‌توان دیوانه شد وقتی دیوانه نباشی و شجاعتِ وانمود کردن به آن را نداشته باشی؟… ای نیروهای الهی به من دیوانگی عطا کنید، آری دیوانگی عطا کنید تا بتوانم بالأخره خودم را باور کنم! آری به من هذیان، تشنج، روشنایی و تاریکی بدهید». نیچه سرانجام در روز 25 آگوست سال 1900 پس از تحمل دردهای جسمانی وخیم و درحالی که تحت پرستاری خواهر کوچکتر خود بود، در «وایمار»، چشم از جهان فرو بست. تصویری از فریدریش نیچه در زمان جنون سبک نوشتاری و فلسفه ی نیچه نیچه از نویسندگان و اندیشمندانی است که تاریخ، تعداد انگشت‌شماری از آنان را به خود دیده است؛ شاید کمتر کسی این موضوع را بداند که «خوب نوشتن» یا به عبارت دیگر «نویسنده‌ی خوبی بودن» در فلسفه امری عادی نیست و بسیاری از فلاسفه‌ای که نظرات تکان‌دهنده و مهمی در فلسفه دارند، هرگز نویسندگان خوبی نبوده‌اند (با اینکه در قدیم فلسفه شاخه‌ای از ادبیات قلمداد می‌شد!) اما نیچه جزء معدود فیلسوفانی است که قلم گیرایی نیز دارد. سبک نگارش نیچه گستاخانه، دارای شوخی و بزرگ است. او در نوشته‌هایش به اکثر بخش‌های زندگی بشر توجه می‌کند و برای هر بخش نظراتی چالش‌برانگیز ارائه می‌دهد. او کتاب‌های خود به هر چیزی در جهان از زاویه‌ی متفاوت و مختص به خودش نگاه می‌کند و به آفرینشِ ارزش‌های نو می‌پردازد. نیچه اغلب گنگ و مبهم صحبت می‌کند و می‌توان گفت که در هر لحظه برای بیان آنچه که در سر دارد مردد است و نهایتاً این حس به خواننده القا می‌گردد که نیچه فیلسوفی است که به شدت از وضوح می‌ترسد. نکته‌ای که پیش از خواندن کتاب های فریدریش نیچه به شما توصیه می‌شود این است که نوشته‌های وی برای شروع مطالعات فلسفی مناسب نیستند و اگر هیچ زمینه‌ی فلسفی و مطالعه‌ی خاصی [از قبل] نداشته باشید، قسمت وسیعی از محتوای آثار نیچه را از دست خواهید داد. کتاب های فریدریش نیچه کتاب چنین گفت زرتشت کتاب غروب بتان کتاب انسانی زیاده انسانی کتاب آواره و سایه اش کتاب حکمت شادان کتاب فراسوی نیک و بد کتاب تبارشناسی اخلاق کتاب درباره‌ی حقیقت و ناحقیقت کتاب آدمی با دیگران کتاب فلسفه در عصر تراژیک یونان کتاب اکنون میان دو هیچ کتاب این است انسان کتاب مصلوب کتاب آخرین یادداشت‌ها کتاب لطفاً کتاب‌هایم را نخوان کتاب زایش تراژدی کتاب دجّال کتاب سپیده دمان کتاب واپسین شطحیات کتاب اراده معطوف به قدرت کتاب دانش شادی بخش کتاب عاشقانه های فریدریش نیچه کتاب نقادی نقد عقل محض کتاب نامه های نیچه کتاب تاملات نابهنگام کتاب فلسفه، معرفت و حقیقت کتاب واگنر در بایروت و نیچه علیه واگنر کتاب فیلسوف کتاب میراث کتاب قضیه واگنر آثار برجسته و معروف نیچه در این قسمت به بررسی برخی از پرفروش ترن و محبوب ترن آثار در لیست کتاب‌های های نیچه خواهیم پرداخت. کتاب چنین گفت زرتشت کتاب چنین گفت زرتشت ( به آلمانی: Also sprach Zarathustra) یکی از معروف ترین آثار موجود در لیست کتاب های فریدریش نیچه است که به شهرتی جهانی دست یافت؛ این اثر داستانی فیلسوفانه و احساسی را روایت می‌کند و شخصیت اصلی‌اش فردی به نام «زرتشت» است که در واقع می‌توان او را نماینده شخص نیچه در قصه قلمداد کرد؛ چرا که نیچه نظرات خود را از زبان زرتشت به مخاطب می‌گوید؛ نام این شخصیت، از پیامبر ایرانی گرفته شده است. کتاب چنین گفت زرتشت الهام بخش افراد زیادی در جهان بوده که از میان آنها می‌توان به «اشتراوس»، مسیقی‌دان مشهور آلمانی، اشاره نمود که قطعه‌ای با همین نام نیز در میان آثار خود دارد که یکی از بهترین و زیباترین قطعات موسیقی کلاسیک آلمان به شمار می‌رود. کتاب انسانی زیاده انسانی کتاب انسانی زیاده انسانی ( به یک لفظ دیگر: انسانی بسیار انسانی) یکی از شگفت‌انگیزترین آثار فریدریش نیچه است که به نوعی، بلوغ و پختگی کامل تفکرات و قلم نیچه را به رخ مخاطب می‌کشد؛ در این کتاب نسبت به آثار قدیمی‌تر نیچه، به نظر می‌رسد که عقاید وی دچار دگرگونی شده و نظراتش، با قبل، تفاوت‌های فاحشی داشته است. این کتاب برای رهایی و تولد دوباره نگاشته شده، برای آزاده شدن جان و روح و تجدید نظر در افکار پوسیده در ذهن. نیچه در رابطه با جان‌های آزاده و مخاطبینِ طالب رهاییِ این کتاب چنین می‌گوید:«کسی دارای یک جان آزاده است که اندیشه‌ی او با آنچه که جامعه از او انتظار دارد، متفاوت باشد…» این کتاب در سال 1876 (همان سالی که رابطه نیچه و واگنر رو به افول نهاد و بیماری نیچه وخامت یافت و از تدریس در دانشگاه بازل کناره گیری کرد) به نگارش درآمده است. کتاب فراسوی نیک و بد کتاب فراسوی نیک و بد (عنوان کامل: فراسوی نیک و بد – درآمدی بر فلسفه آینده) کتابی است که نیچه در رابطه با فلسفه در جهانِ آینده نوشته است. این کتاب که پس از انتشار، در سال 1886، بسیاری از اهالی فلسفه را حیرت زده کرد، درباره‌ی «خدا»، «حقیقت» و به طور جامع، مسائل «خوب» و «بد» صحبت می‌کند و به طور آشکار چارچوب‌ها و قالب فکری مردم غرب را در قرن 19 به چالش کشیده و شدیداً مورد انتقاد قرار می‌دهد. نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد جهان مسیحیت را گرفتار «اخلاقیات برده دارانه» تفسیر می‌کند و آن را در بند افکار و اعمالی غلط می‌داند. این اثر در سال‌های پایانی عمر نیچه نگاشته شده و خودش آن را اثری تکان‌دهنده می‌داند. کتاب تبارشناسی اخلاق کتاب تبارشناسی اخلاق نیز از نوشته‌های سال‌های پایانی زندگی نیچه می‌باشد و پس از کتاب فراسوی نیک و بد به رشته‌ی تحریر درآمده. این کتاب [همانطور که از عنوانش پیداست] بیان می‌دارد که نیچه به مفهوم «اخلاق» نگاهی مؤرخ‌گونه دارد؛ او می‌خواهد خاستگاه اخلاق را بررسی کند و اذعان می‌دارد که اخلاق مسیحی – اروپایی، به هیچ عنوان، سرآغاز اخلاقیات نیست و فقط یکی از نظام‌های اخلاقی موجود در کنار ده‌ها نظام دیگر است. در این کتاب 3 رساله گنجانده شده که توضیحاتی درباره‌ی منسوخ و نخ‌نما شدن آموزه‌های اخلاقی مسیحیت از دیدگاه نیچه را ارائه می‌دهد. این کتاب به نسبت سایر آثار نیچه، ساده‌تر می‌باشد. کتاب غروب بتان نیچه در کتاب غروب بتان یا غروب بت ها به از بین بردنِ حقیقی «بتان» می‌اندیشد؛ بتان استعاره از ارزش‌ها و باورهایی است که اصحاب فلسفه یا عموم مردم، سال‌ها، به ستایش آنها مشغول بوده‌اند؛ کاملا واضح و مبرهن است که هدف این اثر در آن زمان، تا چه میزان دور از دسترس بوده است! زیرا نیچه با این کتاب کمر همت به برانداختن باورهایی تاریخی و جا افتاده بسته بود. این کتاب شامل خلاصه و چکیده‌ی تمامی فلسفه‌ی نیچه است که در یک کتاب توسط خودش جمع‌آوری شده و در سال 1889، زمانی که وی مجنون شده بود، به چاپ رسید. کتاب حکمت شادان عنوان «شخصی‌ترین کتاب نیچه» متعلق به کتاب حکمت شادان می‌باشد زیرا به زنی به نام لو سالومه تقدیم شده. این اثر حاوی نظریات نیچه در رابطه با هنر، اخلاق، ذهن، هوشیاری، حقیقت، دانش و سرچشمه‌ی عقل و اندیشه است که نوشتن آن 6 سال به طول انجامید؛ در این اثر مخاطب با تمثیل مشهور «مرگ خدا» روبه‌رو می‌شود و به مرور با آن آشنا می‌گردد. نیچه عقیده دارد که کتاب حکمت شادان تفسیر و مقدمه‌ای برای کتاب چنین گفت زرتشت است و می‌گوید:«در واقع من تفسیر کتاب را قبل از نگارش خود کتاب، نوشتم». بهترین کتاب نیچه به عقیده اکثریت قریب به اتفاقِ مخاطبینِ آثار فریدریش نیچه، عنوان برترین و بهترین کتاب نیچه به کتاب چنین گفت زرتشت تعلق می‌گیرد. نیچه در این اثر شاخص نظریات «ابرانسان»، «مرگ خدا» و «بازگشت جاودانه» را ارائه می‌دهد. شخصیت اصلی داستان مردی به نام زرتشت است که به مدت 10 سال گوشه‌نشینی در «کوهستان آلپ» را انتخاب کرده و حالا پس از این زمان طولانی قصد دارد عصاره و چکیده دانش و خرد خود را به مردم نیز هدیه دهد. اما به دلایلی در این امر ناکام می‌ماند؛ مواجهه با نمادگرایی‌های هنرمندانه و پیچیده و کلمات پرتکلّف و آرایه‌های ادبی، خواننده را متوجه ثقیل و سنگین بودن کتاب می‌کند. این اثر از نظر شعری و ادبی نیز قابل بررسی است و از منابع الهام آن در این زمینه می‌توان به انجیل و آثار «یوهان ولفگانگ فون گوته» اشاره کرد. ترجمه آثار نیچه به زبان فارسی کتاب تاملات نابهنگام، «حسن امین»، «انتشارات جامی» کتاب انسانی زیاده انسانی، «ابوتراب سهراب» و «محمد محقق نیشابوری»، «نشر مرکز» کتاب حکمت شادان، «جلال آل احمد»، «سعید کامران» و «حامد فولادوند»، انتشارات جامی کتاب چنین گفت زرتشت، «داریوش آشوری»، «انتشارات آگاه» کتاب فراسوی نیک و بد، «سعید فیروزآبادی»، نشر جامی کتاب غروب بتان، داریوش آشوری، «نشر آگه» کتاب غروب بتان، «مسعود انصاری»؛ نشر جامی کتاب این است آن انسان، سعید فیروز آبادی، نشر جامی کتاب مصلوب، «رویا منجم»، «انتشارات علم» کتاب اراده و قدرت، «محمدباقر هوشیار»، «نشر فرزان روز» کتاب سپیده دمان، «علی عبداللهی»، انتشارات جامی کتاب دجّال، سعید فیروز آبادی، انتشارات جامی کتاب آواره و سایه اش، سعید فیروز آبادی، نشر جامی کتاب اکنون میان دو هیچ، علی عبداللهی، «نشر ثالث» کتاب فراسوی نیک و بد، داریوش آشوری، «انتشارات خوارزمی» کتاب تبار شناسی اخلاق، داریوش آشوری، انتشارات آگاه کتاب اینک آن انسان، «بهروز صفدری»، «انتشارات بازتاب نگار» کتاب زایش تراژدی، «رضا ولی یاری»، نشر مرکز نظر سایرین در مورد نیچه «برتراند راسل» در کتاب تاریخ فلسفه غرب، در رابطه با نیچه می‌نویسد:«ابرمرد نیچه شباهت بسیاری به «زیگفرید»، پهلوان افسانه‌ای آلمان، دارد فقط با این تفاوت که او زبان یونانی نیز می‌داند!» شاعر و فیلسوف آلمانی – آمریکایی، «والتر کافمن»، در مورد کتاب حکمت شادان نیچه این نظر را دارد که:«کتاب حکمت شادان تمام اندیشه‌های نیچه را منعکس می‌کند و می‌تواند از صدها طریق با سایر کتاب‌ها، یادداشت‌ها و نامه‌های او مرتبط باشد؛ با این حال کتابی کامل و مستقل است و می‌توان آن را یک اثر هنری دانست». داریوش آشوری، از مترجمین مهم کشورمان درباره‌ی کتاب چنین گفت زرتشت می‌نویسد:«کتاب‌هایی هستند که اگر کسی با آن‌ها چنان‌که باید سر کند، یعنی جان‌مایهٔ اندیشهٔ آن‌ها را زندگانی کند، نقشی ناستردنی بر روان آدمی می‌گذارند، زیرا سر و کار آن‌ها با جان آدمی‌ست. این‌گونه کتاب‌ها نه معلومات‌اند که عقل آدمی را خوراک دهند، نه ادبیات که حس و عاطفه را برانگیزانند، بلکه جان آدمی را بیدار می‌کنند و با او در سخن می‌آیند. جان آدمی برتر از عقل و احساس اوست و آن گره‌گاهی‌ست که در آن عقل و احساس با هم می‌آمیزند و به مرتبه‌ای والاتر برکشیده می‌شوند؛ و در آن مرتبه است که جانِ بیدار پدیدار می‌شود که با جهان از درِ سخن درمی‌آید و مشکل او نه چیزهای گذرای جهان و روزمرّگی زندگی، بلکه مسئلهٔ جاودانگی و بی‌کرانگی‌ست؛ راز هستی‌ست. چنین کتاب‌هایی می‌خواهند دری به روی جاودانگی و بی‌کرانگی باشند و انسان را از تنگنای جهان روزمرّهٔ احساس و کوته‌بینیِ عقل خودبنیاد برهانند. کتاب‌های مقدس چنین‌اند. کسی به جان‌مایهٔ کلام‌شان راه می‌برد که جان‌اش در پرتوِ آن کلام به روی جاودانگی و بی‌کرانگی گشوده شده باشد. چنین گفت زرتشت نیز چنین کتابی‌ست». افراد بسیاری نیز مانند «میشل فوکو»، «ژاک دریدا» و «فلیپ لاکوبارت» نیست از افرادی هستند که ارادت ویژه ای به نیچه داشته اند و از ادامه‌دهندگان راه نیچه به شمار می‌روند. چرا باید آثار نیچه را بخوانیم؟ اگر طرفدار فلسفه باشید و از علاقه‌مندان به پرسش‌های اساسی در مورد جهان و انسان، نیچه شخصی است که باید به مطالعه‌ی آثار او بپردازید؛ در واقع در میان اصحاب فلسفه کمتر کسی را می‌توان یافت که به قدرت نیچه و هم‌سطح وی به ایجاد تحولات اساسی در فلسفه‌ی غربی پرداخته باشد. وی از جمله افرادی بود که اندیشه‌های مدرن را به کلی دگرگون ساخت و افق دید متفاوتی را به علاقه‌مندان فلسفه تقدیم کرد. تقویم زندگی نیچه 1844: تولد 1864: تولد خواهرش، الیزابت 1848: تولد برادرش، جوزف 1849: مرگ پدر 1851: مرگ برادر 1854: ورود به دبیرستان 1858-1864: تحصیل در دبیرستان پفورتا 1864: ورود به دانشگاه بن و تحصیل در رشته الهیات 1865: انصراف از دانشگاه بن و ورود به دانشگاه لایپزیک 1867: ورود به ارتش 1869: منصوب شدن به مقام استادی در دانشگاه بازل – ترک شهروندی آلمان 1873-1876: نگارش کتاب تاملات نابهنگام 1878: نگارش کتاب انسانی زیادی انسانی 1881: نوشتن کتاب سپیده دمان 1882: نوشتن کتاب حکمت شادان 1883-1885: نوشتن کتاب چنین گفت زرتشت 1886: نوشتن کتاب فراسوی نیک و بد 1887: نوشتن کتاب تبارشناسی اخلاق 1888: نوشتن کتاب غروب بتان 1888: نوشتن کتاب دجّال 1889: شروع بیماری مغزی و جنون 1900: مرگ
  15. سبزوار میدانی دارد به نام فلکه سه گوشه
  16. واقعا کوتاه تاثیر گذار، عالی بود.
  17. تهمینه

    تازه به دوران رسیده....😊🌱

    زیادی کلی گویی نیس عایا من هنگم راستش
  18. الان ما کربن فعال بخوریم
  19. تهمینه

    مرگ به اختیار

    مرگ به اختیار سنی ازم گذشته و بچه‌ها بزرگ شدند ، ولی نه تنها کارم کم نشده ، بلکه با بزرگتر شدن بچه ها و بدنبال آن ، توقعات و مخارج و مسئولیت هایشان نیز ! که کار و درآمدزاییِ بیشتری را مطالبه میکند. نیروی بدنی ام نیز دیگه اون نیروی ۵۰سال پیش نیست. بدنم دیگر مثل سابق به حرفم گوش نمیدهد، احساس می کنم به یک ماشینِ فرسوده و مدل پایین تبدیل شده ام که به زور می خواهم آنرا سرپا نگه دارم بلکه بتوانم مثل سابق ازش کار بکشم...... تا میایم یک طرف را درست کنم ، صدای جایی دیگه در میاد ! پاتوقم شده مطب این دکتر و آن آزمایشگاه و تهیه دارو و.. تا اینکه یکروز یکی از دوستان قدیمی زنگ زد و خواست بروم به دیدنشان ، آنقدر نرفته بودم ، و بخاطر پرداختن به کار و مشغله به منظور دادنِ رفاه بیشتر به اعضای خانواده ام، سرویس دهیِ همیشگی به خواسته های تمامی ناپذیرشان ، و بودنِ تمام مدت در اختیارشان، دوستانم را تقریبا از زندگیم حذف کرده بودم،.... که دوباره شروع به بهانه آوردن و طفره رفتن کردم . دوستم موقع خداحافظی گفت : فلانی! تو هنوز نمردی؟ ما مدتیست که مُردیم و بُردیم......!!!! مکالمه که قطع شد از خودم پرسیدم این چی گفت؟ دوباره شماره اش را گرفتم و پرسیدم منظورت چی بود؟ خندید و گفت باید بیایی که بگویم. فردا که شد ، جزو اولین نفراتی بودم به رستورانی که آدرس داده بودند وارد شدم... همه که جمع شدند ، دوست قدیمی که مرا به آنجا کشانده بود گفت : بچه ها! دوستمان آمده که اگر عرضه اش را داشت، بمیرد و فردایش زنده بشود تا چند صباحی را هم به میل خودش زندگی کند. و آنجا بود که فهمیدم معنیِ «مردن به اختیار» چیست و چقدر لذتبخش است.. حالا مدتیست که مرده ام مشکلات اعضای خانواده تمام شدنی نیست واقعا اگر من بمیرم چکار خواهند کرد همان‌ کار را از الآن به بعد بکنند. من قرار نیست تمام زندگیم را وقف آنها کنم و به جای آنها و برای آنها زندگی کنم. کاش چند سال پیش مرده بودم و فریادِ بدنم و روحم را تا این‌حد بلند نمی کردم ، که به آسمانها برسد. مدتیست که به جای رفتن به مطب دکترها و تهیه دارو و درمان! آبمیوه ای برای خودم درست می کنم ، یک فنجان دمنوش یا چای برمیدارم و در بالکن یک متری ام خودم را به قطعه ای کیک و موسیقی مهمان می کنم. به کلاسهای ورزش و جلساتِ بگو بخندِ رفقا و دوستان قدیمی میروم. تجاربِ فراوانی دارم که در اختیارِکسانیکه طالبشان هستند قرار میدهم. معلومات عمومی و زبان خارجی ام را ارتقاء میدهم. هر روز ساعتی را به مدیتیشن و حرکات ورزشی آرامبخش برای بدنی که بیش از ۶۰ سال برایم بی چشمداشت خدمت کرده است، می پردازم.. کتاب می خوانم و به فلسفه زندگی و چراهایی که سالهای طولانی در دلم انباشته شده ، فکر می کنم و به دنبال جوابشان هستم. بعد از «مرگم»، افرادِ خانواده ام کم کم یاد گرفتند که روی پای خودشان بایستند ، هر چند که در مرگم خیلی غمگین و بهت زده شده بودند و می خواستند از آن جلوگیری کنند، ولی من "مرگِ به اختیار" را انتخاب کرده بودم و تازه معنی رهایی؛ آزادی و خوشبختی را درک می کردم. پیشنهاد می کنم شما نیز " مرگِ به اختیار" را برای افرادی که تا بحال ، زندگیتان را به پایشان ریخته اید،برگزینید..... و مدتی نیز به زندگیِ نکرده تان،بپردازید.... مرگ به اختیار ، و...‌‌.. چشیدنِ لذتِ زندگی بعد از آن، نوش جانتان
  20. با تمرینات تی آر ایکس این ورزش قدرتی آشنایی دارید؟ آیا می‌دانید تمرینات تیاریکس را در خانه هم می‌توان انجام داد. ابتدا تمرینات تعادلی-قدرتی تی آر ایکس را فقط ورزشکاران حرفه‌ای و نظامیان ارتش انجام می‌دادند. اما امروزه هر فرد با هر سطح توانایی بدنی، تمرینات TRX را انجام بدهید. تی آر ایکس چیست؟ TRX مخفف عبارت (Total Body Resistance Exercise) به معنای «تمرینات مقاومتی کل بدن» یک ورزش نسبتا نوین است. چند دهه‌ای بیشتر نیست که این بندهای بلند و محکم در دنیای فیتنس محبوب شده‌اند و حالا تقریبا در همه باشگاه‌ها هم می‌بینیم‌شان. اما TRX واقعا چیست؟ اسم یک رشته ورزشی جدید است که از تمریناتی بر پایه تعادل و وزن بدن ایجاد شده. در این ورزش از بند تی آر ایکس برای تمرینات تعادلی و قدرتی استفاده می‌شود؛ این بندها به دیوار یا سقف نصب می‌شوند و ورزشکار با آن‌ها ورزش می‌کند. طبق وب سایت رسمی TRX تمرینات این ورزش برای همه مناسب است. تمام آنچه شما نیاز دارید یک پک لوازم تیاریکس، مربی و وزن بدن خودتان است. البته لازم است که مربی متخصص، تمرینات ورزشی شما را بنویسد تا دچار آسیب نشوید. لوازم مورد نیاز ورزش تی آر ایکس مهم‌ترین ابزار این ورزش همان بند بلند TRX است که یک بند خیلی قوی و مستحکم است و جای پا و دست دارند و از سقف آویزان است. این بندها از جنس بند چتر بازی ساخته می‌شود و برخلاف چیزی که به نظر می‌رسد کش نیست و خاصیت کشسانی ندارد! اما لوازم مورد نیاز آن فقط یک بند نیست. این بند به سقف یا دیوار نصب می‌شود که برای نصب حتما به سازه تی آر ایکس نیاز دارد. تجهیزات دیگر مثل بالشتک تمرین، طناب درختی، تسمه برای نصب به ستون‌های افقی و چند وسیله دیگر است که همه در کوله پشتی مخصوص آن وجود دارند. گاهی بعضی کارخانه‌های تولید کننده، کتابچه تمرینی یا سی دی آموزشی هم در کوله قرار می‌دهند. باید بدانید که لوازم این ورزش، نسبتا گران‌قیمت است. اما شما می‌توانید در باشگاه ثبت نام کنید و به جز شهریه باشگاه هزینه اضافه‌ای نکنید. فواید انجام تی آر ایکس این ورزش قدرتی_تعادلی مزایای زیادی دارد که در این قسمت به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم. 1. تمرینی سریع و موثر و فول بادی TRX که مخفف تمرین مقاومتی کل بدن است، یک روش تمرینی مدرن است که از وزن بدن شما برای ایجاد قدرت، تعادل، هماهنگی، انعطاف پذیری، تقویت میان تنه بدن و ثبات مفصل‌ها استفاده می‌کند. تی آر ایکس یک تمرین تقریبا جامع است. اگر قصد کاهش چربی بدن، بهبود استقامت و قدرت عضلانی یا انعطاف‌پذیری داشته باشید، این ورزش یک گزینه عالی برای شماست. شما فقط با وزن بدن خود یک تمرین فول بادی جانانه را تجربه می‌کنید؛ درحالی که به طور همزمان میان تنه‌تان به‌خوبی درگیر می‌شود. از آنجایی که شما با یک ابزار ورزشی کار می‌کنید، می‌توانید وزن خود را در حین حرکت تنظیم کنید و فشار تمرین را هرجا که لازم است، کم و زیاد کنید. 2. قوی و ورزیده کردن شکم و کمر داشتن یک میان تنه قوی فقط به معنای داشتن سیکس پک نیست. میان تنه قوی یعنی وقتی که عضلات شکمی، پشت و باسن و لگن شما با تمرینات مختلف قوی و به خوبی ورزیده شده باشند. اگر می خواهید قوی باشید، از کمر درد در امان باشید، احساس و ظاهر بهتری پیدا کنید، باید از تمرینات میان تنه شروع کنید. خوشبختانه تی آر ایکس با درگیر کردن میان تنه برای انجام هر تمرینی به خوبی این کار را برای شما انجام می‌دهد. تمرینات قدرتی و تعادلی TRX به ثبات زیادی نیاز دارند تا بتوانید از وزن بدن خود به عنوان مقاومت استفاده کنید. 3. مناسب برای انواع ورزشکاران با هر سطح و سابقه تمرینی از آنجا که می‌توانید موقعیت بدن خود را به منظور افزایش یا کاهش مقاومت تنظیم کنید، شدت و سطح تمرین دست خود شماست. این موضوع نقطه قوت تی آر ایکس است که آن را برای ورزشکاران با هر سطحی مناسب کرده است. به دلیل ماهیت معلق بودن، تمرینات TRX یک روش تمرینی کم خطر است که به افراد در هر سطح اجازه می‌دهد تا راحت تمرین کنند و کمترین آسیب را برای آن‌ها خواهد داشت. لاغری با تی آر ایکس حقیقت دارد؟ TRX یک ورزش است و خاصیت ورزش، تناسب اندام و نزدیک شدن به وزن و اندام ایده آل است. از آن جا که تمرینات تی آر ایکس، تمرینات مقاومتی است، باعث عضله‌سازی در شما می‌شود و همین موضوع، متابولیسم و سوخت و ساز بدن‌تان را بالا می‌برد. اگر هدف شما از انجام trx کاهش وزن است، باید تمرینات خود را با یک برنامه منظم غذایی همراه کنید تا زودتر و بهتر نتیجه بگیرید. سه جلسه تمرین یک ساعته در هفته در کنار برنامه غذایی مناسب، خیلی زود شما را به نتیجه مطلوب می‌رساند. نکات مهم برای شروع ورزش تی آر ایکس از آنجایی که ورزش TRX نیاز به نصب تجهیزات دارد، لازم است نکاتی را برای شروع تمرینات به شما بگوییم. بنابراین برای شروع موفق این ورزش، به نکات زیر توجه کنید. مطمئن شوید که بندها به درستی نصب شده‌اند اگر در خانه تمرین می‌کنید، حواس‌تان باشد که بندها و لوازم به طور صحیح نصب شده و محکم و باثبات در جای خود قرار گرفته باشند. حتی اگر لازم شد از متخصص نصب کمک بگیرید؛ چراکه آویزان شدن از بندهایی که سرجای خود محکم نیستند، بسیار خطرناک است. اگر احساس درد در کمر داشتید، تمرین را قطع کنید آیا شده در حین تمرین تی آر ایکس کمرتان درد بگیرد؟ این موضوع نشانه خطر است و تمرین باید متوقف شود. وقتی پاهای شما در حلقه‌های پا قرار دارند، نباید فشاری به کمر وارد شود. پس از احساس درد به‌آرامی زانوهایتان را خم کنید و با کمک بازوها و ساعد روی زمین فرود بیایید. کمی به خود استراحت دهید و اگر همچنان درد داشتید، پس از سرد کردن جلسه را به تمام کنید. آهسته و تدریجی تمرین را جلو ببرید قبل از این که یک برنامه تمرینی تی آر ایکس شدید را انجام دهید، آرام و کنترل شده عمل کنید. اگر مبتدی هستید از تمرینات مناسب سطح خود استفاده کنید. به دلیل ماهیت مقاومتی و تعادلی بودن TRX زیاده‌روی در شدت تمرینات آن منجر به کمر درد یا گردن درد می‌شود. مربی کاربلد داشته باشید انتخاب مربی بسیار مهم است. نه فقط در TRX بلکه برای تمام ورزش‌ها باید یک مربی متخصص کنار خود داشته باشید. ضمنا از انجام برنامه‌های تمرینی‌ آماده خودداری کنید و از برنامه ورزشی که برای دیگران طراحی شده‌اند هم استفاده نکنید. اگر تازه‌کار هستید حتما با یک مربی کاربلد تمرین کنید؛ چراکه یک مربی بی‌توجه می‌تواند به شما آسیب بزند.
  21. پوشیدن کفش مناسب در هر ورزشی بسیار حائز اهمیت است. تطبیق نوع پای شما با کفش ورزشیتان باعث بهتر شدن تناسب و عملکرد در شما خواهد شد. یافتن مناسب‌ترین کفش ورزشی از بین طیف متنوع و گیج‌کننده‌ای از کفش‌های ورزشی موجود در بازار، می‌تواند کاری مشکل باشد. با این‌ وجود، انتخاب یک جفت کفش مناسب برای دویدن، پیاده‌روی و دیگر فعالیت‌های ورزشی برای پیشگیری از بروز درد ساق پا، درد پاشنه پا و دیگر مشکلات بسیار مهم است. پوشیدن کفش مناسب می‌تواند میزان عملکردتان را بهبود ببخشد. انواع کفش ورزشی کفش دوندگی کفش‌های مخصوص دوندگی به‌ راحتی در همه‌ی فروشگاه‌های کفش ورزشی یافت می‌شوند. این کفش‌ها برای فعالیت‌های ورزشی که بر مبنای دویدن هستند مانند آهسته دویدن، دویدن در مسافت کوتاه و غیره مفید هستند. این کفش‌ها به خاطر میزان راحتی بی‌همتا و کیفیت ضربه‌ گیریشان به کسانی که فعالیت ورزشی دارند توصیه می‌شوند. یک جفت کفش دوندگی مناسب همچنین می‌تواند به کاهش احتمال آسیب‌دیدگی‌ها، رگ به رگ شدن پا، پارگی یا آسیب به تاندون‌ها، شکستگی‌ها و دیگر علائم خطرناک ناشی از انجام فعالیت‌های غلط و مفرط با پا کمک کند. کفش باشگاهی کفش‌های باشگاهی که به نام کراس ترینر (cross trainers) یا اسنیکر نیز شناخته می‌شوند، محبوبیت گسترده و رو به افزونی در میان ورزشکاران جوان و باتجربه دارند. دلیل محبوبیت این کفش‌ها، تنوع کاربرد و تطبیق‌پذیری بی‌نظیرشان می‌باشد. امروزه ورزشکاران، بیشتر و بیشتر به سمت خرید این نوع کفش‌ها رو می‌آورند زیرا با این کفش‌ها می‌توانند در بیش از یک نوع فعالیت ورزشی و تمرین بدنی شرکت کنند. یک جفت کفش باشگاهی مناسب می‌تواند ویژگی‌های گوناگونی را با هم داشته باشد که ورزشکار را قادر می‌سازد تا به انجام فعالیت‌های ورزشی و بدنی مختلفی بپردازد. اگر تمایل به انجام چند تمرین بدنی با هم را دارید و می‌خواهید ورزش‌های مختلفی انجام دهید، کفش‌های باشگاهی می‌توانند بهترین گزینه برای شما باشند. کفش تنیس کفش‌های تنیس دارای یک طراحی به خصوصی هستند که به حرکات از پهلو و انتقال ناگهانی وزن که بازیکنان در هنگام بازی ناچار به انجام آن‌ها می‌باشند، کمک می‌کند. اگر علاقه‌مند به ورزش تنیس و یادگیری این ورزش هستید، می‌بایست کفش‌هایی با بهترین کیفیت خریداری کنید. یک کفش تنیس خوب باید استحکام و انعطاف‌پذیری خوبی داشته باشند تا به حرکات عقب و جلو رفتن ناگهانی کمک کند. همچنین این کفش‌ها، باید تمایل کمتری برای ضربه‌گیری داشته باشند. کفش‌های تنیس را می‌توان برای فعالیت‌های ورزشی که شامل دوندگی یا پیاده‌روی می‌شوند نیز استفاده کرد، زیرا کفی نرم و بالشتک ابری روی آن‌ها راحتی مورد نیاز برای انجام این فعالیت‌ها را فراهم می‌آورد. کفش پیاده‌روی کفی کفش‌های پیاده‌روی یا کوه‌پیمایی برای گذشتن از نواحی صخره‌ای ساخته‌ شده‌اند و سطوح سخت مختلفی دارند. کفی این کفش‌ها که معمولاً از جنس لاستیک هستند، دارای الگوها و عمق تورفتگی متفاوتی خواهد بود، از این‌ رو تورفتگی‌ها و دندانه‌هایی در ته کفی کفش وجود دارند که راه رفتن روی سطوح ناهموار را بی‌خطر و ایمن خواهند ساخت. تورفتگی‌های بسیار عمیق در این کفش‌ها، بیشترین حد کشش‌ها و انقباضات را میسر می‌سازند و تورفتگی‌های پهن و کم‌عمق‌تر سبب گرفتگی کمتر پا خواهند شد. شاید یک کفش با کفی پاشنه‌ بلند، به نام پاشنه مخفی، نیز از این نوع کفش‌ها بیابید. این نوع از پاشنه باعث می‌شود تا احتمال سرخوردنتان هنگام راه رفتن در سرازیری با شیب بسیار تند کمتر شود. کفی کفش‌های پیاده‌روی معمولاً محکم‌ترین و انعطاف‌ناپذیرترین کفش در بین کفش‌های ورزشی می‌باشند، اما بیشترین جذب ضربه‌گیری (خاصیت ضربه‌گیری) را دارند. کفش بسکتبال کفی کفش‌های بسکتبال لاستیکی و نسبتاً تخت هستند. اکثر آن‌ها پهن‌تر می‌باشند و یک الگوی قالب‌گیری شده با طرح جناغی دارند که به مقاومت و کشش برای چرخش‌های سریع روی پاشنه، شروع و ایست‌های سریع بهبود می‌بخشند. کف کفش‌های بسکتبال سالنی اغلب از لاستیک نازک ساخته می‌شوند تا برای حرکات سریع، سبک‌تر باشند، در حالی‌ که کفی کفش‌های بسکتبال در فضای باز برای دوام بیشتر، ضخیم‌تر هستند. کفش‌های بسکتبال معمولاً بالاترین جذب ضربه را دارند و در مقایسه با انواع دیگر کفش‌های ورزشی، نسبتاً انعطاف‌پذیر می‌باشند. کفش فوتبال (کفش میخ دار) کفش‌های فوتبال در کفی‌های خود دارای گل‌میخ‌هایی برای کشش بهتر در هنگام دویدن روی زمین چمن می‌باشند. این گل‌میخ‌ها می‌توانند در داخل کفش به‌ عنوان جزیی ثابت از کفی طراحی شوند یا به‌ صورت جداشدنی باشند. گل‌میخ‌ها معمولاً از سه جنس ساخته می شوند: پلاستیک، لاستیک یا فلز. سه نوع گل‌میخ برای این کفش‌ها وجود دارد، گل‌میخ مخروطی که استقامت و استحکام بیشتر را برای ورزشکار فراهم می‌کنند، گل‌میخ‌های تیغه‌ای که می‌توانند کشش و سرعت بیشتری را فراهم کنند و گل‌میخ‌های ته سخت برای سطوح محکم‌تر. کفش‌های فوتبالی دارای انعطاف‌پذیری متوسط و ضربه‌گیری نسبی می‌باشند. کفش گلف کفی کفش‌های گلف، در مقایسه با کفش‌های بسکتبال یا کفش‌های باشگاهی معمولی، دارای کمترین خاصیت جذب ضربه و انعطاف‌پذیری هستند. این کفش‌ها دارای گل‌میخ‌های فلزی، گل‌میخ‌های نرم یا بدوم گل‌میخ هستند. میخ‌های فلزی معمولاً جداشدنی هستند و باعث بالا رفتن میزان پایداری و کشش روی نواحی مرطوب یا ناهموار می‌شوند. پوشیدن این نوع از کفی‌های میخ‌دار اغلب برای همه‌ی افراد غدغن است به‌ جز برای گلف بازان حرفه‌ای، زیرا می‌توانند به زمین چمن آسیب بزنند. میخ‌های نرم را نیز می‌توان از کف کفش‌های گلف جدا کرد و این میخ‌ها می‌توانند کشش نسبی را برای بازیکن فراهم کنند. کفش‌های گلف بدون میخ دارای برآمدگی‌های لاستیکی داخلی و توکار می‌باشند که جدا نشدنی هستند. این کفش‌ها کششی نسبتاً بیشتر از کفش‌های معمولی فراهم می‌کنند. انتخاب کفش ورزشی مناسب اگر چه در بسیاری از فروشگاه‌های کفش ورزشی، فروشندگانی آگاه در این زمینه دارند که می‌توانند به شما در انتخاب یک کفش مناسب ورزشی برای نیازهای شما کمک کنند، بالا بردن معلوماتتان درباره‌ی کفش ورزشی، قبل از خرید کفش جدید، ضرری نخواهد داشت: سعی کنید کفش مورد نظرتان را بعد از یک تمرین در پایان روز امتحان کنید. پاهای شما در صبح شروع به ورم کردن می‌کنند و این تورم تا ۴ بعد از ظهر ادامه دارد. پاهای شما بعد از یک تمرین ورزشی در پایان روز به بیشترین سایز می‌رسند، بنابراین سعی کنید کفش‌های ورزشی را در این زمان امتحان کنید. انگشت‌های پایتان را تکان دهید. وقتی پایتان را در کفش برده‌اید، باید بتوانید همه‌ی انگشت‌های پایتان را به‌ راحتی به بالا و پایین حرکت دهید. پاهای شما در حین ورزش متورم و طویل‌تر می‌شوند، بنابراین باید به عرض یک انگشت شست فضا بین بلندترین انگشت پا و نوک کفشتان وجود داشته باشد. برای هر فعالیت بدنی، یک جفت کفش داشته باشید. اگر فعالیت‌های بدنی و ورزش‌های مختلفی را مانند دویدن و پیاده‌روی، انجام می‌دهید، برای هر کدام از این کارها یک جفت کفش داشته باشید. کفش‌های مخصوص دویدن باید انعطاف‌پذیرتر باشند و نرمی و حالت اسفنجی بیشتری از کفش‌های پیاده‌روی داشته باشند، در حالی‌ که کفش‌های پیاده‌روی کمی سفت‌تر هستند. پاشنه‌ی پایتان باید به‌ راحتی در کفش قرار بگیرد. پاشنه‌ی پایتان باید به‌ راحتی در کفش قرار گیرد، اما نباید خیلی تنگ باشد. باید بتوانید پاشنه پایتان را حرکت دهید، البته نباید موجب ناراحتی و درد شود. وقتی بند کفش‌هایتان تا بالا بسته‌ شده‌اند، بایستی بتوانید پایتان را از کفش بیرون آورید. هنگامی‌که آهسته و با قدم‌های بلند راه می‌روید یا قدم می‌زنید احساس راحتی با کفش‌ها داشته باشید. بدون ایستادن با کفش‌هایی که به پا دارید نمی‌توانید احساس راحت بودن یا نبودن با آن‌ها را متوجه شوید، بنابراین بهترین راه این است که کفش‌ها را بپوشید و سپس سریع یا با قدم‌های بلند و آهسته در فروشگاه راه بروید. تکیه‌گاه زیر قوس کف پایتان باید راحت و طبیعی باشد. اگر احساس می‌کنید که قوس کف پایتان می‌گیرد، پس باید کفشی را انتخاب کنید که تکیه گاه کمتری در قوس پا داشته باشد. پایتان را اندازه بگیرید. همه‌ی افراد تصور می‌کنند که سایز پایشان هیچ‌وقت تغییر نمی‌کند، اما همیشه این‌گونه نیست. سایز پای شما ممکن است با گذشت زمان تغییر کند، از این‌ رو باید دو بار در سال پای خود را اندازه بگیرید. هرگاه که می‌خواهید کفش بخرید، سایزهای مختلفی را امتحان کنید. عوامل مختلفی ممکن است در متناسب بودن یک کفش برای پاهای شما تأثیرگذار باشند، مانند فرم قسمت فوقانی و نوع دوخت کفش. همچنین سایزها بین برندهای مختلف کفش با هم متفاوت هستند. جوراب‌هایتان را با خود همراه داشته باشید. هنگام خرید کفش ورزشی، جوراب‌هایتان را که هنگام ورزش کردن می‌پوشید، با خود همراه داشته باشید. اگر از کفی طبی استفاده می‌کنید، آن‌ها را نیز همراه داشته باشید. قانون کلی این است که بعد از هر ۶۴۰ -۵۶۰ کیلومتر استفاده، باید کفش‌هایتان را تعویض کنید. همچنین اگر کفش‌های ورزشتان دیگر راحتی و حفاظت قبل را نداشته باشند و پشت کفشتان به نظر کهنه و پوسیده می‌آید، می‌توانید آن را تعویض کنید.
×
×
  • اضافه کردن...