رفتن به مطلب

دیالوگ های ماندگار ؛


ارسال های توصیه شده

‏«سلاما على من يعرفون معنى الحُب ولا يملكون حبيبا.»
سلام بر کسانی که معنی عشق را می‌دانند ولی محبوبی ندارند.

جبران خليل جبران

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوشبختی چیزی نیست که بخواهی آن را به تملک خود دراوری، خوشبختی کیفیت تفکر تو  و حالت روحی و احساسی توست، خوشبختی ، برامده از جهان درون توست…🌱

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تنها بود و تنها، که تنهایی چه سعادت بزرگی است! و چه سعادت بزرگی است رها شدن از قید و بند و رها شدن از خاطرات عذاب‌آور و رها شدن از توهمات. و چه سعادت بزرگی است زندگی کردن و مغلوب زندگی نشدن و بر آن غلبه کردن..!🌱

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تنها زمانی صبور خواهیم شد که صبر را یک قدرت بدانیم، نه یک ضعف.و آنچه ویرانمان می‌کند، روزگار نیست بلکه حوصله‌ی کوچک و آرزوهای بزرگ‌مان است.🌱
 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه توی خیابون سگ وُ گربه‌ گرسنه می‌بینی، براشون غذا می‌بری. اگه می‌بینی یکی سعی کرده خوب به نظر برسه بهش میگی امروز خوشتیپ یا خوشگل‌تر شدی. اگه موقع رد شدن از کنار پاکبان بهش می‌گی خسته نباشید. اگه توی ترافیک نمی‌پیچی جلوی این و اون. اگه به نیروهای خدماتی انعام میدی. اگه موقع خرید و سفارش قبل از جمله‌ت یه«لطفاً» اضافه می‌کنی. اگه جایی آشنا هم داشته باشی پارتی بازی نمی‌کنی که حق کسی ضایع نشه. اگه دیدار یا تماس با دوستت فقط «کاری» نیست. اگه مامان بابات یه چیزی رو نمی‌دونن باحوصله براشون توضیح میدی. اگه نسبت به حالِ ناخوبِ آدمای اطرافت بی‌تفاوت نیستی. اگه حواست هست با حرف یا نگاه یا رفتار دل نشکنی. اگه معیارت واسه احترام به آدما موقعیت‌شون نیست. تو نفرِ اول لیستِ شیرِ زندگی منی. همون که دلم می‌خواد قشنگ‌ترین انرژی‌های دنیا رو براش بفرستم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

غریبه جذابه. غریبه پر از نکته نهفته‌ست که میتونی به مرور زمان از کشفشون لذت ببری. غریبه همونقدر دوست داشتنیه که اوایل من بودم واست. کم کم شدم آشنا و دیگه هیچ چیز جدیدی واسه ارائه نداشتم. میدونم معمولا وقتی هیجان جدیدی برای تجربه نیست، کسل کننده میشه ماجرا. ولی چرا اینقدر قضیه از دید من متفاوته؟ هرچی ازت دیدم و فهمیدم، چه خوب چه کصشر، همچنان جذاب و کافیه واسم. هنوزم پر از نکته تازه ای واسم. جذاب‌تر از جذابیت غریبه‌ها. ولی تو زود خسته شدی، خیلی زودتر از انتظارم. پرتم کردی از خونه بیرون. همون خونه‌ی خاطراتمون که آجر به آجرشو با هم چیده بودیم. کولمو پر کردم با چندتا پاره آجر و درو محکم بستم. اونقدر دور شدم که صدای خنده هات با غریبه، هیچوقت به گوشم نرسه.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تعادل احساساتم از دستم در رفته، هم دلم میخواد با آدمای جدید آشنا شم هم نمی‌خوام تنهایی و آرامشمو به هم بزنم. هم دلم میخواد حرف بزنم تا خالی شم، هم حرفی برای گفتن ندارم. یا انقدر ریلکسم که چیزی نمیتونه عصبی و ناراحتم کنه یا انقدر حساسم که کوچکترین چیزی عصبیم میکنه. حد وسطمو گم کردم.
 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

‏من واقعا غمگینم.
‏کار می‌کنم، ورزش می‌کنم، معاشرت می‌کنم، آرایشگاه میرم، به خودم می‌رسم؛ ولی جونم غمگینه. جونتون غمگین بوده تا حالا؟  میفهمید چی میگم؟

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمی‌دونم چطوری توضیح بدم، ولی وقتی اونی که دوستش دارین دوستتون داره، تو همه‌ی مسایل زندگی درست‌تر تصمیم می‌گیرین. آرامش دارین. نیاز به خودنمایی هم حس نمی‌کنین. اما اگه اینطوری نباشه؛ همیشه خسته، همیشه دلتنگ، همیشه بی‌قرار، تصمیمای غلط، خواب ناآروم، تو کار و زندگی خراب.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وقتی باهام حرف نمیزنی، من به جاش فکر میکنم. فکر میکنم و فکر میکنم؛ اونقدر راجع به چیزایی که حتی به ذهنتم خطور نمیکنه فکر میکنم و چیزای عجیب و غریب از سرم میگذره که نمیتونی تصورشو بکنی. وقتی باهام حرف نمیزنی، از خودم بدم میاد، فکر میکنم مزاحمتم، دوستم نداری، بهم اهمیت نمیدی. وقتی باهام حرف نمیزنی، توو سرم با خودم حرف میزنم، تصمیم گیری میکنم و به نتیجه میرسم. اگه یه روز دیدی خبری ازم نیست، بخاطر اینه که به این نتیجه رسیدم که دیگه برات مهم نیستم و نبودنم بهتره.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از وقتی باهاش وارد رابطه شدم اخلاقم بهتر شده و اروم ترم، بهتر درس میخونم، آشپزیم بهتر شده، صبحونه میخورم، تایم خوابم تنظیم شده، کمتر غر میزنم و نا امیدم، بعد بیدارشدن دلم نمیگیره، شاید تو رابطه بودن با آدم درست این شکلیه.
 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می‌پرسه خوبی ؟ میگم خوبم، ولی دروغ میگم، خوب نیستم دل و دماغ زندگی کردن هم ندارم، خسته شدم مدام تو گوشیم تا خودمو سرگرم کنم اما با همین چندتا آدمی که تو مجازی هم ارتباط دارم جر و بحث میکنم ،فیلم میبینم ولی هیچی از فیلم متوجه نمیشم خستم؛ آهنگایه مورد علاقم دیگه کفاف نمیدن دیگه دارم کم کم از اهنگ‌هایی که یه زمانی قفلیم بودن حالم بهم میخوره، دوست دارم مثل یک خرس به خواب زمستونی برم بدون هیچ دغدغه ای؛ ولی با این حال و این همه آشفتگی روحی تو بازم ازم بپرسی خوبی، جوابم میدم خوبم تا مبادا ذهنت درگیر بشه که چرا حالم بده.‏
 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثل یه بچه که توی جمعیت شلوغ مامانشو گم کرده. بی پناه. سردرگم. گریان. از اینور به اونور. با نگاهم به همه التماس میکردم که کمکم کنن ولی در عین حال از همشون میترسیدم. غریبه بودن. غریب بودم. اومدی دستمو گرفتی گفتی چیزی شده؟ میتونم کمکت کنم؟ کمکم کردی. توی همون نگاه اول، به چشمات اعتماد کردم. یه جاهایی که حتی همون مامانه هم پشت بچش نبود، بودی. شدی نزدیک ترین آدم امن زندگیم. بردی منو به بالاترین نقطه خوشبختی و بعد یهو، ولم کردی. پرت شدم. سقوط آزاد به اعماق بدبختی. تنها شدم. اگه میدونستم تهش اینطوریه که خب اینقدر بهت نزدیک نمیشدم. اگه میدونستم یه روزی توام میری که خب همون روزایی که گم شده بودم، دعا میکردم کسی پیدام نکنه. غریب بودن بین غریبه ها رو میشد تحمل کرد ولی غریب شدن مهم‌ترین آشنای زندگیم، خود مرگه. من دیگه فقط، تظاهر میکنم که زندم. از دور یه وقتایی یه خبر از این جنازه بگیر.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو استکان هیچکس دریا نریزید.
تو استکان هیچکس دریا نریزید.
تو استکان هیچکس دریا نریزید.
تو استکان هیچکس دریا نریزید.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...