-
تعداد ارسال ها
501 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
10
تمامی مطالب نوشته شده توسط AVA_2002
-
فکرش رو بکن. یک روزی به جایگاهی میرسی که تمام آدمایی که تو رو از دست دادن افسوس میخورن اما تو خوشحالی که آدمای بی ارزش زندگیت رو پشت سر گذاشتی و بی محابا به سمت اهدافت رو به جلو حرکت کردی! من فکر میکنم موفقیت اینجوری رقم میخوره که تو کاریو که بهش مطمئن نیستی انجام ندی ولی کاری که بهش مطمئنی رو به هر قیمتی شده انجام بدی! حواست باشه زندگی انقدر طولانی نیست که وقت کنی بدهیاتو با خودت صاف کنی! تو به خودت بدهکار نباش دیگه هیچی مهم نیست!
- 3 پاسخ
-
- 4
-
تنها حیوانی که در اثر شکست قلب میمیرد= )🥀
AVA_2002 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گل ، گیاه و حیوانات
“وقتی فیل ها همسر خود را از دست میدهند از غذا خوردن امتناع میکنند و دراز کشیده و تا زمان مرگ اشک میریزند آنها تنها حیواناتی هستند که در اثر شکست قلب میمیرند: )))))- 1 پاسخ
-
- 3
-
اونقدر آدما قبل من و تو غصه خوردن ، لب پنجره سیگار کشیدن ، عاشق شدن ، فارغ شدن ، فحش دادن... اونقدر آدما قبل من و تو بردن ، باختن ، گذاشتن رفتن ، گم و گور شدن... اونقدر آدما قبل من و تو به گذشتهشون فکر کردن ، حسرت خوردن ، بغض کردن... حالا کجان همونا ؟تو لحظه زندگی کن رفیق غم هاتو بده بره ... رها کن رفیق ، رها کن بره...
-
آدمیزاد سختشه که بگه "به من توجه کن". برای همین قیل و قال راه میندازه. عصبی میشه. داد میزنه. قهر میکنه. فرار میکنه. با خودش و زمین و زمان لج میکنه. برای اینکه به چشم بیاد. برای اینکه دیده شه! تو فقط میبینی که چشماشو میبنده و داد میزنه و هیچی نمیشنوه؛ اون داره میپره و دستاشو تکون میده و میگه "هی! من اینجام! ببین منو!" داره میگه "به من توجه کن." و میدونی چقدر درموندست این جمله؟ سراسر استیصاله. و وقتی به زبون بیاد؛ اگه به زبون بیاد؛ دیگه گفتن و نگفتنش، فرقی نداره.
-
این آهنگ رضا صادقی تاریخ انقضا نداره
AVA_2002 پاسخی برای Secret ارسال کرد در موضوع : خوانندگان ایرانی
یه خاطره گاهی آدمو میبره و میچسبوندت سینه دیوار، اسلحه رو میذاره روی شقیقهت و سه تا تیر خالی میکنه تو مغزت، همینقدر بیرحم!- 1 پاسخ
-
- 2
-
یک وقت هایی فکر می کنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمی کند. هیچ انجمنی با پسوند«... مردان» خاص نمی شود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و درد ها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مرد هایی که دوستمان دارند. وقتی می خواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند... یکی از همین مردهای همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع می کنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، درآمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوش تیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند... ما هم برای خودمان خوشیم! مثلا از مردی که صبح تا شب دارد برای درآمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویولن بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویولن می زند توقع داریم که عضو ارشد هیأت مدیره شرکت واردات رادیاتور باشد. توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه ما را با اشتیاق بخورند و با ما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشته باشند و دوست های دوران مجردی شان را فراموش کنند و نان استاپ توی جمع قربان صدقه مان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلا نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند! مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد می زنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چک شان پاس نمی شود وقت هایی که جواب اس ام اس شب بخیر را نمی دهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفش شان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین . و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. دوستمان دارند و ما همیشه فکر می کنیم که نکند من را برای خودم نمی خواهد برای زیبایی ام می خواهد، نکند من را برای شب هایش می خواهد؟ نکند من را برای چال روی لپم می خواهد؟ در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی... مرد ها همه دنیای شان همین طوری است. ساده و منطقی... درست بر عکس دنیای ما. بیایید بس کنیم. بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم. من فکر میکنم مرد ها، واقعا مرد ها،آنقدر ها که داریم نشان می دهیم بد نیستند. مرد ها احتمالا دل شان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین. کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما تحمل می کنند. کمی آرامش در ازای قصر رویایی که ما طلب می کنیم... بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مرد ها از خوشبختی خیلی ساده است.
- 2 پاسخ
-
- 2
-
محبوب من ، من از اون دخترا نیستم که بشینیم باهم فیلم ترسناک ببینیم بترسم بیام بغلت من فیلم اکشن میذارم هرجا حرکت خفن بزنن یکی میکوبم تو بازوت میگم دیدی چه خفن بود؟ بعدشم دوباره چیپسمو میخورم: )
- 1 پاسخ
-
- 3
-
- حال بدتو برام توصیف کن + یعنی چی ؟ - یه جور توصیف کن بفهمم چقدر حالت بده + نه احساس شکستگی میکنم ، نه خستگی ، نه اشک و نه داد و فریاد ! من فقط حالم بده ، اونقدر که هیچ دردی براش قابل توصیف نیست . نظر شما چیه؟
- 1 پاسخ
-
- 2
-
هر چی بیشتر به یه نفر فرصت بدی اون آدم بیشتر بهت بیاحترامی میکنه. کمکم استانداردهایی که تو واسه خودت قرار داری رو زیر پا میذاره چون میدونه همیشه قراره یه فرصت دیگه داشته باشه. دیگه ترسی از از دست دادنت نداره چون میدونه هر غلطی هم که بکنه تو بازم ازش دست نمیکشی. به بخششت عادت میکنه و دیگه ککش هم نمیگزه. دیدید وقتی زیادی گرسنه میمونی میل به غذا رو از دست میدی؟ یعنی در عین حال كه گرسنهای غذا نمیخوای. گاهی وقتا آدما اینجورین، انقد میخوان و نمیشه كه دیگه نمیخوان ...مثلا همون حرف شمالایک
- 1 پاسخ
-
- 1
-
مشکل تو نیستی مشکل اینه که عوضی زیاده مشکل اینه که حرف از منطق میشه همه دنیارو وارونه میبینن مشکل اینه که وقتی واسشون ارزش میزاری خودت بی ارزش میشی مشکل اینه که اینقدر عقده ای و اویزون هست که بخواد جاتو پر کنه مشکل اینه هیچوقت نزاشتی کسی بفهمه غمگینی
-
مشکل نسل ما از حرف نزدن ها و تایپ کردن هاست. مشکل ما از اختراع این گوشی های به ظاهر هوشمند به وجود آمد. از وقتی که ماه ها گذشت و نرفتیم به دیدنش اما بجایش در تلگرام و اینستا گرام و واتساپ و هزار کوفتو زهر مار دیگری نوشتیم: "دوستت دارم" و یا "دلتنگتم" مشکل از وقتی شروع شد که داشتیم از بغض های درون گلویمان میترکیدیم و تایپ کردیم :"خوبم!" اری مشکل از انجا شروع شد. انجایی که برای دلداری دادن به دوستو رفیق چندین و چند ساله ،بجای اینکه برویم به دیدنش برویم و در پارک ها بنشینیم و دست های هم را بگیریم و اورا نوازش کنیم و بخندیم تا غصه ها از یادش برود... تایپ کردیم "ایشالا حل میشه" مشکل از آنجا شروع شد که بجای اینکه با هزار ذوق و شوق کلیپی را در گوشیمان به اون نشان دهیم و منتظر خنده ی او باشیم.. اورا زیر پست های فراوان در اینستا تگ کردیم و آخر "نفهمیدیم آن به اصطلاح ایموجی های خنده .. حقیقت داشت؟" آری مشکل نسل ما اینجاست.. اینجایی که همه ی انسانها غرق شدند در گوشی هایی که کارشان ربات بودن است و انسانها انتظار دارند که با آن بتوانند احساساتشان را بروز دهند.. مشکل دقیقا خوده ما ئیم "خود خود ما"
- 5 پاسخ
-
- 8
-
از پیدایش دولت ماد تا پایان شاهنشاهی ساسانی و حمله اعراب به ایران🌿پارت3
AVA_2002 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ ایران
پیشینه آریائیان آریائیان، مردمانی از نژاد هند و اروپایی بودند که در فلات ایران میزیستند. اصل مهاجرت آنها مشخص نیست اما به نظر میرسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی و کمبود چراگاهها، از دلایل مهاجرتهای درون سرزمینی باشد. مهاجرت آریائیان به فلات ایران فرضیه ای است که نخستین بار رومن گیرشمن، باستانشناس فرانسوی مطرح نمود و مسیر آن را از شمال به جنوب دانست. پس از او نیز ماریا گیمبوتاس، زبانشناس لیتوانیایی نظریه کورگان را در همین راستا پیش کشید که اقبال خوبی یافت؛ ولی به تازگی یافتههایی ژنتیک در قفقاز جنوبی (ارمنستان) بدست آمدهاست که مایه بازنگری بسیاری از دانشمندان زبانشناس و باستانشناس دربارهٔ منشأ مشترک زبانهای هندواروپایی _که آن را نیاهندواروپایی یا پورواهندواروپایی مینامند_ شدهاست و با آنکه پیشتر این خاستگاه را گروهی استپهای اوراسیا و گروهی دیگر آناتولی میدانستند، پشتوانه ای نوین برای نظریه خاستگاه ایرانی و جنوب قفقاز و ارمنستان یافت شود. به گزارش هفته نامه پربازدید و سرشناس نیو ساینتیست، چندی پیش در ارمنستان کاوشهایی باستانشناسی رخ دادهاست که با انقلابی در بازنگری نظریه خاستگاه هندواروپاییان (آریاییان، آناتولیاییها و اروپاییان) و زبانهای هندواروپایی نظریه کهن دربارهٔ مهاجرت به فلات ایران را وارونه کرده و سویه این مسیر مهاجرتی را از ایران دانستهاست. از آنجا که این خبر در انجمنهای آکادمیک جهان بازتاب بسیاری داشتهاست این منبع در دو شماره پیاپی (۲۳ و ۳۰ می ۲۰۱۸) به این رویداد همانند نقطه عطفی تاریخی نگریسته، آن را واکاوی مینماید. بر پایه مقاله ای که در همین زمینه در هفته نامه معتبر علمی ساینس چاپ شدهاست، هیچ مهاجرتی در مقیاس گسترده، از استپ های اوراسیا در شمال قفقاز و شمال خوارزم (جنوب غربی سیبری در قزاقستان و روسیه امروزی) به جنوب قفقاز و فلات ایران، همچنین از تنگه بسفر و داردانل در ترکیه امروزی به آناتولی روی ندادهاست. بر پایه گزارش مجله علمی سرشناس نیچر، تازهترین یافتههای ژنتیکی نشان میدهد نیای هندیان، ایرانیان و اروپاییانی که به زبانی همسان سخن گفته و فرهنگ همگونی داشتهاند در سرزمین ایران و در جنوب قفقاز میزیستهاند. به وارون آنچه پیشتر قفقاز را دیواری میان زبان، فرهنگ، فناوری و مردم میپنداشتند، قفقاز پلی جنوبی-شمالی برای مهاجرت نخستین آریاییان به استپهای اوراسیا بوده و زبانی که امروز هندواروپایی مینامند به راستی از جنوب قفقاز در ایران به چند شاخه شده؛ شاخه ای از آن به آناتولی، دیگری بسوی هند و آن دیگر از راه قفقاز به سوی سبز دشت پونتی_کاسپی به فرهنگ یمنا (گورچالی) و سپس راه شرق اروپا را در پیش گرفتهاست. گروه کپنهاگ به سرپرستی کریستین کریستینسن(مکتب باستانشناسی دانمارک) نیز که در زمینه پیش از تاریخ اروپا و دوران مفرغ به دستاوردهای بزرگی دست یافتهاست، با رویکرد به مدارک یاد شده، از اعتبار نظریه کورگان (استپ) کاسته و جنوب قفقاز را خاستگاه احتمالی راز رام کردن اسب و زبانهای اروپایی میداند. در مجله اشپیگل، مصاحبه ای دراین باره از وی به چاپ رسیدهاست. نخستین آریاییهایی که در ایران میزیستند، شامل کاسیها (کانتوها - کاشیها)، لولوبیان و گوتیان بودند. کاسیها تمدنی را پایهگذاری کردند که امروزه ما آن را بنام تمدن تپه سیلک میشناسیم. لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با گسترش مادها بخشی از آنها شدند. شاخههای قومِ ایرانی در نیمههای هزارهٔ اول قبل از مسیح عبارت بودهاند از: باختریان در باختریه (تاجیکستان و شمالشرق افغانستانِ کنونی)، سکاهای هومنوش در سگائیه (شرقِ ازبکستانِ کنونی)، سُغدیان در سغدیه (جنوب ازبکستان کنونی)، خوارزمیان در خوارزمیه (شمال ازبکستان و شمالشرق ترکمنستانِ کنونی)، مرغزیان در مرغوه یا مرو (جنوبغرب ازبکستان و شرق ترکمنستان کنونی)، داهه در مرکز ترکمنستان کنونی، هَرَیویان در هَرَیوَه یا هرات (غرب افغانستان کنونی)، دِرَنگِیان در درنگیانه یا سیستان (غرب افغانستان کنونی و شرق ایران کنونی)، مکائیان در مکائیه یا مَککُران (بلوچستانِ ایران و پاکستان کنونی)، هیرکانیان در هیرکانیا یا گرگان (جنوبغربِ ترکمنستان کنونی و شمال ایرانِ کنونی)، پَرتُوَهایان در پارتیه (شمالشرق ایران کنونی)، تپوریان در تپوریه یا تپورستان (گیلان و مازندران کنونی)، آریازَنتا در اسپدانه در مرکزِ ایرانِ کنونی، سکاهای تیز خود در الانیه یا اران (آذربایجان مستقل کنونی)، آترپاتیگان در آذربایجان ایرانِ کنونی، مادایَه در ماد (غرب ایرانِ کنونی)، کُردوخ در کردستانِ (چهارپارهشده) کنونی، پارسَی در پارس و کرمانِ کنونی، انشان در لرستان و شمال خوزستان کنونی. قبایلی که در تاریخ با نامهای مانناها، لولوبیانها، گوتیانها، و کاسیها شناسانده شدهاند و در مناطق غربی ایران ساکن بودهاند تیرههایی از شاخههای قوم ایرانی بودهاند که زمانی برای خودشان اتحادیههای قبایلی و امیرنشین داشتهاند، و سپس در پادشاهی ماد ادغام شدهاند.- 1 پاسخ
-
- 2
-
کسی بشید که بچتون تو حال بَدش بجای رفیقش به شما زنگ بزنه
-
از پیدایش دولت ماد تا پایان شاهنشاهی ساسانی و حمله اعراب به ایران🌿پارت2
AVA_2002 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ ایران
در دوران آنتیوخوس دوم که از ۲۶۱ تا حدود ۲۴۲ پیش از میلاد حکومت کرد، ایالت پارت به استقلال دست یافت؛ مردم این ایالت از مردم آریایی بودهاند. ارشک یکم، بنیانگذار امپراتوری پارت، در سال ۲۵۰ پ. م، به کمک مردم پرنی، توانست از سلوکیان استقلال یابد. پس از وی برادرش، تیرداد یکم، جای او را گرفت و آغاز به گرفتن سرزمینهای از دسترفتهٔ هخامنشیان کرد و توانست ارتش امپراتوری سلوکی را شکست دهد؛ آغاز امپراتوری پارت نیز همان دوران تیرداد یکم، یعنی از سال ۲۴۷ پ. م در نظر گرفته شدهاست. پس از وی پسرش، ارشک دوم در حدود سال ۲۱۴ پ. م شاه شد و به جنگ با امپراتوری سلوکی پرداخت. در ۱۴۱ پ. م، مهرداد یکم باختر ایران و بابل را فتح کرد. او همچنین آنچه را که از دولت یونانی بلخ در شرق مانده بود، ضمیمه کرد و عنوان سلطنتی هخامنشیان، «شاه شاهان» را به خود گرفت. شاهان پسین اشکانی در راستای پسگیری سرزمینهای هخامنشیان تلاش کردند و در نهایت توانستند یک امپراتوری قوی از لحاظ فرهنگی و سیاسی بسازند. اشکانیان تا حد زیادی هنر، معماری، مذهب و نشانهای سلطنتی امپراتوری فرهنگی ناهمگن خود را که شامل فرهنگهای پارس، هلنیستی و منطقهای بود، پذیرفتند. در اوایل، درباریان اشکانی برخی از آداب یونانی را پذیرفتند اما با گذر زمان، به دنبال احیای فرهنگ و دینهای ایرانی رفتند. همگی پادشاهان اشکانی نسب خود را به هخامنشیان میدانستند و خود را شاهنشاه میخواندند. دوره اشکانی از دید دستاوردهای فرهنگی (بومی) در هیچ وجهی برجسته نبودهاست با توجه به اینکه پارتیان از نظر فرهنگی و مذهبی با ملل دیگر مدارا میکردند، زبان یونانی باستان را نیز به عنوان یکی از زبانهای رسمی امپراتوری پذیرفتند؛ این در حالی بود که زبان آرامی کهن، در امپراتوری پارت به عنوان یک زبان میانجی کاربرد داشت. زبان پارسی میانه، زبان اکدی و زبان پارتی که زبان رسمی بود، پرکاربردترین زبانهای این امپراتوری بودهاند. در امپراتوری پارت، حاکمان برخی ایالات دارای اختیارات بالایی در ادارهٔ امور داخلی بودند. همچنین پادشاهان نیز دارای دو مجلس مشاورهدهنده بودهاند. در امپراتوری پارت، فعالیتهای بازرگانی رونق فراوان داشتند؛ با این حال، این امپراتوری سالهای طولانی با رومیان جنگید که باعث شد رسیدگیشان به مرزهای شرقی کاهش یابد. تاریخ امپراتوری پارت پر از درگیریهای مسلحانهٔ پیوستهاست که در بسیاری از آنان، پادشاهان اشکانی شخصاً رهبر ارتش بودهاند. هرچند از نظر نظامی، این امپراتوری دارای ارتش دائمی نبود، اما قادر بود که در هنگام بروز بحران، نیروهای نظامی را به سرعت جذب کند. با این حال در مرزها، دژهای دائمی با نیرویی برای محافظت از سرزمین وجود داشتهاست. این امپراتوری همچنین دارای واحدهای نظامی همچون سوار زرهپوش و سوار کماندار بودهاست و از ترفندهای نظامی خاص خود بهره میبردهاست؛برای مثال، آنها از کمانهایی ویژه استفاده میکردند که بتوانند هنگام اسبسواری و از فاصلهای دور، به دشمنان تیراندازی کنند؛ این ترفند، با نام تیراندازی پارتی شناخته میشود. امپراتوری پارت برای حدود ۴۷۱ سال، تا سال ۲۲۴ م بر سرزمینی گسترده حکومت کرد. پارس، استانی بود که خیزش بنیانگذار امپراتوری تازهٔ ایرانی از آن شروع شد. اگرچه در آستانهٔ سدهٔ سوم میلادی، شهرت پیشین خود را از دست داده بود، اما شاهان محلی پارس، آداب پیشین را هنوز حفظ میکردند و نامهای شاهان هخامنشی را بر خود مینهادند. اردشیر بابکان پس از شکست واپسین شاهنشاه پارت، اردوان پنجم، در سال ۲۲۴ م در دشت هرمزدگان، به دودمان اشکانی پایان داد و شاهنشاهی ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «شاهنشاه» نامید و قصد ایجاد یک امپراتوری متحد همانند هخامنشیان را داشت. اردشیر بابکان به نیروی نظامی خود به خوبی رسیدگی میکرد و دانش نظامی و سیاسی بالایی داشت. به دنبال کسب مشروعیت، ساسانیان شاهان اشکانی را فاقد صلاحیت خواندند، چنانچه گویی آنها جانشینان اسکندر «لعنتشده» و عوامل شالودهشکنی پادشاهی ایران باستان بودند. همچنین در دورهای تلاش کردند خود را به عنوان نسل دارا معرفی کنند؛ کسی که در باورشان، آخرینِ کیانیان بودهاست. فرمانروایی ساسانیان میتواند با سه ویژگی بزرگ توصیف شود؛ یکی روابط تنگاتنگ آن با مزدیسنا، یکی موضع ملیگرایانه و دیگری گرایش فزاینده به تمرکزگرایی است. پادشاهان ساسانی، خود را جانشین هخامنشیان میدانستند و همانند داریوش بزرگ، قدرت مرکز امپراتوری را افزایش و استقلال حاکمان محلی را بسیار کاهش دادند؛ چیزی که در سرزمین ایران، از زمان حملهٔ یونانیان و در دوران امپراتوری پارت، وجود نداشت. در شاهنشاهی ساسانی، در موارد بسیاری بر خلاف پارتها عمل شد و تلاش شد که فرهنگ و دین بومی ایران ترویج شود و در این دوران، مزدیسنا دین رسمی امپراتوری اعلام شد. زبان پارسی میانه نیز زبان رسمی شد. بیشتر شاهان این امپراتوری میان مردم محبوب بودهاند و استبداد نداشتهاند؛ با این حال، شاه معمولاً در مجامع عمومی حاضر نمیشد. همچنین شاهان ساسانی به احکام دین رسمی کشور احترام میگذاشتند. هنر ایران در دوران ساسانی یک نوزایی کلی را تجربه کرد و گونهای از آن، هنر ساسانی، در این دوران بسیار مورد توجه بودهاست. موسیقی ایرانی در دوران ساسانیان بار دیگر گسترش یافت و شاعران و موسیقیدانان ایرانی در رسوم گوناگونی همانند شکار، اجرا میکردند. معماری کشور، غالباً ابعاد باشکوهی به خود گرفت؛ مانند کاخهای تیسفون، کاخ اردشیر بابکان و کاخ ساسانی سروستان. در کل، معماری ساسانی به اوج رسید و آثار آن هنوز وجود دارد. شاهان ساسانی همچنین کمک شایانی به گسترش دانش و آموزش در سرزمینشان کردند و دانشگاه گندیشاپور به عنوان یکی از مراکز علمی آن دوران، شهرت بالایی دارد. کشاورزی با سیستمهای آبی ممتاز، پایهٔ اقتصاد ساسانی و سهم آن در اقتصاد ملی، بیش از بازرگانی بود. در دورهٔ ساسانیان از دو مسیر تجاری بهرهبرداری شدهاست؛ راه ابریشم در شمال و راهی دیگر در سواحل جنوبی کشور. کارخانههای شوش، شوشتر و گندیشاپور نیر برای محصولات ابریشم خود شهرت یافته بودند و با کارخانههای چینی رقابت میکردند. از دیدگاه نظامی، سیاسی و اداری، ساسانیان برنامهریزی بسیاری کرده بودند. بخش قضایی نوع جرم و شرایط مجرم را در نظر میگرفت؛ برای مثال، ارادی بودن جرم و جنسیت و بزرگسال بودن مجرم در احکام بسیار اثر داشتند. در محاکمهها، مردم میتوانستند در کنار درباریان، روحانیون و گاهی شاه حاضر شوند. امپراتوری ساسانی همچنین روابط خارجی برنامهریزی شدهای داشت و از سفرای خارجی با آداب محترمانهای پذیرایی میشد. ارتش شاهنشاهی ساسانی نه تنها سرزمین امپراتوری را برای قرنها از حملههای بیگانگان محفوظ داشت، بلکه با بهترین سپاهیان زمان خود، همانند رومیان رقابت کرد و آنان را در نبردهای بسیاری شکست داد. این ارتش دارای رتبهبندی نظامی پیشرفته بودهاست و مهمترین سطوح این ارتش وفادار به شاه، فرماندهی کل ارتش و ریاست سوارهنظام بودهاست. سواران زرهپوش ساسانی از نجبای جامعه بودهاند و تیراندازان ساسانی نیز شهرت فراوانی داشتند. این ارتش در محاصره مهارت بالایی داشت و دارای زیرساخت و دستگاههای جنگی پیشرفتهای بودهاست. این ارتش همچنین از حیوانات غیر مرسومی در جنگها استفاده میکرد؛ رویارویی فیلهای ارتش ساسانی با رومیان، هولناک توصیف شدهاست. شاهنشاهی ساسانی که از سال ۲۲۴ میلادی بر ایران فرمانروایی کرد، در نهایت با حمله اعراب به ایران سرنگون شد و پایان دوران ساسانیان، سال ۶۵۱ میلادی در نظر گرفته شدهاست. با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکدهها، دوران سیستم شاهنشاهیهای ایرانی و همچنین فرهنگ متمایز آن، به گونهای پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد. این، آغاز پیدایش دوران و فرهنگ جدیدی برای ایران بود. -
از پیدایش دولت ماد تا پایان شاهنشاهی ساسانی و حمله اعراب به ایران🌿پارت1
AVA_2002 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ ایران
تا هزارهٔ دوم پیش از میلاد، مردم ایرانی باستان از استپ اوراسیا به آنچه که هماکنون ایران خوانده میشود، وارد شدند و به رقابت با ساکنان بومی این منطقه پرداختند. مهاجرت آریاییها به ایران که به دلایلی همچون افزایش جمعیت و تغییرات اقلیمی رخ داد، بسیار مورد بحث بودهاست و هنوز زمان دقیقی برای شروع آن مشخص نشدهاست؛ اما در منابعی پایان این مهاجرت، حدوداً در قرن نهم و هشتم پیش از میلاد در نظر گرفته شدهاست. مهمترین اقوام آریایی که ایران را برای زندگی برگزیدند، پارسها و مادها بودند. این دو، دارای فرهنگی نزدیک به هم بودند و زبان آنان با یکدیگر چندان تفاوتی نداشتهاست. مادها در گروههایی جدا از هم زندگی میکردند و در هنگام نیاز، با یکدیگر متحد میشدند. مادها در غرب و شمال غربی ایران اقامت داشتند و تا پیش از بنیانگذاری دولتشان، مورد حملهٔ اقوام دیگر قرار میگرفتند. از قبایل پرشمار ایرانی که در فلات ایران ساکن شده بودند، نخست این مادها بودند که قدرتی یافتند و پیشرو شدند. دیاکو، بنیانگذار و نخستین شاه پادشاهی ماد بود که برای ۵۳ سال حکومت کرد و تاریخ حدودی حکومت وی، از ۷۰۸ تا ۶۵۵ پیش از میلاد در نظر گرفته شدهاست. دیاکو هگمتانه را به عنوان نخستین پایتخت حکومت خود برگزید؛ پس از دیاکو، پسرش، فرورتیش به عنوان شاه برگزیده شد[۳] که همان سیاستهای پدرش را دنبال کرد و پس از اتحاد با پارسها، به آشوریها اعلام جنگ کرد تا مردم خود را از پرداخت باج به آنان رها سازد؛ فرورتیش برای ۲۲ سال حکومت کرد (از ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد) و در جنگی با آشوریها شکست خورد و کشته شد.ریشهٔ این درگیریها به مدتها پیش، از اواخر قرن دهم تا قرن هفتم پیش از میلاد بر میگردد؛ مردم و تمدنهای ایرانی در این دوران، تحت سلطهٔ آشوریان که در شمال بینالنهرین اقامت داشتند، بودند. اما در نهایت، هووخشتره، سومین شاه ماد (دوران: ۶۲۵ تا ۵۸۴ پیش از میلاد) یک ارتش ایرانی مسلح و منظم ایجاد کرد تا به سلطهٔ آشوریان بر مردم ایرانی پایان دهد. هووخشتره به همراه ارتش مسلح خود، به دژهای آشوری حمله برد و نینوا، پایتخت دشمن را محاصره کرد؛ در این دوران، بابل متحد هووخشتره بود و نینوا در نهایت به دست نبوپلسر، پادشاه بابل افتاد و ویران گشت. این پایانی بر سلطهٔ آشور بر مردم ایرانی بود. پایان سلطهٔ آشور بر مردم ایرانی، آغازی بر گسترش بیشتر تمدنهای ایرانی بود و پس از پیروزیهای هووخشتره، بخش اعظم آسیای صغیر در اختیار مادها قرار گرفت. هووخشتره برای مدت ۶ سال نیز با پادشاهی لیدیه جنگید که در سال هفتم به دلیل خورشیدگرفتگی جنگ متوقف شد. بابل میان دو طرف جنگ وساطت کرد و هالیس مرز میان دو کشور شد. هووخشتره یک سال پس از این، در ۵۸۴ پیش از میلاد درگذشت.آخرین پادشاه ماد نیز ایشتوویگو بود که شکست از کوروش، شاه انشان را پذیرفت. پدیداری پادشاهی ماد یکی از نقاط عطف تاریخ ایران بودهاست. این، یک آگاهیرسانی از خیزش آریاییها به سوی قدرت سلسلهای بود که از این پس ادامه یافت و زندگی فرهنگی و سیاسی در فلات ایران و دیگر سرزمینهای تصرفشده توسط ایرانیان را شکل داد. در نزدیکی سال ۵۵۰ پیش از میلاد، حکومت مادها با پشتیبانی داخلی توسط کوروش بزرگ فتح شد. شکست ایشتوویگو توسط کوروش، در واقع، گذاری از یک قدرت به قدرتی دیگر بودهاست نه نابودی کامل قدرت شکستخورده. به شکلی دقیقتر، کوروش به عنوان پیشدرآمدی برای اتحاد همهٔ مردم ایران و دیگران زیر پرچم خود، مادها و پارسها را در ارتش خود در هم آمیخت. پس از آن که کوروش لقب «شاه ماد» را از آن خود کرد، کرزوس، پادشاه لیدیه، برای جنگ آماده شد و از یونانیها و مصریها برای جنگ با کوروش درخواست اتحاد کرد. کوروش در سال ۵۴۶/۵۴۵ پ. م، به همراه ارتش خود وارد سارد شد. سپس مناطق یونانینشین آسیای صغیر نیز بهدست ارتش کوروش فتح شد. او بر آسیای میانه نیز چیره گشت؛ از سال ۵۴۵ تا ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش با اقوامی که میان دریای خزر و هند بودند، مبارزه کرد و توانست شهرهای بسیاری همچون بلخ، مرو و سغد را ضمیمهٔ قلمروی شاهنشاهی هخامنشی کند. در سال ۵۳۹ پ. م، کوروش تصمیم به فتح بابل، پایتخت سیاسی و فرهنگی خاور نزدیک باستان، گرفت؛ ترفندهای نظامی معمول برای حمله به بابل کاربردی نبودند و تصمیم گرفته شد که مجرای فرات تغییر یابد و ابزار ویژهای همراه لشکریان فرستاده شد. ارتش کوروش توانست بلشاصر و نیروهایش را شکست دهد و از مجرای فرات وارد بابل شد. در اقدامی قابل توجه، کوروش دستور منع کشتار و غارت را صادر کرد. در این دوره با توجه به مشکلات داخلی بابل، آوازهٔ پارسها زودتر از خودشان رسیده بود و مردم بابل کوروش را نجاتدهندهٔ خود میدانستند. نبونعید آخرین پادشاه امپراتوری بابل نو نیز پس از پذیرش شکست از پارسها، به کرمان فرستاده شد. اقدامات کوروش در فتح بابل، در تاریخ بشریت مهم دانسته میشوند؛ مهربانی وی بر ملل مغلوب متمایز بود. مِهر پادشاه ایرانی در حق یهودیان باعث شد که در تورات به وی اشاره شود. کوروش آداب و دین ایرانیان را به دیگر ملل تحمیل نکرد و در این مقطع، اموال یهودیان را به آنان بازگرداند و گذاشت معبد خود را دوباره بسازند. منشور کوروش که پس از شکستدادن نبونعید و تصرف بابل (حدود ۵۳۹ و ۵۳۸ پ. م) نوشته شدهاست، نشانی است از اینکه کوروش برای مردم این امکان را فراهم کردهاست که در آرامش زندگی کنند. کمبوجیه دوم، فرزند ارشد کوروش پس از درگذشت پدرش، در نزدیکی سال ۵۳۰ پ. م تاجگذاری کرد. در سال ۵۲۵ پ. م، پس از عبور از صحرا و شکست ارتشهای مصری، توانست منف، پایتخت مصر را تصرف کند. دیگر شاه هخامنشیان که اقدامات مهمی داشت، داریوش بزرگ است که چهارمین پادشاه هخامنشی شناخته میشود. کسب پیروزی در جنگهایی جهت حفظ قلمرو، افزایش نظارت حکومت مرکزی به ساتراپیها، افزایش عدالت اجتماعی، ایجاد شاهراه شوش و سارد، انجام اصلاحات مالی گسترده و کاهش مالیات و توجه بیشتر به معماری و هنر از اقدامات او بودند. در دوران وی، به قلمروی هخامنشیان افزوده نیز شد. برای مثال، در حدود سال ۵۱۲ پ. م، داریوش به ناحیهٔ پنجاب لشکرکشی کرد، بخش وسیعی از این ناحیه را تصرف کرد و یک ساتراپی جدید تشکیل داد. پیروزیهای هخامنشیان باعث شد گستردگی قلمروی آنان به حدی برسد که به عنوان نخستین حکومت جهانی و بزرگترین امپراتوری جهان تا به آن زمان، شناخته شوند. این امپراتوری در اوج خود، بیش از ۴۴ درصد از جمعیت جهان را اداره میکرد که بالاترین رقم در میان امپراتوریهای تاریخ است.دانش و ساختههای آنان نیز برای تاریخ بشریت دارای اهمیت بالایی است. سازههای زیربنایی همانند راه شاهی و چاپارخانه و استفاده از یک زبان رسمی در سرتاسر سرزمینهای امپراتوری به رفاه همگانی و ادارهٔ کشور بسیار کمک کرد. امپراتوری هخامنشیان دارای یک دولت متمرکز با بخشهای اداری، یک ارتش پر جمعیت آموزشدیده، کارمند و خدمات حقوقی بود که الهامبخش تحولات مشابه در امپراتوریهای بعدی شد. هنر هخامنشی نابترین شکل هنر خاورمیانهٔ باستان و اوج آن بودهاست. همچنین دوران هخامنشی نمایندهٔ بالاترین درجهٔ قدرت سیاسی است که ایرانیان در طول تاریخ به آن رسیدهاند. پس از آن، ایرانیان هرگز همان درجهٔ چیرگی را بر مردم آسیای غربی و مناطقی از شمال آفریقا اعمال نکردند. در نتیجهٔ افزایش کشمکشها در مرزهای غربی امپراتوری هخامنشیان به دلیل شورش ایونیان، جنگهای یونانی-پارسی شعلهور شد و تا نیمهٔ نخست قرن ۵ پیش از میلاد ادامه یافتند. این جنگها با عقبنشینی هخامنشیان از سرزمینهایشان در بالکان و شرق اروپا پایان یافت.۹ داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی بود که در ۳۳۶ پ. م به تخت نشست و نیاز شد به تنش تاریخی میان امپراتوری و یونانیها پایان دهد. فیلیپ مقدونی (۳۳۶–۳۸۲ پ. م) ممالک یونانی را یکپارچه ساخت و برای حمله به آناتولی نوسازی کرده بود. پسر فیلیپ، اسکندر مقدونی، یک رهبر نظامی با استعداد زودرس، فراتر از چشمانداز پدرش رفت و در چندین نبرد مهم، هخامنشیان را شکست داد؛ پس از نبردهایی، اینبار در سال ۳۳۱ پ. م، اسکندر به بینالنهرین آمد تا در نزدیکی اربیل بار دیگر با داریوش سوم، در نبرد گوگمل روبرو شود؛ شمار نیروهای هردو طرف بسیار بود و ارتش هخامنشی از واحدهای نظامی جدیدی بهره میبرد. با زخمی شدن داریوش سوم، ارتش وی بینظم شد تا اسکندر پیروز نبرد باشد. سپس بابل، اصطخر و شوش به دست فاتح مقدونی افتاد. همچنین او به سمت پایتخت هخامنشیان، پارسه لشکرکشی کرد و پس از کشتن آریوبرزن و نیروهایش، آنجا را به آتش کشید. داریوش سوم را نیز دو تن از ساتراپها کشتند. پایان رسمی دوران هخامنشیان نیز، پس از نبرد دربند پارس، در سال ۳۳۰ پ. م در نظر گرفته شدهاست. پس از درگذشت ناگهانی اسکندر در سال ۳۲۳ پ. م، با توجه به آنکه جانشین لایقی معرفی نکرد، هرج و مرج بر قلمروی وی چیره گردید؛ تا اینکه در سال ۳۱۲ پ. م، امپراتوری سلوکی هلنیستی به پا خواست و ایران نیز در اختیار آنان قرار گرفت. مهمترین میراث پیروزیهای نظامی و سیاسی اسکندر در زمینهٔ فرهنگی بود؛ تمدن یونانی با او و جانشینانش در سراسر سرزمین هخامنشی گسترش یافت. با وجود اینکه برخی عناصر بومی نیز توسط فاتحان پذیرفته شد، اما پذیرش جنبههای گوناگون تمدن یونان توسط بومیان قابل توجه بود. اگرچه دینیاران زرتشتی در سرپیچی از اسکندر سرسخت باقی ماندند و او را «اسکندر لعنتشده» لقب دادند و او را ویرانگر امپراتوری ایران و مقدسات زرتشتی دانستند. روستاییان نیز کسانی بودند که طبیعتاً کمتر از فرهنگ یونانی اثر گرفتند.- 2 پاسخ
-
- 2
-
منتظر نباشین کسی بیاد حالتونو خوب کنه ، حال خوبی که با اومدن کسی بیاد با رفتنشم میره ، با خودتون خوب باشین ، جوری که کسی بیاد خوبین و کسی بره هم خوبین... اینگار ن اینگار که یکی امده ♡
-
حواستون باشه چیو با کی تجربه میکنید ، وقتی ی بار یه چیزیو برای اولین بار با کسی تجربه کنی و بهت حس خوبی داده باشه دیگه تا ابد اون چیز به اسم اون ادم سند زده میشه ، که هزار بارم با هزار تا ادم دیگه هم که تجربش کنی دیگه هیچ وقت اون حس بار اول رو بهت نمیده...!
-
ارزششو داشته باشید؛ وقتی یکی هر چند وقت یکبار حالتو می پرسه! وقتی یکی بی دلیل بهتون زنگ می زنه وقتی پیشت می شینه و سر صحبت رو باز می کنه! وقتی سلامش خشک و خالی نیست و پر قربون صدقه است! وقتی یکی هواتو داره! وقتی میگه چائیت سرد نشه! وقتی میگه نبینم غم تو... ارزششو داشته باشید واگرنه آدم تو این دنیا قحط نیست.
-
Like mahdod likm vali kamener mizarm vast baby
-
اگه کثافت و با خودکارِ معطرم بنویسی از معناش چیزی کم نمیشه ، درست مثلِ آدمای گَندی که لباس و آرایش و موقعیت خوبی دارن...
-
هرگز عاشق نشو! عشق مانند زندان است، اگر عاشق شوى ديگر بر زندگىات كنترل ندارى. نه تنها بر زندگى، بلكه بر قلب و فكرت هم كنترل نخواهى داشت! زندگىات تحت تاثير قرار ميگيرد، هر كارى ميكنى تا معشوقت را نگه دارى، حتى ممكن است كارهاى خطرناكى هم بكنى ... عشق؛ حسِ غيرقابل پيشبينى و خطرناكى است، حاضرى هر چيزى را از صحنهى روزگار دور بيندازى تا به آنچه ميخواهى برسى! عشق؛ قاتلى است كه از خود ردپايى بجا نمیگذارد!
- 1 پاسخ
-
- 4
-
رشتهی مهندسی شیمی که از طریق کنکور سراسری رشتهی ریاضی میتوان به آن راه یافت به علت شناخت کم از رشتههای دانشگاهی خیلی از افرادی که به درس شیمی علاقهمندند، به دنبال انتخاب رشتهی مهندسی شیمی هستند؛ در صورتیکه تعداد واحد درسی مرتبط با درس شیمی در این رشته کم است. برای موفقیت در رشتهی مهندسی شیمی لازم است که پایهی ریاضی قوی داشته باشید، اگر درس ریاضی و مباحث حل معادله و محاسبات، جز نقاط قوتتان است پس از انتخاب این رشته خوشحال خواهید بود. گرایشهای مهندسی شیمی در مقطع کارشناسی این رشته در دانشگاههای تهران، دانشآموزان بدون گرایش هستند و دو سال بعد از شروع تحصیل با توجه به سابقهی تحصیلی و علاقه گرایش را مشخص می کنند. در برخی از دانشگاهها هم از همان اول گرایشها مشخص است ولی دقت کنید انتخاب گرایش در مقطع کارشناسی اولویت اصلی نیست و بیشترِ درسهای بین گرایشها یکی است. گرایشهای مهندسی شیمی عبارت است از: گرایش صنایع پتروشیمی صنایع نفت و گاز صنایع غذایی بیوتکنولوژی نانوتکنولوژی مهندسی فرایند •داروسازی درسهای اصلی درس اصلی و مهم این رشته درس 4 واحدی موازنهی انرژی و مواد است. پایهی این درس محاسبات سادهی ریاضی است که با تمرین زیاد حتما موفق میشوید. اگر میخواهید ادامهی تحصیل در این رشته بدهید باید با پدیدههای انتقال هم حسابی خو بگیرید. پدیدههای انتقال شامل سه بخش اصلی انتقال مومنتوم (سیالات)، انتقال حرارت و انتقال جرم (انتقال جرم و عملیات واحد) است. خوبی این رشته این است که خیلی از درسها را هم به صورت تئوری و هم عملی (آزمایشگاهی) یاد میگیرید. اگر بخواهیم شما را با شخصیت مهندس شیمی آشنا کنیم باید بدانید که این افراد یافتههای شیمیدان ها را به صورت عملی و کاربردی در میآورند و در صنعت های مختلف استفاده می کنند. در واقع مهندسی شیمی فرایندی است که علم شیمی را به کار میگیرد. اگر بخواهیم کلی صحبت کنیم می توانیم بگوییم که مهندس شیمی گستره کار بسیار وسیعی دارد و شامل حوزههای بسیار متفاوتی میشود که این تنوع در گرایش های تحصیلی برای مهندسی شیمی به همین علت است. مهندس شیمی مسئولیت های متفاوتی از جمله مهندسی فرآیند تا مدیریت کارخانه را می تواند داشته باشد. مهندسین شیمی با توجه به گرایششان وظایف خاصی را برعهده دارند. گاهی در یک فرآیند خاص مانند اکسیداسیون (سوزاندن برخی مواد شیمیایی برای تولید مواد شیمیایی دیگر) ، گاهی در حوزه مواد نانو (موادی در اندازه های بسیارکوچک در حد نانو که دارای ویژگی های جدید و خاصی هستند) و یا گاهی در طراحی فرآیند تولید مواد غیرآلی (مانند سیمان، اهک و…) باید فعالیت کنند. از جمله کارهایی که مهندس شیمی باید انجام دهد طراحی و اجرای فرایندهای شیمیایی برای تبدیل مواد اولیه به مواد مورد نظر میباشد. مثلاً در پالایشگاه مهندس شیمی باید وضعیت را بررسی کند و یک فرایند بسیار مناسب برای تبدیل مواد خام نفتی به محصولات با ارزش پتروشیمی طرح کند. این افراد در تمام گرایش ها باید در ریاضی و بشیمی و فیزیک قوی باشند. و دقت بالا، توانایی تحلیل اطلاعات، حل مساله و مهارت مدیریتی برای مدیریت پروژه ها، افراد و بودجه ها را نیز داشته باشند. ساعت کاری آنها غالبا ساعت اداری است و اگر پروژه ای باشد طبق قرار داد خواهد بود. محل کارشان هم معمولا در آزمایشگاه، دفتر کار یا بخش های مختلف کارخانه یا پالایشگاه ها است. وظایف مهندس شیمی این افراد غالبا در بخش تحقیق و توسعه و یا در بخش تولید مشغول به کار می شود. اگر مهندس شیمی در بخش تحقیق و توسعه کار کند، وظیفه دارد که: آزمایش راه های جدید توسعه محصولات در آزمایشگاه را انجام دهد. از مدل های کامپیوتری برای رسیدن به روش های تولید ایمن تر و مقرون به صرفه تر استفاده کند. برای چگونگی انتقال نمونه های آزمایشگاهی به محیط واقعی کار برنامه ریزی کند. و روش های ایمن و دوستدار محیط زیست برای از بین بردن مواد زائد را توسعه و گسترش دهد. اگر مهندس شیمی در بخش تولید کار کند وظیفه دارد : با تکنسین های کارخانه برای ایجاد تجهیزات لازم و ابزارهای کنترل فرآیند تولیدهمکاری کند. فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی فرآیند تولید را نظارت و بررسی کنند. سیستم ها و دستگاه ها مورد نیاز در فرآیند تولید را طراحی کنند. و همکاری نزدیک با مدیران بخش های کنترل کیفیت و ایمنی و سلامت به منظور بهینه سازی فرآیند تولید از نظر اقتصادی، کیفیت محصولات، ایمنی داشته باشد مهارت و توانمندی های مورد نیاز مهندس شیمی توانایی در ریاضیات، فیزیک و شیمی مهارت در تحلیل و حل مساله توانایی برنامه ریزی، سازماندهی و تصمیم گیری توانایی مدیریت پروژه ها، افراد و بودجه ها مهارت خوب ارتباطی توانایی کار تیمی مهارت در نرم افزارهای تخصصی مهندسی شیمی داشتن تسلط روی نرم افزارهای تخصصی حوزه مهندسی شیمی از واجبات داشتن آینده شغلی خوب در این رشته است. پس برای موفقیت باید این موارد را یاد بگیرید تا بتوانید شاغل شوید و درآمد خوبی داشته باشید. مهم ترین نرم افزارهای مهندسی شیمی hysys (نرم افزاربهینه سازی فرآیندهای شیمیایی) ASPEN ONE (نرم افزار طراحی و شبیه سازی) FLUENT Portable WinDrawChem (نرم افزار رسم ساختمان ملکول و نمادهای شیمی) OLGA FEMLAB MATLAB CHEMCAD (نرم افزار شبیه سازی فرآیندهای شیمیایی) تحصیلات لازم برای ورود به مهندسی شیمی به علت نداشتن اطلاعات کافی مسئولان شرکتها، کارخانجات و حتی پالایشگاه ها هنوز هم از سایر مهندسان مثل مهندس مکانیک برای پست های مربوط به مهندس شیمی استفاده می شود. اما باز هم از فارغ التحصیلان رشته مهندسی شیمی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در خیلی از مشاغل مهم استفاده می شود. که داشتن تجربه کاری برای برخی مشاغل این حوزه مانند کار در پالایشگاه ها ضروری است. بازار کار و فرصت های استخدامی مهندسی شیمی این افراد می توانند در صنایع مختلف شامل صنایع شیمیایی، غذایی، دارویی، نساجی، نفت و گاز و پتروشیمی، معدنی، انرژی و تقریبا در هر کارخانه تولیدی کار کنند. و با کسب تجربه می توانند به رده های نظارتی و مدیریتی مانند ناظر تولید، مهندس طراح، مدیر بخش تحقیق و توسعه یا مدیر کارخانه هم برسند. در ارتباط با میزان استخدام مهندسی شیمی اطلاعات خیلی دقیقی در دسترس نیست اما در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی خیلی در کشور ما مهم است افراد زیادی از مهندسین شیمی استخدام شدند ولی باید با در نظر گرفتن موقعیت های شغلی در این صنایع بسیار بالاست و لازمهی شاغل شدن در این محیطها داشتن مهارت تخصص بسیار زیاد می باشد زیرا محل کار مناسب برابر با حقوق بالاتر است. تعدادی از مهندسین شیمی هم بخاطر آشنایی با مواد شیمیایی، به فعالیت های بازرگانی در زمینه مواد شیمیایی اقدام میکنند. اما چون مهندسی شیمی در جامعه ما آن زیاد شناخته شده نیست، کارهای مربوط به مهندسین شیمی را به مهندسین مکانیک می دهند. درآمد مهندس شیمی در برخی کشورهای جهان درآمد سالانه مهندس شیمی در امریکا 90.300 دلار (متوسط درآمد سالانه مهندسان 83.340 دلار و برای همه مشاغل33.840 دلار) در سال 2010 و 94,300 دلار در 2013 بوده است. متوسط درآمد سالانه مهندس شیمی در کشور استرالیا برابر107.424 دلار (قبل از کسر مالیات) است. متوسط درآمد سالانه مهندسی شیمی در انگلیس 39.000 تا 83.000 دلار می باشد. درآمد و حقوق مهندسان شیمی ای که در مناطق نفتی و خارج از شهر کار می کند، بخاطر سختی کار حقوق بالایی میگیرند. حقوق مهندس شیمی در بخش خصوصی متفاوت است. زیرا هر شرکت با توجه به اهداف و سیاست ها و توان مالی اش حقوق کارکنان را تعیین می کند.
- 1 پاسخ
-
- 4
-
الان برات میگم؛ تا حالا شده نیم ساعت کل خونه رو بگردی دنبال عینکت؟ بعد اتفاقی نگاهت بیفته به آینه و ببینی رو چشماته؟ این حالت خیلی توی روابط عاطفی پیش میاد؛ تو به یکی ابراز علاقه می کنی و می ذاریش رو چشمات! اونم سخاوتمندانه میاد و به زندگیت رنگ میده، جوری که اگه اون نباشه هیچ جا رو نمی تونی ببینی! ولی بعد یه مدت دیگه به چشمت نمیاد... تازه غر غر هم می کنی و دنبالش می گردی! در حالی که اون جلو چشمته... رابطه ی عینکی یعنی این!
- 1 پاسخ
-
- 5