-
تعداد ارسال ها
501 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
10
تمامی مطالب نوشته شده توسط AVA_2002
-
پیامش روی صفحه ی گوشی بالا اومد "جلوی در دانشگاه منتظرتم...تموم شدی بیا" یکم خیره به صفحه ی گوشی موندم،با مکث تایپ کردم: "کلاس دارم" فوری جواب داد: "یکشنبه ها تا سه کلاس داری" انگشتامو رو کیبورد به دروغ لغزوندم: "جبرانی انداخته استاد هماتولوژی" یه دقیقه نگذشت که پیامش رسید: "همکلاسیات دارن میرن همه...منتظرتم" از روی نیمکت جلوی دانشکده بلند شدم و بی عجله و قدم زنون رفتم تا در فنی،اونور خیابون با همون استایل همیشگیش وایساده بود،دست به جیب،با لبخند یه وری مغرورش! خیابونو رد کرد و رسید کنارم،فکر کردم قدم به زور تا بازوش میرسه! دستشو که تکون داد سمتم،هردوتا دستامو فرو کردم تو جیبامو نگاهمو دوختم به کفشام،آروم زمزمه کردم: "هوا یهویی خیلی سرد شد" جرئت نکردم دیگه نگاهش کنم،صدای خنده ی زورکیشو شنیدم: "بریم آب هویج بستنی؟!" آهسته گفتم: "سرده هوا،قهوه ی تلخو ترجیح میدم" دیگه نخندید،سرمای هوا دلیل خوبی نبود برای رد کردن پیشنهاد بستنی از طرف منی که بستنی به قول خودش دینم بود!!! دستاشو برد تو جیبش،قبلنا بهش گفته بودم این ژاکتتو دوست دارم،جیباش اندازه ی دستای جفتمون جا دارن،اما این بار دیگه حسرت نخوردم به گرمای دستایی که... دستشو حائل کمرم کرد و راه افتادیم،زیادی جنتلمن بود مرد من،گویا برای همه...! توو کافی شاپ همیشگی،کنار شیشه ی بخار گرفته ی رو به شلوغی خیابون دم غروب نشست جلوم،با انگشت اشاره خط انداختم رو بخار شیشه...یکم که گذشت شیشه به گریه افتاد! پرسید: "مطمعنی بستنی نمیخوری؟!" باید از یه جایی شروعش میکردم که تمومش کنم بدون اینکه نگاهش کنم گفتم: "میدونی،وقتایی که توی برف و کولاک زمستون میومدیم و بستنی میخوردیم و میخندیدی بهم و میگفتی دختر تو دیوونه ای،دیوونه نبودم...دلم گرم بود! دستامو که میگرفتی و میذاشتی توو جیب خودت، دستام گرم میشد و سلول به سلول جون میگرفت و راه میگرفت تا دلم...بعد دلم گامب گامب میزد واس عشقی که مال من بود،الان سردمه...شاید یه فنجون قهوه گرمم کنه!" نمیدونم چقدر توو سکوت گذشت،به حرف اومدم: "دیروز با زهرا رفتیم تا ولیعصر..." دستش روی میز مشت شد،چقد رگای برجسته ش بهش میومد "من به دلم نبود بریم،زهرا اصرار کرد...بعد نمیدونم کجا بود که زهرا گفت : هی...اونجارو!این پسره رو...چقد شبیه آقاتونه! و بعدم خندید. من بازم به دلم نبود نگاهش کنم،هیشکیو جز تو نگاه نمیکنم آخه! بعد که زهرا گفت این...این همون دستبندی نیس که تو براش گرفته بودی؟! نگاهش کردم،شبیه تو نبود،همه چیز همون بودا... همین قد و بالا،غرور،پالتوی مشکی،دستبند چرم مشکی،همین دستای مردونه با رگای برجسته که قفل شده بود توو دستای هرکی غیر از من...خودت بودیا...اما تو نبودی!" خواست حرفی بزنه که انگشتمو گرفتم جلو بینیم: "هیس!!! یادته میگفتم هیشکی مثل تو نیست؟! از دیروزهر مردی که دیدم و دست دختریو گرفته بود شبیه تو بود، نمیخوام بعد از این با دیدن دستای توو هم قفل شده ی دونفر دلم بلرزه که شاید تو...!" صداشو به زور شنیدم: "تو عشقی...اون فقط ..یعنی من..." کیفمو چنگ زدم و بلند شدم،بازم نگاهش نکردم: "اگه عشق بودم چشمات جز من کس دیگه ایرو نمی دید،اگه عشق بود گرمی دستاتو حروم هر رهگذری نمی کردی،اگه عاشق بودی...اگه بودی...!" یه قطره اشکی رو که میومد راه بگیره رو گونه م پاکش کردم: "کاش لااقل نمیبردیش پاتوق همیشگیمون" دستشو دراز کرد دستمو بگیره،اما وسط راه پشیمون شد انگار، مشتش کرد و محکم کوبید رو میز بی صدا از کنارش گذشتم،شنیدم یه بیت از شعرامو زیر لب زمزمه میکرد: "چقدر ساده از دست دادم تورو...!" حماقت ی لحظه اتفاق میوفته ...ادم های عاشق زندگیتون وبا حماقت های لحظه ای و ادم های زودگذر از دست ندید ...شاید تا اخر عمر دیگه هیچکس اون جوری که اون عاشق نگاهتون میکرد نگاهتون نکنه!!!!
- 1 پاسخ
-
- 3
-
اصلا معنی نداره اقای امام جماعت
- 10 پاسخ
-
- 1
-
بدن هرکسی مالِ خودشه هروقت بخواد آرایش میکنه ؛هروقت بخواد نمیکنه عمل زیبایی کنه تتو کنه مهربون باشه بد اخلاق باشه چاق باشه ، لاغر باشه هرکی هرچی که هست به خودش مربوطه یاد بگیریم تا زمانی که از بقیه به ما آسیبی نرسیده حق اظهار نظر راجبِشون رو نداشته باشیم!
-
حقيقت اين است... فرودگاهها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود ديده اند.. و دیوار بيمارستان ها بيشتر از عبادتگاه ها دعا شنيده اند.. هميشه اينگونه ايم! همه چيز را موکول ميکنيم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است!
- 1 پاسخ
-
- 3
-
شما که مجبور به بودن نیستید پس اگه جایی هستین نصفه و نیمه نباشین نمک نشناس نباشین با [ منت ] نباشین؛))
- 1 پاسخ
-
- 2
-
تو میتونی یه آدمو با اسلحه بکشی! اما نکش! تو میتونی یه آدمو با زبونت بکشی! اما نکش! تو میتونی بد باشی اما نباش! ببخش،ببخش،ببخش! قبول کنیم که انسان بودن سخته! ولی سختیش لذت داره... تو با قلب و روح کسی بازی نکردی و به هیچ کسی آسیبی نزدی! این یعنی زیر سایه ی خدا بزرگ شدن! از این بیشتر آرزو داری؟
-
ما نمیخندیم! راستش نه که واسمون مهم نباشه یا خودمون نخوایمآ.. نه اصلا موضوع این نیست. نمیخندیم چون کسیو نداریم بهمون یادآوری کنه چقدر خنده به صورتمون میاد.. کسیو نداریم وقتی میخندیم زل بزنه تو عمق چشمامون ما دلمون ضعف بره.. کسیو نداریم که براش قهقهه بزنیم.. وگرنه خندیدن کار سختی نیست. آدمشو نداریم.. آدمی که بدونه خنده هامون فقط خاص خود خودشه.
- 10 پاسخ
-
- 8
-
از رفاقت میگن اونایی که رفیق نیستن قضاوت میکنن اونایی که قاضی نیستن حکم میدن اونایی که حاکم نیستن از حست بهت میگن اونایی که از احساس متنفرن تحقیرت میکنن اونایی که خودشون حقیرن از عشق میگن اونایی که عاشق نیستن از صداقت بهت میگن ولی خودشون راستگو نیستن من مینویسم درحالی که نویسنده نیستم.. اینجا دنیای جابهجایی هاست... دنیایی که نخونده معنایت میکنن ندیده ترسیمت میکنن و نشنیده آهنگت را مینوازن = ) " Ava"
-
رها کردن به این معنی نیست که تو ضعیفی گاهی وقتا به این معنیه که تو به اندازه ای قوی بودی که تونستی رهاش کنی..
-
به آرامش می رسی ؛ اگر هیچ کس را برای چیزی که هست و کاری که می کند ، سرزنش نکنی . اگر آستانه ی تحملت را بالا ببری و بپذیری آدم ها متفاوت اند و قرار نیست همه، بابِ سلیقه ی تو باشند. بپذیری رفتار دیگران ، تا وقتی به روان و آرامشِ تو آسیبی نمی زند، به خودشان مربوط است … آدم هایِ امروز آنقدر دغدغه دارند که دیگر حوصله ای برای دخالت و قضاوت و سرزنش ندارند ! آدم ها خودشان مسئولِ رفتار و انتخاب هایِ خودشان اند . اگر رفتاری آزارت داد و برخوردی بابِ سلیقه ات نبود ؛ یا کنار بیا ، یا فاصله بگیر ، همین !
-
ما که جوانی نکردیم یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم ما سرمان شلوغ بود ، خیلی شلوغ به قدری فکر و مشغله رویِ سرمان سنگینی می کرد ، که درک درستی از سن و سال نداشتیم ...ما حتی کودکی هم نکردیم ...چشم باز کردیم و پیر بودیم جوری شکستیم ، که زبانِ اعتراضمان ، بند آمد ما قربانیانِ بدترین برهه ی تاریخ بودیم ...نسلِ جوانی هایِ بر باد رفته ...نسلِ بحران و بلا تکلیفی نسلی که بدونِ فریاد ، در دلِ آتشِ زمانه سوخت !ما کم سن و سال ترین سالمندانِ تاریخ بودیم
-
در زمانهای بسیار قدیم ، زن و مردی پینهدوز ، یک روز هنگام کار ، بوسه را کشف کردند . مرد دستهاش به کار بود ، تکّه نخی را به دندان کَند . به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز . زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود ، آمد نخ را از لبهای مرد بردارد ، دید دستش بند است ، گفت چه کار کنم و ناچار با لب برداشت شیرین بود ، ادامه دادند "دزدیِ بوسه عجب دزدی خوشعاقبتیست که اگر بازستانند ، دو چندان گردد" ⚜صائب تبریزی
-
یه جا خوندم نوشته بود: «خوب بودن با آدمای اطرافت مثل دروازه بان بودنه؛ مهم نیست چندتا توپ رو گرفتی، آدما همیشه فقط همون یک گلی که خوردی رو به خاطر میارن.»
-
شكوهِ سكوت را به ارزانيِ كلام مفروش!!!
- 1 پاسخ
-
- 2
-
وسط این همه حرف ... دخترایی هم هستن که دغدغشون رنگ لاکشون نیست، روزی صدبار بی دلیل قهر نمی کنن، شمارو واسه پولتون نمی خوان، رفتاراشون منطقیه و در مواقع مهم می تونید به عنوان تکیه گاه هم روشون حساب کنید. این دخترا دغدغشون شخصیت و رفتار شماس! اینکه چقدر مورد احترام قرار میگیرن براشون مهمه نه چیز دیگه ! اینکه چقدر میتونن رو حرفای شما حساب کنن براشون مهمه !
-
مواد مورد نیاز برای تهیه دو عدد خمیر پیتزا به قطر 30 سانتیمتر آرد سه و 4/3 پیمانه (490 گرم) آب نیمه گرم (حدود 40 درجه سانتیگراد) یک و نیم پیمانه (355 میلیلیتر) مخمر خشک فعال (خمیر مایه خشک) دو و 4/1 قاشق چایخوری روغن زیتون دو قاشق غذاخوری نمک دو قاشق چایخوری شکر یک قاشق چایخوری طرز تهیه خمیر پیتزا آب ولرم را داخل کاسهای بزرگ بریزد و مخمر را روی آن بپاشید و پنج دقیقه منتظر بمانید تا مخمر داخل آب حل شود. اگر بعد از پنج دقیقه مخمر حل نشد، آن را هم بزنید. مخمر در این حالت شروع به کف کردن میکند. اگر این اتفاق نیفتاد یعنی مخمر شما فاسد شده یا دمای آب برای عمل کردن مخمر، مناسب نبوده است. داغ بودن یا سرد بودن آب باعث از بین رفتن مخمرها میشود. آرد را الک کنید تا یکدست شود. سپس آرد الک شده، شکر، نمک و روغن زیتون را به ترکیب آب و خمیر مایه اضافه کنید و آرام هم بزنید. میتوانید از همزن برقی برای هم زدن خمیر استفاده کنید. فقط لازم است تا قلاب همزن خمیر را وصل کنید. خمیر را با همزن برای حدود هفت تا 10 دقیقه با سرعت کم ورز بدهید. اگر همزن ندارید اصلاً نگران نباشید، میتوانید با دست خمیر را ورز دهید. کافی است کمی آرد روی یک سینی بزرگ یا تخته آشپزی بپاشید و خمیر را روی سینی برای ده دقیقه ورز بدهید. خمیر زمانی آماده است که وقتی به آن دست میزنید حالت چسبندگی داشته باشد ولی به دست نچسبد. اگر حس کردید بعد از ده دقیقه ورز دادن هنوز هم خمیر خیلی چسبناک است، کمی آرد به آن اضافه کنید. خمیر را به شکل گرد در آورید. کمی روغن زیتون داخل کاسه بمالید. آن را داخل کاسه قرار دهید و کاملاً بچرخانید تا همه طرف آن روغنی شود. روی کاسه را با پلاستیک بپوشانید. حالا زمان آن رسیده تا مخمرهای درون خمیر کار خودشان را انجام دهند و خمیر ور بیاید. برای اینکه شرایط مناسب برای ور آمدن خمیر به وجود بیاید، دو راه دارید. میتوانید از روش تخمیر آهسته استفاده کنید و خمیر را برای مدت 24 ساعت داخل یخچال بگذارید. یا روش تخمیر سریع را انتخاب کنید و خمیر برای مدت یک ساعت و نیم در مکانی گرم بگذارید. اگر جای گرم ندارید میتوانید برای حدود هشت ساعت خمیر را در دمای معمولی آشپزخانه بگذارید. حجم خمیر باید دو برابر شود. مواد لازم برای پیتزا مخصوص خمیر پیتزا آماده شده در مرحله قبل پیاز بزرگ (خرد شده) یک عدد فلفل دلمهای سبز، قرمز و زرد خرد شده هر کدام یک عدد قارچ خرد شده 500 گرم ذرت 200 گرم سوسیس ورقه شده شده (دلخواه) ژامبون خرد شده (دلخواه) گوشت چرخ کرده 300 گرم (دلخواه) مرغ پخته تکه شده (دلخواه) پنیر موزارلا رنده شده دو فنجان پنیر پارمسان ریز رنده شده یک فنجان سس گوجه به میزان لازم رب گوجه نصف پیمانه سس پستو به میزان لازم (دلخواه) آب یک سوم پیمانه روغن زیتون دو قاشق غذاخوری پودر سیر نصف قاشق چایخوری ریحان خشک شده نصف قاشق چایخوری پونه خشک نصف قاشق چایخوری نمک نصف قاشق چایخوری فلفل یک هشتم قاشق چایخوری آویشن نصف قاشق چایخوری ابتدا همه مواد لازم برای پیتزا را آماده کنید. تعدادشان زیاد است ولی اگر میخواهید پیتزا مخصوص و حرفهای درست کنید به همه این مواد احتیاج دارید. فر را روشن کنید و روی دمای 245 درجه سانتیگراد تنظیم کنید و بگذارید حداقل برای 30 دقیقه قبل از شروع پخت پیتزا در فر، داغ شود. پیازها را داخل تابهای با روغن زیتون تفت بدهید تا سبک شوند. سپس گوشت یا مرغ را اضافه کنید و تفت بدهید. نمک، فلفل، آویشن و پودر سیر را برای طعم دار شدن به آنها اضافه کنید. رب گوجه، کمی سس گوجه، ریحان، پونه و آب را در تابهای دیگر با هم مخلوط کنید و حدود ده دقیقه روی حرارت متوسط بگذارید تا غلیظ شود. نایلون روی کاسه خمیر پیتزا را بردارید و با دست کمی پف خمیر را بگیرید. خمیر را به دو قسمت تقسیم کنید و هر کدام را جداگانه داخل نایلون بگذارید و برای 15 دقیقه به آنها استراحت دهید. روی تخته آشپزخانه کمی آرد بپاشید. دو چانه خمیر را روی تخته آشپزخانه بگذارید و به شکل دایره و با کمی فشار کف دست روی تخته بچرخانید. وردنه را فراموش کنید و از انگشتانتان کمک بگیرید. خمیر را از مرکز به سمت اطراف بکشید. سعی کنید ضخامت خمیر از سه سانتیمتر بیشتر نشود. پنج دقیقه به خمیر استراحت بدهید و مجدد کمی خمیر را پهن کنید تا قطر آن به حدود 30 سانتیمتر برسد. اگر میخواهید شکل خمیرها کاملاً دایرهای شود یک بشقاب روی خمیر بگذارید و اضافههای بیرون زده از لبههای خمیر را با چاقو جدا کنید. اگر تابه مخصوص پیتزا داشته باشید که کارتان خیلی راحت میشود و میتوانید دقیقه اندازه همان خمیر را پهن کنید. داخل سینی فر کاغذ روغنی بگذارید دو خمیر پیتزا را روی آن قرار دهید. روی خمیرها با فرچه روغن زیتون بمالید. مجدد 10 تا 15 دقیقه استراحت دهید. سسی که درست کردید به طور مساوی روی خمیر پیتزا بمالید. از پشت قاشق استفاده کنید و سس را کاملاً روی خمیر پخش کنید. فقط حدود یک سانتیمتر از اطراف لبه خمیر را خالی بگذارید. لازم نیست سس زیادی بزنید. حدود دو قاشق غذاخوری سس برای هر خمیر کافی است. نگران سس اضافه نباشید. میتوانید برای پیتزاهای بعدی از آن استفاده کنید. اگر دوست دارید کمی سس پستو هم اضافه کنید و روی سس، نصفی از پنیر موزارلا را بریزید. گوشت، سوسیس، ژامبون، قارچ، فلفل دلمهای و ذرت را هم روی خمیر پخش کنید و بقیه پنیر موزارلا و پنیر پارمسان را به طور مساوی روی مواد پیتزا بریزید. پیتزاها را برای حدود 10 تا 15 دقیقه در دمای 245 درجه سانتیگراد یا حدود 15 تا 25 دقیقه در دمای 180 بپزید. وقتی پنیرهای روی پیتزا کاملاً طلایی شدند، آنها را از فر خارج کنید. کمی فرصت دهید تا سرد شود سپس برش بزنید و برای سرو آماده کنید ⚜نکات ریز و فوت کوزه گری⚜ اگر خمیر پیتزا را از روز قبل درست کنید و در یخچال نگه دارید؛ پیتزایی که درست میکنید خوشمزهتر خواهد بود. خمیر پیتزا را هر چه نازکتر کنید تردتر میشود ولی سعی کنید خیلی نازک نشود. چون بخش مهم طعم پیتزا به نان آن است. لبههای خمیر را کمی بالا بیاورید تا هم برشته شود و هم مواد را به خوبی داخل خود نگه دارد. خمیر پیتزا را میتوانید از قبل آماده کنید و داخل فریزر نگه دارید. برای این کار خمیر را درست کنید، بگذارید ور بیاید سپس به قسمتهای مناسب تقسیم کنید. به شکل توپ در بیاورید (چانه بگیرید) و کمی روغن زیتون روی آنها اسپری کنید. سپس در ظرف عایق یا پلاستیک هواگیری شده قرار دهید. در این شرایط خمیر برای حدود دو تا سه ماه در فریزر سالم میماند. لازم است برای استفاده از خمیر یخزده، خمیر را برای حدود پنج تا شش ساعت در یخچال و نیم ساعت در دمای محیط بگذارید تا یخش کامل باز شود. شاید به نظرتان مراحل درست کردن خمیر پیتزا وقتگیر و پردردسر باشد. اگر دوست دارید میتوانید از خمیرهای نیمه آماده کارخانهای استفاده کنید ولی مطمئن باشید خمیر خانگی طعمی خاص به پیتزای شما میدهد. پیتزا را میتوانید روی گاز، تنورهای خانگی یا حتی روی باربیکیو هم درست کنید. سسهای مختلفی هستند که میتوانید در طرز تهیه پیتزا مخصوص از آنها استفاده کنید. سس پستو، بشامل، سالسا، باربیکیو، سس سیر، بالزامیک، آلفردو و انواع مختلف دیگر. همه چیز به ذائقه شما بستگی دارد. اینکه در طرز تهیه پیتزا خوشمزه و مخصوص از چه موادی استفاده میکنید، به سلیقه خودتان بستگی دارد. در واقع مخصوص بودن پیتزا یعنی چیزی که طعم پیتزا را برای شما خاص و دلچسب میکند. طرز تهیه پیتزا مخصوص خانگی در عین خوشمزگی بسیار آسان است. تنها به یک دستورالعمل نیاز دارید که در این مطلب به طور کامل آن را برای شما شرح دادیم. کافی است یک بار با از این دستور پخت پیتزا استفاده کنید، مطمئناً بعد از آن دست کم هفتهای یک بار به فکر پیتزا خواهید افتاد. نوش جان!
- 1 پاسخ
-
- 6
-
به هرکی رسیدین درد دل نکنین شاید فکر کنین دارین خودتون خالی میکنین ولی در اصل دارین اون طرف و پُر میکنین تا بتونه هروقت خواست با حرفای خودتون بهتون زخم بزنه و به طرفتون شلیک کنه! همینقدر ساده همینقدر دردناک⛓
- 3 پاسخ
-
- 6
-
Like
-
دانلود آهنگ بخند که محوت بشم خنده هاتو قربون
AVA_2002 پاسخی برای 彡Mr AlirezA彡 ارسال کرد در موضوع : آهنگ جدید
-
اگر از ضعف کسی خبر داری و تو سرش نمیزنی و به روش نمیاری تبریک میگم در درجه اول شما انسان هستی . یک انسان با درک ؛فهم و شعور بالا
- 4 پاسخ
-
- 7
-
چه اخلاق و رفتاری باعث میشه ی نفر واسه همیشه از چشمات بیوفته و نتونی ببخشیش و بهش اعتماد کنی؟!🤔
AVA_2002 پاسخی برای AVA_2002 ارسال کرد در موضوع : گفتگوی آزاد
دقیقا ادم های که فقط واسه منافع شخصی خودشون به ادما نزدیک میشن- 6 پاسخ
-
- 3
-
چه اخلاق و رفتاری باعث میشه ی نفر واسه همیشه از چشمات بیوفته و نتونی ببخشیش و بهش اعتماد کنی؟!🤔
AVA_2002 پاسخی برای AVA_2002 ارسال کرد در موضوع : گفتگوی آزاد
اره همون حکایت ادمی کخودشو زده به خواب نمیشه بیدارش کرد ... همچین ادم هایم غیر قابل تحملا- 6 پاسخ
-
- 1