رفتن به مطلب

فندق

کاربر قدیمی
  • تعداد ارسال ها

    2126
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    81

تمامی مطالب نوشته شده توسط فندق

  1. سر زلف تو نباشد، سر زلف دگری از برای دل ما قحط پریشانی نیست #صائب_تبریزی
  2. تنها ماندن با خود مزخرفم بهتر از بودن با یک نفر دیگر بود. #چارلز_بوکفسکی
  3. تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی #سعدی
  4. دل زود باورم را به کرشمه‌ای ربودی چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما من و دل همان که بودیم و تو آن نه‌ای که بودی من از آن کشم ندامت که تو را نیازمودم تو چرا ز من گریزی که وفایم آزمودی #رهی_معیری
  5. اینکه‌ ‌دوستم داری، اوضاع را بهتر کرده مثل یک سنگر امن، وسطِ میدانِ جنگ. #کیمیا_رجبی
  6. لازم نيست مرا دوست داشته باشی من تو را به اندازه‌ی هر دومان دوست دارم. #عباس_معروفی
  7. ما هیچ ما نگاه #سهراب_سپهری
  8. بگذر از عمری که دور از روی دلبر بگذرد #نشاط_اصفهانی
  9. آدم گاهی اوقات نه جایی دارد برای رفتن، نه جایی دارد برای ماندن. مانده است وسط دنیا، بی‌پناه، ترسیده و خسته. #کیمیا_رجبی
  10. روی تو ماه است و مَه اندر سفر گردد مدام #عطار
  11. به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود #علیرضا_آذر
  12. صد نکته هست در تو که در آفتاب نیست #فیاض_لاهیجی
  13. فعلاً می‌سازم؛ چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست. #فروغ_فرخزاد
  14. اکنون می‌خواهم کمی بیشتر بخوابم؛ نام آن را ابدیت بگذارید. • نامه‌ی خودکشی #یرژی_کوشینسکی
  15. کجا دیدی که بی‌آتش، کسی را بویِ عود آمد؟ #مولانا
  16. غریبگی نکن نکن غریبگی پسرم! این‌جا خاورمیانه است و هر کجای خاک را بکَنی دوستی، عزیزی، برادری بیرون می‌زند. #گروس_عبدالملکیان
  17. که دلتنگی دلیلِ بازگشتن های صدباره‌ست #محمد_عزیزی
  18. تا چند دل از خلقِ جهانی بربایی؟ #جهان_ملک_خاتون
  19. من نمی‌دانم چه چیزی پایبندم کرده است کوه اگر پا داشت، تا حالا از اینجا رفته بود... #حسین_جنتی
  20. ‏او ز ما فارغ و ما طالب او در همه حال! #فروغی_بسطامی
  21. بت‌پرستِ آرزوهای خودیم #فیاض_لاهیجی
  22. قربان مردمک‌های بی‌قرار چشمهایت بروم، قربان غم و شادی‌ات بروم. تو چه هستی که جز با تو آرام نمی‌گیرم. حتی جای پایی از تو در خاک برای من کافیست. #فروغ_فرخزاد
  23. به‌ تنهایی گرفتارند مشتی بی‌ پناه اینجا مسافرخانه‌ی رنج است یا تبعیدگاه اینجا؟ #فاضل_نظری
  24. زندگی‌ست دیگر، تکه تکه‌ات می‌کند و در انتها میان تکه‌هایت نوری از امید می‌تاباند. #ناشناس
  25. از دو چشمِ پُر غمم خون می چکد #جهان_ملک_خاتون
×
×
  • اضافه کردن...