لبخند قـــلــقــلــک😁💯چـــالش...

[نیلوفرآبی]

6 دقیقه قبل، فندق گفته است:

اتاق منو خواهرم یه دیوار مشترک داره
ما با انگشت به دیوار میزنیم و باهم رمزی صحبت میکنیم
امروز صدای تق تقی از اتاق خواهرم شنیدم
نمیتونستم حدس بزنم چی میخواد بگه
موبایلم رو برداشتم و براش پیام فرستادم: منظورت از این تق تق ها چیه؟
چند لحظه بعد اون بمن زنگ زد: مبینا شوخیت گرفته؟ من اصلا خونه نیستم!

بسم الله الرحمن الرحیم

[نیلوفرآبی]

3 دقیقه قبل، Amiti18 گفته است:

اعتقاد دارم..خعلی هم دوس دارم ببینم یه بار ولی خو متاسفانه ندیدم هیچوقت

اوه

[فندق]

هم اکنون، نیلوفرآبی گفته است:

بسم الله الرحمن الرحیم

از ارواح نترسین..
فقط دنبالشون بگردین، سمت چپ، سمت راست، زیر تخت، پشت لباس‌های تو کمد..
ولی هیچوقت به بالا نگاه نکنین...اونا از دیده شدن متنفرن..

[Amiti18]

هم اکنون، نیلوفرآبی گفته است:

اوه

بابام خعلی خاب  جن میبینه 

من معمولا وسیله هام به طرز عجیبی یهو گم میشه شای کار همیناس

[فندق]

خب حالا یچیز میگم ولی نترسید

همه تاب بازی رو دوست دارن اگه دیدی تابی بی دلیل تکون میخوره تعجب نکن ..
اوناهم دوست دارن!

[نیلوفرآبی]

7 دقیقه قبل، فندق گفته است:

خب حالا یچیز میگم ولی نترسید

همه تاب بازی رو دوست دارن اگه دیدی تابی بی دلیل تکون میخوره تعجب نکن ..
اوناهم دوست دارن!

میگن خیلی زشتنشنیدم خودشونو میتونن شبیه همه چیز دربیارن. مثل پر. یا گربه

ما اعتقاد داریم شب نباید آب جوش بریزیم بیرون. ریختیم قبلش بسم الله باید بگیم. یا کباب درست کردیم باید ی تیکه بندازیم بیرون . 

[نیلوفرآبی]

13 دقیقه قبل، Amiti18 گفته است:

بابام خعلی خاب  جن میبینه 

من معمولا وسیله هام به طرز عجیبی یهو گم میشه شای کار همیناس

اره ماهم اعتقاد داریم وسیله گم شد پیدا نمیشه جن برد. بسم الله میگیم پیداش میشه

[Amiti18]

8 دقیقه قبل، نیلوفرآبی گفته است:

اره ماهم اعتقاد داریم وسیله گم شد پیدا نمیشه جن برد. بسم الله میگیم پیداش میشه

من صلواتم میفرستم پیدا نمیشهمشکل از منه  یا جن ها؟

[Elnaz]

خدایا چه خبره...

[فندق]

۱ ساعت قبل، نیلوفرآبی گفته است:

میگن خیلی زشتنشنیدم خودشونو میتونن شبیه همه چیز دربیارن. مثل پر. یا گربه

ما اعتقاد داریم شب نباید آب جوش بریزیم بیرون. ریختیم قبلش بسم الله باید بگیم. یا کباب درست کردیم باید ی تیکه بندازیم بیرون . 

اومایگاد

[zhiiina]

من اصولا تا چیزی رو باچشم خودم نبینم ن باورش دارم و ن درکی ازش دارم

[zhiiina]

6 ساعت قبل، فندق گفته است:

خب حالا یچیز میگم ولی نترسید

همه تاب بازی رو دوست دارن اگه دیدی تابی بی دلیل تکون میخوره تعجب نکن ..
اوناهم دوست دارن!

بابا اون باده بش میزنه

[نیلوفرآبی]

7 ساعت قبل، الناز۳۳ گفته است:

خدایا چه خبره...

سلامتی عزیزم . دیشب خوب خوابیدی

[Elnaz]

6 ساعت قبل، نیلوفرآبی گفته است:

سلامتی عزیزم . دیشب خوب خوابیدی

ممنونم عزیزم..یکم به حرفای تو و بچه ها فکر میکردم. ولی سعی میکردم به چیزای دیگه فکر کنم.

[نیلوفرآبی]

4 دقیقه قبل، الناز۳۳ گفته است:

ممنونم عزیزم..یکم به حرفای تو و بچه ها فکر میکردم. ولی سعی میکردم به چیزای دیگه فکر کنم.

خودمم ترسید بودم ولی خب ذهنم درگیر کار بود بیخیال شدم دیگه

[فندق]

11 ساعت قبل، zhiiina گفته است:

بابا اون باده بش میزنه

[حسین138]

سلام منم اعتقاد دارم

ی تجربه هم کردم 

سال ها پیش ی شب آب باغ داشتیم باغ انار داریم خیلی بزرگه، شب حدود ساعت 2بود رفتم ببینم آب کجا باغ هست، باغ ما ی قسمتیش درختاش خیلی بلند تو هم هست، داشتم میرفتم جلو همه جا تاریک بود، هیچ صدای هم نمی یومد جز راه رفتن خودم، کنار ی کرزه (جای که چندتا دختر قرار داره وا ی آب خوری خیلی بزرگ براش درست میکنن)وایسادم نگاه کردم دیدم آب خیلی بالا آمد، پر شده بود، برگشتم که برم، ی لحظه کنار ی چیزی از تو آب رد شد، دقیق یادم آب داشت موج میزد خیلی ترسیدم، الان که دارم تعریف میکنم همه موها تنم سیخ شده، یادمه طول کورزه رو رد کرد رفت، منم از ترس برگشتم شب خیلی بدی بود،من بچه بودم فقط ی بچه

[fereshte A]

22 ساعت قبل، Takdokhtar گفته است:

بعد یه هفته پیشگویی(مثلا نهایت تا ۱روزو میتونستم بگم)دیدم شبا بهم الهام میشه ک الان یکی میاد پشت پنجرت و تق تق بش میزنه.نیل اون شبو یادم نمیره...نصف شب یهو چشام باز شد دیدم یکی تق تق پنجرمو میزنه.کارم شده بود شبا هی ب بابام پیام بدم بیا تو اتاقم یکی اینجاست.بابام کلی نگرانم شده بود میخاست منو ب روانپزشک نشون بده.به دوستم هم گفتم اونم ب اون دعانویسه گفت  ک دوستم اینطور شده.گفت بیاین پیشم.رفتیم اونجا برگشت گفت موکل داری میخاد خودشو بهت نشون بدهمیخای ببینیششمنو داری سکته زدم.گفتم نه.اونم یچی سوزوندو دعا خوند و دیگ نیومد سراغم‍

در ازای کارهای بزرگتر ازت درخواست های نامعقول میکرد بعدا.بهترین کارو کردی

[fereshte A]

اگه بشه ازشون استفاده کرد و کنترلشون کرد خوبه ک این از توان افراد خارجه و نیاز ب استاد و راهنما داره.بازم خطرناکه

[نیلوفرآبی]

33 دقیقه قبل، Niloofar گفته است:

یه بار یه جایی بودم‌تو یه ویلا وسط یه باغ سمت کردان کرج با دختر داییم داشتیم میحرفیدیم یه طبقه جدا از مامانم اینا صبح بگم ساعت ۴ یه صدای سازو دهل و کل کل میومد جالبه که دور اونجا فقط باغ بود نه ساختمونی نه آدمی  هر دومون ترسیدیم رفتیم زیر پتو  ...پتورو هم کشیدیم رو سرمون

اره ترسناک

[نیلوفرآبی]

6 دقیقه قبل، fereshte A گفته است:

اگه بشه ازشون استفاده کرد و کنترلشون کرد خوبه ک این از توان افراد خارجه و نیاز ب استاد و راهنما داره.بازم خطرناکه

اره عزیزم. دوست من برادرش فوت کرد بود شب رفتن قبرستان. بعد با خواهرش رفت بود یهو خواهرش میگه از سمت باغ بغل قبرستان چندتا مرد دارن میان سمتشون.(که بدون سرهستن) و به زور دست دوستمو میگیر فرار. و از اون شب به بعد رفتارش عجیب میشه کارای عجیب غریب میکنه و انگار جن رفت بود ت بدنش و رفتن دعا نویس و دعا گرفتن خوب شد. پیش دعا نویسم نمیرفت. و یجورایی فرار میکرد. و از آینده خبر داشت.مثلا میخواستن ببرنش پیش دعا نویس گولش میزدن ببرن میفهمید خودشو از ماشین پرت میکرد پایین..

[نیلوفرآبی]

5 دقیقه قبل، Niloofar گفته است:

یکم دنبال این چیزا رفتن روحیه قوی میخواد من جا زدم

اره عزیزم شنیدم جن به خدمت بگیری ی کارای عحیب غریب باید بکنی. تازه اگه جن خودشو نشون بد.که به هرکسی خودشو نشون نمید . مثلا میگن آیه های که ت قرآن سجد دار بنویسی بذاری کف کفش باهاش راه بری. یا ادار کنی به قرآن. 

[نیلوفرآبی]

هم اکنون، Niloofar گفته است:

کلا جنو زیاد نمیدودم ولی احضار روح میدونم که خیلی سخته   مراحل مختلف داره و انرژی بره نه این الکیا که با یه ورق مقوایی و چندتا حروفه و بعدم طرف خودش درگیر میشه زندگیش دیگه از حالت نرمال خارج میشه 

اره عزیزم. ♥

[Takdokhtar]

2 ساعت قبل، fereshte A گفته است:

در ازای کارهای بزرگتر ازت درخواست های نامعقول میکرد بعدا.بهترین کارو کردی

ب خیر گذشت