رفتن به مطلب

حسین138

کاربر قدیمی
  • تعداد ارسال ها

    6114
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    89

پست ها ارسال شده توسط حسین138

  1. جهانیان به مهمّات خویشتن مشغول
    مرا به روی تو شغلی‌ست از جهان شاغل

    که من به حُسن تو ماهی ندیده‌ام طالع
    که من به قدّ تو سروی ندیده‌ام مایل

    -به دوستی- که ندارم ز کَیدِ دشمن باک
    وگر به تیغ بُود در میان ما فاصل

    مرا و خار مُغیلان به حال خود بُگذار
    که دل نمی‌رود -ای ساربان- از این منزل

    شتر به جهد و جفا برنمی‌تواند خاست
    که بارِ عشق تحمّل نمی‌کند مَحمِل

    به خون «سعدی» اگر تشنه‌ای، حلالت باد
    که در شریعت ما، حکم نیست بر قاتل...

    #سعدی

     

    • Like 2
  2.  

    قدیما یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم می‌شست؛

    اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، می‌گفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره!

    با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمی‌زنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره...

    زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید👏

    • Like 3
  3.  

    عوارض مصرف بی رویه دارچین:

    - آسیب کبدی
    - ایجاد زخم دهان، تورم زبان و لثه 
    - ایجاد احساس سوزش خارش و تکه‌های سفید در دهان میشود
    - پایین آمدن قند خون
    - ایجاد مشکلات تنفسی سرفه، گرفتگی بینی و تنفس مشکل شود

    + علاوه بر این دارچین محرک گلو بوده و به همین دلیل توصیه میشود افراد مبتلا به آسم و بیماری تنفسی از استنشاق ناگهانی دارچین خودداری کنند

    + البته خواص زیادی هم داره؛ جلوگیری از ابتلا به دیابت و انواع سرطان و بیماری‌های قلبی

    • Like 1
  4.  

    خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
    غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم!

    کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
    چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!

    عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
    ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!

    ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
    عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟

    کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
    با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟

    ✍#شیخ_بهایی ‎

     

    • Like 3
  5. ارتشی از سوسک‌های سایبورگ در بیابان رها شدند

    62998016.jpg?ts=1713519814760

    دانشمندان ارتشی از سوسک‌های سایبورگ قابل کنترل از راه دور را در بیابان آزمایش کردند.

    به گزارش ایسنا، دانشمندان در سنگاپور ارتشی از سوسک‌های سایبورگ که از راه دور کنترل‌ می‌شدند را در یک زمین بیابانی به راه انداختند تا این گروه را برای انجام ماموریت‌های جستجو و نجات در آینده آزمایش کنند.

    به نقل از ایندیپندنت، تحقیقاتی نشان می‌دهد که حدود ۲۰ سوسک سایبورگ ماداگاسکار که کوله پشتی‌های کوچک رایانه‌ای داشته‌اند را می‌توان به گونه‌ای کنترل کرد تا به عنوان یک گروه در سراسر یک تپه شنی حرکت کنند.

    این سوسک‌های سایبورگ، سوسک‌های زنده‌ای هستند که دارای فناوری هستند که دانشمندان می‌توانند از آنها برای کنترل آنها استفاده کنند.

    محققان دانشگاه فناوری نانیانگ در سنگاپور می‌توانند دستورات را به سوسک‌ها منتقل کنند و به آن‌ها بگویند که کدام جهت بروند. این دستورات از طریق الکترودهایی کوله پشتی که در هر سمت اندام حسی حشرات قرار داده شده بود، به سوسک‌ها منتقل می‌شد. در حالی که دانشمندان می‌توانستند سوسک‌ها را به چپ یا راست حرکت دهند، خود سوسک‌ها نیز می‌توانستند مانند معمول راه خود بروند و موانع را دور بزنند.

    • Like 2
  6.  

    ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ
    .
    .
    .

    .
    .
    ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
    ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ 
    ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ 
    ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ 
    ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ 
    ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ 
    ﻋﻮﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ 
    ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
    ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ
    ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﯿﺲ !!
    .
    ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻣﺶ ﺻﺪﺍ ﺳﮓ ﺑﺪﻩ😐😐😐😐😐😐

     

    • Haha 1
  7.  

    دختران شهر به روستا فکر می کنند

    دختران روستا در آرزوی شهر می میرند

    مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند

    مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند

    فقیر به دنبال پول و شادی ثروتمند

    ثروتمند در حسرت آرامش زندگی فقیر 

    کودک به دنبال آزادی بزرگتر

    بزرگتر در حسرت سادگی کودک

    پیر در حسرت جوانی

    جوان در پی تجربه سالمند

    او در حسرت زندگی من

    من در حسرت زندگی او....

    کدام پل
    در کجای جهان
    شکسته است، که هیچکس به خانه اش نمی رسد...!

     

    • Like 1
  8.  

    به روزگار گفتند‌:
    چرا رویِ چرخ و فلکِ تو 
    بعضیا بالان و بعضیا پایین؟

    لبخند زد و گفت ‌:
    نگران نباش می چرخد!!!!

    دور گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
    دائما یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

    هان مشو نومید چون واقف نه ای از سِرِ غیب
    باشد اندر پرده بازی هایِ پنهان غم مخور


     

    • Like 1
  9. هم اکنون، حواصیل گفته است:

    نظریه تقدیس ابلیس در تصوف که به معنای ستایش و تمجید ابلیس شناخته می‌شود، از آراء مهم صوفیه است که بسیار مخالفت برانگیز بوده است. این نظر مبتنی بر مبانی خداشناسی و جهان شناسی صوفیه بوده و لوازم و تالی فاسدهای زیادی دارد.

    طبق این مبنا، تمرد ابلیس از دستور خداوند، و عدم سجده به جانب حضرت آدم، به خاطر عشق پاک و خالصی بود که شیطان به خدا داشت. لذا می‌گویند «گناه ابلیس عشق او به خدا بود. زیرا شیطان تنها خدا را لایق سجده می‌دانست و اساسا غیر خدا را نمی‌دید که بخواهد بدان سجده کند.

    حلاج می‌گوید: «پس (خدا) به او (ابلیس) گفت: سجده کن. گفت من غیری (غیر خدا) را سجده نمی‌کنم.»

     

    صوفیان با اشاره به این نکته که همیشه لازم نیست عاشق از معشوق اطاعت تام و بی‌چون و چرا کند، با ذکر شاهد مثال‌هایی می‌گویند «گاه فرمان معشوق مَحَکی بود که عیار نهاد عاشق از آن دریافت شود.»

    عین القضات همدانی می‌گوید:

    «این دیوانه خدا را دوست داشت، محک محبت دانی که چه آمد؟ یکی بلا و قهر و دیگر ملامت و مذلت، بر وی عرض کردند، قبول کرد، در ساعت، این دو محک گواهی دادند که نشان عشق، صدق است، هرگز ندانی که چه می‌گویم. در عشق جفا بباید و وفا بباید تا عاشق پخته لطف و قهر معشوق شود و اگرنه، خام باشد و از وی چیزی نیاید.»

     

    مولوی می‌گوید:

    ترک سجده از حسد گیرم که بود

    این حسد از عشق خیزد نه جحود

     

    طبق نظر بسیاری از صوفیه، ابلیس عقوبت عملش را به خوبی می‌دانست، لکن چون در عشق خود صادق و ثابت‌قدم بود، از خودگذشتگی و فداکاری نشان داد.

    لذاست که احمد غزالی می‌گوید: «من لم یتعلم التوحید من ابلیس فهو زندیق».

    کسی که توحید را از ابلیس نیاموزد، زندیق است

     

    امتحان و ابتلای الهی

    دستور خدا به ملائکه برای سجده به حضرت آدم، امتحان و ابتلای آن‌ها بود تا بداند چه کسی در ادعای عبودیت و عشق به خدا، صادق است. همه ملائکه در این امتحان مردود شدند مگر ابلیس، که سربلند بیرون آمد.

     

    عین القضات همدانی می‌گوید:

     

    «ای درویش، اسجدوا لآدم مَحَکی بوَد تا که ارادت مطلع است و به خواست معشوق مکاشف، چون همه سجده کردند و معلم نکرد، معلوم شد که استاد، پخته و سوخته‌تر از شاگردان بوَد… فراق معشوق اختیار کرد بقوت مشاهده ارادت و باک ندانست…

     

     

     

     

    دستور مخفی و امر باطنی

    صوفیان برای هر امری، ظاهر و باطنی قائل هستند. باطن امور نیز در غالب موارد با ظاهر آن در تضاد است. در همین راستا، ظاهر ماجرای ابلیس با باطن آن متفاوت است. طبق ظاهر متون وحیانی، خداوند به ابلیس دستور سجده داد اما در باطن چنین نبود. خداوند در نهان، به ابلیس دستور داده بود که به حضرت آدم سجده نکند. عین القضات همدانی می‌گوید: «پس در علانیت، او را گوید: «اسْجُدُوا لِآدَمَ»؛ و در سرّ، با او گفت که ای ابلیس، بگو که «أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً»؟ این خود نوعی دیگر است.»

     

    در واقع این مبنا، همان دیدگاه موسوم به خیمه شب بازی الهی-جهانی است که سایر مشایخ صوفیه مثل عطار نیشابوری میز آن را مطرح کرده‌ و گفته‌اند خداوند برای اینکه در دنیا، مؤمن را از کافر جدا کند، ابلیس را خلق کرد و او را مأمور جداسازی آن‌ها و سگ دست آموز خود قرار داد:

    «لعنت آنِ تو است، رحمت آنِ تو، بنده آنِ تو است و قسمت آنِ تو»

     

    مبنای جبر

    بسیاری از صوفیان قائل به جبر و عدم اختیار مخلوقات هستند. محمود شبستری می‌گوید:

    کدامین اختیار‌ ای مرد جاهل

    کسی را کاو بود با لذات باطل

     

    بر همین اساس، آن‌ها تمرد شیطان را به جبر ارجاع داده و برخی مانند ابوسعید ابوالخیر می‌گویند .

    ابلیس در روز قیامت می‌گوید: «اگر به من بودی، سجده روز اول کردمی.» یا عین القضات می‌گوید: «گیرم که خلق را اضلال ابلیس کند، ابلیس را بدین صفت که آفرید؟»

    حسن بصری از نخستین کسانی است که در صدد تعظیم و تمجید ابلیس برآمد. او به عنوان اولین قدم، برای ابلیس جنبه خلقت نوری و عظمت قائل شد و گفت: «اگر ابلیس نور خود را به خلق نماید، همه او را به معبودی و خدایی بپرستند.»

     

    بعد از حسن بصری، صوفیان دیگری در این رابطه سخن گفتند تا اینکه حسین بن منصور حلاج این موضوع را با صراحت قول بیشتری مطرح ساخت و گفت: «صاحب من و استاد من ابلیس و فرعون است. به آتشش بترسانیدند ابلیس را، از دعوی بازنگشت. فرعون را به دریا غرق کردند، و از پی دعوی باز نگشت.»

    پس از حلاج نیز چند شخصیت برجسته صوفی در باب تقدیس ابلیس بی‌پرواتر سخن گفتند و برای آن مبانی و اصولی ذکر کردند که « احمد غزالی»، «عین القضات همدانی»، « روزبهان بقلی» و برخی از مشایخ مکتب سکر سرآمد آن‌ها بودند.

     

    سخت بود

    • Like 1
×
×
  • اضافه کردن...