حسین138
-
تعداد ارسال ها
6136 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
89
پست ها ارسال شده توسط حسین138
-
-
-
-
ی وقت زندان بودم ؛زندان نوجوانان امور تربیتی
خلاصه ی روز تو کلیدور نشسته بودیم 7_8نفری بودیم هر کسی ی حرفی میزد یکی میگفت اینطور دزدی کردم.یکی میگفت اینطور لوات کردم .یکی از دعوا میگفت ....
خلاصه آخر کار هم شاکی بودن که ما بی گناه افتادیم داخل
بلند شدم گفتم بچه ها اینجا فقط من خراب عالمم که امدم داخل بقیه همه پاک هستید&
- 1
-
-
-
-
هم اکنون، حواصیل گفته است:
البته باید مشخص بشه ؟
۳۸ درصد زمین رو اوهای مثبت گرفتند از این مشخص تر؟
حداقل ی چیز مشترک پیدا شد
-
-
-
می رفتم از خشم خود
دنیا ویرانه سازم
در دفتر زندگی
از خود افسانه سازم
اما ز بازی زمان
گمراه و غافل بودم
در اوج پرواز هوای خواهش دل بودم
در سر نبود اندیشه ای
جز فکر ویرانگری
غافل من از افسانه ی طوفان و ساحل بودم
موجم ولی خاموش و خسته
با دست خود در هم شکسته
آری، من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
پیچیده طوفان در وجودم
شد پاره از هم تار و پودم
در لحظه های واپسین
پیک عجل آمد مرا
افتادم و از پا نشستم
بیداد طوفان آنچنان
بر سنگ ساحل زد مرا
چون شیشه ای در هم شکستم
گفتم به خود
ای موج سرگردان که آخر
بنگر به خود چه بودی و اکنون چه هستی
حاصل چه بود از آن غرور بی دلیلت
آخر به دست صخره ی ساحل شکستی
موجم ولی خاموش و خسته
با دست خود در هم شکسته
آری، من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموش و خسته
با دست خود در هم شکسته
آری، من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته
موجم ولی خاموش و خسته
با دست خود در هم شکسته
آری، من آن کوه غرورم
درمانده و از پا نشسته -
رک بگویم... از همه رنجیده ام!
از غریب و آشنا ترسیده امبا مرام و معرفت بیگانه اند
من به هر ساز ی که شد رقصیده امدر زمستانِِ سکوتم بارها...
با نگاه سردتان لرزیده امرد پای مهربانی نیست...نیست
من تمام کوچه را گردیده امسالها از بس که خوش بین بوده ام...
هر کلاغی را کبوتر دیده اموزن احساس شما را بارها...
با ترازوی خودم سنجیده امبی خیال سردی آغوشها...
من به آغوش خودم چسبیده اممن شما را بارها و بارها...
لا به لای هر دعا بخشیده ام
فریدون مشیری- 1
-
هم اکنون، حواصیل گفته است:
سپاس از مطالب طنزآلود شما .
گاهی نیاز هست به شادی و تلطیف فضا ...
دلت شاد❤
- 1
- 1
-
هم اکنون، حواصیل گفته است:
بقیه خصوصیات این گروه رو هم یه نگاه بندازید .
بله دیدم
البته باید مشخص بشه؟
- 1
-
مامان شما هم ٨ صبح بيدار ميشه ظرفارو از اين كابينت ميكنه تو اون كابينت و قابلمه هارو به هم ميزنه كه صدا بده
يا فقط مامان من قصد داره منو به مرز خودكشی ببره؟- 2
-
هم اکنون، Miss nedaa گفته است:
ای جان منم دیکتاتورم
الکی خخخخخ
-
56 دقیقه قبل، حواصیل گفته است:
مهربونترین
- 1
-
49 دقیقه قبل، حواصیل گفته است:
همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
که استخوان خورد و جانور نیازارد...
این مرغ منشی از راسته ی بازیان هست. هما یک نوع کرکس هست.
سلام
بله در ارتفاعات کرمان هستند و از نظر تعداد هم اندک شدن فکر هم کنم کوچکترین نوع کرکس باشه
- 1
-
-
-
-
8 ساعت قبل، Topaz گفته است:
ارتباط گروه های خونی با نوع شخصیت
مثبت : دیکتاتور
منفی : آرام
مثبت : حساس
منفی : عصبی
مثبت : جذاب
منفی : خودخواه
مثبت : مهربان
منفی : بخشنده
این جانب یک عدد دیکتاتورمنم که مشخصه
حدسش برا همه اسونه
- 1
-
27 دقیقه قبل، Topaz گفته است:
مرغ دبیر یا مرغ مُنشی یک پرنده شکاری بزرگ از بستگان نزدیک شاهین و عقاب است و این نام را به خاطر تاج پشت سرش گرفته که آن را شبیه منشیها و دفترداران قرن هجدهم میکند. یک ویژگی متمایز این پرنده، مژههای بلند و برجسته آن است. مرغ منشی با ظاهر زیبای خود و توانایی شکار مارها و جانوران موذی در آفریقا محبوب است و به عنوان نماد کشورهای سودان و آفریقای جنوبی شناخته میشود.
هما
- 2
-
از تلخترین جملات تاریخ ادب، شاید عبارت کتاب «انّی راحلة» السباعی باشه، جایی که دختری عاشق رو، به زور به عقد مرد دیگهای در میارن. وقتی حلقه رو به دستش میندازن، میگه هرگز گمان نمیکردم که آدمیزاد «يُمكنُ أن يُخنقَ من إصبعه»، ممکن است از انگشتانش هم به دار آویخته شود.
جورج اورول
- 3
- 1
-
بر دل غم فراقت آسان چگونه باشد
دل را قیامت آمد شادان چگونه باشدتو کامران حسنی از خود قیاس میکن
آن کو اسیر هجر است آسان چگونه باشدپیغام داده بودی گفتی که چونی از غم
آن کز تو دور ماند میدان چگونه باشدهر لحظه چون گوزنان هوئی برآرم از جان
سگجانم ارنه چندین هجران چگونه باشدنالندهٔ فراقم وز من طبیب عاجز
درماندهٔ اجل را درمان چگونه باشدخواهم که راز عشقت پنهان کنم ز یاران
صحرای آب و آتش پنهان چگونه باشدپیش پیام و نامهات بر خاک باز غلطم
در خون و خاک صیدی غلطان چگونه باشدنامه به موی بندی وز اشک مهر سازی
در مهر تر نگوئی عنوان چگونه باشدبر موی بند نامهات طوفات گریست چشمم
چندین به گرد موئی طوفان چگونه باشدخاقانی است و آهی صد جا شکسته دربر
یارب که من چنینم جانان چگونه باشد#خاقانی
- 3
سلام
در متفرقه
ارسال شده در
والله خخخ