رفتن به مطلب

با دود ب قبیله ی دیگر خبر دهنده


Aftaabgardaan

ارسال های توصیه شده

سه تا مجسمه ی برنجی داریم.. شکل راهبه های پیر و کچلِ معبد آمون توی سریال یوسف و راهبه های بازی جنگ های صلیبین! بنظرم خیلی بدریخت ساخته شدن.. بارها به مامان گفتم اخه مامان! این چه مزخرفیه اخه؟ اینا چرا انقدر زشتن؟ اما مامان میگه تو چرا هی گیر میدی! چیکار به اینا داری.. روی میزن دیگه همینطوری برای خودشون...

القصه.. این راهبه ها من رو یاد عمه هام میندازن! اواخر بهار که مامان اینا سفر بودن هی به خودم میگفتم که اینا رو بزنم بشکنم و به مامان بگم اتفاقی شکست! و اینطوری برن از جلوی چشمم.. اما نشد.. ایشالا اواخر تابستون قسمت شه.. بشکنم.. در باب عمه عرض کنم که.. عزیزانم.. من نمیگم همه ی عمه ها اینطورین.. اختصاصا درباره ی عمه های خودم میگم فقط.. که وقتی دوریم.. رفت و امد و ملاقات و معاشرتی نیست.. زندگی زیباتره.. درختا‌ سبزترن .. آسمون آبی تره.. ابرها قلنبه ای ترن.. این رو قساوت درباره ی عمه هام نمیدونم راستش.. تجربه ی زیسته ی من، معاشرت باهاشون، برخورداری از ژنشون! من رو به این نتیجه گیری رسونده.. و خلاصه که از خودشونه که بر خودشونه _نمیدونم چقدر ربط داشت!_ و اره دیگه .. همین...

اسم سرخپوستی؟ از عمه گریزنده، فامیل پدری رو دوست ندارنده، در حالِ حاضر تحصیلات تکمیل نکننده، زهرمارِ تخمه صدا شونده، ضربان قلبش زیاد از حد تپنده و فعلا همینا تا ببینیم به کجا میرسیم.:)

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...