asma5237 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت پیش از اینکه افسانه های کیش را نقل کنیم، باید بگوییم شما با کرایه ویلا در کیش می توایند از این جزیره دیدن نمایید. لازم است توضیحی را در خصوص نام این جزیره بیان کنیم. اگر متون قدیمی را بررسی کنید، در اکثر آنها از این جزیره زیبا با نام «قیس» یاد شده است. نام قیس حتی در متون جدیدتر نیز به چشم میخورد. در برخی از اسناد دولتی مربوط به دوران پهلوی در دهه 1320 نیز از این جزیره با عنوان قیس نام برده شده است. هرچند جناب سعدی شیرازی، در قرن هفتم هجری شمسی، نام کیش را برای این جزیره به کار برده است. ایشان در حکایت شماره ۲۱ در کتاب گلستان خود، داستان جذاب و آموزندهای از سفر خود به جزیره کیش نقل کرده است که خواندنش برای مخاطبین خالی از لطف نخواهد بود. سعدی همچنین در رباعی زیر نیز از نام کیش برای این جزیره استفاده کرده است. در برخی از افسانه های کیش رد پایی از آثار ادبی ایرانی و خارجی به چشم میخورد. احتمالاً قبلاً نام رابینسون کروزوئه به گوشتان خورده است. این رمان اثر درخشان آقای دنیل دفو است و داستان مرد ثروتمندی را روایت میکند که زندگیاش در یک سفر دریایی زیر و رو میشود. کشتی رابینسون در دریای طوفانی غرق شده و او به عنوان تنها بازمانده کشتی، پس از تقلای بسیار خود را به یک خشکی میرساند و نزدیک به سی سال به تنهایی در این جزیره زندگی میکند. گفته میشود او این رمان را بر اساس زندگی الکساندر سلکرک نوشته است. سلکرک یک جوان اسکاتلندی بود که در یک سفر دریایی پس از جر و بحث با ناخدای کشتی، در یک جزیره خالی از سکنه در جنوب اقیانوس آرام به نام جزیره رابینسون کروزوئه، از کشتی پیاده میشود و مدت مدیدی را به تنهایی در این جزیره زندگی میکند. اولین افسانه کیش در مورد کشف این جزیره، شباهت بسیار زیادی به رمان رابینسون کروزوئه دارد. میگویند سالها قبل چوپانی به نام قیس، در یکی از آبادیهای ساحلی اطراف بوشهر زندگی میکرده است. یک روز طوفانی که قیس در حال چرای گوسفندان خود بوده، گرفتار سیلاب شده و دریا شروع به بلعیدن گوسفندان او میکند. قیس برای نجات گوسفندان خود دل را به دریا زده و عزم خود را جزم میکند تا با دریای خروشان و موجهای سهمگین آن روبهرو شود. اما دم به دم بر شدت امواج افزوده شده و قیس را در جا میبلعد. 1 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت ۱ ساعت قبل، asma5237 گفته است: پیش از اینکه افسانه های کیش را نقل کنیم، باید بگوییم شما با کرایه ویلا در کیش می توایند از این جزیره دیدن نمایید. لازم است توضیحی را در خصوص نام این جزیره بیان کنیم. اگر متون قدیمی را بررسی کنید، در اکثر آنها از این جزیره زیبا با نام «قیس» یاد شده است. نام قیس حتی در متون جدیدتر نیز به چشم میخورد. در برخی از اسناد دولتی مربوط به دوران پهلوی در دهه 1320 نیز از این جزیره با عنوان قیس نام برده شده است. هرچند جناب سعدی شیرازی، در قرن هفتم هجری شمسی، نام کیش را برای این جزیره به کار برده است. ایشان در حکایت شماره ۲۱ در کتاب گلستان خود، داستان جذاب و آموزندهای از سفر خود به جزیره کیش نقل کرده است که خواندنش برای مخاطبین خالی از لطف نخواهد بود. سعدی همچنین در رباعی زیر نیز از نام کیش برای این جزیره استفاده کرده است. در برخی از افسانه های کیش رد پایی از آثار ادبی ایرانی و خارجی به چشم میخورد. احتمالاً قبلاً نام رابینسون کروزوئه به گوشتان خورده است. این رمان اثر درخشان آقای دنیل دفو است و داستان مرد ثروتمندی را روایت میکند که زندگیاش در یک سفر دریایی زیر و رو میشود. کشتی رابینسون در دریای طوفانی غرق شده و او به عنوان تنها بازمانده کشتی، پس از تقلای بسیار خود را به یک خشکی میرساند و نزدیک به سی سال به تنهایی در این جزیره زندگی میکند. گفته میشود او این رمان را بر اساس زندگی الکساندر سلکرک نوشته است. سلکرک یک جوان اسکاتلندی بود که در یک سفر دریایی پس از جر و بحث با ناخدای کشتی، در یک جزیره خالی از سکنه در جنوب اقیانوس آرام به نام جزیره رابینسون کروزوئه، از کشتی پیاده میشود و مدت مدیدی را به تنهایی در این جزیره زندگی میکند. اولین افسانه کیش در مورد کشف این جزیره، شباهت بسیار زیادی به رمان رابینسون کروزوئه دارد. میگویند سالها قبل چوپانی به نام قیس، در یکی از آبادیهای ساحلی اطراف بوشهر زندگی میکرده است. یک روز طوفانی که قیس در حال چرای گوسفندان خود بوده، گرفتار سیلاب شده و دریا شروع به بلعیدن گوسفندان او میکند. قیس برای نجات گوسفندان خود دل را به دریا زده و عزم خود را جزم میکند تا با دریای خروشان و موجهای سهمگین آن روبهرو شود. اما دم به دم بر شدت امواج افزوده شده و قیس را در جا میبلعد. خب ادامش کو؟ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 6 دقیقه قبل، حسین138 گفته است: خب ادامش کو؟ ۱ ساعت قبل، asma5237 گفته است: . قیس برای نجات گوسفندان خود دل را به دریا زده و عزم خود را جزم میکند تا با دریای خروشان و موجهای سهمگین آن روبهرو شود. اما دم به دم بر شدت امواج افزوده شده و قیس را در جا میبلعد. قیس از ما هم پولکی تر بوده ممنون از مطلب ارزنده شما .... 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 2 ساعت قبل، حواصیل گفته است: قیس از ما هم پولکی تر بوده ممنون از مطلب ارزنده شما .... اقو بخدا من خیلی علاقه دارم که بخونم نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت (ویرایش شده) 1 ساعت قبل، حسین138 گفته است: اقو بخدا من خیلی علاقه دارم که بخونم میخوای بدونی سرنوشت گوسفندا چی شد ؟ یا قیس دوباره پولدار شد؟ احتمالا امواج قیس رو برده به ساحل که از قضا جزیره کیش بوده ... قیس وقتی بهوش اومده دیده صاحب یه جزیره شده ...اونجا برای خودش تنهایی زندگی میکرده که یه کشتی از اونجا عبور میکنه دودی که قیس برای کباب کردن ماهی ها به راه انداخته بودند رو میبینن. صاحب کشتی میاد پیش قیس و میگه تو که اینهمه پولداری داماد من بشو... قیس قبول میکنه و صاحب کشتی میره کل اقوامش رو میاره جزیره...قیس دامادش میشه و کارخونه کشتی سازی قیس و پدر زن رو راه میندازن... باجناق قیس هم در همون حوالی قشم رو کشف میکنه... خدا بده از این شانسا ویرایش شده 13 اردیبهشت توسط حواصیل 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 1 دقیقه قبل، حواصیل گفته است: میخوای بدونی سرنوشت گوسفندا چی شد ؟ یا قیس دوباره پولدار شد؟ احتمالا امواج قیس رو برده به ساحل که از قضا جزیره کیش بوده ... قیس وقتی بهوش اومده دیده صاحب یه جزیره شده ...اونجا برای خودش تنهایی زندگی میکرده که یه کشتی از اونجا عبور میکنه دودی که قیس برای کباب کردن ماهی ها به راه انداخته بودند رو میبینن. صاحب کشتی میاد پیش قیس و میگه تو که اینهمه پولداری داماد من بشو... قیس قبول میکنه و صاحب کشتی میره کل اقوامش رو میاره جزیره...قیس دامادش میشه و کارخونه کشتی سازی قیس و پدر زن رو راه میندازن... باجناق قیس هم در همون حوالی قشم رو کشف میکنه... خدا بده از این شانسا ی چیزی نوشتی که نمیشه جوابت بدم 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 3 دقیقه قبل، حسین138 گفته است: ی چیزی نوشتی که نمیشه جوابت بدم خب مهربونی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 7 دقیقه قبل، حواصیل گفته است: خب مهربونی از بعضی ها یاد گرفتم 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
asma5237 ارسال شده در 14 اردیبهشت مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت 21 ساعت قبل، حسین138 گفته است: خب ادامش کو؟ امروز میفرستم 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 15 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت هم اکنون، asma5237 گفته است: امروز میفرستم ممنون خوندمش 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .