رفتن به مطلب

وفق


ارسال های توصیه شده

احمد علی پانزده بود که مادرش را از دست داد...یک خواهر کوچک تر هم داشت .، غم خوردن را از همان موقع ها یاد گرفت ... وقتی که خانه ی شان سرد بود و بابا یشان مغموم ... خواهر انگار بعد مرگ مادر یک هو  از دختری ده ساله تبدیل به زنی سی ساله شد...دلسوز پدر و برادر...اوایل سخت ترین روزها بود ...گریه های شبانه ی پریا و کابوس‌های پدر... بعد ها توانستند کنار بیایند .‌.‌ این خاصیت آدمی ست زود با مسائل بغرنج  خودش را وفق می‌دهد.

وقتی سی ساله بود پریا عروس شد و او ماند و پدر... بعد رفتن پریا گریه های شبانه ی پدر و کابوس های احمد علی.... حالا دیگر غصه خوردن را خوب بلد بود و وفق دادن خودش را ... 

این‌ هم یک مدل زندگیست و اسمش سوختن تدریجی ست ... 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هم اکنون، maynotknow گفته است:

احمد علی پانزده بود که مادرش را از دست داد...یک خواهر کوچک تر هم داشت .، غم خوردن را از همان موقع ها یاد گرفت ... وقتی که خانه ی شان سرد بود و بابا یشان مغموم ... خواهر انگار بعد مرگ مادر یک هو  از دختری ده ساله تبدیل به زنی سی ساله شد...دلسوز پدر و برادر...اوایل سخت ترین روزها بود ...گریه های شبانه ی پریا و کابوس‌های پدر... بعد ها توانستند کنار بیایند .‌.‌ این خاصیت آدمی ست زود با مسائل بغرنج  خودش را وفق می‌دهد.

وقتی سی ساله بود پریا عروس شد و او ماند و پدر... بعد رفتن پریا گریه های شبانه ی پدر و کابوس های احمد علی.... حالا دیگر غصه خوردن را خوب بلد بود و وفق دادن خودش را ... 

این‌ هم یک مدل زندگیست و اسمش سوختن تدریجی ست ... 

زندگی سخته 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...