حواصیل ارسال شده در 14 اسفند، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، 2023 اول صبحی ویرش گرفته بود برود توی این هوای سرد زیر این باران گه گداری آذر قدم بزند و با درخت های مرده ی پارک سکوت را تمرین کند... این چیزها سرحالش میکرد. شادی تا عمق جانش نفوذ کرد. دست هاش توی جیب پالتو بود و ناغافل قدم میگذاشت توی چاله های آب . هوای سرد و خلسه آور هوایی ش کرد گوشی ش را برداشت شماره ای آشنا... ثانیه ای بعد....مخاطب در دسترس نمیباشد تماس شما از طریق پیامک ... دکمه قرمز ...زل زد به درختهای خسته... میدانست هیچوقت خوب نخواهد شد... 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
numb ارسال شده در 15 اسفند، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، 2023 دلگیرتر وقتیه که هیچ بهونه ای نداری واسه تکست و کال: ) 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .