[حافظ🌱]

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت.

#حافظ 

[چیستان -_-💬]

2 ساعت قبل، حسین138 گفته است:

دوتا بگذار روش، معامله تمام کن

120 

[چیستان -_-💬]

8 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

دوری

118

[چیستان -_-💬]

3 دقیقه قبل، selvam گفته است:

117 

ن 131  

[چیستان -_-💬]

117 

[هم جان، و هم دل می برد!]

عشق را گفتند به دل می آید و دل می برد . . .

حیرتم از جان ما هم جان و هم دل می برد

 

_راحم تبریزی 

[دل به دل راه ندارد،]

دل به دل راه ندارد که اگر داشت، دلت

لحظه‌ای یادِ من و این همه دلتنگی بود...

 

#معصومه_صابر 

[نشد که یادت نکنم.]

من‌ دیوانہ‌ے شرم‌ و‌ حیایت‌ شُده‌ام

آواره‌ے کوچہ‌ے، نِشانت‌ْ شُده‌ام

صد‌بار‌ قسم‌ خوردم،‌ خیالت‌نکنم

دیوانہ‌شدم‌‌... نشد‌ کہ‌ یادت‌ نکنم

[افسوس نگفتم....]

با من چہ نمودے ڪہ پریشانِ تـو هستم؟ 

آشفتـہ یِ آن صورتِ زیبـاے تـو هستـم 

 

با من چـہ نمودے ڪـہ شدم عاشقِ زارت؟

حیرت زدہ یِ عشوہ و افسونِ تـو هستم 

 

بامن چہ نمودۍڪہ شدم مستِ نگاهت؟

اے دلبـرِ مستانـہ یِ معشوقـہ و مستـم

 

اے شعــرتـرین شعـرِ پـریـزاده  و زیبــا 

اے دختـرِ رقـاصہ یِ مستـورہ و  مستـم

 

اے شعـلـہ یِ رقصانِ میـانِ دل و دلـدار

اے لـرزشِ احساسِ دل و دیـدہ و دستم

 

اے حسرتِ دیـدارِ دلِ عـاشق  و معشوق

افسوس نگفتم ڪہ چنین عاشق و مستم 

[عشق را بدون تو نمی شناختم:)]

در موردِ بعد ؛ 

بعد از تو هیچ کس .

را دوست نخواهم داشت . .

و در موردِ قبل ؛

من اساساً عشق را بدونِ ،

 تو نمی شناختم : )! 

[دوره کنی لحظه دیدارت را...]

زندگی می‌کِشد آخر به کجا کارت را . .

باید از دور تماشا بکنی یارت را ؛

روز دیدار ، خودت را به ندیدن بزنی .

شب ولی دوره کنی لحظه دیدارت را =)!′🗝 

[اون‌موقع..]

یهو اومدی توی زندگیمو ؛

من اون‌موقع بود که فهمیدم .

قلب دارم : )! 

[ماندم و در غربت دل ...]

باز در چهره خاموش خیال . .

خنده زد چشم گناه آموزت ؛

باز من ماندم و در غربت دل .

حسرت بوسه هستی سوزت =)!🕊″ 

[قانون جهان رو بهم میریخت:)]

ما دوتا خط موازی بودیم که کنار هم ادامه میدادیم رسیدنمون بهم قانون جهان رو بهم می‌ریخت

[اعصابم داغونه ...]

حالم بده استرس و اضطراب دارم خوابم تنظیم نیست تفریح درست ندارم اعصابم داغونه حتی آهنگامم حالمو خوب نمیکنن 

و این خلاصه ای از زندگیمه توی سنی که قرار بود بهترین دوران زندگیم باشه :) 

[صبر کردن...]

بدتر از انتخاب یک آدم اشتباه؛ صبر کردن بی‌اندازه برای درست شدن اون آدم اشتباهه. 

[ماییم مست و سرگردان...]

ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران

عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا

 

عشق تو کف برهم زند صد عالم دیگر کند

صد قرن نو پیدا شود بیرون ز افلاک و خلا. 

[بعد اون شب دیگه صبح نشد،]

آره همه‌مون یه شب مردیم 

فرداش پا شدیم زندگیمونو کردیم 

ولی بیاین قبول کنیم بعدِ اون شب 

دیگه صبح نشد. 

[...]

مشکل اینجاست،

همیشه آدم های تنوع طلب

دست میذارن رو آدمای وفادار.! 

[ببخشید=)]

من ادامه دهنده‌ی خوبی برای گفت‌وگوها نیستم

یهو خاموش میشم،شما ببخشید(= 

[:))]

ازینکه حالم بده واقعا حالم بده،

ازینکه نگرانم خیلی نگرانم،

ازینکه گریه میکنم گریم میگیره،

ازینکه غمیگنم خیلی غمیگنم میکنه، 

[بدترین درد...]

بعضی‌ها میگن بدترین درد منتظر موندن برای کسیه؛ بعضی‌ها میگن بدترین درد فراموش کردن یه نفره، ولی بدترین درد اینه که ندونی باید منتظر بمونی یا فراموش کنی. 

[سلام...]

سلام برکسانی که وانمود می‌کنند خوشحالند، به رغم غمی که به قلبشان رسیده... 

[بعدتو متلاشی شده ام!]

ازوقتی یارش رفته بود میگفت:

مثل گل های ترک خورده کاشی شده ام

بعد تو پیر که نه من متلاشی شده ام:) 

[هرچی بیشتر بزرگ میشم،]

هرچی بیشتر بزرگ میشم، بیشتر به این‌پی میبرم که برد واقعی با اوناییه که میتونن از چیزهای کوچیک زندگیشون لذت ببرن و براش ذوق کنن!

از هوای خوب، ابرای تو آسمون، یه لیوان چای، پیاده روی، دیدن فیلم، گوش دادن به اهنگ، بوی کتاب و غذا...