selvam

آدم يه بار، دو بار خودشو يادآوری میكنه. بار سوم به اين باور میرسی كه يا نخواست تورو يادش بمونه يا آدم به ياد موندنیِ زندگیش نبودی!

یجوری توی قلبم ریشه کردی که به محض اینکه چشمامو میبندم تورو میبینم وقتی بیرون میرم تورو کنار خودم میبینم وقتی میخوابم خواب تورو میبینم ، میبینی؟ تو همیشه کنار منی حتی اگر بینمون کلی فاصله باشه.

شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟ سالها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد! تا گلو گیر کسی باشی و قسمت نشود؟

من که بریدم دل ز تو! اما خدایی جانِ من سر به بالین مینَهی دردی نداری در دلت؟

عَسَل چِشمِ منی ای روشنایی تو در قلب منم یک لانه داری تو در قلبم که هیچ،تو شاهکاری کفر است که گویَم تو خدایی تو خدایی #حنانه_پولادی

نشسته‌ام به در نگاه میکنم دریچه آه میکشد! تو از کدام راه میرسی؟ خیال دیدنت چه دلپذیر بود؛ جوانی ام در امید پیر شد! نیامدی و دیر شد. #هوشنگ_ابتهاج

من در بی‌حوصلگی‌هایم با تو زندگی‌ها کرده‌ام♡ #احمد_شاملو

به هر چیزی، که آسیبی، کنی، آن چیز، جان گیرد چنان گردد ، که از عشقش ، بخیزد صد پریشانی #مولانا

من تمام گریه هایم را شبی لا به لای واژه‌ها خندیده‌ام #فریدون_مشیری

من عاشقانه دوستش می داشتم و او عاقلانه طردم کرد منطق او،حتی از حماقت من احمقانه تر بود #احمدشاملو

عذابست این جهان بی تو مبادا یک زمان بی‌ تو به جانِ تو که جان بی تو شکنجه‌ست و بلا بر ما #مولانا

آب، آب را غرق نمیکند باد، باد را ویران نمیسازد خاک، خاک را مدفون نمی‌کند آتش، آتش را نمی‌سوزاند امّا... "آدمی"، "آدم" را... ‌ #حسن_آذری

آن کِه به دل اَسیرمش در دل و جان پذیرمش گر چه گُذشت عُمر من باز زِ سَر بگیرمش #مولانا

خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم #سعدی ‌

گفته بودی که چرا محو تماشای منی آنچنان مات که یک‌دم مژه بر هم نزنی مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی #فریدون_مشیری

دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست! دارو فروش خسته دلان را دکان کجاست؟

" یه کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید و تمیز باشد کسی قاب نمیگیرد برای ماندگاری. باید حرفی برای گفتن داشت ." . #فریدون_فرخزاد

آری، مرگ انتظاری خوف‌انگیز است؛ انتظاری که بی‌رحمانه به طول می‌انجامد. مسخی‌ست دردناک #احمد_شاملو

- ‏انگاری از یه پرتگاه افتاده باشم ‏وسط راه ، یه تیکه از لباسم گیره کرده به شاخه ی خشک شده ی درخت ‏، نه میتونم خودمو نجات بدم ، نه میوفتم خلاص شم ؛

- دنيايش تيره و تار بود . . هيچكس به كمكش نيامد . . و سرانجام او در تنهاييش مُرد !('

و هیچ جنگلی عاشق نشده مگر با بوسه های باران #احمد_شاملو

ای کاش به آخر این جاده که میرسم تو ایستاده باشی نمیدانی ،دیدنت! با خستگی ها چه میکند... #احمد_شاملو

دیگر چه میخواهی از من؟ جانم؟ هستیم؟ غرورم؟ همه اش پیشکش! بیا و حداقل فرصت این پیشکشها را به من بده! #جمشید_طاهری

چه گونه رفتی!؟ از کدام جاده ی بی انتها!؟ با کدام هم قدمِ خوش سفر!؟ احساساتم را کجای راه رها کردی!؟ بگو فقط چگونه رفتی که تا چشم کار میکند جای خالی ات نمایان است… #احمد_شاملو

مَلِکا مَها نگارا صَنَما بُتا بَهارا متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری. #سعدی