Anii_tsb

<"هیچوقت نگفته بودم چقدر دوستت دارم..."> _ هیچوقت نگفته بودم چقدر دوستت دارم... گفته بودم؟! شاید هزار بار برایت نوشته بودم... شاید گفته بودم: دوری ات جانفرساست... یا شاید: دستهایم سرد است... یا: دلم لک زده برای لحن صدایت... اما گفته بودم دوستت دارم؟! + گفته بودی... به عدد لحظه های با هم بودنمان... _ و پاسخ تو؟! + چاییت یخ کرد... عوض کنم؟! # من_نوشت: چاییم یخ کرده... درست شبیه دستهای تو...(:

<"در من يك تيمارستان وجود دارد"> در من يك تيمارستان وجود دارد يك تيمارستان با هفتاد تختخواب، هفتاد تختخواب با هفتاد ديوانه و سخت ترين كار دنيا را من می‌كنم زمانيكه از من می‌پرسند: خوبی؟؟! و من بايد يك تيمارستانِ هفتاد تختخوابی را آرام كنم و با متانت صادقانه‌ای بگويم بله امروز خيلی‌خوبم.

عشقتو اینجوری سیو کن☘:) ‌ ‌ "sieluni rauhaa" یعنی آرامش روحم "Ma Rose" یعنی گل رُزِ من "Okara efu" یعنی نیمه تو "occhi perlati" یعنی چشم مروارید من "Hugin" یعنی زندگی بخش "setinom" یعنی تکیه گاه زندگیت "Mi paz" یعنی آرامش ابدی "Metanoia" یعنی معجزه من "Mi morfina" یعنی مُورفین من "Mein seele" یعنی نفس من

<"من میخواهم باشم..."> من میخوام باشم، نه دوتا خونه بالاتر، نه واحد بالاییت، نه حتی تو یک قدمیت... میخوام نزدیکت باشم . انقدر نزدیک که وقتی در زدی من‌در رو واسه تویی که زیر برف موندی و از شدت سرما میلرزی باز کنم. شومینه رو راه بندازم و پتو بیارم. ولی بازم انقدر سردت باشه که اینا جواب ندن و مجبور شم بغلت کنم ! درواقع انقدر نزدیک که سرم و تو سینت قایم کنم. چشمامو ببندم و با همه وجودم نفس بکشم عطرت رو ... ♡

<"یه لحظه فکر کن..."> یه روزی که هوا ابری باشه و نم نم بارون میاد، با کسی که دوسش داری بخوای بری مسافرت... وسایلتو جمع کنی و هرچی احتیاج دارین بزاری تو ماشین... سر راه کلی چیپس و لواشک و خوراکی بخرین... تو راه اهنگ بزارین؛ با هم برین یه جای دور؛ جایی که دور از همه باشین...>: حتی با فکر کردن بهش قلبت بهشتی میشه :)) ♡

<"آدمی رو انتخاب کن که ..."> اون ادمی رو انتخاب کن که هر چقدر دورش شلوغ شد، هرچقدر هم که آدمای خیلی خوب دورش بودن، هرچقدر هم که نسبت به تو بی نیاز بود، و هر چقدرم که ادمایی اومدن که از تو بهتر بودن براش، بازم تورو فراموش نکنه.!

<"باش ولی ..."> باش ولی هیچ حسی نمیتونه جای اون لحظه ای ک هوا ابری و تیرست و بارون شروع به باریدن کرده و با وجد رعد و برقای شدید، تو توی خونه زیر پتوی گرم و نرمت امن ترین مکانو برای خودت ساختی رو بگیره... مخصوصا موقع ای ک خوراکی مورد علاقتو میاری و بعد شروع میکنی به فیلم نگا کردن .... <: ♡

<.♡.> یکی از چیزایی که آرزو کنید هیچوقت دچارش نشید، حسِ «خواستنی نبودنه». اینکه چیزی بشنوید یا رفتاری ببینید، مخصوصا از آدمی که دوستش دارید و احساس کنید آدم دل‌خواهی نیستید. اونقدری کافی نیستید که اون بخوادتون. یه همچین حسی می‌تونه واسه همیشه اعتماد به‌نفس یه آدم رو نابود کنه، چون هر لحظه و هرجا میاد تو ذهنتون و فکر میکنید همه نسبت بهتون همین حس رو دارن

من دلم با تو شیرکاکائو خوردن تو بارون و میخواد ، با تو رنگ مو ست کردن میخواد ... دلم‌ پوشیدن همه هودیاتو میخواد ؛ بستنی خوردن تو تابستون و هات چاکلت خوردن تو زمستونو میخواد ... من دلم باتو واقعیت شدن همه رویاهام و میخواد <:

♡ تنهایی به معنای نبودن تو نیست ؛ تنهایی من زمانی معنا پیدا کرد که یه نگاه به زندگیم‌ انداختم و فهمیدم با هر احتمال موجودی که فکرش و بکنم، دیگه نمیتونم تورو داشته باشم ...

.♡. روزی که دیدمت برایم مثل جوانه ای بودی همینقدر ضعیف و کوچک در ذهنم ! ولی یک چیز این جوانه فرق داشت... مرا به ساعت ها فکر کردن و تماشا کردن وادار میکرد ؛ وادارم میکرد برای رشد کردنش تلاش کنم جوری که تمام فکرم شده بود آن جوانه که حواسم باشد کسی لهش نکند ، پژمرده نشود ... آنقدر سرگرم شدم که دیدم حالا این جوانه رشد کرده و ریشه های تنومندی دارد .... دیدم وقتی که داشتی در قلبم ذره ذره رشد میکردی ، ریشه هایت تا اعماق قلبم پیش رفت" ولی حتی اگر حالا این درخت را قطع بکنم ریشه هایش همچنان در قلبم باقیست . دیگر نمیتوانم جلوی رشد کردنش را بگیرم نمیتوانم لهش کنم نمیتوانم نابودش کنم هرچه زمان میگذرد بیشتر در قلبم نفوذ میکنی ... و با اینکه باعث نابود شدنم میشوی ، ولی قد کشیدنت در قلبم را دوست دارم ♡

تو فرشته داری؟! صداش هنوز تو گوشم پخش میشه. تو تاکسی دیدمش... پنج شیش سالش بود؛یه عروسک گرفته بود تو بغلش و داشت واسش لالایی میخوند. مادرش داشت با تلفن حرف میزد و منم سرم تو گوشی بود. انقدر با عشق برای عروسکش لالایی میخوند که همه حواسم‌ پرتش شد ... بهش گفتم اسم‌ عروسکت چیه ؟ گفت عروسک نیست، اسمش فرشته ست.با هم دوستیم. عروسک هم زیاد دارم تو خونمون...ولی از بازی کردن باهاشون زود خسته میشم؛ دوستم نیستن. توام عروسک داری؟ گفتم نه عزیزم... گفت فرشته چی! "تو فرشته داری؟" خندیدم و گفتم ...نه آدم بزرگا که عروسک و فرشته ندارن. گفت عروسک رو نمیدونم ولی مامان جونم میگه، همه آدما فرشته دارن فقط خیلیا نمیدونن فرشته شون کجاست.باید بری همه مغازه ها رو خوب بگردی تا فرشته ت رو پیدا کنی!!! بدنم یخ زد... تو دلم‌هزار تا حس مرده زنده شد تو ذهنم هزار تا اسم چرخید. آدم های مثل عروسک زیاد داشتم تو زندگیم... خیلی وقتا شاید خودمم عروسک دیگران بودم. یعنی فقط بودم؛ برای سرگرمی...برای وقت گذرونی...برای بازی...برای همین دلم رو میزدن...دلشون و میزدم چون با یه سر چرخوندن هزار تا بهترش پیدا میشد... ولی فرشته چی! چند تا فرشته داشتم تو زندگیم؟ چندتا رفیق داشتم!؟ اصلا فرشته بودم برای کسی؟ رفیق بودم برای کسی؟ همونجا بود که تصمیم گرفتم دیگه تو زندگیم عروسک بازی نکنم.آدمای عروسکی رو از زندگیم حذف کنم.بگردم و فرشته پیدا کنم.رفیق....کسی که از بودنش خسته نشم.از بودنم خسته نشه... کسی که جایگزین نداشته باشه.! وقتی چشمم رو به روی آدمای عروسکی بستم،تازه فرشته هارو دیدم شبیه همه بودن و شبیه هیچ کس نبودن... نه بال داشتن و نه لباس سفید. ولی دلشون، روحشون برق میزد از تمیزی... هیچ وقت از حرفاشون، خنده هاشون، دیدنشون خسته نمیشدم. آدم عروسکی نبودن که بعد از یه مدت دل رو بزنن. بین خودمون بمونه رفیق...وقتی که فرشته بیاد تو زندگیت تازه میفهمی زندگی یعنی چی...رفیق یعنی چی...اونوقت دیگه هیچ عروسکی رو تو زندگیت راه نمیدی حتی اگه دنیا عروسک پسند باشه.تو یک نفر با فرشته ت می مونی... تو یه نفر فرشته ت رو ترک نمیکنی...

1- عشقمو 2- دوستامو 3- پولامو

عا 15 سالمه شما چن سالته ؟ درک میکنم والدین هممون ( چه سن بالا چه سن پایین ) نمیزارن بیاییم اینجا این حجم از سخت گیری واقعا منطقی نیست

درک میکنم یه بار هم بابای من اینطوری کرد من خودمم قایمکی میام

عا درک میکنم اینا همش حاصله والدین سخت گیرن بزرگ میشیم بالاخره میتونیم اینا رو هم داشته باشیم ولی این حجم از سخت گیری زیادیه میدونم ولی حداقل 30 درصدش به خاطر اینه که به جاهای بد کشیده نشی و کسی قولت نزنه

اره درک میکنم ولی زیادم ترسناک نیست شاید یه نفر کرمش گرفته اره ممکنه شاید یه هکری یا قات*لی چیزی باشه

نه واقعا اتفاق افتاده

اینو خیلی وقته گذاشتم ولی مینی مستر هم نشدم، فکر کنم بیشتر از 2 سال شده که عضوم و بهم مینی مستری رو ندادن با اینکه همه شرایطو داشتم

باور کن یه چی از خدم بلغور کردم

فرقش اینه زندگی ایرانی ها نارنگیه

آفرین نفسم بوس بهت

خدا رو شکر خوشت اومده ریتمش خیلی قشنگه با صدای بمش

درک میکنم؛ نه حوصله ای هست نه وقتی و نه شرایطی ولی به نظر خودم شبا قبل خواب 2 یا 4 صفحه بخونیم به خوابمون کمک میکنه ( توی نت خوندم )

نظرت درمورد اهنگه چیه ؟