فندق ارسال شده در 5 دی، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، 2022 کاش یه مغازه کوچیکی بود یه پیرمرد و پیرزن مهربونی روی یه صندلی قدیمی نشسته بودن و نوار کوچیکی کنار دستشون میخوند و قربون صدقه هم میرفتن،میرفتیم پیششون و غمامون رو میفروختیم و بجاش خوشحالی میگرفتیم،ساعت ها کنارشون مینشستیم و اونا از عشقشون برامون حرف میزدن، ما هم وجودمون پر از زیبایی و ارامش میشد. 10 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
رزالین ارسال شده در 5 دی، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، 2022 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
AHOM ارسال شده در 5 دی، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، 2022 عالی نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
VIU ارسال شده در 5 دی، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، 2022 aliwe نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mObi ارسال شده در 5 دی، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، 2022 لایک نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mmD ارسال شده در 5 دی، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، 2022 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
jellyfish ارسال شده در 24 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت در ۱۴۰۱/۷/۱۳ در 11:12، فندق گفته است: کاش یه مغازه کوچیکی بود یه پیرمرد و پیرزن مهربونی روی یه صندلی قدیمی نشسته بودن و نوار کوچیکی کنار دستشون میخوند و قربون صدقه هم میرفتن،میرفتیم پیششون و غمامون رو میفروختیم و بجاش خوشحالی میگرفتیم،ساعت ها کنارشون مینشستیم و اونا از عشقشون برامون حرف میزدن، ما هم وجودمون پر از زیبایی و ارامش میشد. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .