رفتن به مطلب

مسعود سعد سلمان


ارسال های توصیه شده

مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان از شاعران نیمه دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم است. وی مانند پدر خود در دستگاه غزنویان دوره دوم تقرب و احترام خاصی داشته است.


وقتی سلطان ابراهیم بن مسعود حکومت هندوستان را به پسرش سیف الدوله محمود می دهد وی مسعود سعد را به منادمت با خود به هندوستان می برد. اما پس از چندی سیف الدوله محمود بر اثر طغیان، به فرمان پدر محبوس و مقید می شود و مسعود سعد نیز که از ندیمان بوده است به زندان می افتد. در این ماجرا شاعر مدت ده سال در قلعه های "سو" و "دهک" و "نای" زندانی می شود.

بعضی احتمال داده اند که علت زندانی شدن مسعود گذشته از تقرب او به سیف الدوله محمود، بدخواهی و حسادتی بوده است که بعضی شاعران دربار غزنوی نسبت به او روا می داشته اند.

در هر حال در وهله اول ده سال از زندگی مسعود در زندان می گذرد و اگر چه یک چند پس از ده سال آزادی خود را به دست می آورد اما مجدداً به علت برخی عوامل سیاسی و اجتماعی به زندان می افتد و باز مدت هشت تا ده سال دیگر در زندان "مَرَنج" محبوس می شود و سرانجام به سال 500 هجری از زندان آزاد می گردد اما دیگر پیر و فرسوده شده است، بیست سال تحمل و زندان به طور کلی او را از تاب و توان انداخته است. با این همه زندان برای او مایه تفکر و اندیشه بوده است.
او در زندان از "بهرامی" نامی علم نجوم می آموزد. در زندان غالباً کتاب می خواند و شعر می گوید.

شعرهایی که در زندان می سراید در واقع شرح چگونگی زندگی او در زندان است. زندانهایی سرد و یخ زده با زندانبانانی خشن و بی رحم و بدین ترتیب نخستین بار مفهوم تازه ایی وارد شعر می شود: توصیف زندان، چگونگی زندگی در زندان و احساسی که به شاعر از ماندن در زندان دست می دهد و این نوع شعر را حبسیه می گویند. حبسیه های مسعود عالی ترین شعرهای اوست.

این اشعار از آنجا که زندگی واقعی شاعر ریشه می گیرد و شاعر با تمام وجود به توصیف آن می پردازد، قدرت القایی شدیدی پیدا می کند و شعرهایی می شود ارزنده و پر احساس.

نظامی عروضی درباره این گونه اشعار مسعود می گوید: "ارباب خرد و اصحاب انصاف دانند که حبسیات مسعود در لو به چه حد است و در فصاحت به چه پایه بود. وقت باشد که من از اشعار او همی خوانم موی بر اندام من برپای خیزد و جای آن بود که آب از چشم من برود..."

مسعود غیر از حسبیات بعضی عقاید در مدح امیران و پادشهان دارد که غالباً ارزنده است. در قالب مسمط به طریقه منوچهری و نیز قطعه و رباعی در دیوان او می توان یافت که شاید ارزش و اهمیت قصاید او را ندارد.

مسعود در سبک شعر تا حدی فردوسی و عنصری را در نظر داشته است با این همه ادعا دارد که کلامش از فصاحت و بلاغت فراوان برخوردار است. یک جا می گوید:

در فصاحت بزرگ ناوردم ------ در بلاغت فراخ میدانم

و در جای دیگر شعر خود را تازه می داند و معتقد است نه لفظی از کسی به عاریه گرفته است و نه معنی در کلام و شعرش تکرار کرده است:

اشعار من آن است که در صفت نظمش ----- نه لفظ مُِِِعار است و نه معنی مُثنی

در هر حال قدرت او در بیان معانی و خلق ترکیبات متناسب و حسن تنسیق انکارناپذیر است و شعرش سرشار از تعبیرات و ترکیبات و تشبیهات و توصیفات تازه و بکر است و یکی از عالیترین نمونه های سبک خراسانی و شاید به واسطه هین صفات و خصوصیات است که شعر مسعود زبان زد اهل فضل می شود و به قول خودش همه جا به عنوان شاهد و برهان از آن استفاده می کنند:

ظاهراً مسعود به زبان عربی و هندی هم شعر می سروده است که چیزی از آن در دست نیست.

وفات او در 515 اتفاق می افتد و گویا عمر او قریب هشتاد سال بوده است.
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...