تهمینه ارسال شده در 21 آذر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، 2022 «من هر وقت طراوت پوست درخت چنار را زیر دستم احساس میکنم همان اندازه سربلندم که ملتها به داشتن شاهکارهای هنری... گاوی که در یونجهزار میچرید، چنان در گردش هستی رها بود که با رهایی خود بستگیهای خانوادگی مرا سست میکرد... گیاهی دیدم که سراپا آبی بود و چون چندتای آن را از دور میدیدی، میپنداشتی تکهای از صبح را روی زمین انداختهاند. به هنگام بامداد، گلهای کاسنی چنان جلوهای داشتند که نهانیترین آینههای احساس را پر میکردند. گاه زیبایی چنان به ما نزدیک میشود که از تار و پود هستی نیز میگذرد و در ما سرازیر میشود. باید همیشه چنین باشد. سالها پیش در بیابانهای شهر خودمان زیر درختی ایستاده بودم، ناگهان خدا چنان نزدیک آمد که من قدری به عقب رفتم. مردمان پیوسته چنیناند تماشای بیواسطه و رو در رو را تاب نمیآورند، تنها به نیم رخ اشیاء چشم دارند.» (سهراب سپهری؛ هنوز در سفرم، به کوشش پریدخت سپهری، ص ۹۳، نشر فرزان روز) . نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .