رفتن به مطلب

تهمینه

ارسال های توصیه شده

نامدگان و رفتگان

شاعر: امیر هوشنگ ابتهاج
..........................................................
 
نامدگان و رفتگان، از دو کرانه‌ی زمان
سوی تو می‌دَوَند هان! ای تو همیشه در میان

در چمنِ تو می‌چرد، آهوی دشتِ آسمان
گِردِ سرِ تو می‌پرد، بازِ سفیدِ کهکشان

هر چه به گِردِ خویشتن، می‌نگرم در این چمن
آینه‌ی ضمیرِ من، جز تو نمی‌دهد نشان

ای گلِ بوستان‌سرا، از پسِ پرده‌ها درآ
بوی تو می‌کِشد مرا، وقتِ سحر به بوستان

ای که نهان نشسته‌ای، باغِ درونِ هسته‌ای
هسته فروشکسته‌ای، کاین همه باغ شد روان

مستِ نیازِ من شدی، پرد‌ه‌ی ناز پس زدی
از دلِ خود برآمدی؛ آمدنِ تو شد جهان

آه که می‌زند برون، از سر و سینه، موجِ خون
من چه کنم که از درون، دستِ تو می‌کشد کمان

پیشِ وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم
کز نفسِ تو دم‌ به دم، می‌شنویم بوی جان

پیشِ تو جامه در برم، نعره زند که بردَرَم
آمدنت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان
 ‏

☝️عرفانی‌ترین غزل تاریخ شعر فارسی (به قول شفیعی کدکنی) از زبان یک شاعر سوسیالیست.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...