MMD_I ارسال شده در 6 آذر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، 2022 باز نور زد تو اتاق صبح شده مثه اينكه يه شب ديگه گذشت و داريوش تو روياهاش گم شده ميزنم صورتمو دستامو آب ميكنم كفشامو پام سفت ميكنم بندامو ميكنم اخمامو باز عاشقه يه مسير بيراهه زياد كه پياده توش قدم بزنم تو روياهام غلت بزنم انقد به آرزوهام نزديك شم بتونم بشون دست بزنم و تو روياهام غلت بزنم بياد اون روزا كه رديفيم پليدى اصلا نبينيم هرچى مانع جلومون بود پريديم ازش و همه قوى ايم با تزاى عجيب يه زندگيه لش و رپى، فقط همين آره خوب و ساده به راه باشه سور و ساتش بچه ها باهم جور و با عشق ميخندن تو يه خونه ى كوچيك و جمع كه هر كسى آرزوشو داره دور از شلوغيه شهر، دور از ترافيك دور از فساديم هميشه به راهيم شب سرو راحت رو بالش بزاريم با لذت بخوابيم، چشه حسودا باشه كور مايه باشه تو دست، يه همدم واسه شوخياى خركى خنده هاى الكى پايه باشه اونم، شاهكاره لم بدم رو چمناى خيس زيره آفتابه داغ ديگه كسى نگه داريوش يه آشغاله 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .