ШHłTΞ ШФŁŦ ارسال شده در 17 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، 2022 اشک رایگان یک مرد عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می کرد.گدایی از آنجا می گذشت، از مرد عرب پرسید: چرا گریه می کنی؟عرب گفت: این سگ وفادار من، پیش چشمم جان می دهد. این سگ روزها برایم شکار می کردو شب ها نگهبان من بود و دزدان را فراری می داد. گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟ آیا زخم دارد؟عرب گفت: نه از گرسنگی می میرد. گدا گفت: صبر کن، خداوند به صابران پاداش می دهد.گدا یک کیسه پر در دست مرد عرب دید. پرسید در این کیسه چه داری؟عرب گفت: نان و غذا برای خوردن. گدا گفت: چرا به سگ نمی دهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟عرب گفت: نان ها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است.برای سگم هر چه بخواهد گریه می کنم. گدا گفت: خاک بر سر تو!اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شدهارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .