رفتن به مطلب

اگر دوست دارید با یک عاشقانه کوتاه گریه کنید کلیک کنید!


ارسال های توصیه شده

اگر دوست دارید با یک عاشقانه کوتاه گریه کنید کلیک کنید!

وقتی اس ام اسی از مادرم می رسد غمگین میشوم؛ از شکل اس ام اس دادنش حتی.چشمهایش را ریز میکند و دکمه ها را سخت می فشارداس ام اس هایش همیشه جاافتادگی دارند.چند حرف را از قلم میاندازد یا کلمه ای را به شکلی غیر معمول مینویسد؛یک شکل ِ ویژه که یادآوری میکند او با زحمت این ها را نوشته.انگار از درون یک زندان در فرصتی کوتاه با هزار بدبختی فرستاده شده باشند.در اغلب موارد اس ام اس میدهد و میپرسد برای شام برمیگردم یا نه؛با کلمه های خودش، با حروفی که یادآوری میکند او مادر است نه هر کس دیگر.مادری که عمق ِعشق به او را نمیشود سنجیدبا دیدن اس ام اس هایش فقط گلویم فشرده میشود.آخ مادر! میخواستم بگویم اس ام اس هایت عاقبت دیوانه ام میکندپدرم... او میگوید: این کارت شارژ را وارد کن.میگویم: بزن ستاره صد و چہل... و او مقاومت میکند.برایش ساده است؛ اما نمیخواهد بازی ِجدید را بپذیرد.اینباکسش به شکلی بیرحمانه لبریز ِ اس ام اس های ِ بی احساس ِ ایرانسل است.هیچ کس به او اس ام اس نمیدهد و او نیز به کسی.ولی فقط یک بار، بله فقط یک بار به من اس ام اس داد.او همیشه به خاطر آلرژی ِ تنفسی اش آدامس میجود.میگوید گلویش را مرطوب میکند و بہتر نفس میکشد. در اس ام اس اش نوشته بود: "آدامس". همین!فقط همین یک کلمه.ننوشته بود آدامس بخر يا آدامس میخواهم. نه، فقط آدامس!وقتی خواندمش توی ِ خیابان راه میرفتم.یادم میآید که ایستادم. فروریختم. یک کلمه و او چطور این را نوشته بود!؟چقدر کم، چقدر کوتاه، چقدر غریب... آدامس...
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هم اکنون، ШHłTΞ ШФŁŦ گفته است:

اگر دوست دارید با یک عاشقانه کوتاه گریه کنید کلیک کنید!

وقتی اس ام اسی از مادرم می رسد غمگین میشوم؛ از شکل اس ام اس دادنش حتی.چشمهایش را ریز میکند و دکمه ها را سخت می فشارداس ام اس هایش همیشه جاافتادگی دارند.چند حرف را از قلم میاندازد یا کلمه ای را به شکلی غیر معمول مینویسد؛یک شکل ِ ویژه که یادآوری میکند او با زحمت این ها را نوشته.انگار از درون یک زندان در فرصتی کوتاه با هزار بدبختی فرستاده شده باشند.در اغلب موارد اس ام اس میدهد و میپرسد برای شام برمیگردم یا نه؛با کلمه های خودش، با حروفی که یادآوری میکند او مادر است نه هر کس دیگر.مادری که عمق ِعشق به او را نمیشود سنجیدبا دیدن اس ام اس هایش فقط گلویم فشرده میشود.آخ مادر! میخواستم بگویم اس ام اس هایت عاقبت دیوانه ام میکندپدرم... او میگوید: این کارت شارژ را وارد کن.میگویم: بزن ستاره صد و چہل... و او مقاومت میکند.برایش ساده است؛ اما نمیخواهد بازی ِجدید را بپذیرد.اینباکسش به شکلی بیرحمانه لبریز ِ اس ام اس های ِ بی احساس ِ ایرانسل است.هیچ کس به او اس ام اس نمیدهد و او نیز به کسی.ولی فقط یک بار، بله فقط یک بار به من اس ام اس داد.او همیشه به خاطر آلرژی ِ تنفسی اش آدامس میجود.میگوید گلویش را مرطوب میکند و بہتر نفس میکشد. در اس ام اس اش نوشته بود: "آدامس". همین!فقط همین یک کلمه.ننوشته بود آدامس بخر يا آدامس میخواهم. نه، فقط آدامس!وقتی خواندمش توی ِ خیابان راه میرفتم.یادم میآید که ایستادم. فروریختم. یک کلمه و او چطور این را نوشته بود!؟چقدر کم، چقدر کوتاه، چقدر غریب... آدامس...

مادر سرزمینی است در قلب و خون  . . .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...