حواصیل ارسال شده در 30 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد متهم ردیف یک کم کاری و کم گذاشتن ها و هدر رفتن عمر ِ عزیز خودمان بودیم... بله این که اصل قابل قبول ..... ولی هیچ کس هم مراقب حال دیگری نبود ، در اوج خود خواهی ماندیم ، چون نتوانستیم برای طلای عمر دیگری هم مشتری باشیم، ما خودخواه های عاقلی بودیم که جز خود نمیدیدیم . تا با هم به آرمانهایمان برسیم . پس همه جا ماندیم .. گرچه آنان که پیش رفتند همان ها که درظاهر برنده های بیرحمی بودند بیشتر از ما باختند.... اما مابقی گیج زدیم و مثل کودکی که لای پرده ی سپید دور خودش میچرخد و از بین توهماتِ سرگیجه ، دل آشوبه ی دنیایش را فریاد میزند. .... فریاد زدیم هر چند بیفایده. ما نسل درجا زدن به رَقمِ تلاشهای نفس گیر بودیم . 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 30 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد هم اکنون، حواصیل گفته است: متهم ردیف یک کم کاری و کم گذاشتن ها و هدر رفتن عمر ِ عزیز خودمان بودیم... بله این که اصل قابل قبول ..... ولی هیچ کس هم مراقب حال دیگری نبود ، در اوج خود خواهی ماندیم ، چون نتوانستیم برای طلای عمر دیگری هم مشتری باشیم، ما خودخواه های عاقلی بودیم که جز خود نمیدیدیم . تا با هم به آرمانهایمان برسیم . پس همه جا ماندیم .. گرچه آنان که پیش رفتند همان ها که درظاهر برنده های بیرحمی بودند بیشتر از ما باختند.... اما مابقی گیج زدیم و مثل کودکی که لای پرده ی سپید دور خودش میچرخد و از بین توهماتِ سرگیجه ، دل آشوبه ی دنیایش را فریاد میزند. .... فریاد زدیم هر چند بیفایده. ما نسل درجا زدن به رَقمِ تلاشهای نفس گیر بودیم . غروب می رسد و بوی درد می پیچد ب یمن لطف نمک,زخم ها بتر شده اند غروب می رسد و دسته دسته قمری ها اسیر دست قفسها کینه ور شده اند در این حوالی شب تورهای رنگارنگ چقدر بی رمق و سرد و مختصر شده اند 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 30 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد 6 دقیقه قبل، حسین138 گفته است: غروب می رسد و بوی درد می پیچد ب یمن لطف نمک,زخم ها بتر شده اند غروب می رسد و دسته دسته قمری ها اسیر دست قفسها کینه ور شده اند در این حوالی شب تورهای رنگارنگ چقدر بی رمق و سرد و مختصر شده اند جز سوختن چه کار کند پیش روی شمع پروانه ای که پرتو نور جمال یافت 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 30 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد هم اکنون، حواصیل گفته است: جز سوختن چه کار کند پیش روی شمع پروانه ای که پرتو نور جمال یافت شعر زبان بریده در این واژه های گنگ هم رنگ وحشت رمه های رمیده هست 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 30 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد 5 دقیقه قبل، حسین138 گفته است: شعر زبان بریده در این واژه های گنگ هم رنگ وحشت رمه های رمیده هست آری رفیق... سکوت سر آغازِ ....یک قصیده است. 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 30 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد هم اکنون، حواصیل گفته است: آری رفیق... سکوت سر آغازِ ....یک قصیده است. و باران دعاهای معلق را از دامن آسمان خواهد شست و راه سکوت باز خواهد شد پیش از آن ک خاکسترِ ترانه ها را ب باد دهند 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 30 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد 3 دقیقه قبل، حسین138 گفته است: و باران دعاهای معلق را از دامن آسمان خواهد شست و راه سکوت باز خواهد شد پیش از آن ک خاکسترِ ترانه ها را ب باد دهند گمان من به آمدن هیچ بارانی بسته نیست... دیگر کار از این حرفها گذشته . همین تو چترت را توی آخرین قطار جا گذاشته ای . باران نیامده هیچ کس را خیس نخواهد کرد. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 30 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد هم اکنون، حواصیل گفته است: گمان من به آمدن هیچ بارانی بسته نیست... دیگر کار از این حرفها گذشته . همین تو چترت را توی آخرین قطار جا گذاشته ای . باران نیامده هیچ کس را خیس نخواهد کرد. کسی ک ثانیه ها را سیاه می بیند طلوع خنده ی ما را گناه می بیند اگر چ در نظر خویش صاحب بصر است ب دیده ی تو قسم,اشتباه می بیند 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 30 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد 25 دقیقه قبل، حسین138 گفته است: کسی ک ثانیه ها را سیاه می بیند طلوع خنده ی ما را گناه می بیند اگر چ در نظر خویش صاحب بصر است ب دیده ی تو قسم,اشتباه می بیند سوگند به این دو دیده ی خونبار .... که همچو شب سیاه است و بی پایان تمام ِ روزهای استبداد. 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Black_wolf ارسال شده در 31 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد 12 ساعت قبل، حواصیل گفته است: متهم ردیف یک کم کاری و کم گذاشتن ها و هدر رفتن عمر ِ عزیز خودمان بودیم... بله این که اصل قابل قبول ..... ولی هیچ کس هم مراقب حال دیگری نبود ، در اوج خود خواهی ماندیم ، چون نتوانستیم برای طلای عمر دیگری هم مشتری باشیم، ما خودخواه های عاقلی بودیم که جز خود نمیدیدیم . تا با هم به آرمانهایمان برسیم . پس همه جا ماندیم .. گرچه آنان که پیش رفتند همان ها که درظاهر برنده های بیرحمی بودند بیشتر از ما باختند.... اما مابقی گیج زدیم و مثل کودکی که لای پرده ی سپید دور خودش میچرخد و از بین توهماتِ سرگیجه ، دل آشوبه ی دنیایش را فریاد میزند. .... فریاد زدیم هر چند بیفایده. ما نسل درجا زدن به رَقمِ تلاشهای نفس گیر بودیم . عاالی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Black_wolf ارسال شده در 31 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد 12 ساعت قبل، حواصیل گفته است: جز سوختن چه کار کند پیش روی شمع پروانه ای که پرتو نور جمال یافت 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Black_wolf ارسال شده در 31 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد 11 ساعت قبل، حواصیل گفته است: سوگند به این دو دیده ی خونبار .... که همچو شب سیاه است و بی پایان تمام ِ روزهای استبداد. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 31 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد 4 ساعت قبل، Black_wolf گفته است: سپاس متقابل نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 1 تیر اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر در ۱۴۰۳/۱/۱۱ در 23:41، حواصیل گفته است: سوگند به این دو دیده ی خونبار .... که همچو شب سیاه است و بی پایان تمام ِ روزهای استبداد. از جنس شبنمی .ک به محض طلوع فجر در عرض چند ثانیه تبخیر می شوی فورن ب رنگ ضایعه در چند عکس تلخ در ازدحام واقعه تکثیر می شوی 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حواصیل ارسال شده در 1 تیر مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر 1 ساعت قبل، حسین138 گفته است: از جنس شبنمی .ک به محض طلوع فجر در عرض چند ثانیه تبخیر می شوی فورن ب رنگ ضایعه در چند عکس تلخ در ازدحام واقعه تکثیر می شوی در سرم فکر کاشتن دارم گرچه باغ من از درخت تهی ست .... ممنون از شما دوست گرامی و فهیم . 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .