هفت درس مولانا-_-

[حسین138]

 

هفت درس مولانا

درس اول
عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن

درس دوم
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها، زشت یا زیبا نکن

درس سوم
پیرو خورشید یا آیینه باش
هر چه عریان دیده ای افشا مکن

درس چهارم
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن

درس پنجم
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن

درس ششم
زر بدست طفل دادن ابلهی ست
اشک ر ا نذر غم دنیا مکن

درس هفتم
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن

 

[حواصیل]

ویرایش شده 2 خرداد توسط حواصیل

[حواصیل]

در ۱۴۰۲/۱۱/۲ در 22:32، حسین138 گفته است:

 

ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن

 

[حسین138]

دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن

[حواصیل]

2 ساعت قبل، حسین138 گفته است:

دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن

هرچند ما بدیم تو ما را بدان مگیر

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو

 

[حسین138]

1 ساعت قبل، حواصیل گفته است:

هرچند ما بدیم تو ما را بدان مگیر

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو

 

دل اگر پاک بود جلوه گه نور خداست
سینه پاک دلان آینه دوست نماست

زینت دل گل مهر است چه حاصل از کین
که گل عشق به گلزار جهان بی همتاست

از چه شادی ز پریشانی ما ای غافل
که پریشانی ما مایه جمعیت ماست

گوهر معرفت اندوز که بر ظلمت جهل
چلچراغی است که بر گمشدگان راهنماست

به عمل کم نشود از خرد مرد فهیم
فیض دریا نکند هیچ ز دریا کم و کاست

[حواصیل]

58 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

دل اگر پاک بود جلوه گه نور خداست
سینه پاک دلان آینه دوست نماست

زینت دل گل مهر است چه حاصل از کین
که گل عشق به گلزار جهان بی همتاست

از چه شادی ز پریشانی ما ای غافل
که پریشانی ما مایه جمعیت ماست

گوهر معرفت اندوز که بر ظلمت جهل
چلچراغی است که بر گمشدگان راهنماست

به عمل کم نشود از خرد مرد فهیم
فیض دریا نکند هیچ ز دریا کم و کاست

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

باشد که از خزانه غیبم دوا کنند