رفتن به مطلب

شهبانو فرح پهلوی👸🏻


AVA_2002

ارسال های توصیه شده

فرح پهلوی (پیش از ازدواج فرح دیبا؛ زادهٔ ۲۲ مهر ۱۳۱۷) که به شهبانو فرح پهلوی نیز شهرت دارد، همسر سوم محمدرضا پهلوی است که از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ آخرین شهبانوی ایران بود.[۳][۴][۵] وی تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ با عنوان رسمی عُلیاحضرت شهبانو خطاب می‌شد. فرح پهلوی در دوران شهبانو بودنش، بانی آثار و امکانات ارزشمند متعددی برای ایران شد و با اقدامات او کشور از نظر فرهنگی و اجتماعی، ارتقاء قابل، توجهی پیدا کرد.

 

فرح پهلوی پیش از ازدواج، در ایران تحصیل کرد و برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ معماری به فرانسه رفت و در کنار تحصیل، به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی تسلط پیدا کرد. در میانهٔ دوران تحصیل، او به‌وسیلهٔ اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی به محمدرضا پهلوی معرفی شد و این آشنایی سرانجام به ازدواج آن دو در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ انجامید. پس از تاج‌گذاری، فرح پهلوی نایب‌السلطنه و شهبانوی ایران شد. در چهارچوب مسئولیت‌های وی به‌عنوان شهبانوی ایران، دفتر مخصوص وی دارای چهار بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر بود. دفتر فرح پهلوی در زمینهٔ آموزش و بهداشت کودکان بی‌سرپرست و کودکان ایران فعال بود. این دفتر، نهادهایی چون جمعیت کمک به جذامیان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، موزه فرش ایران و موزه هنرهای معاصر تهران را پایه‌گذاری کرد. فرح پهلوی سعی داشت با سفرهای مکرر به شهرهای مختلف ایران، نزدیکی بیشتری با عموم مردم داشته باشد.

کمی پیش از انقلاب ۱۳۵۷، فرح پهلوی، ایران را به همراه همسرش محمدرضا پهلوی ترک کرد و پس از اقامت در چندین کشور، تا درگذشت همسرش در مصر، در کنار او بود. فرح پهلوی صاحب چهار فرزند به نام‌های رضا، فرحناز، علیرضا و لیلا شد.

فرح دیبا در ۱۴ اکتبر ۱۹۳۸ از خانواده‌ای در طبقهٔ ممتاز جامعه در تهران به دنیا آمد.او تنها فرزند فریده قطبی (۱۲۹۶–۱۳۷۹) و افسر ارتش، سهراب دیبا (۱۲۷۸–۱۳۲۶) بود. او در کتاب خاطراتش می‌نویسد که خانوادهٔ پدرش از اهالی آذربایجانی و خانوادهٔ مادرش اصالتاً گیلک و اهل لاهیجان بودند.

پدر فرح دیبا سهراب دیبا، فرزند مهدیخان آذری (شعاع‌الدوله) - برادرزادهٔ علاءالملک - و ماه‌تاج منورالسلطنه، دختر میرزا محمود علاءالملک طباطبایی دیبا (از رجال متنفذ عصر قاجار[۱۱] از خانواده‌های سرشناس آذربایجان بود. سهراب دیبا اهل تبریز و از محلهٔ ششگلان آن شهر بود. وی در دانشکدهٔ افسری سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت. پس از انقلاب اکتبر به فرانسه رفت و در آن‌جا دیپلم متوسطهٔ خود را گرفت و تحصیلات عالیهٔ خود را در رشتهٔ حقوق آغاز کرد. سپس به مدرسه نظامی سن-سیررفت و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به ایران بازگشت و در ارتش نوین ایران استخدام شد. سهراب دیبا در سال ۱۳۲۶ به سبب بیماری سرطان درگذشت.

پدر فرح، نخست او را هنگامی که شش سال داشت در «مدرسهٔ ایتالیایی خواهران روحانی» نام‌نویسی کرد. فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه ژاندارک تهران رفت و به‌عنوان کاپیتان تیم بسکتبال برگزیده شد و سه بار تیم بسکتبال ژاندارک به کاپیتانی فرح دیبا قهرمان تهران شد. در سال ۱۳۳۳ فرح دیبا قهرمان پرش ارتفاع، پرش طول و دو و میدانی تهران شد. وی در مدرسهٔ ژاندارک به گروه پیشاهنگان پیوست و پس از چندی سرپرست گروه پیشاهنگی شد و در سال ۱۳۳۵/۱۹۵۶ نخستین سفر خارج از کشور خود را با دیگر پیشاهنگان به کشور فرانسه داشت.

فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت. وی در امتحانات دیپلم دبیرستان، شاگرد اول شد و از مدرسهٔ اختصاصی معماری پاریس پذیرش گرفت. وی کوشش کرد که از بورس تحصیلی استفاده کند ولی موفق به گرفتن آن نشد

فرح در فرانسه با چهار دوست نو به نام‌های لیلی امیرارجمند، کریم پاشا بهادری، فریدون جوادی و بژورن مایرولد آشنا شد. دوست نزدیک فرح به نام لیلی امیرارجمند که تأثیر بسیاری بر روی افکار فرح داشت، تمایلات کُمونیستی داشت. به گفتهٔ احسان طبری از رهبران حزب توده، فرح در دوران دانشجویی‌اش در تظاهرات حزب توده که در پاریس برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد.

در سال ۱۳۳۸ پادشاه وقت ایران، محمدرضا پهلوی که برای دیدار رسمی و گفتگو با ژنرال دوگل به کشور فرانسه رفته بود در یک مهمانی که در سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود با دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه دیدار کرد. فرح یکی از این دانشجویان بود و مکالمهٔ کوتاهی با شاه ایران داشت.

برخی پژوهشگران، ماجرای ازدواج فرح دیبا با پادشاه ایران را به داستان مشهور سیندرلا تشبیه کرده‌اند که در آن، دختری رنجدیده با آرزوهای بزرگ، رویاهایش به حقیقت می‌پیوندد و به یک‌باره شهبانوی کشور می‌شود. اردشیر زاهدی نقش وزیر اعظم داستان را ایفا می‌کند

سرانجام فرح دیبا در منزل شهناز پهلوی در حصارک با محمدرضا پهلوی دیدار می‌نماید و وی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و یک هفته پس از آن شاه ایران به فرح پیشنهاد ازدواج می‌دهد. نامزدی محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ بود. امام جمعهٔ تهران، سید حسن امامی، خطبهٔ عقد آن‌ها را خواند.[۲۱] ده ماه پس از ازدواج، نخستین فرزند آن‌ها به دنیا آمد که نامش را رضا نهادند. ثمرهٔ این ازدواج، سه فرزند دیگر بود؛ فرحناز در ۲۲ اسفند ۱۳۴۲ در کاخ سعدآباد، علیرضا در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و لیلا ۷ فروردین ۱۳۴۹ زاده شدند.

 

فرح پهلوی ریاست شماری از سازمان‌های پزشکی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و رفاه اجتماعی را بر عهده گرفت. دفتر مخصوص فرح پهلوی تا سال ۱۳۵۷ دارای ۴۰ کارمند و ۴ بخش بود که عبارت بودند از: بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر.

وی همچنین در برنامه‌ریزی جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران شرکت داشت. در چهارچوب برنامه‌ریزی این جشن‌ها ۳٬۵۰۰ دبستان در سرتاسر کشور با اعانه‌های شخصی ساخته شد و برج آزادی در تهران ساخته شد. در مرحله‌های آغازین پروژهٔ جشن‌های شاهنشاهی در ساختار بنیادی کشور، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای انجام گرفت که می‌توان ساختن راه‌ها، شبکه‌های ارتباطی از راه دور، فرودگاه‌ها، هتل‌ها، پخش سراسری برنامه‌های تلویزیونی و جهانگردی و گردشگری را نام برد

جمعیت خیریهٔ فرح پهلوی: جمعیت خیریهٔ فرح پهلوی سازمانی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۳۲ بنیاد شد.

بنگاه حمایت مادران و نوزادان: این بنگاه، از سال ۱۳۳۸ به گسترش فعالیت‌های خود به سبب نیازهای روزافزون خانواده‌های کم‌درآمد می‌کوشید.

انجمن ملی حمایت کودکان: این انجمن در سال ۱۳۳۱ در ایران بنیان نهاده شد. هدف این انجمن، آموزش کادر فنی مورد نیاز سازمان‌های بهداشتی و تربیت افراد دانش‌آموخته و کارآزموده برای خدمت در سازمان‌های ویژهٔ آموزش کودکان است.

کنگرهٔ پزشکی ایران: این کنگره زیر نظر بنیاد پهلوی در سال ۱۳۳۱ بنیان نهاده شد تا دربارهٔ بیماری‌های بومی کشور به پژوهش و مشاورهٔ علمی بپردازد و راه‌حل‌هایی برای مبارزهٔ اساسی و عملی با این بیماری‌ها پیدا کند.

جمعیت کمک به جذامیان: ریاست عالیهٔ جمعیت کمک به جذامیان را فرح پهلوی، در چهارچوب مسئولیت‌های وی به‌عنوان شهبانوی ایران پذیرفت.

بنیاد ایرانی بهداشت جهانی: بنیاد بهداشت جهانی در سال ۱۳۴۸ بنیان‌گذارده شد. هدف‌های این بنیاد، کمک به سازمان‌های بهداشتی و تحقیقاتی موجود است.

جمعیت حمایت از آسیب‌دیدگان سوختگی: جمعیت حمایت از آسیب‌دیدگان سوختگی در سال ۱۳۴۴ برای حمایت و تأمین نیازمندی‌های بهداشتی و درمانی کسانی که بر اثر سوانح سوختگی آسیب می‌بینند بنیان‌گذارده شد.

جمعیت ملی مبارزه با سرطان: جمعیت ملی مبارزه با سرطان در فروردین سال ۱۳۴۶ بنیان‌گذارده شد. جمعیت ملی مبارزه با سرطان برای ایجاد و گسترش مرکزهای تشخیص، درمان و شیمی‌درمانی کسانی که به بیماری سرطان دچار شده‌اند فعالیت می‌کند.

جمعیت طرفداران مرکز طبی کودکان: به ریاست فرح پهلوی در سال ۱۳۴۰ بنیان نهاده شد.

شورای عالی بهداشت: به ریاست فرح پهلوی در آذر ۱۳۲۹ از تصویب دو مجلس گذشت. این شورا، مطالعه و اظهارنظر در کلیهٔ امور مهم مربوط به بهداشت عمومی مانند قوانین و آیین‌نامه‌های مربوط به مبارزه با بیماری‌های واگیر، بهداشت کودکان، کارخانجات، کارگران، زندانی‌ها و غیره را عهده‌دار بود.

شهبانو فرح پهلوی پایه‌گذار رخدادهای ورزشی مختلفی در ایران بوده‌است که بیشتر آن‌ها در حوزهٔ ورزش زنان در ایران بوده‌است. وی از پایه‌گذاران جام‌های شهبانو بوده‌است. این جام‌ها نخستین دوره از لیگ‌های باشگاهی زنان ایران در رشته‌های والیبال و بسکتبال بوده‌اند که از سال ۱۳۵۴ آغاز شده‌اند.

🌱🌱🌱

دانشگاه فرح پهلوی (نام فعلی دانشگاه الزهرا): در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ گشایش بافت.

کانون کارآموزی کشور: در سال ۱۳۳۷ به ریاست عالیهٔ فرح پهلوی گشایش یافت. کانون کارآموزی کشور، برای نگهداری و آموزش و پرورش شهروندان مستمند کشور و در راه پیکار با بیکاری و ولگردی و گدایی و آماده ساختن آن‌ها برای آغاز به پیشه‌ای که در کانون آموخته‌اند، بنیان‌گذاری شد.

پیشاهنگی دختران ایران: زیر نظر سازمان ملی پیشاهنگی ایران با سرپرستی شورای عالی پیش‌آهنگی ایران به ریاست عالیهٔ فرح پهلوی و هیئت‌مدیره اداره می‌شد. پیش‌آهنگی دختران در سال ۱۳۳۶ بنیان‌گذاری شد و آغاز به کار کرد. هدف از ایجاد این سازمان، آموزش روانی و جسمی دختران، بر اساس پیشاهنگی جهانی و برتری‌های ملی و رشد اجتماعی بیشتر آنان برای زندگی بهتر بود.

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: در دی ماه سال ۱۳۴۴ پایه‌گذاری شد.ایجاد کانون در راستای فراگیر کردن کتاب‌خوانی میان کودکان و نوجوانان و به‌دنبال چاره‌اندیشی برای پرکردن هنگام فراغت گروه نوجوانان ایران و فراهم آوردن آموزش و سرگرمی برای آن‌ها بود.

آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی: در سال ۱۳۴۳ گشوده شد. کلاس‌های این آموزشگاه، برای جوانان نابینای علاقه‌مند به موازات سایر واحدهای وزارت آموزش و پرورش که هدف آن گسترش آموزش بین جوانان و اجرای برنامه‌هایی در جهت پرورش شخصیت آن‌هاست.

دانشگاه فارابی: در سال ۱۳۵۶ در اصفهان گشوده شد. هدف از ایجاد دانشگاه فارابی، نگهداری و گسترش فرهنگ ایرانی و آشنایی ایرانیان با دیگر فرهنگ‌های گیتی بود.

شورای عالی آموزش و پرورش: شهریور ماه ۱۳۴۵ کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای ملی و مجلس سنا این شورا را تصویب کرد.

محمدرضا شاه پهلوی خواستار تغییر در قانون اساسی مشروطه شد؛ به این شکل که شاه حق تعیین نایب‌السلطنه را داشته باشد و سن قانونی به پادشاهی رسیدن ولیعهد، بیست‌سالگی تعیین شود و تا هنگامی که ولیعهد به بیست‌سالگی نرسیده‌است، نایب‌السلطنه در رأس ادارهٔ کشور، قرار داشته باشد. در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۴۰ تغییرات نام‌برده در قانون اساسی تصویب شد. محمدرضا پهلوی معتقد بود این تغییرات در قانون اساسی، راه کشور را به‌سوی تمدن بزرگ هموار می‌سازد

در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۶، چهل و هشتمین سال زادروز محمدرضا پهلوی در کاخ گلستان مراسم تاج‌گذاری محمدرضا شاه و شهبانو فرح و ولیعهد رضا پهلوی برگزار شد. در همین سال اصل ۳۸ قانون اساسی به این صورت تغییر کرد که در صورت انتقال پادشاهی به ولیعهدی که به سن قانونی نرسیده، مادر ولیعهد به‌طور خودکار و بدون نیاز به تأیید شخص یا مرجع دیگری نایب‌السلطنه می‌شد

 

محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ تهران را ترک کردند. در اسوان رئیس‌جمهوری مصر انور سادات با همسر و دخترش در پای پلکان هواپیما از زوج سلطنتی استقبال کردند.[۴۳] فرح، پس از سفر به کشورهای اردن، آمریکا و باهاما، سرانجام به مصر بازگشت و در مصر، شاهد درگذشت محمدرضا پهلوی بود.

فرح پهلوی در سال ۲۰۰۳ میلادی، دومین کتاب خود را به‌نام کتاب کهن دیارا، خاطرات فرح پهلوی را منتشر کرد. او در درازای سال‌های پس از انقلاب، مصاحبه‌های زیادی را انجام داد. وی در کتاب خاطرات خود می‌گوید که همه‌چیز را در ایران رها کرده‌است. آیلین شولینو رئیس دفتر روزنامه نیویورک تایمز — که در جریان انقلاب نیز به ایران مسافرت داشته‌است — در نقدی بر کتاب خاطرات او این پرسش را مطرح می‌کند که اگر وی همه‌چیز را در ایران ترک کرده چطور خانوادهٔ سلطنتی در طی این سال‌ها خود را اداره کرده‌اند؟ وی جمله‌ای را از رضا پهلوی نقل می‌کند که گفته‌است آنان به‌دلیل سوءمدیریت مشاور خود، ۲۵ میلیون دلار از سرمایهٔ خود را از دست داده‌اند. همچنین به عقیدهٔ شولینو، وی حقایقی همچون دست داشتن سرویس اطلاعاتی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد را از قلم انداخته‌است.[۴۵]

در سال ۲۰۰۸ فیلمی مستند به نام ملکه و من، ساختهٔ ناهید سروستانی تولید گشت که به زندگی شخصی او می‌پردازد. همچنین مستند «از تهران تا قاهره» وقایع سال ۵۷ تا مرگ محمدرضا پهلوی را از زبان فرح پهلوی بازگو می‌کند. این مستند، کاری از شبکهٔ من و تو است.

فرح پهلوی در حال حاضر، گاه در ایالات متحده آمریکا و گاه در فرانسه زندگی می‌کند. پس از سقوط نظام سلطنتی در ایران، خانواده‌های سلطنتی در دنیا اغلب از خانوادهٔ سلطنتی پیشین ایران برای شرکت در مراسم شادی مختلف دعوت کرده‌اند و فرح پهلوی در مراسم این خانواده‌های سلطنتی شرکت کرده‌است. در سال ۲۰۰۴ دولت ایران در واکنش به دعوت از فرح پهلوی از سوی دولت اردن برای حضور در مراسم عروسی ولیعهد اردن و همچنین حضور فرح در مراسم عروسی ولیعهد اسپانیا به دو کشور اردن و اسپانیا اعتراض کرد.

شاپور بختیار در کتاب یکرنگی، شخصیت ملکهٔ ایران را چنین شرح می‌دهد:

فرح دیبا در زمانی که به مدرسهٌ ژاندارک، و بعد به دبیرستان رازی می‌رفت، دختری ورزشکار و سرزنده و فعال بود، لااقل این تصویری است که دختر من ویویان از او داشت که با او هم‌مدرسه ولی از او جوان‌تر بود. فرح دیبا در خانواده‌ای قدیمی و متوسط به‌دنیا آمده بود. پدرش که افسر ارتش بود بسیار جوان درگذشت. طبق آنچه شنیده‌ام این دختر جوان را شاه روزی در یک سفر رسمی حین خواندن عریضه‌ای از طرف دانشجویان ایرانی دید، احتمالاً از او خوشش آمد، به زنی گرفت‌اش تا از این ازدواج سوم صاحب ولیعهدی شود. در آغاز، فرح دیبا کمترین نفوذی بر شاه نداشت. بر خلاف ثریا که همیشه چند قدم از شاه جلو می‌افتاد، فرح در مقابل پادشاه، خود را عقب می‌کشید. پس از به دنیا آمدن ولیعهد، شهبانو به کارهای خیریه سرگرم شد. شاید بتوان گفت که عقایدی لیبرال حتی نزدیک به سوسیالیست و در هر حال، پیشرو داشت. نقصی که فرح دیبا حتی با تمرین‌های مکرر نتوانست در خود برطرف کند، لحن محزون صحبت کردنش است، خصوصاً وقتی فارسی حرف می‌زند؛ ولی به فرهنگ علاقه‌مند است و در ادب و شعر حتی شعر فرانسه از خود ذوقی نشان می‌دهد. چنین صفاتی برای من در خاندان پهلوی بسیار نادر است. یک بار کتابی از اشعار الوار فرستاد. تنها فرد خانوادهٔ سلطنتی است که از فرهنگ ایران، ذخیره‌ای دارد. برداشتن اولین قدم‌ها در محیط تازه‌ای که فرح دیبا به آن وارد شده بود، قطعاً ساده و آسان نبوده‌است. برای مهار کردن احساسات خویش بی‌شک بر خود فشار زیادی وارد کرده‌است، با این حال بر خلاف رفتار رایجِ درباریان، به مستمندان توجه داشت. من در نزد او نه ذرّه‌ای فخرفروشی دیدم و نه نشانه‌ای از بدطینتی. شهبانو به‌ندرت برای منافع شخصی دست به کاری می‌زد. می‌بایست نقش او را در زمینه‌های فرهنگی در نظر گرفت. در این رابطه او را می‌توان مروّج اروپایی‌شدن ایران دانست. او پادشاه را تشویق کرد که بین فرهنگ‌های شرق و غرب ارتباطی بر قرار سازد و پای عدّه‌ای از هنرمندان و شعرا و فلاسفه را به کاخ سلطنتی باز کرد. به‌علاوه، کم‌وبیش توانست از مداخله در امور دولت خودداری کند. من سه‌ماه قبل از انتصابم به پست نخست‌وزیری او را دیدم. به من به‌طور خصوصی گفت که عقایدش به افکار من نزدیک است و اگر ساواک مزاحم من بوده او را هم آرام نگذاشته‌است، البته نسبت به موقعیت‌ها، این مزاحمت‌ها، شدت و ضعف دارد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...