رفتن به مطلب

چیزی درمیان نبود


حواصیل

ارسال های توصیه شده

حالا زمان بی‌رحمانه دلسردی ها را می ریخت روی تن ِ خسته ی زندگی ، او پیش از آنکه یک تن را لمس کند ، روحی را در آغوش فشرده بود، و در تدبیر های بالا و پایین عقلانی  گیج از کابوس ها ، دریافت که این زنجیر گسسته خواهد شد.و زیر رگبار فاصله زنگ میزند،  فقط باید منتظر بود تا زمان بگذرد ...کم کم همه چیز توی ذهنت محو خواهد شد، صبر کن ...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...