رفتن به مطلب

سرزمین بارانی


حواصیل

ارسال های توصیه شده

 

واژه ها   چون آتشی  سوزان 

باز می‌ریزد به روی کاغذی کاهی 

واژه هایم را نمی‌خواهی!

مینویسم ....

آمده باران

بر تن خشکیده ی  خاکم 

بر تن بی‌جانِ ، احساسی ترین بخش از زمین 

بر خراسان ِعزیز و نازنین ...

میزنم بر تار و پود فرشِ دل 

ماهی لچک گلی را 

آخرین نقش قشنگ عاشقی  را 

قالی دل رو به اتمام است

نقش آخر زخمه ی  دفه به دستان است..

ابرهای تیره می‌بارد...

شیشه خیس از،  حالِ باران است

غربت تلخی درون سینه ام جاری ست 

روزهایم بعد ِ تو،،  یکسر زمستان است ...

روزهایم بعدِ تو ...دیگر زمستان است ...

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...