رفتن به مطلب

ترانه ماندگار


حواصیل

ارسال های توصیه شده

 
ای خالق هر قصه من، این من و این تو
بر ساز دلم زخمه بزن، این من و این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
 
منم عاشق ناز تو کشیدن
بخاطر تو از همه بریدن
تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار کشیدن
صدای پاتو از کوچه شنیدن
تنها تو رو دیدن
 
تو اون ابر بلندی که دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری که هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی که هر گل بهارو از تو داره
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره
 
تو آخرین کلامی که شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون که شوکت عشق بمونه که قصه گوی عشقی
نگو که حرمت عشق شکسته تو آبروی عشقی
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

37 دقیقه قبل، maynotknow گفته است:
 
ای خالق هر قصه من، این من و این تو
بر ساز دلم زخمه بزن، این من و این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
 
منم عاشق ناز تو کشیدن
بخاطر تو از همه بریدن
تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار کشیدن
صدای پاتو از کوچه شنیدن
تنها تو رو دیدن
 
تو اون ابر بلندی که دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری که هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی که هر گل بهارو از تو داره
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره
 
تو آخرین کلامی که شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون که شوکت عشق بمونه که قصه گوی عشقی
نگو که حرمت عشق شکسته تو آبروی عشقی

لذت بردم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۲/۱۰/۲ در 17:24، maynotknow گفته است:
 
ای خالق هر قصه من، این من و این تو
بر ساز دلم زخمه بزن، این من و این تو
هر لحظه جدا از تو برام ماهی و سالی
با هر نفسم داد میزنم جای تو خالی
 
منم عاشق ناز تو کشیدن
بخاطر تو از همه بریدن
تنها تو رو دیدن
منم عاشق انتظار کشیدن
صدای پاتو از کوچه شنیدن
تنها تو رو دیدن
 
تو اون ابر بلندی که دستات شفای شوره زاره
تو اون ساحل نوری که هر موج به تو سجده میاره
تو فصل سبز عشقی که هر گل بهارو از تو داره
اگه نوازش تو نباشه گل گلخونه خاره
 
تو آخرین کلامی که شاعر تو هر غزل میاره
بدون تو خدا هم تو شعراش دیگه غزل نداره
بمون که شوکت عشق بمونه که قصه گوی عشقی
نگو که حرمت عشق شکسته تو آبروی عشقی

ای تو بهانه واسه موندن

ای نهایت رسیدن

ای تو خود لحظه بودن

تو طلوع صبح خورشید و دمیدن

ای همه خوبی همه پاکی

تو کلام آخر من

ای تو پر از وسوسه عشق

تو شدی تمامی زندگی من

اسم تو هر چی که میگم

همه تکرار تو حرفهای دل من

چشم تو هر جا که میرم

جاری تو چشمهای منتظر من  

ssssssssssssssssssssss

تو رو اون لحظه که دیدم

به بهانه هام رسیدم

از تو تصویری کشیدم

که اون و هیچ جا ندیدم

تو رو از نگات شناختم

قصه از عشق تو ساختم

تو رو از خودت گرفتم

با تو یک خاطره ساختم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

4 دقیقه قبل، maynotknow گفته است:

ای تو بهانه واسه موندن

ای نهایت رسیدن

ای تو خود لحظه بودن

تو طلوع صبح خورشید و دمیدن

ای همه خوبی همه پاکی

تو کلام آخر من

ای تو پر از وسوسه عشق

تو شدی تمامی زندگی من

اسم تو هر چی که میگم

همه تکرار تو حرفهای دل من

چشم تو هر جا که میرم

جاری تو چشمهای منتظر من  

ssssssssssssssssssssss

تو رو اون لحظه که دیدم

به بهانه هام رسیدم

از تو تصویری کشیدم

که اون و هیچ جا ندیدم

تو رو از نگات شناختم

قصه از عشق تو ساختم

تو رو از خودت گرفتم

با تو یک خاطره ساختم

نمیدونم چه حسی منو میکشونه سمتش

 

مثل پروانه ای که دور نور میچرخه با عشق

 

الهی هر چی غصه داره تو دلش بمیره

 

دل خوش داشته باشه

و دلش هیچ وقت نگیره

 

عمر و جون من

همه وجود من

مهربون من

فقط تو

فقط تو

عشق و زندگیم فقط تو

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 ساعت قبل، maynotknow گفته است:

نمیدونم چه حسی منو میکشونه سمتش

 

مثل پروانه ای که دور نور میچرخه با عشق

 

الهی هر چی غصه داره تو دلش بمیره

 

دل خوش داشته باشه

و دلش هیچ وقت نگیره

 

عمر و جون من

همه وجود من

مهربون من

فقط تو

فقط تو

عشق و زندگیم فقط تو

 تو مثل آسمون ساده مثل پرواز آزادی

مثل دل بستگی امنی مثل لبخند آبادی

کنارتو چه آرومم چه آرومی کنار من

تو چشمای تو آروم چشمای بیقراره من

یه پروانه ام که توی باد  میخام تو دست تو جا شم

میخام وقتی که دلگیرم

تو آغوش خودت باشم

میخام وقتی دلت تنگه

غمت رو شونه هام باشه

اگه اشکی تو چشماته

مسیرش گونه هام باشه

کسی جز تو نمیتونه منو عاشق کنه هم درد

کسی جز من نمیتونه تو رو عاشق کنه برگرد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

7 دقیقه قبل، maynotknow گفته است:

 تو مثل آسمون ساده مثل پرواز آزادی

مثل دل بستگی امنی مثل لبخند آبادی

کنارتو چه آرومم چه آرومی کنار من

تو چشمای تو آروم چشمای بیقراره من

یه پروانه ام که توی باد  میخام تو دست تو جا شم

میخام وقتی که دلگیرم

تو آغوش خودت باشم

میخام وقتی دلت تنگه

غمت رو شونه هام باشه

اگه اشکی تو چشماته

مسیرش گونه هام باشه

کسی جز تو نمیتونه منو عاشق کنه هم درد

کسی جز من نمیتونه تو رو عاشق کنه برگرد

کل دنیامی نور چشمامی

اون که میخوامی عشق و رویامی

فکر فردامی 

عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم

بیمار بیمارت منم من

اومدی مستم کنی از بی کسی خستم کنی

جوری وابستم کنی تو

خوش ترین سازم تویی باران آوازم تویی

هر چی که میسازم تویی تو

بهترین درمونمی چشم و چراغ خونمی

هر چی که من میخونمی تو

کل دنیامی نور چشمامی

اون که میخوامی عشق و رویامی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

۱ ساعت قبل، maynotknow گفته است:

کل دنیامی نور چشمامی

اون که میخوامی عشق و رویامی

فکر فردامی 

عاشق زارت منم مجنون دیدارت منم

بیمار بیمارت منم من

اومدی مستم کنی از بی کسی خستم کنی

جوری وابستم کنی تو

خوش ترین سازم تویی باران آوازم تویی

هر چی که میسازم تویی تو

بهترین درمونمی چشم و چراغ خونمی

هر چی که من میخونمی تو

کل دنیامی نور چشمامی

اون که میخوامی عشق و رویامی

بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

همین الانشم دیره …

کنار پنجره هر روز میشینم تا تو برگردی

ببین با طعم آغوشت منو عاشق ترم کردی

یه جوری عاشقت هستم که بی تو ساده میمیرم

هنوزم با خودم میگم یه روز دستاتو میگیرم

هوای خونه از دوریت داره هر لحظه میگیره

بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

همین الانشم دیره …

هنوزم از تب دستات لبالب غرق آتیشم

هنوزم باروم میشه که من با تو یکی میشم

یه حسی میگه اینجایی چقدر شیرینه احساسم

تو نزدیکی به دستام و نوازش هاتو میشناسم

یه جوری عاشقت هستم که بی تو ساده میمیرم

هنوزم با خودم میگم یه روز دستاتو میگیرم

هوای خونه از دوریت داره هر لحظه میگیره

بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

همین الانشم دیره …

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

19 ساعت قبل، maynotknow گفته است:

بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

همین الانشم دیره …

کنار پنجره هر روز میشینم تا تو برگردی

ببین با طعم آغوشت منو عاشق ترم کردی

یه جوری عاشقت هستم که بی تو ساده میمیرم

هنوزم با خودم میگم یه روز دستاتو میگیرم

هوای خونه از دوریت داره هر لحظه میگیره

بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

همین الانشم دیره …

هنوزم از تب دستات لبالب غرق آتیشم

هنوزم باروم میشه که من با تو یکی میشم

یه حسی میگه اینجایی چقدر شیرینه احساسم

تو نزدیکی به دستام و نوازش هاتو میشناسم

یه جوری عاشقت هستم که بی تو ساده میمیرم

هنوزم با خودم میگم یه روز دستاتو میگیرم

هوای خونه از دوریت داره هر لحظه میگیره

بیا برگرد با من باش همین الانشم دیره

همین الانشم دیره …

هنوزم یار تنهایم به دیدار تو می آیم باز می آیم

اگر که فرصتی باشد مجاله صحبتی باشد حرف خواهم زد

عذابه این دریده ها مرا شکسته بی صدا

دستی بکش به زخم من که از شفا گذشتم

باورم کن باورم کن من که با تو صادقم

اگه خستم یا شکستم هرچه هستم عاشقم

 

منو بشناسو باور کن که خستم خیلی خستم اما هستم

تهی ماندو نشد آلوده دستم

من به دنیا دل نبستم

 

هر چه بلا کشیدم من از وفا کشیدم

که از وفاداری این اهله وفا گذشتم من از وفا گذشتم

برای دیدنه تو از حادثه ها گذشتم

کفر اگر نباشد این من از خدا گذشتم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

58 دقیقه قبل، maynotknow گفته است:

هنوزم یار تنهایم به دیدار تو می آیم باز می آیم

اگر که فرصتی باشد مجاله صحبتی باشد حرف خواهم زد

عذابه این دریده ها مرا شکسته بی صدا

دستی بکش به زخم من که از شفا گذشتم

باورم کن باورم کن من که با تو صادقم

اگه خستم یا شکستم هرچه هستم عاشقم

 

منو بشناسو باور کن که خستم خیلی خستم اما هستم

تهی ماندو نشد آلوده دستم

من به دنیا دل نبستم

 

هر چه بلا کشیدم من از وفا کشیدم

که از وفاداری این اهله وفا گذشتم من از وفا گذشتم

برای دیدنه تو از حادثه ها گذشتم

کفر اگر نباشد این من از خدا گذشتم

عالی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

6 ساعت قبل، maynotknow گفته است:

هنوزم یار تنهایم به دیدار تو می آیم باز می آیم

اگر که فرصتی باشد مجاله صحبتی باشد حرف خواهم زد

عذابه این دریده ها مرا شکسته بی صدا

دستی بکش به زخم من که از شفا گذشتم

باورم کن باورم کن من که با تو صادقم

اگه خستم یا شکستم هرچه هستم عاشقم

 

منو بشناسو باور کن که خستم خیلی خستم اما هستم

تهی ماندو نشد آلوده دستم

من به دنیا دل نبستم

 

هر چه بلا کشیدم من از وفا کشیدم

که از وفاداری این اهله وفا گذشتم من از وفا گذشتم

برای دیدنه تو از حادثه ها گذشتم

کفر اگر نباشد این من از خدا گذشتم

من در غم تو تو در هوای دگری..

دلتنگ تو من،، تو دلگشای دگری.

در مذهب عاشقان روا کی باشد.

من دست تو بوسم و تو پای دگری…

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...