حواصیل ارسال شده در 18 اسفند، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، 2023 پاییز است ، آذرماه ، و دیدار یار... دلپذیرتر از این نیست ..زندگی دارد روی خوشش را نشانم می دهد.. خودش است مثل رویای من ... همون طور بلند بالا و بیحوصله...همه لبخند یار رو دوست دارند من اخم یارمو عاشق بودم ..بی حوصلگی هاش رو ... دلم میخواد سرم غر بزنه ... از خستگی هاش بگه ....و من بشمسنگ صبور.... آشوب دیدنش قلبمو پرتنش و آهنگین کرده ..بمیرم برای چشمهات.... برای نگاهت که داره دنبال من میگرده ... بمیرم برای دلت که بیقراره ...زیباترین رویای محقق شده ی من ... دست تکون میدم نگام میکنه دلم میریزه ...تکه تکه میشه ...به پهنای صورتم لبخند میزنم ...به سمتم میاد... خشکم زده ...در دلم آرزو میکنم همین الان جلوی پاهاش بمیرم ... انگار کر شدم ...هیچ صدایی نیست جز صدای قدم های یار...تمام تنم شده نگاه ... می ایسته روبروی من ..واژه ها گیج شدند .. گمشدند... آهی میکشم و میزنم زیر گریه ... نمی دونه چکار کنه میخنده ... آه از خنده های تو ...صدای گوشنواز بهشت خداست .. بیشتر از این نمیتونم باید پناه ببرم به آغوشت ...دیگه هجران تمام شد ... نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .