حسین138 ارسال شده در 15 اسفند، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، 2023 نفروشم به جهان لذت دیدارت را به دو گیتی ندهم سایه ی گلزارت را ای گل سرسبد گلشن امّید، مباد بگذاری بدلم حسرت دیدارت را من زهجران تو چون طایر پر سوخته ام جز صبوری چه کنم هجر شرر بارت را به امید تو نشستم سر راهت یک عمر از پی پرده عیان کن مَهِ رخسارت را ای که سر تا بقدم عاطفه ای احسانی چند بر دل به کشم فرقت دشوارت را گوهر عشق تو سرمایه ی جاوید من است هرگز از کف ندهم گوهر بازارت ر ا به فلک ناز کند هر که جمالت را دید شادمان کن به لقایت دل ابرارت را بسته بر زلف چلیپای تو صد قافلۀ دل نازم آن سلسلۀ طرۀ طرّارت را نقطه¬ی خال تو چون دانه¬ی دام است مرا بنواز از کرم این مرغ گرفتارت را طبع شیوای «مقدم» به هوایت گل کرد شاملش کن کرم و رأفت سرشارت را 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
numb ارسال شده در 15 اسفند، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، 2023 مباد بگذاری به دلم حسرت دیدارت را... 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 15 اسفند، 2023 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، 2023 ۱ ساعت قبل، numb گفته است: مباد بگذاری به دلم حسرت دیدارت را... نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .