حواصیل ارسال شده در 17 دی، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، 2023 یه پیشی کوچولوی سیاه ، و یه دونه پیشی زرد ، دوتا هم هستند که الان نیومدند، بهشون گفتم راس ساعت مقرر برای شام بیان، اونا سرشون کجا گرمه نمیدونم ، غذا شونو نگه میدارم ، غذای این دوتا رو میذارم جلوی در ،موقع غذا خوردن صدای ملچ ملوچ ،بامزه ست ، میگم بچه ها با دهان بسته لقمه رو بجوین،،،خنده رو میفهمن، غم رو میفهمن، مهربونی رو ، نفرت رو .... صدای میو میو نشون میده اون دوتا با تاخیر اومدند، خوش اومدید بیاید غذا تون حاضره. ،.. میگم بچه ها میتونید هر شب مهمون هم بیارید، .. اصلا هر کی با جفتش بیاد ، گربه های خیابونی رو نمیشه اهلی کرد، صدای زن همسایه ست ، میگم ،،، رهاشو ن هم نمیشه کرد،،،،میگه ناخن میکشن دستتو ، مراقب باش ، گربه ی خونگی بخر ، میگم ،، اینا خیلی گناه دارن ، هیچکیو ندارن ، گربه ها ساکتن ، صدای ملچ ملوچ هم نمیاد ، گربه ها زل زدن به زن همسایه که با نفرت نگاهشون میکنه ،،، شام ناتمام موند،،، 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .