رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

 در چهل سالگی،  پختگی ها و علائم عجیب و غریب یک نوع ماندگاری اخلاقی در هر آدمی دیدنی ست،  هر یک به نوعی به خویشتن باز میگردد،  کسی نمیتواند منکر شود،  حالا بستگی به نوع نگاه ما دارد. این جاماندگی های اخلاقی گاهی کمالات است و گاهی بی کمالی ها،  و من در چهل سالگی خویش توی آینه زنی دیدم،  اولش برایم عادی بود در سی سالگی هم دیده بودمش،  و در سی و پنج سالگی،  اما آن روز  جلوی آینه  در مکث بیشتری با من بود،  زنی با چشمانی ورم کرده و موهایی که پریشان از کابوس های شبانه ریخته بود دور صورت رنگ پریده ش،  لبهای معترضش از ریخت افتاده بود، و کنار شان دو خط خنده، از نخندیدن ها جا خوش کرده بود،  چیزی که باعث شد بیشتر نگاهش کنم،  توی نی نی چشمانش بود،  داشت با تلخی نگاهم میکرد، نفرت چون موجی خانه برانداز میپاشید روی هیکل نحیف از روزه داری های دوشنبه و چهارشنبه م...   سوالش را روی بیلبوردی توی مغزم حک کرده بود،  چه کردی با خودت زن؟   این بود آنچه ساختی، بشوی ملعبه ی دست؟ کجای ایستادن هایت را خوب نفهمیدی که اینگونه در نشیب یک قله ی تباه محکوم به پرت شدنی ابدی هستی؟  بنیانم از حس شخصیتی تکه تکه شده در چشمان ورم کرده لرزید. آینه پیغام زن را رسانده بود،  مشتهای معترضم خواست آینه را بشکند اما گره شد و به دیوار سینه ام کوبید رنج عمیق انسانی فراموش شده را،  انسانی به نام زن،  زن و شاید فقط یک تن،  تنی رنج برده در قرون... 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...