تهمینه ارسال شده در 14 آبان، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، 2022 دلنوشته های آرزو امروز رفتم خرید. یهو در بخشِ نانها، نان مورد علاقه م رو که "نانِ پیازداغ" بود دیدم و خوشحال از اینکه قفسه خالی نشده و هنوز چندتایی مونده ، دوتا رو برداشتم ! توی راه بازگشت هنوز در خوشحالی از خرید نان پیازداغی بودم که یهو حسِّ شادیم، به غم و دل گرفتگی تبدیل شد چرا شادی به...؟ خاطرات و احساسها یادم افتاد بچه که بودم، زن داییم "نان پیاز داغ" درست میکرد و من توی دلم میگفتم: "نانِ دهاتی" درست کردن مگه ذوق داره ؟ یعنی چی هر چی دستشون میاد رو قاطی میکنن و افتخار هم میکنند که نان پختند ! احساسی دیگر: شرمگینی. با این فکر( فکر گذشتهها و فکرهای آن زمان) از خودم شرمنده شدم که چرا وقتی کوچک بودم، آگاهی امروزم رو نداشتم؟ چرا نانهای متنوعِ آلمانیها اینقدر برام جالبه، ولی اون روزا اون نانی که زن دایی میپخت برام بی ارزش بود واقعا لحظه ای اشک به چشمم اومد و از خودم خجالت کشیدم اما به خودم گفتم.... فکری تازه: باخودم گفتم: عزیز من....! باید فکرهای دیروز خودت رو، با فکرهای امروز خودت و تجربههاو درک های امروز خودت، ارزیابی کنی،اما خودت رو هرگز ملامت نکنی! بلکه باید هر طور شده به بچه هامون یاد بدیم که هر کس کارِ نویی میکنه یک خلق و نو آوری هست و قابل تقدیره باید به بچه هامون از کودکی تقدیر و تشکر رو دائما بیاموزانیم و بهشون یاد بدیم که خلق ها و نو آوریها همیشه با ارزش هستند. اگر در کودکی بمن القا نشده بود که فلانی دهاتی هست و دهاتی ها کم ارزشند هرگز چنین دید گاهی نسبت به اون نان خوشمزه که هیچوقت هم نخوردمش، پیدا نمیکردم و بدتر از اون دیدگاهم نسبت به زن دایی عزیز و نازنینم که البته از سالهای جوانی به بعد همیشه برام محترم و عزیز بود آنگونه نمیبود . نسبت به هم مهربان باشیم قدر آدمهای زندگیمون و تمام آدمها رو بدونیم به هر دستاوردشون شوق داشته باشیم و سپاسگزار. _________________ نوشته ی فوق، نگاشته ی خانم آرزو فرهبدنیا، ساکن در کشور، آلمان است. از ایشان، از سوی همه تشکر باید داشت؛ تشکری بسیار 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .