Topaz ارسال شده در 8 تیر، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، 2023 لئوناردو داوینچی هنگام کشیدن تابلوی شام آخر دچار مشکل بزرگی شد؛ باید نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا،تصویر میکرد.کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند. روزی در یک مراسم همسرایی،تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان همسرا یافت.جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهرهاش اتودها و طرحهایی برداشت.سه سال گذشت و تابلو شام آخر تقریبا تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود. پس از روزها جستجو،جوان شکسته و ژندهپوش و مستی را در جوی آبی یافت.گدا را به کلیسا آوردند؛ داوینچی از خطوط بیتقوایی،گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند،نسخه برداری کرد. وقتی کارش تمام شد،گدا چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزهای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلا دیدهام! داوینچی با تعجب پرسید: کِی؟ گدا گفت: سه سال قبل؛ موقعی که در یک گروه همسرایی آواز میخواندم، زندگی پر رویایی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .