Aftaabgardaan ارسال شده در 14 خرداد، 2023 ارسال شده در 14 خرداد، 2023 تکرار مکرره گفتنش اما.. من دنبال شعر نمیگردم.. فروغ و فریدون و سهراب و حافظ و سعدی و شهریار و بابا طاهر و فاضل نظری و یه کتاب ترکیبی از همه دارم اما واقعا هوسی میرم سراغش و میان سراغم.. امشب هم داشتم توی کتابخونهی طاقچهم میچرخیدم دیدم یه عنوانِ "مجموعه آثار" از سهراب سپهری دارم.. یکمی پیوسته خوندم و به این نتیجه رسیدم که این بچه چقدر احساس تنهایی داشته! یعنی چند تا شعر پشت سر هم که خوندم اینطور بود.. " رفتم لب حوض صورت تنهایی خودم رو دیدم" " دم دمای عیده بهتره رنگ رو بردارم و روی تنهایی خود نقش مرغی بکشم" " چه درونم تنهاست" "پشت هیچستانم، آدم اینجا تنهاست" " یاد من باشد تنها هستم، ماه بالای سر تنهاییست" " و صدایی در تنهایی میگریست.." " همیشه خودم را در پس یک در تنها دیدم.." "چون من در این دیار، تنها، تنهاست.." " دیرگاهیست در این تنهایی رنگ خاموشی بر طرح لب است.." نمیدونم اما زمان دبیرستان یه معلم ادبیات داشتیم.. آقای اشکان.. کجاست الان یعنی؟ چه قشنگ شعر میخوند.. آره خلاصه این معلممون درباره ی سهراب و فروغ اینا میگفت که این بزرگواران، چون از زمانهشون جلوتر بودن.. احساس تنهایی و بی همزبونی میکردن.. انگار تو حرف داری برای گفتن اما اینکه کسی نیست که بشنوه تو رو ناامید میکنه و.. ترجیح میدی پس بنویسی و شعرش کنی که کمی قرار بگیری.. یه همچین چیزی.. 3 2 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .