رفتن به مطلب

درس زندگے👱


kambiz_landar

ارسال های توصیه شده

هرگز به آدم ها نخند !!



به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !




به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !



به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !



به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !



به دستان پدرت...



به جارو کردن مادرت...



به راننده ی چاق اتوبوس...



به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...



به راننده ی آژانسی که چرت می زند...



به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند...



به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...



به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد...



به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...



به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...



به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی...



به هول شدن همکلاسی ات پای تخته...



به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی...



به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...



نخند ...



نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...



که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:



آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.



آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...



بار می برند...



بی خوابی می کشند...



کهنه می پوشند...



جار می زنند...



سرما و گرما را تحمل می کنند...



و گاهی خجالت هم می کشند



خیلی ساده ... نخند دوست من!!!



هرگز به آدم ها نخند



خدا به این جسارت تو نمی خندد ؛ اخم میکند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۱/۱۲/۲۰ در 22:52، kambiz_landar گفته است:

هرگز به آدم ها نخند !!



به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !




به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !



به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !



به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !



به دستان پدرت...



به جارو کردن مادرت...



به راننده ی چاق اتوبوس...



به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...



به راننده ی آژانسی که چرت می زند...



به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند...



به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...



به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد...



به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...



به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...



به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی...



به هول شدن همکلاسی ات پای تخته...



به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی...



به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...



نخند ...



نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...



که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:



آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.



آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...



بار می برند...



بی خوابی می کشند...



کهنه می پوشند...



جار می زنند...



سرما و گرما را تحمل می کنند...



و گاهی خجالت هم می کشند



خیلی ساده ... نخند دوست من!!!



هرگز به آدم ها نخند



خدا به این جسارت تو نمی خندد ؛ اخم میکند.

👌🏻🤍

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...