رفتن به مطلب

تفاوت و تشابه کلمات «عاقبت» و «گذشته»


بمب انرژی

ارسال های توصیه شده

سلام مجدد گوگولیااا

اگه یادتون باشه اولین سری پستی که براتون گذاشتم در مورد تفاوت دو کلمه آینده و فیوچر نوشته بودم که شباهت ها و تفاوت هاشون دقیقا چیه و تو هر موقعیت کدومش کاربرد داره و چرا اشتباه ترجمه کردن باعث سوء تفاهم و سوء برداشت میشه.

 

الآن در تکمیل و ادامه همون بحث میخوام براتون تفاوت دو کلمه دیگه رو بگم.

تفاوت و تشابه دو کلمه گذشته و عاقبت.

 

خب کلمه گذشته دقیقا مث کلمه آینده هیچ نکته قابل ذکر و ویژه ای نداره و از معنیش میشه فهمید که یعنی چیزی که گذشته و تموم شده و یه سری تجربیات رو برای ما باقی گذاشته. نهایتا همین.

اما کلمه عاقبت، دقیقا مث کلمه فیوچر نیاز به یه مثال داره که اتفاااقا میخوام از مثال پست قبلیم استفاده کنم.

 

مثالی که توی پست مربوطه زده بودم این بود که:

 

فرض کنین شما گرسنه و تشنه در حالی که واقعا دارین به فنا میرین در یک فضای وحشتناکی دارین از میان جنگل و کوه میگذرین در حالی که زمستونه و دارین رسما غندیل میبندین.

شما هم دارین به فنا میرین و هم این که سرما و گرسنگی و تشنگی و سست شدن اعضای بدنتون داره اذیتتون میکنه. اتفاقا یه سری آدم هم دارن دنبال شما میگردن و اگه پیداتون کنن کارتون تموومه.

همینطور که تقریبا نا امید شدین از دور میبینین که یه کلبه ای وجود داره و چراغاشم از شانس شما روشنه.

اولین فکری که به ذهنتون میرسه اینه که هم برای رفع گرسنگی و تشنگی و تجدید قوا به اون کلبه برین و هم این که برای مبارزه با افرادی که دنبالتونن بتونین آمادگی لازم و کافی رو داشته باشین.

در همین موقع به سمت کلبه حرکت میکنین که ناگهان میبینین یه کسی که اتفاقا آشنا هم هست از کلبه بیرون میاد و شما رو میبینه و به سمت شما میاد.

 

خب سناریوی بالا رو مد نظر قرار بدین تا 4 تا مفهوم گفته شده رو براتون ساده توضیح بدم.

 

آینده: همون کسیه که شما رو میبینه و تقریبا آشنا هست و به سمتتون میاد. آینده یعنی چیزی که کم و بیش با توجه به عملکرد گذشتمون انتظارش رو داشتیم. البته به جز استثناها که اینجا بحثش نمیگنجه. یعنی چی انتظارش رو داریم و برامون آشناست؟ یعنی وقتی ما یه کلبه رو میبینیم که چراغاش روشنه احتمال میدیم که یا یه آدمی اونجا داخل کلبه هست و یا این که یه آدمی این طرفا هست. پس تقریبا قابل پیشبینی بوده برامون. البته حالت های دیگه هم قابل تصوره که کهریشون نداریم.

 

گذشته: تمام تجربیاتیه که پشت سر گذاشتیم تا به اینجا برسیم. یعنی چیزیه که میشه در موردش داستان گفت که مثلا از کوه و جنگل گذشتم و چن نفری دبالم هستن و انقدری راه رفتم که از گشنگی و تشنگی و سمرا دارم میمیرم و فلان...

 

فیوچر: همون کلمه ای که به اشتباه به آینده ترجمه میشه دقیقا زاویه دیدی هستش که ما نسبت به کلبه داریم. یعنی فیوچر برخلاف آینده، زاویه دید ما نسبت به زمانی هست که خواهد اومد. عمدتا این کلمه فیوچر ناظر به وضع موجوده. به زبان ساده یعنی زاویه دید ماست و اگه از یه زاویه دید دیگه نگاه کنیم کلبه رو یه طور دیگه میبینیم. مثلا نگاه از لای درختا به کلبه قطعا با نگاه از بالای کوه به کلبه متفاوته. پس فیوچر رو با آینده اصلااا یکی نگیرین که اگه تو کار فلسفه و مفهوم شناسی باشین کلا باعث میشه اشتباه بزنین خخخخ.

اما عاااااقبت.

 

عاقبت: عاقبت از ریشه ع ق ب گرفته شده که کاملا برای ما مفهومه. عقب یعنی پشت سر. فرقش با گذشته چیه؟ عاقبت بخشی از گذشتس که ما باید نسبت بهش پاسخگو باشیم و به قول معروف خنثی نیست و پاداش و مجازات داره. در این سناریو برای فهم بهتر عاقبت دوتا نماد به کار رفته. یکیش رد پای ماست که روی برفا مونده و باعث میشه که ما لو بریم و بتونن دنبالمون بیان. دومیش هم کاراییه که در گذشته کردیم که یه سری آدم افتادن دنبال ما. حالا میشه عمیقتر هم بررسیش کرد. مثلا این که بارش برف چه قدر از رد پای ما رو میپوشونه یا این که مثلا خستگی ما تا چه حدی باعث میشه و لنگ بزنیم و پامونو بیشتر رو برف فشار بدیم.

 

هدف قصه گفتن نیست اسیر داستان نشین.

خواستم با یه سناریوی فرضی تفاوت 4 تا کلمه رو بهتون بگم. البته سناریوی ما بدبینانه بود ها اما هدف این بود که بشه 4 تا مفهوم رو توش تعریف کرد.

 

خلاصه بدونین که کلمات و مفاهیم بار معنایی دارن و به جا ازشون استفاده کنین

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 10 ماه بعد...
در ۱۴۰۱/۱۱/۱۷ در 17:51، بمب انرژی گفته است:

سلام مجدد گوگولیااا

اگه یادتون باشه اولین سری پستی که براتون گذاشتم در مورد تفاوت دو کلمه آینده و فیوچر نوشته بودم که شباهت ها و تفاوت هاشون دقیقا چیه و تو هر موقعیت کدومش کاربرد داره و چرا اشتباه ترجمه کردن باعث سوء تفاهم و سوء برداشت میشه.

 

الآن در تکمیل و ادامه همون بحث میخوام براتون تفاوت دو کلمه دیگه رو بگم.

تفاوت و تشابه دو کلمه گذشته و عاقبت.

 

خب کلمه گذشته دقیقا مث کلمه آینده هیچ نکته قابل ذکر و ویژه ای نداره و از معنیش میشه فهمید که یعنی چیزی که گذشته و تموم شده و یه سری تجربیات رو برای ما باقی گذاشته. نهایتا همین.

اما کلمه عاقبت، دقیقا مث کلمه فیوچر نیاز به یه مثال داره که اتفاااقا میخوام از مثال پست قبلیم استفاده کنم.

 

مثالی که توی پست مربوطه زده بودم این بود که:

 

فرض کنین شما گرسنه و تشنه در حالی که واقعا دارین به فنا میرین در یک فضای وحشتناکی دارین از میان جنگل و کوه میگذرین در حالی که زمستونه و دارین رسما غندیل میبندین.

شما هم دارین به فنا میرین و هم این که سرما و گرسنگی و تشنگی و سست شدن اعضای بدنتون داره اذیتتون میکنه. اتفاقا یه سری آدم هم دارن دنبال شما میگردن و اگه پیداتون کنن کارتون تموومه.

همینطور که تقریبا نا امید شدین از دور میبینین که یه کلبه ای وجود داره و چراغاشم از شانس شما روشنه.

اولین فکری که به ذهنتون میرسه اینه که هم برای رفع گرسنگی و تشنگی و تجدید قوا به اون کلبه برین و هم این که برای مبارزه با افرادی که دنبالتونن بتونین آمادگی لازم و کافی رو داشته باشین.

در همین موقع به سمت کلبه حرکت میکنین که ناگهان میبینین یه کسی که اتفاقا آشنا هم هست از کلبه بیرون میاد و شما رو میبینه و به سمت شما میاد.

 

خب سناریوی بالا رو مد نظر قرار بدین تا 4 تا مفهوم گفته شده رو براتون ساده توضیح بدم.

 

آینده: همون کسیه که شما رو میبینه و تقریبا آشنا هست و به سمتتون میاد. آینده یعنی چیزی که کم و بیش با توجه به عملکرد گذشتمون انتظارش رو داشتیم. البته به جز استثناها که اینجا بحثش نمیگنجه. یعنی چی انتظارش رو داریم و برامون آشناست؟ یعنی وقتی ما یه کلبه رو میبینیم که چراغاش روشنه احتمال میدیم که یا یه آدمی اونجا داخل کلبه هست و یا این که یه آدمی این طرفا هست. پس تقریبا قابل پیشبینی بوده برامون. البته حالت های دیگه هم قابل تصوره که کهریشون نداریم.

 

گذشته: تمام تجربیاتیه که پشت سر گذاشتیم تا به اینجا برسیم. یعنی چیزیه که میشه در موردش داستان گفت که مثلا از کوه و جنگل گذشتم و چن نفری دبالم هستن و انقدری راه رفتم که از گشنگی و تشنگی و سمرا دارم میمیرم و فلان...

 

فیوچر: همون کلمه ای که به اشتباه به آینده ترجمه میشه دقیقا زاویه دیدی هستش که ما نسبت به کلبه داریم. یعنی فیوچر برخلاف آینده، زاویه دید ما نسبت به زمانی هست که خواهد اومد. عمدتا این کلمه فیوچر ناظر به وضع موجوده. به زبان ساده یعنی زاویه دید ماست و اگه از یه زاویه دید دیگه نگاه کنیم کلبه رو یه طور دیگه میبینیم. مثلا نگاه از لای درختا به کلبه قطعا با نگاه از بالای کوه به کلبه متفاوته. پس فیوچر رو با آینده اصلااا یکی نگیرین که اگه تو کار فلسفه و مفهوم شناسی باشین کلا باعث میشه اشتباه بزنین خخخخ.

اما عاااااقبت.

 

عاقبت: عاقبت از ریشه ع ق ب گرفته شده که کاملا برای ما مفهومه. عقب یعنی پشت سر. فرقش با گذشته چیه؟ عاقبت بخشی از گذشتس که ما باید نسبت بهش پاسخگو باشیم و به قول معروف خنثی نیست و پاداش و مجازات داره. در این سناریو برای فهم بهتر عاقبت دوتا نماد به کار رفته. یکیش رد پای ماست که روی برفا مونده و باعث میشه که ما لو بریم و بتونن دنبالمون بیان. دومیش هم کاراییه که در گذشته کردیم که یه سری آدم افتادن دنبال ما. حالا میشه عمیقتر هم بررسیش کرد. مثلا این که بارش برف چه قدر از رد پای ما رو میپوشونه یا این که مثلا خستگی ما تا چه حدی باعث میشه و لنگ بزنیم و پامونو بیشتر رو برف فشار بدیم.

 

هدف قصه گفتن نیست اسیر داستان نشین.

خواستم با یه سناریوی فرضی تفاوت 4 تا کلمه رو بهتون بگم. البته سناریوی ما بدبینانه بود ها اما هدف این بود که بشه 4 تا مفهوم رو توش تعریف کرد.

 

خلاصه بدونین که کلمات و مفاهیم بار معنایی دارن و به جا ازشون استفاده کنین

عالی بود ...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...