رفتن به مطلب

چمدون از مسلک🥀❤️‍🔥


MMD_I

ارسال های توصیه شده

 

ورس۱ :

اگه الان از همه دورم
چون‌ خیلی وقته بستس چمدونم
کسی خوشحال نی بیرون از دره خونش
ولی اینجا همه منتظره رفتنمونن
بعد از اینهمه پیچو تاب
میبینم دوتا راه بیشتر نی جلو پام
یا تو غربت زندونی باشم
یا‌ تو خاکه خودم بمونم گروگان
توف ، توف حس گوه بلاتکلیفی
که نمیدونی از همه چی چرا در میری
انگار ، هیچی نی سر حال بیارتت ، فقط
ادامه دادنو ادامش میدیم
تا میگی خستم میگن بهونه میاری
باید حرصتو بخوری از گلو بدی پایین
میخوای اینجا بمونی تهش حرومه چی باشی ؟
از پیرا سالمند تره جوون ایرانی
من ، هر چی بود به جون خریدم
که رفتنی نباشمو موندنی شم
هرجا باشم قلبم اینجاس
ما دور نمیشیم تا مارو دور نریزن
من مال همین پس کوچه هام
غم این خیابونا ریخت غم تو صدام
شاید نفسم بریده و کم جونه پام
ولی با عشق تو دلم هنوز سرپام
تو بهم بگو تکلیف چیه
وقتی روحم از فیریکام لبریز میشه
دلم اینجا مثل غلو زنجیر گیره
رفتنمم بهم حس تبعید میده
هی میگن علی فاز بد نده
نمیدونن گیر کردم لای منگنه
یه دستم چمدون ، یه دستم بیلیط
فقط یه چی کم دارم ، اونم پای رفتنه

همخوان :

اینجا فرق داره رنگه شباش
وقتی حبسی تو خودت پ سخته فرار
منم ماهیه خسته از آب
که تن میده به تور ، تا کم شه غماش

اینجا فرق داره رنگ شباش
ته خط باید همه چیو زد به حراج
منم ماهیه خسته از آب
که تن میده به تور ، تا کم شه غماش

ورس ۲ :

شاید رفتمو شرایط عوض شد اما
خیلی چیزا هست که نداره المثنی
مثل وطنت ، پدرت ، مادرت ،
اونایی که عشق میکنی میگیری بغلت ،
غم غربت داره واسم حکم آوار
کدوم رستوران داره دست پخت مامان؟
دلت از اینا چطوری کنه صرف نظر
فقط تو محلت داری بچه محل
من ، نمیدونم میخواد رام به کجا
برسه اخرش چون همه چی خواسته خداس
ولی هیچجا نمیشه مثل تهران برام
همین هوای آلوده میده حال به ششام
دلم از سنگه امروز
ولی هنو تنگ میشه واسه برف شمرون
همه خنده رو‌‌ لب ، حاجی جمعمون جمع
با بچه ها بندازیم خسته تو صدر
مگه جایی شبیش هست ؟
واسم هنوز بینظیره حس ولیعصر
وقتی اعصاب خرابه و گره اس توکار
واسه کلافگیام خوبه یه نخ تو بام
همه اینا منو میکشن عقب
یه کشتی ام که همیشه گیره لنگرم
شبی صد دفعه این فکرا میریزن سرم
تو جنگ با سرنوشت سفیده پرچمم
اه ، تهه این قصه کجاس ؟
نمیدونم‌ ، ولی نیستم فکر شوآف
یه روز اگه برسه کارد به استخون میرم
اینو گفتم که نگن عشقشو داشت ولی
به هرکی رفت نمیشه گفت فراری
تو بعضی جاده ها راه دور نداری
من دو دل موندم بین این دوراهی
عین اون که میخاد بپره از پل‌هوایی

همخوان :

اینجا فرق داره رنگه شباش
وقتی حبسی تو خودت پ سخته فرار
منم ماهیه خسته از آب
که تن میده به تور ، تا کم شه غماش

اینجا فرق داره رنگ شباش
ته خط باید همه چیو زد به حراج
منم ماهیه خسته از آب
که تن میده به تور ، تا کم شه غماش

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...