selvam ارسال شده در 2 اسفند، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2022 - هنوزم از تصمیمی که گرفتم مطمئن نیستم، ولی... دلم نمیاد بدمش بره! گوشه به گوشهی در و دیوارهای قلباش حرفهایم را حک کردهام؛ سخنانی که شاید اندکی از غمم را به نمایش میگذاشت و بیشترشان از اعماقِ دلم سرازیر شده بودند در دستانم تا با گرفتن قلم و آغازِ نوشتن، ذرهای از دردِ قلبِ آشفتهام را با نگاهِ مهربانش، پنهان کند... اما امان از آن شبهایی که بسیار غمگین بودهام و تنها مرحمِ روزهای تیرهام بود، که حالِ ویرانم را با جان و دل در خود دفن میکرد و آرامشم میداد. هر چه بود و نبود رسید به تههایش و دیگر دلی برای نوشتن در این مکانِ پر اسرار ندارم:) آنقدر هم بیچاره و سنگدل نشدهام که با دستانِ خود حکم مرگِ آرامشگاهم را امضا کنم. میخواهم بماند و منبعِ آرامشِ شبهایِ دلگیرِ، کس دیگر شود! 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .