ШHłTΞ ШФŁŦ ارسال شده در 26 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، 2022 آهو خانم آهو خيلي خوشگل بود . يک روز يک پري سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داري شوهرت چه جور موجودي باشه؟ آهو گفت: يه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش. پري آرزوي آهو رو برآورده کرد و آهو با يک الاغ ازدواج کرد. شش ماه بعد آهو و الاغ براي طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند. حاکم پرسيد : علت طلاق؟ آهو گفت: توافق اخلاقي نداريم, اين خيلي خره. حاکم پرسيد:ديگه چي؟ آهو گفت: شوخي سرش نميشه, تا براش عشوه ميام جفتک مي اندازه. حاکم پرسيد:ديگه چي؟ آهو گفت: آبروم پيش همه رفته , همه ميگن شوهرم حماله. حاکم پرسيد:ديگه چي؟ آهو گفت: مشکل مسکن دارم , خونه ام عين طويله است. حاکم پرسيد:ديگه چي؟ آهو گفت: اعصابم را خورد کرده , هر چي ازش مي پرسم مثل خر بهم نگاه مي کنه. حاکم پرسيد:ديگه چي؟ آهو گفت: تا بهش يه چيز مي گم صداش رو بلند مي کنه و عرعر مي کنه. حاکم پرسيد:ديگه چي؟ آهو گفت: از من خوشش نمي آد, همه اش ميگه لاغر مردني , تو مثل مانکن ها مي موني. حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آيا همسرت راست ميگه؟ الاغ گفت: آره. حاکم گفت: چرا اين کارها رو مي کني ؟ الاغ گفت: واسه اينکه من خرم. حاکم فکري کرد و گفت: خب خره ديگه چي کارش ميشه کرد. نتيجه گيري اخلاقي: در انتخاب همسر دقت کنيد. نتيجه گيري عاشقانه : مواظب باشيد وقتي عاشق موجودي مي شويد عشق چشم هايتان را کور نکند. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .